27 دی 1395, 9:5
معمولاً همه ميگويند حرف زدن آسان و عمل كردن مشكل است، اما اگر دقت كنيم، حرف زدن هم به اين آساني نيست كه ما فكر ميكنيم، ولي چون براي ما به صورت عادتي درآمده، بسيار ساده و سهل جلوه ميكند؛ به عنوان مثال اينكه انسان بر زبان جاري كند كه شخص صادقي است كفايت نميكند، بلكه داشتن زندگياي به شيوهاي اصيل و بر پايه راستي را هم شامل ميگردد. منظور از صداقت داشتن و درستكاري چيزي بيش از گفتن حقيقت به ديگران است، منظور از آن نشان دادن خود حقيقي، مقاصد و تعهدات انسان به خود و ديگران به شيوهاي بيريا و خالصانه است، و اين هم حرف و هم عمل انسان را توأم با هم فرا ميگيرد. راستگويي از چنان جايگاهي برخوردار است كه پياده كردن آن در زندگي چنان مزيتهايي براي انسان دارد كه آدميرا به آن وا ميدارد. در اين مجال بر آنيم كه چند پيامد اين فضيلت را بيان نماييم.
وجود صداقت در زندگي، انديشه، گفتار و كردار انسانها، مبناي سامان يافتن امور، برطرف شدن اندوهها و شدايد ميشود. امام علي (ع) در اين زمينه ميفرمايد: اگر مردم هنگامى كه بلا بر آنان فرود آيد، و نعمت ايشان راه زوال پيمايد، فرياد خواهند از پروردگار، با نيت درست و دلهايى از اندوه و بيم سرشار، هر رميده را به آنان بازگرداند و هر فاسد را اصلاح سازد، ابن ميثم در شرح سخن امام(ع) آورده است: «اين سخنان گوياى اين است كه با نيت راست و قلب مشتاق به خدا پناه بردن و از هر چه جز اوست گسستن، انسان را آماده مىكند كه خداوند خواستههاى او را برآورد، خواه اينكه مطلوب او برگشت نعمت از دست رفته يا درخواست نعمتهايى تازه باشد يا خواهان اين باشد كه سختى و بدبختى از او دور شود، يا بخواهد اينها بر دشمنش فرود آيد، مراد از ردّ شارد برگشت نعمت از دست رفته، و منظور از اصلاح فاسد، به صلاح آوردن ساير احوال است».
راستكرداري و راستگفتاري اساس و پايه تحول و اصلاح گرفتاريها و مشكلات انسان است. خداوند عنايت خاص و ويژهاي بر آنهايي دارد كه مبناي امور زندگيشان را بر اصل راست گفتاري و راست كرداري بگذارند و پيامد اين توانمندي در زندگي اساساً باب گشايش امدادهاي الهي است. امام علي (ع) رمز موفقيت مسلمانان در صدر اسلام را صداقتشان دانسته است. سنت الهي بر اين است كه هركه صداقت را در تمامياعمالش جلوهگر باشد خداوند يار و مددكارش بوده و همواره از تمامينعمات برخوردار است، زيرا در جود و بخشش الهي هيچ بخل و تنگي نيست و از جانب ذات اقدس الهي مانعي وجود ندارد و بخشش و الطاف خدا هر انسان مستعد رحمتي را فرا ميگيرد؛ انسان راستگو در مقابل مردم داراي اعتماد و محبت و احترام و ابهت خاصي است. امام علي (ع) در اين زمينه ميفرمايد: مرد راست گفتار با راست گفتنش سه چيز را به دست ميآورد؛ خوبي اعتماد مردم را بر او و محبت را براي خودش و نيز شكوه و گرفتن مردم را از وي. آنچه مايه بالندگي و موفقيت آدميدر زندگي اين جهاني است صداقتي است كه در شئون مختلف زندگي حاكم باشد و همين اسباب سعادت، سربلندي و سرافرازي اخروي است.
وقتي مجموعه عالم هستي و نظام الهي حاكم بر آن، خدمتها را بيپاسخ و پاداش نميگذارد و خداوند، به اهل احسان و دستگيران از بينوايان پاداش عظيم و بيحساب ميبخشد، پس ميتوان گفت، خدمت به مردم، نيكي به خويشتن است و چنين احسانها و ياريهايي نه تنها گُم نميشود كه به سوي خود نيكوكار برميگردد. اين مضمون بلند، كه انگيزهآفرين و شوقانگيز است، در روايات متعددي مطرح شده است. امام علي (ع) ميفرمايد: منْ صنع معروفا فإنّما صنع الخير لنِفْسه و لا يطْلُبُ مِن غيرهِ شُكر ما اوْلاهُ لنِفْسِهِ. هر كس كار نيكي كند، به خودش نيكي كرده است و از ديگري پاداش و سپاس آن نيكي را كه به خود كرده است، نخواهد. بازگشت ثمره احسان به خويشتن، هم در دنياست و هم در آخرت. اما از آنجا كه آخرت سراي پاداش است، بيشترين رجوعِ ثمرات را بايد در آنجا جست. در سخن ديگري، حضرت امير (ع) از اين نكته، چنين ياد ميفرمايد: منْ علِم انّ ما صنع اِنّما صنع اِلي نفسِهِ لم يستبْطِ النّاس في شُكرِهم، ولمْ يستزِدْهُم في مودّتِهم، فلا تلْتمِسْ مِنْ غيرِك شُكر ما اتيْت اِلي نفْسِك و وقيْت بِهِ عِرضك. هر كس بداند كه آنکه نيكي ميكند به خودش ميكند، مردم را به تاخير در سپاس، نسبت نميدهد و خواستار محبت ورزيدن بيشتر مردم نميشود. پس از ديگري مخواه كه درباره آنچه به خودت نيكي كردهاي و آبروي خويش را حفظ كردهاي، سپاسگزاريات كنند. كسي كه با اين ديد، به عملكردها بنگرد، هرگز نه انگيزه خدمترساني خويش را از دست ميدهد، نه از ناسپاسي و قدرنشناسي ديگران سست ميشود و نه در پي آن است كه مردم از زحمات و خدماتش تقدير و تجليل كنند و بر او آفرين گويند و مراسم تكريم برايش برپا سازند. آنكه براي خدا، به خلق خدا خدمت ميكند، چشمداشت پاداش را هم تنها از خدا دارد و اين مهمترين عامل انگيزهآفرين است. نبايد پنداشت كه زحمات هدر ميرود و خدمتها مورد توجه قرار نميگيرد، چرا كه آنكه بايد بداند و ارج نهد و پاداش بخشد، خداست و او كريم است و نيكيها را پاداش مضاعف عطا ميكند. يكي از همسران پيامبر خدا (ص) نقل ميكند كه در خانه پیامبر (ص) گوسفندي ذبح شد و گوشت آن ميان فقرا و همسايگان تقسيم گشت. پيامبر (ص) پرسيدند: چه باقي مانده است؟ گفتم: چيزي باقي نمانده است، جز يك پاچه گوسفند. حضرت فرمودند: جز همين يك پاچه، بقيهاش مانده است. در واقع، آنچه براي مصرف شخصي و خانواده مانده است، رفتني است و آنچه كه به ديگران احسان شده است، در ذخيره الهي ماندگار است و در شديدترين روز نيازمنديِ انسان، به او بازميگردد؛ با افزايشي چند برابر و اين وعده صادق الهي است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان