كلمات كليدي : ربوبيت تكويني، ربوبيت تشريعي، خالقيت، قانون گذاري
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
توحید در لغت مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل نسبت دادن مبدأ اشتقاق فعل به مفعول است.[1] توحید به همین بکار رفته است و به معنای یکی دانستن خداست. در اصطلاح فلاسفه نیز دقیقا به همین معنا بکار رفته است.
اقسام توحید در ربوبیت
1- توحبد در ربوبیّت تکوینی: مراد از توحید در ربوبیّت تکوینی آن است که نظام این جهان، که شامل مجموعۀ پدیدههای بیشمار گذشته و حال و آینده میشود، تحت تدبیر حکیمانۀ یک پروردگار اداره میشود.[2]
2- توحبد در ربوبیّت تشریعی: مراد از توحید در ربوبیّت تشریعی آن است که فقط خداوند حقّ قانونگذاری برای مردم را دارد و تنها او این اختیار را دارد که بندگان را مکلّف به برخی از امور کند.
پس به طور کلی مقصود از توحید در ربوبیّت آن است که خداوند هیچ شریکی در تدبیر عالم یا مکلّف کردن بندگان ندارد.[3]
دلیل توحید در ربوبیت
دلایلی که بر توحید در ربوبیت اقامه شده است عمدتاً به این گونهاند که توحید در ربوبیت را از لوازم توحید در خالقیت می دانند.
یکی از استدلالهایی که بر توحید در ربوبیّت تکوینی و تشریعی اقامه شده است به روش منطقی از این قرار است:
1- وجود هر معلولی وابسته به علّت خودش میباشد. یعنی هر معلولی وجود خودش را با همۀ شئون و متعلّقاتش از علّت هستی بخش دریافت میکند و به عبارتی عین فقر و وابستگی به علّت هستی بخش خود میباشد.
2- هر چند هر علتی نسبت به معلول خودش از نوعی استقلال بر خوردار است امّا همۀ علّتها و معلولها (بلکه همۀ موجودات)، نسبت به علت خود، عین فقر و وابستگی و نیاز هستند به صورتی که هیچ گونه استقلالی از خود ندارند.
3- نتیجه اینکه خالقیّت حقیقی و استقلالی منحصر به خداست.
4- خالقیت و ربوبیّت، از یکدیگر انفکاک ناپذیرند و پرورش و تدبیر و اداره امور یک موجود (اعّم از تکوینی و تشریعی) جدای از اصل آفرینش و آفرینش چیزهایی که برای ادامۀ وجود به آنها نیازمند میباشد، نیست. مثلاً روزی دادن به انسان، چیزی جدای از آفریدن دستگاه گوارش برای او و آفریدن مواد خوراکی در محیط زندگی برای او نیست و به عبارتی اینگونه مفاهیم (ربوبیّت، خالقیّت و...) از روابط مخلوقات با خالقشان انتزاع میشوند و مصداقی منحاز از آفرینش آنها ندارند. ربوبیت تشریعی نیز همان قوانین و تشریعاتی هستند که از رابطه بین خالق و عبد انتزاع می شوند.
5- نتیجه اینکه با اثبات توحید در خالقیّت، توحید در ربوبیّت تکوینی و تشریعی نیز اثبات میشود.[4]
در قرآن نیز با آیۀ شریفۀ « لو کان فیهما آلهةٌ إلّا الله لَفَسدتا » (انبیا 21)[5] به توحید در ربوبیّت اشاره شده است.
فلاسفه هم تقریرهای مختلفی از استدلال آیۀ فوق دارند؛ مثلاً ملاصدرا[6] و علامه طباطبایی[7] با اثبات وحدت عالم، توحید در ربوبیّت را اثبات کردهاند. برخی از معاصرین[8] با اثبات وحدت نظم حاکم بر عالم به این نتیجه رسیدهاند که خداوند در تدبیر عالم یکتا و بیهمتاست، امّا همۀ فلاسفه بر این باورند که آیۀ فوق دلالت بر توحید در ربوبیّت میکند.
اصل استدلال در آیۀ شریفۀ فوق مبتنی بر این است که اگر دو «ربّ» در عالم وجود داشت عالم فاسد میشد و حال آنکه عالم فاسد نشده است. پس بالملازمه نتیجه میگیریم که پروردگار عالم در آفرینش و تدبیر جهان یکتاست.
با بیانات فوق معلوم شد حداقل از دو طریق توحید در ربوبیّت قابل اثبات است: یکی از طریق اثبات ملازمۀ بین خالقیّت و ربوبیّت و دوم با استفاده از هماهنگی نظام آفرینش.
در بحث توحید در ربوبیت تشریعی، میتوان استدلال سادۀ دیگری نیز به براهین فوق افزود که تقریر آن نیازمند مقدمات فلسفی سنگین نمیباشد. این استدلال از این قرار است:
1- تشریع به معنای قانونگذاری است و قانونگذارِ انسان باید دو ویژگی داشته باشد:
الف) انسانشناس باشد. به گونهای که به همۀ رموز و اسرار جسمی و روانی انسان به طور دقیق آگاه باشد.
ب) از هر نوع سود جویی پیراسته باشد؛ چون قانونگذار ممکن است تحت تأثیر منافع شخصی، گروهی، قبیلهای، حزبی و... قانون وضع نماید.
2- هیچ کس غیر از خدا ویژگیهای فوق را ندارد.
3- نتیجه اینکه قانون گذاری برای انسان، اختصاص به خدا دارد.[9]
این حقیقت که قانونگذاری برای انسان، اختصاص به خدا دارد در قرآن هم آمده است، آنجا که میفرماید:
« وَ مَنْ لَمْ یحکُمْ بما انزل الله فْاُولئک هم الظالمون » انبیاء/22
"هر کس به احکامی که خداوند نازل کرده است، حکم نکند و آنها را قبول نداشته باشد ستمگر است."
آیۀ فوق از این جهت دلالت بر مدّعای ما میکند که منکرینِ حکم خدا را جزء ظالمان شمرده است. لازمۀ این مطلب آن است که فقط احکام خداوند لازم الاتبّاع هستند و فقط خداوند از حق قانونگذاری و تشریع برای اینان بر خوردار است.