دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

شماتت کردن

امام صادق(ع) فرمودند: هر كس به مصيبتي كه به برادر (ديني اش) رسيده شادكام شود، از دنيا نرود تا خودش گرفتار آن شود.
شماتت کردن
شماتت کردن

قال الصادق(ع): «مَنْ شَمِتَ‏ بِمُصِيبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِيهِ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الدُّنْيَا حَتَّي يُفْتَتَن»
امام صادق(ع) فرمودند: هر كس به مصيبتي كه به برادر (ديني اش) رسيده شادكام شود، از دنيا نرود تا خودش گرفتار آن شود.» (مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏11، ص4)
شماتت کردن

شماتت عبارت است از اینکه کسی بگوید فلان بلا یا مصیبت که به فلان فرد رسیده است از بدی اوست و در این حین اظهار شادمانی نیز نماید. منشأ این امر غالباً عدوات و حسادت است و چه بسا ناشی از جهل به مواقع قضا و قدر الهی باشد. به تجربه ثابت شده است که هر کس دیگری را به­سبب بلیه‌ای که به وی دست داده، شماتت کند، از دنیا نرود مگر اینکه خویش به آن گرفتار آید.[1] امام صادق(ع) فرمود: در گرفتارى برادر (دينى) خود اظهار شادى و شماتت مكن تا (در نتيجه) خداوند به او ترحم كند و آن گرفتارى را به­سوى تو بگرداند.[2]
لا تخافو از خدا نشنیده‌ای
پس چه خود را ایمن و خوش دیده‌ای
تا نروید ریش تو ای جان من
بر دگر ساده زنخ[3] طعنه مزن
در این مواقع که کسی دچار مصیبتی می‌شود بهتر است که به­جای شماتت، آن را از الطاف الهی در حق وی بدانیم، مگر مصیبت­های وارده بر صلحا و ائمه اطهار علیهم­السلام از بدی ایشان بود، پس نباید با زخم زبان خویش دردی بر دردها و مصیبتی بر مصیبت­های فرد گرفتار بیافزاییم. پس از بهبودى ايّوب، از او سؤال كردند چه مصيبتى براى تو از همه اين بلايا سخت­تر و دشوارتر بود؟ فرمود: شماتت‏ دشمنان.[4] مگر نداریم که:
هر که در این بزم مقرب­تر است جام بلا بیشترش می‌دهند
از سوی دیگر این صفت ناپسند از یک خلق ناپسندتر یعنی حسادت نشأت می‌گیرد، لذا امام صادق(ع) می‌فرماید: حسود سه علامت دارد: وقتى كسى غايب است غيبت او را مى‏كند و چون حاضر باشد به او تملّق مى‏كند و مصيبت زده را شماتت‏ مى‏كند.[5]
در قسمتی از دعای حضرت زهرا(س) در تعقیبات نماز ظهر آمده است:
«يَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْكَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَلَالِ وَ لَا تُشْمِتْ بِي عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً؛
اى آنكه فضيلت و كمال و عزّت و جلال و بزرگى از آن توست، با من چنان مكن كه مورد شماتت‏ و سرزنش دشمنان و حسودان قرار گيرم.»‏[6]

[1] . نراقی، ملا احمد، معراج‎السعاده، قم، انتشارات قائم آل محمد، چاپ هفتم، ص439.
2. كلينى، محمدبن يعقوب-­مصطفوى، سيدجواد، أصول­الكافي/ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه-تهران، چاپ اول، 1369ش، ج‏4، ص63.
3. جوانی که هنوز مو بر صورتش نروییده است.
[4]. جزائرى، نعمت الله­بن عبدالله-مشايخ، فاطمه، قصص­الأنبياء (قصص قرآن-ترجمه قصص­الأنبياء جزائرى)، 1جلد، انتشارات فرحان-تهران، چاپ اول، 1381ش، ص311.
5. ابن بابويه، محمدبن على-جعفرى، يعقوب، الخصال/ترجمه جعفرى، 2جلد، نسيم كوثر-قم، چاپ اول، 1382ش، ج‏1، ص187.
6. مجلسى، محمدباقربن محمدتقى-روحانى على­آبادى، محمد، زندگانى حضرت زهرا(س) (ترجمه جلد 43 بحارالأنوار) ترجمه روحانى، 1جلد، انتشارات مهام-تهران، چاپ اول، 1379ش، ص1029.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مشتركات قرآن و نهج البلاغهʁ)

مشتركات قرآن و نهج البلاغه(1)

«فترت»در لغت به معني انقطاع و سستي در كار است و در آية شريفه به اتّفاق جميع مفسّرين مراد انقطاع وحي و فاصله يي است كه بين آمدن پيغمبران حاصل مي شود و در اينجا مقصود فاصله يي است كه بين حضرت عيسي و پيغمبر خاتم (صلّي الله عليه و آله) رخ داد كه حدود 600 سال بوده است و ذكر اين مطلب در آيه براي امتنان و اتمام حجّت خداوند بر بندگان است تا نگويند چرا بعد از اين مدت طولاني براي ما راهنما و پيغمبري نفرستادي. چنانكه اين معني از ذيل آيه شريفه و خطبة مباركه نيز ظاهر مي گردد.
قرآن درآيينه نهج البلاغه

قرآن درآيينه نهج البلاغه

حضرت على(عليه السلام) در نهج البلاغه، بيش از بيست خطبه را به معرفى قرآن و جايگاه آن اختصاص داده است و گاه بيش از نصف خطبه به تبيين جايگاه قرآن و نقش آن در زندگى مسلمانان و وظيفه آنان در مقابل اين كتاب آسمانى اختصاص يافته كه پرداختن به همه آن ها مجالى ديگر مى طلبد.
قرآن در نهج البلاغه

قرآن در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ای از نهج البلاغه در توصیف این کتاب آسمانی چنین می فرماید: «قرآن نوری است که خاموشی ندارد، چراغی است که درخشندگی آن زوال نپذیرد، دریایی است که ژرفای آن درک نشود، راهی است که رونده آن گمراه نگردد.
قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

جامعیت و جاودانگى قرآن كریم در نهج البلاغه

بسیارى از مخالفان قرآن كوشیده اند چنین شبهه افكنى كنند كه این كتاب آسمانى با دنیاى امروز كه عصر پیشرفت علوم و تكنولوژى است، متناسب نیست ؛ بلكه فقط اعجاز عصر پیامبر ختمى مرتبت صلى الله علیه وآله است و صرفا براى زمان ایشان شمولیت داشته است و اكنون همانند كتاب مقدس انجیل صرفا براى استفاده فردى قابلیت دارد.

پر بازدیدترین ها

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

قرآن از نگاه امام علي علیه السلام

آنچه كه علي (ع) در توصيف جايگاه قرآن بيان داشته اند و تبيين و تفسيري كه از ابعاد كتاب آسماني به دست دادهاند؛ فراتر از آن است كه در اين سطور بگنجد. «تنها در نهج البلاغه آن حضرت (ع) 96 بار كلمة قرآن، كتاب الله، كتاب ربكم و امثال آن تكرار شده است»
اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

اهمیت تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج‏ البلاغه

قرآن پيروان خود را به مطالعه تاريخ گذشتگان فرامى‏ خواند و با تكرار و تأكيد زياد به پيروانش دستورمى ‏دهد به سير و سفر بپردازند و از نزديك نشانه ‏هاى تاريخى را مشاهده نمايند تا انديشه آنها بارور شود و سطح فكر و فرهنگشان ارتقا يابد.
بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بررسي‌ نظام‌ فاعلي‌ قرآن‌ در نهج‌البلاغه‌

بهترين‌ وجه‌ معقول‌ آفرينش‌ جهان‌، همانا تجلّي‌ است‌؛ كه‌ از ظريف‌ترين‌ تعبيرهاي‌ قرآني‌ و روايي‌ است‌، چنان‌كه‌ در آية‌ «فلما تجلي‌ ربه‌ للجبل‌ جعله‌ دكّا وخرّ موسي‌ صعقا» آمده‌ است‌. و در جريان‌ معاد هم‌، تلويحاً به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌است‌؛ زيرا، خداوند در آية‌ «قل‌ اءنما علمها عند ربّي‌ لايُجَليها لوقتها الا هو»، تجلية‌ساعت‌ و قيامت‌ را به‌ خود اِسناد داده‌ است‌ و چون‌ در قيامت‌ كبرا و حشر اكبر،تمام‌ اشخاص‌ و اشيا به‌ عنوان‌ مبدأ قابلي‌ حضور و ظهور دارند نه‌ به‌ عنوان‌مبدأ فاعلي‌ ـ زيرا همة‌ آن‌ها، تحت‌ قهر حاكم‌اند ـ بنابراين‌، تنها عامل‌ تجلّي‌قيامت‌، ظهور خود خداوندِ متجلّي‌ خواهد بود.
اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم ʃ)

اثرپذيري نهج البلاغه از قرآن كريم (3)

ايجاز "حذف" آن است كه كلماتي را در كلام به واسطة وجود قرينه حذف كنند؛ مثل: «جاهدوا في الله حقّ جهاده» (حج: 78)؛ يعني في سبيل الله. آنچه مطلوب نظر بلغا و ادباست، ايجاز قصر است كه به واسطة رعايت آن، مراتب بلاغت تفاوت مي كند، و هر كس بيشتر اين نوع ايجاز را رعايت كند، بليغ تر و عظمت كلام او بيشتر خواهد بود. در آيات قرآن، ايجاز قصر بسيار است؛ از جمله: «الا له الخلق و الامر» (اعراف: 54) - «و اعّدو لهم ما استطعتم من قوّه» (انفال: 60).
اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

اقتباس های قرآنی در نهج البلاغه

پيوند ناگسستني و همه سويه نهج البلاغه با قرآن کريم، از مسائل حائز اهميت است. يکي از مظاهر اين پيوند، اقتباس هاي قرآني نهج البلاغه است. اهميت بررسي اين اقتباس ها به چند امر باز می گردد: نخست، گونا‌گوني اقتباس هاي قرآني است. دوم، کارکردهاي متفاوت اين اقتباس ها.در اين نوشتار می ‌کوشيم با رويکردي تحليلي اين اقتباس ها را بررسي کنيم. گونه هاي اقتباس قرآني نهج البلاغه عبارت است از: اقتباس کامل، جزئي، متغير، اشاره اي و نهايتاً استنباطي.
Powered by TayaCMS