كلمات كليدي : قرآن، صلاة، ترك صلاة، باز دارنده از زشتي، نماز
نویسنده : علی محمودی
"ترک" در لغت به معنی رد کردن چیزى از روى قصد و اختیار یا فشار و اضطرار است.[1]
"صلاة" در لغت به معنی دعا و تبریک و تمجید است، صلاة یعنى نماز، که یکى از عبادات مخصوص است، اصلش دعاست و وجه نامگذارى آن عبادت به صلاة مثل نامیدن چیزى به اسم جزء از محتواى آن است که آن را در برمىگیرد. [2]
نماز از واجبات و ضروریات دین است و ترک آن گناه کبیره شمرده می شود. اهمیت آن در حدی است که پذیرفته شدن همه اعمال انسان به
پذیرفته شدن نماز بستگی دارد، حضرت رسول اکرم (ص)میفرماید:
«أوّلُ مَا یَنظُرُ فِی عَمَلِ العَبد فِی یَومِ القیامَة فِی صَلاتِه، فَان قُبِلَت نَظرَ فِی غَیرها، وَ إن لَم تقبل لَم یَنظر فِی عَمَلِه بِشَیء.»
«اول چیزى که از عمل بنده در روز قیامت به آن توجه مىشود، نماز او است، اگر قبول شد به دیگر اعمالش نظر مىشود، و اگر پذیرفته نشد، به عملش نگاه نخواهد شد.»[3]
نماز باز دارنده از زشتیها:
«اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ.»[4]
«آنچه را از کتاب آسمانى به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتىها و منکرات باز مىدارد و خداوند مىداند شما چه کارهایى انجام مىدهید.»
هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مىکند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد و هر چند آن شخص آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمىخواندند از این هم آلودهتر بودند.[5]
از امام صادق (ع) روایت شده:
«کسى که دوست دارد بداند که نمازش قبول خداوند گردیده یا خیر، بنگرد تا چه مقدار نماز او را از بدیها و گناهان دور داشته، بهمان اندازه قبول شده است.»[6]
اما سؤالی که مطرح میشود این است که اگر نماز انسان را از فحشاء و منکر باز مىدارد چرا بسیارى از نماز گزاران مرتکب کبائر و منکرات مىشوند؟
جواب این سؤال این است که:
بازدارى از گناه اثر طبیعى نماز است، چون نماز توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان، لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، یعنى اگر مانع و یا مزاحمى در بین نباشد اثر خود را مىبخشد، و نمازگزار را از فحشاء بازمىدارد، ولى اگر مانعى و یا مزاحمى جلو اثر آن را گرفت، دیگر اثر نمىکند، و در نتیجه نمازگزار آن کارى که انتظارش را از او ندارند مىکند، خلاصه یاد خدا، و موانعى که از اثر او جلو مىگیرند، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزار گناه نمىکند، و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف مىشود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف مىگردد، و گناه را مرتکب مىشود.[7]
ترک نماز:
چون وجوب نماز از احکام بدیهی و ضروری اسلام است پس کسی که از روی انکار نماز نخواند از دین اسلام خارج شده است، زیرا انکار نماز، انکار رسالت پیامبر و قبول نداشتن قرآن است.[8]
امام باقر (ع) به نقل از رسول خدا (ص) میفرماید:
«مَا بَیْنَ الْمُسْلِمِ وَ بَیْنَ الْکَافِرِ إِلَّا أَنْ یَتْرُکَ الصَّلَاةَ الْفَرِیضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ یَتَهَاوَنَ بِهَا فَلَا یُصَلِّیَهَا»
«بین مسلمان و کافر فاصلهاى نیست، مگر این که مسلمان نماز واجب را عمدا ترک کند یا آن را بىاهمیت بداند و نخواند.»[9]
کفر مطرح شده در روایات، کفر از دیدگاه فقهی نیست؛ یعنی احکام کفر بر او بار نمیشود، [یکی دیگر از دلایلی که ] به تارک الصلاة کافر اطلاق شده، اهمیت دادن به موضوع نماز و ترک نکردن آن است؛ البته اگر کسی از روی انکار نماز نخواند، در اصطلاح فقه هم به او کافر میگویند، زیرا منکر ضروری دین است.[10]
از حضرت صادق (ع) سؤال شد که چرا زانى کافر نیست ولى کسى که نماز نمىگذارد کافر مىباشد، امام (ع) فرمود:
«چون زناکار براى شهوت این کار را مىکند ولى آن کس که نماز را ترک مىکند براى این است که به آن اهمیت نمىدهد. زناکار براى لذت دنبال زنى را مىگیرد و از او کامجوئى مىکند، ولى آن کس که نماز را ترک کرده و آن را انجام نمىدهد قصدش لذت نیست بلکه فقط نظرش بىاهمیت شمردن آن مىباشد و هر گاه کسى نظرش استخفاف باشد کافر مىگردد.»[11]
اقسام ترک نماز:
1. ترک نماز به طور کلی از روی انکار، چون منکر ضروری دین شده کافر می شود؛
2. ترک نماز به طور کلی نه از روی انکار، بلکه به واسطه مسامحه کاری و کم اعتنایی به امور اخروی و اشتغال به شهوات و امور دنیوی که موجب فسق است؛
3. ترک نماز در بعضی اوقات در اثر ضعف ایمان و کم اعتنایی به امر آخرت، یا اهمیت ندادن به اوقات نماز؛ این شخص جزء ضایع کنندگان نماز و سبک شمارندگان آن میباشد؛
4. ترک واجبی از واجبات نماز (بدون رعایت شرایط صحت آن با بی اهمیتی، با لباس نجس و...)این شخص نیز جزء ضایع کنندگان و خوار کنندگان نماز است.[12]
به هر حال تارک نماز جزء هر قسمی که باشد در قرآن شدیداً نکوهش شده است:
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتهِِمْ سَاهُونَ »[13]
«پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.»
یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند اهتمامى به امر نماز نداشته، و از فوت شدنش باکى ندارند.[14]
«ساهون» به معنى خطایى که از روى غفلت سرزند، و در این آیه با معانی مختلفی تفسیر شده است:
1. سهو توأم با تقصیر است (این تفسیر مناسبتر به نظر مىرسد)؛
2. تاخیر انداختن نماز از وقت فضیلت است؛
3. منافقانى هستند که نه براى نماز ثوابى معتقد بودند و نه براى ترک آن عقاب؛
4. کسانى که در نمازهاى خود ریا مىکنند (در حالیکه این معنى در آیه بعد مىآید).
باید توجه داشت که نمىفرماید «در نمازشان سهو مىکنند» چون سهو در نماز به هر حال براى هر کس واقع مىشود، بلکه مىفرماید «از اصل نماز سهو مىکنند» و کل آن را به دست فراموشى مىسپرند. وقتى فراموش کنندگان نماز شایسته «ویل» هستند آنها که به کلى ترک نماز گفته و تارک الصلاة هستند چه حالى خواهند داشت.[15]
علل ترک نماز:
1. نا آشنایی به فلسفه نماز و آثار و فواید آن در زندگی
2. احساس تحجر و عقب ماندگی
3. تنبلی و تن پروری
4. مسامحه کاری و سهل انگاری (علی رغم داشتن وضعیت روحی و جسمی مناسب)
5. احساس خود نمایی و ریا کاری
6. محیط و اجتماع فاسد[16]
برخی از آثار ترک نماز:
سهل انگاری در ادای نماز یا در اعمال شرایط آن یا ترک آن به طور کلی علاوه بر اینکه آثار شومی در زندگی دنیوی دارد، بدون شک عواقب وخیمی در سرای آخرت نیز خواهد داشت.
دوزخ ارمغان ترک نماز :
«فىِ جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ* عَنِ الْمُجْرِمِینَ* مَا سَلَکَکمُْ فىِ سَقَرَ* قَالُواْ لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ... » [17]
«آنها در باغهاى بهشتند، و سؤال مىکنند. از مجرمان. چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! مىگویند: ما از نمازگزاران نبودیم...»
این آیات گوشهاى از شرح حال اصحاب یمین و گروه مقابل آنهاست، آنها به چند گناه بزرگ خویش در این رابطه اعتراف مىکنند: یکی از این گناهان ترک نماز است؛ البته نماز از آنجا که عبادت خدا است بدون ایمان به او میسر نیست، بنا بر این ذکر آن رمزى است براى ایمان و اعتقاد به خداوند، و تسلیم در برابر فرمان او. [18]
از رسول خدا (ص) روایت شده:
«نماز خود را ضایع نسازید، زیرا هر کس نمازش را ضایع گزارد (بدان اهمّیّت ندهد) با قارون و هامان (وزیر فرعون) محشور گردد، و خداوند را حقّ و سزاوار است که او را با منافقین به دوزخ فرستد، پس واى بر آن کس که محافظت نکند بر نماز (غافل از آن باشد) و ...»[19]
ترک نماز و محرومیت از شفاعت:
حضرت صادق (ع) فرمود:
«شَفَاعَتنَا لاتَنالُ مُستَخِفا بِصَلاتِه »[20]
« و شفاعت ما نمىرسد به آنکه نماز را سبک مىشمارد.»
درمان :
1. اینکه بداند ذکر خدا باعث آرامش و تعادل روانی میشود؛[21]
2. تمام دستورات دین برای چگونه زندگی کردن، چگونه انسان شدن و ... است و یکی از فلسفههای تشریع واجبات برای خوشبختی در دنیاست؛
3. عوامل انحطاط مسلمانان در خود ایشان است نه در اصل اسلام؛
4. ترک پر خوری و پرخوابی که از علل سستی و بی حالی است؛
5. اهمیت دادن به نماز بیشتر از کارهای دیگر در هر شرایط؛
6. فایده نماز به خودمان بر میگردد و طلبی از دیگران نداریم تا نمازمان را به رخ آنها بکشیم، صاحب عبادت خداست و خوشحالی او کافی است چه دیگران مسخره کنند چه تشویق؛
7. وارد نشدن به مکانهای گناه و...[22]
8. همانگونه که در برابر محبتهای کوچک دیگران تشکر میکنیم، نماز نیز تشکر از خداوند است در برابر نعمتهای بی پایان او؛
9. انسان مسلمان در طول زندگی همواره در معرض دامهای گوناگون شیاطین است. ارتباط هر روزه با خدا و طلب هدایت از او در نمازها، سبب ثبات قدم در مسیر مسلمانی و رهایی از شیطانهای انس و جن می شود.