كلمات كليدي : قرآن، تواضع، خضوع، رفتار و گفتار
نویسنده : محدثه بهمدي
تواضع از ریشهی "وضع" است؛ وضع در لغت یعنی قرار دادن شیء در محل خود،و "تواضع" به معنای قرار دادن نفس در مرتبهی پایینتر است[1] و تواضع در اصطلاح علم اخلاق به فروتنی و خوار شدن اطلاق میگردد.[2]
خضوع نیز به معنای تواضع است،[3] لکن در مرتبهی بالاتری از آن قرار دارد؛ زیرا علاوه بر افتادگی و فروتنی، حالت تسلیم و رضا نیز در آن نهفته است.[4]
خضوع و فروتنی در کلام خدا
الفاظ تواضع و خضوع و نیز مشتقات آنها در قرآن به کار نرفته، ولی در میان آیات به کلمات و جملاتی برمیخوریم که به مفهوم فروتنی و خاضع بودن انسان اشاره میکند؛ همچنین در آِیاتی به نکوهش کبر و غرور پرداخته که در مقابل انسان را به فروتنی دعوت مینماید.
اقسام تواضع در قرآن
در قرآن کریم دو نوع تواضع و خضوع برای انسان بیان شده که مربوط به گفتار و رفتار اوست:
1. تواضع در گفتار
از جمله پندهای حکیمانهی لقمان به فرزندش در قرآن کریم رعایت اعتدال در سخن گفتن است:
«...وَاغْضُضْ مِن صَوْتِکَ إِنَّ أَنکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الحَْمِیرِ»[5]
«(پسرم!) ...و از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها، صداى خَران است.»
بلندی صدا از غرور و خودپسندی نشأت گرفته و موجب آزار دیگران میشود. همچنین صدای معتدل و آرام دلیل متانت و بزرگمنشی متکلم بوده و موجب آسانی درک و فهم کلام او میگردد؛[6] لذا لقمان به فرزند خود توصیه کرد که در طول زندگی یعنی هنگام قرائت، صحبت کردن، دعوت نمودن و خطاب کردن دیگری، صدای او آرام، نرم و همراه با تواضع باشد.[7]
2. تواضع در رفتار
یکی از نمودهای بارز فروتنی در رفتار، هنگام راهرفتن است که خدای متعال از پیامبر اسلام(ص) میخواهد در اعمال و رفتارهای خود، تواضع و فروتنی را به عنوان نمادی از بندگی و عبودیت به همراه داشته باشد:[8]
«وَ لَاتَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَنتخَْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنتَبْلُغَ الجِْبَالَ طُولًا»[9]
«و روى زمین، با تکبر راه مرو! تو نمىتوانى زمین را بشکافى، و طول قامتت هرگز به کوهها نمىرسد!»
بسیاری از اوقات تکبر و غرور انسان، هنگام راه رفتن و کوبیدن پاها بر زمین نمود پیدا میکند؛ لذا خداوند با بیان مثال، عجز و ناتوانی بشر را به او گوشزد نموده و انسان را به تواضع دعوت میکند. قرآن به انسانهای متکبر میفهماند که هرچه قدمهای خود را محکم بر زمین بکوبند، باز هم توانایی شکافتن زمین را ندارند و همچنین هر قدر سرهای خود را بالا بگیرند، نمیتوانند قامت خود را به کوهها برسانند.[10]
همچنین در آیهی دیگری از نصایح لقمان حکیم به پسرش میخوانیم:
«وَاقْصِدْ فىِ مَشْیکَ...»[11]
«(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن...»
از آنجا که تند راه رفتن غالباً نشان سبکی انسان بوده و با تأنی قدم برداشتن از تکبر او سرچشمه میگیرد، لذا در آیهی شریفه از انسان خواسته شده که در گام برداشتن خود، اعتدال و میانهروی را به نشانهی تواضع و بزرگواری خویش رعایت نماید.[12]
حدود تواضع در بیان قرآن
در آیات و روایات اسلامی در کنار دعوت انسان به خوشاخلاقی و تواضع، حد و مرزی نیز برای این صفت پسندیده لحاظ شده است؛ بهطوریکه افراط و تفریط در این امر، انسان را به خصایص ناپسند کبر یا ذلت و پستی در برابر برخی افراد از قبیل متکبران و دشمنان و... دچار میکند که جزء صفات رذیله برای او به حساب میآید. پس همانطورکه تکبر و فخرفروشی مذموم است، خوارشدن انسان در برابر دیگران نیز بسیار نکوهش شده است.[13] بنابراین در دین مبین اسلام مسئلهی عزت نفس و مبارزه با نفس بسیار مهم بوده و توصیه و تأکید فراوانی به این مسئله شده است.[14]
قرآن کریم در بیان دوستان خدا میفرماید:
«...فَسَوْفَ یأْتىِ اللَّهُ بِقَوْمٍ یحُِبهُُّمْ وَ یحُِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلىَ الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلىَ الْکَافِرِینَ...»[15]
«...خداوند جمعیتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند...»
همچنین در توصیف خصوصیات پیامبر اکرم(ص) میخوانیم:
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَینَهُمْ...»[16]
«محمّد (ص) فرستادهی خداست و کسانى که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند...»
فروتنی انسان در مقابل مؤمنان، در جهت ایمان و اخلاص او به خداوند صورت میگیرد؛ لذا در این آیات از وی خواسته شده تا برای ثبات بخشیدن به ایمان خود و بزرگ جلوه دادن دین اسلام، تواضع خود را از دشمنان اسلام دریغ نموده و در برابر آنان تکبر و قدرت خویش را جلوه دهند.[17]
انسانهای متواضع در قرآن
در میان آیات کلام الله مجید به کسانی برمیخوریم که حالات و رفتار آنان از تواضع و بزرگمنشی آنها حکایت میکند. در ذیل به برخی از این بزرگواران اشاره میکنیم:
1. پیامبر اکرم(ص): خداوند از نبی اکرم(ص) و یاران ایشان به عنوان بارزترین مصداق خضوع و تواضع نام میبرد:
«محَُّمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ... تَرَئهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فىِ وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ...»[18]
«محمّد (ص) فرستادهی خداست و کسانى که با او هستند... پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود مىبینى درحالىکه همواره فضل خدا و رضاى او را مىطلبند. نشانهی آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است...»
آیهی شریفه از نماز پیامبر سخن به میان آورده و حالت سجود ایشان را طوری بیان میکند که اوج خضوع و تذلل در مقابل خداوند متعال فهمیده میشود، بهگونهای که اثر وضعی آن در سیما و چهرهی آنها کاملا نمایان است و با این شخصیت شناخته میشوند.[19]
2. حضرت علی(ع): امیر مؤمنان(ع) نیز مصداق کامل خضوع در برابر پروردگار خویش است که قرآن در توصیف ولایت مطلقهی ایشان میفرماید:
«إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[20]
«سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند، همانها که نماز را برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند.»
کلمه رکوع در لغت، به معنی تواضع و تذلل است و کسیکه در نماز خود رکوع میکند، در حقیقت نسبت به پروردگار خود خضوع دارد.[21]
در میان کتب معتبر اسلامی به روایات متعددی برمیخوریم که این آیه در شأن حضرت علی(ع) وارد گردیده است و شأن نزول آن هنگامی است که ایشان در حال رکوع، انگشتر خود را به فقیری که از ایشان درخواست پول کرده بود به عنوان صدقه هدیه بخشیدند.[22]
3. عبادالرحمان: خداوند در سورهی فرقان پس از بیان ویژگیهای کفار، به بیان صفات و خصوصیات بندگان خاص خود میپردازد. نخستین صفتی که از آن نام برده، تواضع آنان است و این نشان دهندهی این است که فروتنی از مهمترین فضائل انسان بهشمار میآید:[23]
«وَ عِبَادُ الرَّحْمَانِ الَّذِینَ یمْشُونَ عَلىَ الْأَرْضِ هَوْنًا...»[24]
«بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بىتکبّر بر زمین راه مىروند...»
"هون" به معنای تذلل و تواضع است.[25] مقصود از راه رفتن این است که مؤمنان و بندگان خاص پروردگار، نه تنها نسبت به خدای تبارک تواضع دارند، بلکه با مردم نیز متواضع بوده و بدون تکبر در میان آنها زندگی کرده و با آنان معاشرت میکنند.[26]
در آیه دیگری نیز تواضع مؤمنان در برابر همکیشان خود، نشان دوستی آنها با پروردگار معرفی شده[27] و این آیه بیانگر اهمیت تواضع و عظمت مقام متواضعان بوده و منظور از آن، فروتنی برخاسته از درون جان انسان برای احترام به دیگران است.[28]
4. مسیحیان: در آیات کلام الله مجید از برخی مسیحیان زمان پیامبر(ص) به نیکی یاد شده است:
«...لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَایسْتَکْبرُِونَ»[29]
«...بطور مسلّم نزدیکترین دوستان به مؤمنان را کسانى مىیابى که مىگویند: ما نصارى هستیم؛ این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند و آنها (در برابر حق) تکبّر نمىورزند.»
مسیحیان از بهترین دوستان مسلمانان معرفی گردیدهاند و آنها کسانی هستند که نسبت به دیگر اقوام و مذاهب، بسیار سریع و آسان پذیرای دین مبین اسلام گردیدهاند. علت امر این است که آنها از تکبر و خودخواهی دوری جسته و با استفاده از علم و دانش خود در مقابل حقیقت سر تسلیم فرود آورده و در برابر پروردگار، خاضع و خاشع گردیدهاند.[30]
موارد تواضع
در آیات قرآن مجید به مواردی برمیخوریم که تواضع در مقابل آنها صورت پذیرفته است:
1. تواضع در برابر خدا
حقیقت عبادت، تواضع و خشوع بسیار در مقابل پروردگار یکتاست. کسی که شیرینی و لذت این فروتنی را دریابد، در برابر بندگان خدا نیز متواضع میشود:[31]
«إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَایسْتَکْبرُِونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ یُسَبِّحُونَهُ وَ لَهُ یسْجُدُونَ» [32]
«آنها که (در مقام قرب) نزد پروردگار تو هستند، (هیچ گاه) از عبادتش تکبر نمىورزند و او را تسبیح مىگویند و برایش سجده مىکنند.»
منظور از قرب در آیهی شریفه، قرب مکانی نیست؛ زیرا پروردگار متعال به لحاظ زمان و مکان نامحدود بوده و جایگاه خاصی ندارد؛ بلکه مقصود از آن نزدیکی خداوند به دلیل انجام عبادت و طاعت اوست.[33] هنگامی که شخصی خود را در مقابل خداوند حاضر و ناظر ببیند و جلالت و عظمت او را به خوبی احساس نماید، از هر نوع تکبر و غرور به دور و در مقابل پروردگار یگانه خاضع و متواضع میگردد. در این هنگام، به ایمان او افزوده شده و به تسبیح خدای یکتا میپردازد. پس در این زمان، آثار تواضع در تمام اعضاء او هویدا شده و در سجود به اوج عظمت خود میرسد.[34]
2. تواضع در برابر پیامبر
در قرآن کریم از مسلمانان صدر اسلام خواسته شده تا احترام و تواضع ویژهای برای رسول خدا قائل شوند:
«یاأیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَاتَرْفَعُواْ أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبىِِّ وَ لَاتجَْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ... إِنَّ الَّذِینَ یغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى...»[35]
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مىکنند... آنها که صداى خود را نزد رسول خدا کوتاه مىکنند، همان کسانى هستند که خداوند دلهایشان را براى تقوا خالص نموده...»
پیامبر اکرم(ص) رسالت خداوند متعال را به عهده دارد و هیچکس در علو و برتری، به مقام ایشان نمیرسد؛ بنابراین خضوع و تواضع در برابر او واجب است و در حقیقت خضوع در مقابل پروردگار متعال محسوب میگردد. همچنین انسان به وسیلهی این عمل، مورد امتحان الهی قرار گرفته و این کار از تقوای او نشأت میگیرد؛ لذا انسان باید همراه با عمل متواضعانه، هنگام صحبت کردن با حضرت نیز دقت نظر لازم را داشته و با صدای آرام و همراه با تواضع سخن بگوید.[36]
3. تواضع در برابر والدین
نیکی به پدر و مادر و احترام و تواضع در مقابل آنها، از دستورات و اوامر اکید پروردگار متعال به بندگان خویش است؛ اهمیت آن به قدری است که در آیات زیادی از قرآن کریم به آن اشاره شده است:[37]
«وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیانىِ صَغِیرًا»[38]
«و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکى تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
همانطور که والدین در دوران طفولیت و کودکی انسان، پر و بال او را گرفته و از او مواظبت میکنند، فرزند نیز در تمام حالات، باید در برابر آنان طوری گفتار و رفتار داشته باشد که آنان تواضع او را نسبت به خود احساس نموده و از عملکرد او خضوع، مهر و محبت وی را درک کنند. خصوصا انسان باید دوران پیری و ناتوانی والدین نهایت خضوع و تذلل را در برابر آنان و در مراقبت از آنها داشته باشد.[39]
در آیهی دیگری از قرآن کریم به رعایت ادب و حفظ تواضع در گفتار با ایشان نیز توصیه گردیده است:
«وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً»[40]
«و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو»
ادب و تواضع در گفتار، دلها را به هم نزدیک نموده و کبر و غرور را از آنها دور میسازد؛ بنابراین مطلوب است که کلام انسان در همهجا متواضعانه باشد، بخصوص این خضوع و تواضع در سخن گفتن با والدین رعایت گردد؛ زیرا آنها نسبت به دیگر افراد جامعه حق بیشتری بر گردن انسان داشته و مصالح اجتماعی و حقوق فرد از این طریق بهتر تأمین میشود.[41]
4. تواضع در برابر مؤمنان
خضوع و احترام به مؤمنان از سفارشات و توصیههای خداوند به پیامبر اسلام(ص) است:
«...وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ»[42]
«...و بال (عطوفت) خود را براى مؤمنین فرود آر!»
"خفض جناح" کنایه از فروتنی همراه با محبت است. بدین معنی که پرندگان برای محبت به جوجههای خود و حفظ آنها از آسیبها و حوادث احتمالی، آنها را در زیر بال و پر خود میگیرند؛ پیامبر(ص) هم باید این تواضع محبتآمیز را نسبت به مؤمنان راستین خود داشته[43] و با آنان همنشینی و مجالست متواضعانه داشته باشد.[44] همانطورکه در آیهی دیگری نیز بدین مطلب اشاره شده است:
«وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[45]
«و بال و پر خود را براى مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند، بگستر!»
5. تواضع در برابر مردم
لقمان حکیم در نصایح خویش به فرزندش، به رابطهی وی با مردم نیز اشاره نموده و او را به فروتنی با آنان توصیه میکند:
«وَ لَاتُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَاتَمْشِ فىِ الْأَرْضِ مَرَحًا...»[46]
«(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو...»
در این آیه به دو صفت ناپسند کبر و غرور به عنوان از بین برندهی روابط صحیح اجتماعی اشاره گردیده، بهطوریکه این صفات، انسان را در توهم خودبزرگبینی نسبت به دیگران فرو برده و رابطهی او را با آنان قطع میکند.[47] بنابراین از او خواسته شده که در برابر دیگران متواضع بوده و از آنجا که آثار تکبر بیشتر در صورت نمایان میگردد؛ به سبب فروتنی و تواضع، با چهره به مردم توجه نماید.[48]
خضوع در قیامت
از خصایص ویژه روز قیامت، خضوع و خشوع کامل موجودات در برابر پروردگار متعال است:
«وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَىِّ الْقَیومِ وَ قَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا»[49]
«و (در آن روز) همه چهرهها در برابر خداوند حىّ قیوم، خاضع مىشود و مأیوس (و زیانکار) است آن که بار ستمى بر دوش دارد!»
فعل "عنی" به معنی خضوع و ذلت است. همه انسانها در روز قیامت در برابر خداوند متعال ذلیل و خاضع میگردند و از آنجا که بارزترین عضو بدن انسان برای نمایش حالات او، صورت وی است، خضوع نیز در آیهی شریفه به صورت او نسبت داده شده است.[50]
در آیهی دیگری میخوانیم:
«وَ یوْمَ یَنفَخُ فىِ الصُّورِ... کلٌُّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ»[51]
«و (به خاطر آورید) روزى را که در "صور" دمیده مىشود،... همگى با خضوع در پیشگاه او حاضر مىشوند!»
هنگام برپایی قیامت، تمامی موجودات به خاطر ترس و وحشتی که وجودشان را فرا میگیرد، نسبت به خداوند متعال خاضع و خاشع گردیده و خوار و ذلیل در پیشگاه او حاضر میشوند.[52]