تاریخچه فقه و اجتهاد
نویسنده : محمود اکبرى
لزوم فقه و شریعت
همان طور که در جاى خود ثابتشده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردى و اجتماعى در امور مادى، معنوى و اخلاقى است و او براى رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینى دارد که تمام جنبههاى فوق را دارا باشد; از این رو خداوند براى هر امتى شریعت و قوانینى مقرر فرموده:
«لکل جعلنا منکم شرعة ومنهاجا».[1]
و مجموعه قوانینى که به پیامبران بزرگ، همانند حضرت نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمد(ص) وحى شده، قانون و شریعت را تشکیل مىدهد:
«شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا والذى اوحینا الیک وما وصینا به ابراهیم وموسى’ وعیسى»’. [2]
دوره های فقه و شریعت اسلام
فقه و شریعت اسلام را مىتوان به چند دوره تقسیم کرد:
1. در عصر پیغمبر(ص) : در عصر پیغمبر(ص) قرآن و سنت رسول خدا(ص) اساس تشریع بود و مردم مستقیما احکام را از خود پیامبر مىشنیدند و سؤالات خود را از او مىپرسیدند; در این عصر، چون پیغمبر با منبع وحى ارتباط مستقیم داشت، احتیاجى به اجتهاد نبود.
2. عصر خلفا : بعد از رحلت پیامبر اصحاب به قرآن و سنت و احادیثى که از رسول گرامى شنیده بودند عمل مىکردند و چون به مسائل جدید و مشکلى برمىخوردند و یا در تفسیر و معناى آیات و روایات اشکال و ابهامى بر ایشان روى مىداد به علىبن ابىطالب(ع) که اهل ذکر و باب علم پیغمبر(ص) بود مراجعه مىکردند.
در این عصر حدیث و سنت پیغمبر مهمترین اساس تشریع بعد از قرآن بود، چه در قرآن آمده که:
«ما آتاکم الرسول فخذوه ومانهاکم عنه فانتهوا؛»[3]
«آنچه پیغمبر براى شما آورده به آن عمل کنید و از آنچه نهى کرده، خوددارى نمایید.»
3. عصر امام حسن و امام حسین(ع) : بعد از شهادت على(ع)، امام حسن و امام حسین یکى پس از دیگرى مرجع حل و فصل احکام پیروان و شیعیان بودند، ولى متاسفانه در ایندوران،حکومت اسلامى وضع اسفناکى داشت و ظلم و استبداد مجالى براى ابلاغ احکام به مردم نمىداد، اولیاى دین نیز به خاطر محدودیتهایى که داشتند،تنها براى پیروان و اطرافیان خود احکام را بیان مىنمودند.
4. عصر امام سجاد(ع) : امام سجاد(ع) با همه مشکلات و محدودیتها و کنترل شدید حکومت غاصب وقت، در ضمن دعا و راز و نیاز با پروردگار، بسیارى از دقایق علوم و احکام الهى و مسائل تربیتى و اخلاقى را بیان مىکردند. مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسى به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است. و رسالهاى هم از آن حضرت به جا مانده که به نام «رساله حقوق» معروف است.
5. عصر امام محمد باقر(ع) : پس از حضرت سجاد(ع)، فرزند برومندش امام باقر(ع) به جاى پدر عهدهدار امر امامت گردید. در این عصر بر اثر انقلاب حسینى و شهادت آن حضرت و اقدامات امام سجاد از یکسو، و شروع مخالفتبنىعباس با بنىامیه از سوى دیگر،زمینه مساعدى براى تعلیم و تربیت و آگاه ساختن مردم به قوانین ودستورات راستین اسلام فراهم گشت و امام باقر(ع) به خوبى از اینفرصت استفاده کردند و زمینه مساعدترى براى فرزند خود امامصادق فراهم ساختند.
6. عصر امام صادق(ع) : در عصر امام صادق(ع) هرج و مرج امویان به اوج خود رسیده بود. حضرت این فرصت را غنیمتشمرده و به تبلیغ آیین پیامبر(ص) پرداخت و فقه شیعه را به طور گسترده پایهگذارى کرد. گفته مىشود در حدود چهار هزار شاگرد ازمحضر پر فیضش استفاده مىکردند و از گفتهها و درسهاى آن حضرت، قریب به چهارصد کتاب در رشتههاى مختلف تهیه نمودند.
7. عصر سایر ائمه(ع) : بعد از امام صادق(ع) دردوره امام رضا(ع) و فرزندانش نیز جنبشهاى علمى و فرهنگى فراوانى پدید آمد، ولى رفته رفته بر اثر انتقال امام رضا(ع) به خراسان و امام هادى به سامرا و محدودیت امام حسن عسکرى(ع)، این آزادى فرهنگى محدودتر گردید; درعین حال، شاگردانشان در گوشه و کنار به نشر علوم و احادیث پرداختند و از زمان امام علىبن ابى طالب(ع) تا عصر امام حسن عسکرى(ع)، شاگردان آنها توانستند در حدود 6600 کتاب از دریاى دانش آنها تهیه کنند. مرحوم شیخ حرعاملى قسمتى از این آثار را در مجموعه بزرگى به نام وسائل الشیعه تنظیم و جمعآورى نموده که مورد استفاده فقها و مجتهدان است. پیش از او نیز مرحوم کلینى (متوفى 329ه.ق.) و شیخ صدوق (متوفى 381ه.ق.) و شیخ طوسى (متوفى 460 ه.ق.) در چهار کتاب چندین جلدى به نامهاى اصول و فروع کافى، من لایحضره الفقیه، تهذیب و استبصار امهات روایات فقهى را گردآورى کرده بودند.
8.دوران نایبان امام :پس از امام حسن عسکرى(ع) فرزند برومندش، حضرت ولىعصر(ع) به امامت رسید. در این عصر مردم به وسیله چهار نفر که نماینده و نایب آن حضرت بودند، مشکلات و مسائل خود را حل مىکردند وپس از مدتى بنا به مصالح عالى الهى امام دوازدهم از انظار پنهان گشت، و طبق مدارکى این نمایندگى به طور عموم به فقهاى عظام منتقل گردید. طبق این مدارک، فقهاى عظام از زمان غیبت، به وسیله اجتهاد، احکام و مسائل تازهاى را که پیش مىآمد از قرآن و حدیث و اجماع و عقل، استنباط نموده و براى مردم بیان مىکردند.
9. پیدایش مکتبهاى اهل سنت: در عصر امام صادق(ع) چندین مکتب دیگر فقهى پدید آمد، از جمله مکتبهاى مالکى، شافعى، حنبلى، حنفى و چهرههایى همچون داوودبن على ظاهرى اصفهانى، حسن بصرى، سفیان ثورىکه مستقلا اهل نظر و فتوا بودند و مردم کم و بیش از آنها پیروى مىکردند. در سال 665 هجرى، الملک الظاهر در مصر رسما اعلام داشت که جز چهار مکتب حنفى، شافعى، مالکى و حنبلى هیچ مذهب دیگرى رسمیت ندارد و از این تاریخ، عصر تقلید اهل تسنن از این چهار مکتب آغاز گردید و درهاى اجتهاد بسته شد و فقهاى اهل سنتبه جاى اجتهاد و گسترش فقه به تقلید از چهار مکتب فوق و شرح کتابهاى مختصر و اختصار کتابهاى مفصل فقهى پرداختند. [4]
10. عصر نهضت و اجتهاد: این وضع همچنان ادامه داشت تا این که اخیرا بعضى از فقهاى اهلسنت، همانند شیخ محمد عبده و شیخ مراغى بزرگ، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت راه اجتهاد را گشودند و خود رااز تقلید مکتب خاصى آزاد ساختند، به طورى که اکنون مىتوانند فقهخود را مانند فقه شیعه با تطورات و تحولات زمان توسعه و گسترشدهند.
11. عصر فقه مقارن یا تطبیقى: در سالهاى اخیر دانشگاه الازهر با مطرح ساختن فقه مقارن، تحولعظیم خود را آغاز کرد و افق نوینى به روى دانشجویان الازهر گشود. فقه مقارن، فقهى است مشتمل بر فقه شیعه و سنى که در آن محقق ومجتهد بىآن که تحت تاثیر مکتب خاصى قرار گیرد، براساس دلیل، پیش مىرود و نظرى را که دلیل قویترى دارد، مىپذیرد، از هر افقى که باشد.
در هفدهم ربیعالاول سال 1378 هجرى قمرى رئیس اسبق دانشگاه الازهر و مفتى اعظم اهل تسنن، شیخ محمود شلتوت، طى فتواى تاریخى خود با صراحت اعلام داشت که عمل به مذهب جعفرى، مانند عمل به مذاهب دیگر صحیح بوده و هر کس مىتواند اعمال مذهبى خود را بر طبق فقه شیعه انجام دهد. [5]
او در مصاحبهاى اظهار داشت: «من و بسیارى از برادران همکارم در دارالتقریب و مجامع ازهر و کمیسیونهایى که براى قانون احوال شخصى (قوانین مربوط به خانواده) تشکیل مىشد توانستیم که اقوال و آرایى از مذهب شیعه را بر مذهب تسنن ترجیح دهیم. هرگز فراموش نمىکنم، هنگامىکه به تدریس فقه مذاهب اسلام مشغول بودم و آرا را از نظر مىگذراندم، در میان آنها تنها مذهب شیعه توجهم را جلب نمود و چه بسا راى شیعه را به دلیل قدرت استدلالهایش ترجیح مىدادم، زیرا در مقابل دلیل قوى و منطق محکم باید خاضع بود. و نیز فراموش نمىکنم که در بسیارى از قوانین، به خصوص قوانین مربوط به خانواده (مانند طلاق،ازدواج، ارث و...) طبق مذهب شیعه فتوا دادهام. این است که امروز وظیفه خود مىدانم که در دانشکده حقوق اسلامى که از دانشکدههاى الازهر است آنچه را که سالها آرزومند آن بودم، برقرار سازم و آن فقه مقارن است و هدف ما به دست آوردن حکم صحیح اسلامى از فقه هر یک از مذاهب اسلامى است و قطعا فقه شیعه در این مورد در صف اول قرار گرفته است.»
پی نوشت:
-
-
[شورى (42) آیه 13. [2
-
-
[دکتر صبحى، فلسفة التشریع فى الاسلام. [4
-
[به نقل از کتاب همبستگى مذاهب اسلامى، و کتاب اسلام آئین همبستگى (مقالات دارالتقریب). [5