24 آبان 1393, 13:55
محافظه كاری، پراگماتیست، راست نو، سنتگرایی، رادیكالیسم، محافظه كاری لیبرال، نو محافظه كاری
نویسنده : طاهره اخوان
محافظه کاری همان سنتگرایی است و از سنتهای اجتماعی و ارزشهای جامعه مثل خویشاوندی، سلسله مراتب، اقتدار و مذهب دفاع میکند. محافظهکاران خود را هوادار عقل سلیم و واقعبینی میدانند و با هر گونه طرح و اندیشه خیالی برای ایجاد دگرگونی عمیق در جامعه و سیاست مخالفاند. آنها استدلالهای خود را بر تجارب تاریخی بنیان مینهند و خود را عملگرا یا پراگماتیست مینامند.
ریشه تاریخی محافظه کاری به واکنش در مقابل جریان روشنگری در اروپا بر میگردد؛ این ایدئولوژی در دفاع از سنتها پدیدار شد و در آرمانهای اصلی مورد ادعای لیبرالیسم یعنی آزادی، برابری، فردگرایی، عقلگرایی و جدایی دین از دولت، تردید روا داشت. سرمایهداری و دموکراسی هر چه بیشتر گسترش مییافت، محافظه کاری نیز بیشتر به رادیکالیسم گرایش مییافت؛ اما، امروزه محافظه کاران یا با دموکراسی آشتی کردهاند یا از هواداران آن شدهاند و سلسله مراتب را نه بر اساس ویژگیهای موروثی، بلکه بر اساس تخصص توجیه میکنند.
محافظه کاری در غرب عمدتاً مسالمتآمیز و متعلق به طبقات بالای جامعه سنتی بوده است. وقتی این ایدئولوژی، تندرو و احیاگر خشونت میشود و با خواستهای طبقات متوسط و پایین پیوند مییابد به صورت فاشیسم ظاهر میشود.
محافظه کاری انواع مختلفی دارد: اوّل محافظه کاری لیبرال که در دوران رواج لیبرالیسم از تاکید خود بر مالکیت ارضی و پدرسالاری اجتماعی و سیاسی کاست و اصول اقتصادی لیبرالیسم را پذیرفت و ادموند برک نظریهپرداز آن بود.
محافظه کاری پدرسالانه که به نام ساموئل کولریج شناخته میشود، نوع دوم محافظه کاری است که با پیدایش بحران در اقتصاد بازار بار دیگر به اصول پدرسالاری اجتماعی بازگشت و از دولت فراگیر حمایت کرد.
نوع سوّم محافظه کاری به نام نومحافظهکاری شناخته میشود. که دوباره به اصول اقتصاد آزاد بازگشته و در ترکیب با نولیبرالیسم، راست نو را پدید آورده است و اندیشه اصلی حاکم بر آن خودگرانی و خصوصیسازی و دولت حداقلی است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان