بررسی سرقت در کودکان
در تمام سرقتها و در کلیه ردههای سنی از کودک تا کهنسال، مسئلهای به نام "نیازمندی" مطرح است که البته بیتوجهی یا برخورد نا مناسب در مقابل "نیاز کودکان" دارای آثار تربیتی نامناسب وعواقبی ناخوشایند و نامشروع در آینده او خواهد داشت.
بزهکاری در دوران نوجوانی بیش از کودکی است زیرا نوجوان به آن حد از کمال فکری رسیده که اختلاف طبقاتی موجود در ساختار جامعه را درک کند. کودک زمانی مفهوم تبعیض را با تمام وجود لمس میکند که با کودکان همسن و سال خود مواجه
میشود ومی بیند به لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با آنها ندارد اما او چه لباسهایی پوشیده ، چه امکاناتی در اختیار دارد و چگونه زندگی می کند و آنها چطور. میفهمد کودکانی که متعلق به طبقات بالای جامعه هستند از هرگونه نعمتی برخوردارند اما او، خانواده و یا بسیاری از نزدیکان و همسایگانش مفهومی برای راحتی ندارند. می بیند تنها به دلیل اوضاع اقتصادی نامطلوب، تا چه حد به دیده تحقیرآمیز به او مینگرند. پس به عنوان واکنشی در برابر این گونه ناکامیها و فشارهای بیاندازهای که زندگی به آنها وارد میکند دست به طغیان زده و برای احقاق حق خود دست به هر عملی میزند تا اینکه سرانجام به ستیزه جویی با جامعه، بخصوص دزدی منجر
می شود
در سرقت کودکان باید توجه داشت کدام نیاز یا نیازها کودک را به ارتکاب این کار واداشته است . گاهی کودک به چیزی علاقه داشته و آن را از کودک دیگری که آن شیء را در اختیار داشته برمیدارد همچنین بعضی از کودکان برای اینکه خود را نشان دهند و از سایر بچهها عقب نمانند بدون اجازه بزرگترها از منزل پول برمیدارند.
هنگامی که والدین با درخواستهای کودک با پرخاشگری برخورد میکنند در کودک این ذهنیت به وجود میآید که در مقامی نیست تا به صورت مشروع خواسته خود را مطرح کند و این مسئله به همراه عوامل مذکور از علتهای مهم گرایش به سرقت در جوانان و نوجوانان است.
یکی از کارشناسان تربیتی میگوید: با توجه به اینکه برخی از کودکان برای جلب توجه، برخی برای انتقام و تعدادی نیز برای بیان احساس کینهتوزی نسبت به والدین، به سرقت مبادرت میکنند. وقتی که کودکی اسباببازی یا اشیای ناشناسی را در دست دارد مادرو پدراز دیدن آن آزرده ونگران شده و با خشونت با وی رفتارمیکنند، ولی این چاره کار نیست و به هیچ وجه نباید او را دزد نامید، بلکه باید فهمید چرا او چنین کاری کرده است.
وی همچنین میگوید: شاید کودک به دلایل خاصی مرتکب سرقت شده است. حسادت نسبت به خواهران و برادران دیگر، ابتداییترین علت است ولی در تکرار چنین کارهایی باید به جستجوی دلایل دیگر پرداخت نظیر کمبودن پول توجیبی، احساس کمبود توجه، احساس حقارت و غیره.
کودک به دلیل اینکه هنوز به آن مرحله از رشد نرسیده که بتواند بین مالکیت خود و دیگران فرق بگذارد و احساساتش به مراتب بیش ازعقل اوست به همین علت به محض این که چیزی به نظرش جالب و دوست داشتنی بیاید بدون اینکه به عاقبت کار و عمل خود بیندیشد در صدد بدست آوردنش بر آمده و آن را برمیدارد.
کودک ذاتاً غاصب نیست و ضایع کردن حقوق دیگران از باطن ذاتش سرچشمه نگرفته است. اینها پدیدههایی عارضی بوده و بسیاری افراد در دوران کودکی دچار این رفتارها و اعمال میشوند. چه بسیارند افرادی پرهیزگار و درستی که در ایام کودکی از این خطاهای کوچک داشته اند اما به مرور زمان با میزان تعقل ودرک آنها دیگر دست به چنین اعمالی نزدهاند. البته نباید به محض دیدن این عمل کودک، آن را بر حسب کودک بودنش بیاهمیت دانست بلکه میبایست در همان زمان کودکی، نادرست بودن وغیر اخلاقی بودن کارش را به او گوشزد نمود ودرصدد علاج و چاره جویی برآمد. در مواردی هم ممکن است در اثر تکرار این خطاهای کوچک، کودک در آینده نیز به همین صورت برخورد کرده و مشکلات فراوانی ایجاد شود. بنابر این از همان زمان کودکی باید با آن مقابله کرد زیرا اگر کودک به این عمل عادت کند ترک عادت دشوار است .
حضرت علی در این رابطه میفرماید: ترک عادت دشوار ترین کارهاست.
انسانی که از زمان کودکی اینگونه رفتارها در او رشد کرده و به صورت یک عادت درآمده و والدین هیچ مقابلهای در رابطه با این رفتارمنفی کودک نداشتهاند، این عمل برای او به یک عادت تبدیل شده است به طوری که در بزرگسالی به سختی میتوان آن را از او جدا نمود.
عوامل سرقت کودکان
ممکن است علل مختلفی باعث بوجود آمدن این رفتار در کودک شود که والدین میبایست با شناسایی این علل به درمان آن پرداخته و از بوجود آمدن این عمل در کودک جلوگیری نمایند.
-
یکی ازعلل به وجود آمدن این صفت منفی در کودک، محدودیتهای والدین در تأمین نیازهای کودک می باشد
بنابراین اگر درکودک نیازی احساس می شود سعی در برطرف کردن نیاز او شود . خواستههای کودک تأمین گردد وازهرگونه محدودیت در تأمین نیاز کودک جلوگیری بعمل آید.
همچنین لازم است علاوه برتذکردادن به کودک و توبیخ کار ناشایست او، به تأمین نیازهای کودک پرداخت تا کودک برای فراهم کردن نیازش به اموال دیگران دستبرد نزند.
-
یکی دیگر اززمینههای تجاوز کودک به مالکیت دیگران، تماشای فیلمها و برنامههایی است که راه ارتکاب آن عمل را درکودک هموارکرده و این صفت زشت را به آنها یاد میدهد. همچنین داستانهایی که کودک از رسانههای مختلف دیداری یا شنیداری متوجه میشود، بدآموزیهایی را درپی دارد.
بنابر این والدین موظفند دراین هنگام، زشتی این عمل وعواقب ناگوار آن را به کودک گوشزد کرده و او را ازانجام چنین اعمالی بازدارند تا کودک از بدیهای این کارمطلع شده و دیگر به سراغ آن عمل نرود.
-
رفتار والدین ممکن است یکی ازعلل به وجود آمدن این عمل در کودک شود به طوری که پدر یا مادر مخفیانه اموال شخصی یکدیگر را برداشته و مورد استفاده قرار می دهند. کودکی که شاهد این ماجرا میباشد عملاً بی اعتنایی به مالکیت دیگران و تصرف آن را فرا میگیرد.
-
در برابر دستبردهای کوچک کودک او را مورد تحقیر و سرزنش قرار ندهند واین عمل کودک را مکرراً به او یادآوری نکنند که این خود عامل بی حیایی وتوهین کودک شده و کودک برای جبران این حقارت ممکن است عمل خود را ادامه دهد. بنابر این باید در برابر این عمل کودک با ملایمت و نرمی با او برخورد کرده و زشتی کارش را بازگو نمود تا کودک دست از این عمل بردارد.
-
در باره کودکانی که مرتکب جرائمی همچون سرقت می شوند، والدین و اطرافیان باید به این نکته توجه داشته باشند که بدلیل شرایط سنی حساس و ویژه این قشراز افراد جامعه، نباید عناوین مجرمانهای از قبیل دزد و جنایتکارو ... را در مورد آنها بکار برد. زیرا برچسب زنی این عناوین روی کودکان میتواند ازنظر روحی و شخصیتی تاثیرات زیانباری بر آنها داشته باشد.