دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مبنای همدلی

اینکه چطور شد که انسان‌ها در کنار هم جمع شدند و زندگی گروهی را در پیش گرفتند، بماند.
مبنای همدلی
مبنای همدلی
نویسنده: منیره زارعان

اینکه چطور شد که انسان‌ها در کنار هم جمع شدند و زندگی گروهی را در پیش گرفتند، بماند. به هر حال ما امروز در جامعه ای از انسان‌های مختلف و در بین افکار، اندیشه‌ها و نگاه‌های متفاوت زندگی می‌کنیم. آنچه در این میان بسیار مهم است، میزان سلامت و درستی رابطه ای است که ما با آدم‌های اطرافمان و با اندیشه ها، نگرش‌ها و افکار آنها داریم. ما در میان جمع و همراه با آن باید راهی را برویم که پایان خوشی داشته باشد، ولی انسان‌های اطراف ما، همه با یک سرعت،

به یکسو و به سمت یک هدف نمی‌روند، پس ما به یقین با همه آنها همسو نخواهیم بود. مهم این است که بدانیم با چه کسانی همسوییم و با چه کسانی مخالف؟ و اینکه بدانیم روابط ما با اطرافیانمان بر چه مبنایی و چه اصل و اساسی است؟ چرا دوستی می‌کنیم و چرا دشمن می‌شویم؟ با چه کسانی دوستیم و با چه کسانی دشمن؟

بی شک، هدفی که ما به آن چشم دوخته‌ایم، مقصدی که به سویش می‌رویم و راهی که در پیش گرفته‌ایم، مبنایی استوار در دوستی، همراهی و رابطه ما با انسان‌های اطرافمان خواهد بود. هر کدام از ما در هر گوشه‌ای از جامعه انسانی که زندگی می‌کنیم، جزو طیف خاصی از جامعه‌ایم. افکار و اندیشه‌ها، رفتارها و گفتارها و حتی نوع پوشش ظاهری و آداب خاص رفتاریِ ما، ما را در شمار گروه خاصی از جامعه قرار می‌دهد. ارتباط ما با افراد دیگر و دوستی‌ها و همراهی هایمان با دیگران، می‌تواند بیانگر اندیشه‌ها و اهداف ما باشد. اینکه ما با چه کسانی همراهیم و چه کسانی را به دوستی خود انتخاب می‌کنیم، بدان معناست که ما با آنها همسوییم، یک هدف را برگزیده‌ایم. در اندیشه، مخالف آنها نیستیم و در راهی متفاوت از آنها قدم نگذاشته‌ایم. پس بجاست اگر به دوستی‌ها و دشمنی ها، رابطه‌ها و همراهی هایمان دقیق تر نگاه کنیم و به اصولی بیندیشیم که ما را به سوی روابطی سالم و دوستی‌‌هایی مفید با آینده‌ای روشن هدایت کند. بارها گفته‌اند و شنیده‌ایم که «خواهی نشوی رسوا، هم رنگ جماعت شو». به هر حال در نگاه اول بدیهی است که در میان جماعتی هم رنگ، تو نیز اگر هم رنگ جماعت باشی، شناخته نمی شوی و اگر رنگی دیگر به خود بگیری و سازی متفاوت آغاز کنی، شناخته می‌شوی و انگشت نمای خلایق. اما گاهی بد نیست اگر آدم انگشت نمای خلایق شود. گاهی در جماعتی گم شدن و پنهان شدن زشت و ننگین است. گاهی هم رنگ جماعت نبودنِ تو، مایه رسوایی جماعت است نه تو؛ و بالاخره گاهی هم رنگ جماعت بودن، رسوایی و ننگ و هلاکت است. باید دید در میان کدام جماعتی؟ با کدام رنگ؟ با کدام اندیشه؟ با کدام هدف؟ گاهی اکثریت جامعه رو به سوی هدفی که تو به آن عقیده داری و نیک بختی تو را تضمین می‌کند پیش نمی‌روند. گاهی اکثریت جامعه رو به سوی کمال انسانی قدم بر نمی‌دارند. در راه زندگی که پایانش حیات ابدی تو رقم می‌خورد، این تویی که باید بدانی کجا می‌روی و کجا می‌خواهی بروی، با چشم باز و بیدار، نه کورکورانه چون خاشاکی بر سیلاب جامعه. هر روزِ زندگی، صبح تا شبش پر است از اتفاقات، پیش آمدها، دو راهی‌ها و شک و تردیدها. سخت است اگر بخواهی برای هر اتفاقی راه حلی بیابی، برای هر دو راهی تصمیمی بگیری و برای هر تردیدی تحقیق کنی و به یقین برسی. با عمر کوتاه ما، با تجربه بسیار اندکِ هر کدام از ما به تنهایی، و با دانایی کم و تردیدپذیرمان، ناممکن است بخواهیم برای هر قدم خود به درستی تصمیم بگیریم و راه را بیابیم. پیروی و تقلید از آنها که راه را یافته‌اند و تکیه بر تجربه و دانایی آنها که آشنای راه اند، گام‌ها را آسان و مقصد را نزدیک می‌کند. تبعیت از ره یافتگان، راهی است آسان و مطمئن؛ امّا نه همیشه. فکر کن، اگر تو خدای خودت را با جان و دل نشناسی و نبینی و باور نکنی، اگر یگانگی اش را درک نکنی، اگر لطف و مهربانی اش را حس نکنی، هرگز به تقلید و پیروی از کسی، این باور عمق جانت را آبیاری نمی کند و زندگی نمی بخشد. همیشه اموری هست که تو به تنهایی باید درکشان کنی و باورشان نمایی. اصول و مبانی دین که پایه‌های اصلی سعادت تو را بنا می‌نهند، باید از اندیشه فردی خودت به دست آیند. فقط کافی است بیندیشی، در پی آنها باشی و پیدایشان کنی. می‌گوید: با یک گل بهار نمی‌شود، می‌گویم: شکفتن یک گل، بهانه‌ای است برای شکفتن همه گل ها. یک گل اگر می‌شکفد، پس خاک هست، آب هست، خورشید هست و گل‌های دیگر هم می‌شکفند. بوی خوش شکفتن یک گل، دل همه جوانه‌ها را به هوس روییدن و شکفتن می‌اندازد. باور نمی‌کنم که با یک گل بهار نشود. من سعی می‌کنم، همت می‌کنم، خوبی‌ها را باور می‌کنم و به یاریشان می‌روم و می‌شکفم. من همه خوبی‌ها را در شکفتنم به تصویر می‌کشم. بگذار گل شکفته وجود من، هم رنگ جماعت سرد و خاموش نباشد. چه چیزی از این شیرین تر و زیباتر. من در آینه خوبی‌ها و نکویی ها، و در جاده آسمانی خداجویی می‌شکفم و ایمان دارم که با بوی خوش شکفتن یک گل، دل همه جوانه‌های خفته در خواب بیدار می‌شود، می‌روید و می‌شکفد. تو هم باور کن که با شکفتن گل وجود تو در زلال خوب بودن و آسمانی بودن، بهار می‌آید. وقتی تو در برابر چشم همه اطرافیانت پا روی نفست بگذاری و دلت را رنگ الهی بزنی، سر اذان ظهر کرکره مغازه ات را پایین بکشی و راه مسجد را پیش بگیری؛ یا در اتوبوس زحمت ایستادن را برخود هموار کنی و صندلی ات را به انسانی ناتوان بدهی؛ یا روی هوای نفس پرده حجاب بکشی و زیبایی و بزرگی روحت را درآینه وقار و متانت به تماشا بگذاری؛ باور کن در این حال، چیزی در دل همه اطرافیانی که تو را می‌بینند، می‌لرزد. جوانه عشق به خوبی‌ها در دل هاشان تکانی به خودش می‌دهد و از گرمای وجود تو جان می‌گیرد. باور کن که تو، حتی به تنهایی، می‌توانی راه را برای بهاری شدن جامعه ات و برای آسمانی شدنش باز کنی. و تو وقتی باور کنی که خودت به تنهایی هم در جامعه تأثیرگذاری، آن وقت خواهی کوشید که بهترین باشی. نوعی حس مسئولیت در تو موج خواهد زد و این یعنی وزش اولین نسیم بهاری. هیچ اندیشیده ای که چه ریسمانی دل‌های ما را چنین به هم پیوند زده است؟ چه رشته ای ما را در یک حصار محکم از مهر جمع آورده است؟دیده ای که وقتی دست حادثه‌ای ما را در کنار هم قرار می‌دهد، چونان یکدل و همراه می‌شویم که گویی سال هاست همدیگر را می‌شناسیم؟دیده‌ای که وقتی کسی در خیابان گرفتار مشکلی می‌شود، همه به ظاهر غریبه‌ها چگونه مضطرب و هراسان گِردش جمع می‌شوند و هر کس به قدر توان کمکی می‌کند؟ می‌بینی که چگونه دست در دست هم همیشه چون کوهی استوار در برابر بیگانه می‌ایستیم؟ دل تو چقدر تاب تحمل رنج و سختی و درد همین به ظاهر غریبه‌های هم کیش و هم وطن را دارد؟من بر این باورم که آنچه دل ما را چنین به هم گره زده است، آنچه این مهر و همدلی را در جامعه مان جاری کرده و ما را چون پیکری واحد انسجام بخشیده، ریسمان محکم الهی است؛ همان رشته فناناپذیر دین خدا که به آن چنگ زده ایم تا پراکنده نباشیم. کاش قدر جامعه اسلامی مان را بیشتر بدانیم! در هیاهوی رابطه‌ها و دوستی‌ها و دشمنی ها، در میان جمع اطرافیان، در کنار عقاید و افکار و نظرات و اندیشه‌های متفاوت، بد نیست گاهی سری به خلوت تنهایی خودت بزنی. از قالب آن آدم مدنی و اجتماعیِ غرق در رابطه‌ها و رفت و آمدها و داد‌و‌ستدها دربیایی و خودِ خودت بشوی. تنهای تنها، خودت و خدای خودت، و آن وقت نفْست را بر ترازوی محاسبه بگذاری و سنگینی توشه ات را بسنجی. در خودت دقیق شوی و زیبایی و زشتی روحت را، زلالی و زنگار گرفتگی دلت را و همه خوبی‌ها و بدی هایت را در آینه دین ببینی و ببینی که کجای این عالم ایستاده ای؟ چه می‌خواهی؟ چه کرده ای و حالا چه باید بکنی؟وقتی از این محاسبه نفْس به جامعه باز گردی، بیدارتر و هشیارتر خواهی بود و پله‌های کمال را بهتر خواهی پیمود و همراه خوبی خواهی بود برای آنها که همراه توهستند.

مقاله

نویسنده منیره زارعان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

مدیریت انتخاب کارگزار

مدیریت انتخاب کارگزار

بی‌گمان، ما همه چیز را مدیریت می‌کنیم، چون که خودمان نیز مدیریت می‌شویم، زیرا جهان به گونه ای نظام یافته که هیچ کس جز خداوند از دایره پاسخ گویی بیرون نیست.
مدیریت از منظر اسلام و قرآن

مدیریت از منظر اسلام و قرآن

تمام عرصه‌های حیات بشری جهت سیر تکاملی خویش، نیازمند مدیر و مدبری کاردان و عالم می‌باشد تا امورات و جوانب زندگی انسان به نحو احسن و عالی تنظیم گشته و با برنامه ریزی صحیح و سنجیده حل و فصل شود.
مدیریت بحران – چالشی برای رهبری

مدیریت بحران – چالشی برای رهبری

اخیرا مدیریت بحران به عنصری مهم در مدیریت تجارت تبدیل گشته است. در شرایط حاضر، هیچ تجارتی از وجود بحران در امان نیست.
پژوهشی موردی در مدیریت پیامبر اکرم‌(ص) در غزوه احزاب

پژوهشی موردی در مدیریت پیامبر اکرم‌(ص) در غزوه احزاب

در مقاله حاضر کوشش شده‌است، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم‌(ص)در جریان "حفرخندق " بحث و بررسى شود، البته این مقاله به مدیریتى که رسول اللَّه ‌در واقعه حفر خندق اعمال کردند محدود نمى‌شود، بلکه موضوع اداره و بهره‌گیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‌گیرد.
ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلام

ویژگی های عمومی مدیریت از دیدگاه اسلام

مدیریت به صورت کلی از دشوارترین و در عین حال از ظریف ترین کارهای انسانی است که برای خود ویژگی هایی دارد. چه بسا فقدان یکی از این خصوصیات ، مایه رکود کار و نابسامانی اوضاع قلمرو مدیریت می شود.

پر بازدیدترین ها

پژوهشی موردی در مدیریت پیامبر اکرم‌(ص) در غزوه احزاب

پژوهشی موردی در مدیریت پیامبر اکرم‌(ص) در غزوه احزاب

در مقاله حاضر کوشش شده‌است، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم‌(ص)در جریان "حفرخندق " بحث و بررسى شود، البته این مقاله به مدیریتى که رسول اللَّه ‌در واقعه حفر خندق اعمال کردند محدود نمى‌شود، بلکه موضوع اداره و بهره‌گیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مى‌گیرد.
No image

مدیریت با زیرساختهای فرهنگی و ارزشهای اسلامی

مقاله حاضر این انطباق را مدنظر قرار داده و مدلی که سازگار با بستر فرهنگی کشورمان باشد را طراحی نموده است.
No image

نقشه های ذهنی مدیران

مدیریت زمان- تهیه کننده: امین قبادی- مدیریت زمان زمانی شخصی گفته است :اگر اول ندانید به کجا می روید؛ سزاوارید که در آخر از نا کجا آباد سر در بیاورید.اهداف، انرژی های ما را متمرکز و یکی میکند.افراد از کوه ها صعود می کنند چرا که میخواهند در آنجا باشند.آنها چالشهایشان را با غلبه کردن به نمایش می گذارند. بنابراین، اهداف بر انگیزنده هستند.
No image

مسئولیت انسان در اسلام

واژه مسئولیت و ریشه های ان از سلسله واژه هایی است که به صورت مکرر در جای جای قرآن کریم مورد تصریح قرار کرفته است. خدای متعال از نقش ابزار هایی که برای بالا بردن سطح اگاهی انسان افریده شده اند همانند گوش و چشم و قلب.پرسش نموده که ایا همواره به دنبال کشف حقیقت بوده اند یا به صرف دریافت هرگونه مطلبی ولو به صورت مشکوک و مظنون- بدان اعتماد ورزیده و ان را ملاک و معیار برای جهت دهی رفتار قرار داده اند.
Powered by TayaCMS