نویسنده: مجتبی رحیمی
از نظر قرآن، اسلام تنها دین مقبول الهی است که همه پیامبران از آدم(ع) تا خاتم(ص) ماموریت داشتند تا آن را با توجه به مقتضیات زمان و مکان در قالب روشها، منهاج، شرایع و سنتهای خاص بیان کنند تا راهنمای بازگشت انسان به سوی حقیقت خودش یعنی فعلیت بخشی به تمامی اسمای الهی از طریق عبودیت تعریف شده از سوی عقل و وحی باشد این بدان معناست که مخاطب اسلام همه بشریت است و این لطف و عنایت الهی است که از سر رحمت، شامل بندگان هبوط شدهاش، گشته تا بتوانند درمسیر عبودیت، تخلق به اسمای الهی یافته و ربوبیت الهی را در قالب خلافت الهی مظهریت نمایند.
بر این اساس، مخاطب پیامهای قرآنی همانند مخاطب عقلانیت انسانی، همه بشریت در همه زمانها و مکانها خواهد بود و هیچ کسی از این دایره بیرون نیست مگر آن که فاقد عقل و گرفتار جنون باشد؛ از این رو حتی سفیه که خرد خویش را دسیسه کرده و بی خردی پیشه گرفته، مخاطب پیام است.
البته باید میان مخاطب پیام بودن و بهره مندی از پیام، تفاوت قائل شد؛ چرا که تنها شماری از این مخاطبان به این پیام گوش داده و شماری اندک بدان باور و اندک تر از ایشان بدان عمل میکنند و آن را سبک زندگی خود قرارمیدهند.
براین اساس میتوان سطوح مخاطبان پیام را براساس معیار دوم یعنی بهرهمندی، متفاوت دانست، هر چند که همه، مخاطب پیام هستند.
خردورزان، بهره مندان از پیام اسلام
به سخن دیگر، مخاطب پیامهای قرآن و اسلام، همه انسانها هستند که از این میان تنها خردورزان و خردمندان از آن بهرهمند میشوند؛ چرا که هر دارنده عقل و خردی را خردمند نمیدانیم، بلکه خردمند کسی است که از خرد خویش بهره-گیرد و خردورزی کرده و آن را به کار گیرد نه آن که دربسته آن را دراختیار گرفته و بی استفاده آن را با خود حمل کند که دراین صورت همان چارپایانی هستند که در قرآن از آنان به «یحملون اسفارا» تعبیر شده است.
خداوند در قرآن بیان میکند که تنها کسانی به پذیرش ابتدایی هدایت قرآنی گرایش مییابند که از عقل خویش بهره گرفته و از تقوای عقلانی سود برده باشند. این تقوای عقلانی در رفتارهایی چون پای بندی به عقود و پیمانها، ترک زشتیها و ناپسندیهای عقلانی چون ستم و همچنین گرایش به خوبیها و پسندیدههای عقلانی چون عدالت و دادگری و دیگر اصول و فضایل اخلاقی خودنمایی میکند. اینها نشانههای خردورزی است که موجب میشود انسان به تقوای الهی و هدایت وحیانی و شرعی گرایش یابد و بدان پای بند باشد.
لزوم همراهی عقل و دل
البته هستند کسانی بسیاری که خردورزی میکنند، ولی دلشان با خردشان همراه و همگام نیست؛ چرا که زمانی ایمان و باور و اعتقاد تحقق مییابد که شخص بتواند عقل و دل را با هم همراه سازد وخرد و احساس را گردآورد. از این رو خداوند به کسانی اشاره میکند که به خرد قطعی و یقین برهانی رسیده اند ولی دلشان با آن همراه نیست و از دل انکار بر میآید: و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم (نمل، آیه 14)
هر یک از مومنانی که عقل و دلشان همراه شد و به اسلام گراییدند زمانی میتوانند خود را درانجام مسئولیت، سربلند بدانند که دستگیر دیگران شده و پیام اسلام را به گوش آنان برسانند (سوره عصر) بنابراین، هر یک از مومنان میبایست ماموریت خویش را به گونه ای تعریف کنند که همه، این پیام را بشنوند هر چند که ایمان نیاورند.
از جمله این افراد کسانی هستند که اهل باشگاه منکرات هستند و جز به رذیلت اخلاقی و عقلانی گرایش ندارند و هم جنس گرا و مانند آن میباشند. پس شخص ماموریت دارد تا مانند حضرت لوط(ع) این پیام الهی را به گوش اهل فسق و فجور برساند؛ هر چند که به سبب همان بی خردی و سفاهت، هرگز ایمان نخواهند آورد و چنان که گفته شد شرط پذیرش آن است که شخص نخست به احکام عقل مستقل عمل کند که اینان این کار را نمی کنند. این گونه است که خداوند میفرماید هیچ یک از اهل فسق و فجور قوم لوط ایمان نیاوردند جز خانواده ای مومن که همان خانواده آن حضرت(ع) بودند. اما این که ایمان نمی آورند رافع مسئولیت و ماموریت نیست؛ چنان که خداوند به صراحت به پیامبرش میفرماید تو وظیفه ات ابلاغ پیام است و این خداست که موجبات ایمان آوری را فراهم میآورد. پس شخص نباید خود را خسته کند یا دلسرد شود که چرا ایمان نمی آورند و یا اینها قابلیت ایمان را ندارند؛ چرا که هدف، اتمام حجت و پیام رسانی است.
در سطح دیگر، باید برای مشرکان و کافران نجس نیز برنامه ریزی داشت، آنان را با بودجه خودشان یا حتی بیت المال آورد و با تهیه مسکن و امنیت، پیام را به گوششان رساند و سپس آنان را به مامن امن خودشان رسانید. (توبه، آیه 6)
مسئولیت سنگین مومن و دولت اسلامی
در سطح دیگر میبایست کسانی را که بر توحید هستند گرد آورد و پیام را به ایشان رسانید و با آنان همراه شد تا اهداف توحید تحقق یابد. (آل عمران، آیه 64) در مرحله دیگر و سطح نازل تر، باید به مسلمانان توجه داشت و اسلام ناب را به گوششان رسانید و آنان را از اسلام به ایمان کشانید. (حجرات، آیه 14)
همچنین در مبارزه با ستم و اجرای عدالت باید جهانی فکر و عمل کرد. از این رو قرآن خواهان کمک دولت و امت اسلامی به همه مستضعفانی است که تحت ظلم و ستم قرار گرفته اند؛ چه این مستضعفان ستمدیده از کافران باشند یا اهل کتاب یا مومنان. لذا خداوند در آیه 75 سوره نساء از مومنان میخواهد تا برای عدالت جهانی و رهایی ستمدیدگان، بی توجه به دین و آیین و مذهب به جهاد برخیزند و به یاری کسانی که حق ایشان گرفته شده و از خانه و کاشانه خویش بیرون رانده شده اند، بشتابند.
بنابراین، مسئولیت مومن در برابر همگان از جمله ستمدیدگان سنگین است بی آن که تفاوتی در این باره گذاشته شود. از این رو حضرت امیرمومنان(ع) همان گونه که از کشیده شدن خلخال زن یهودی اندوهگین شده و دق کردن را سزاوار اهل ایمان میداند، درباره غیر اهل کتاب و توحید نیز این گونه عمل میکند و از شنیدن ستم به ستمدیده ای به عدالت شمشیری بر میخیزد و حق را میستاند و به ستمدیده باز میگرداند.
از این آیات و آیات بسیار دیگر میتوان به سطوح مخاطبان دولت اسلامی و امت اسلام و همچنین مسئولیت و وظیفه همگانی در قبال مظلومان و ستمدیدگان جهان پی برد آموزههای قرآنی مسئولیت انسان را فراتر از این درباره همه موجودات تعریف کرده است و انسان میبایست از هرگونه ستمی که به هر موجودی میشود جلوگیری کند و اجازه ندهد تا به هیچ جانوری ستم شود. دفاع از ستمدیدگان وظیفه همگانی و مسئولیت ایمانی هر مسلمان و دولت اسلامی است