دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرایند مشاوره در درمان آدلری

No image
فرایند مشاوره در درمان آدلری

كلمات كليدي : درمان آدلري، خاطرات گذشته، روياها، اشتباهات اساسي، بصيرت، مشاوره، علوم تربيتي، مشاوره و راهنمايي

نویسنده : معصومه ابوالفتحي

آلفرد آدلر، عضو اصلی گروه کوچک روان‌پزشکانی بود که چهارشنبه‌ها بعد از ظهر برای بحث کردن درباره مسایل روان‌شناختی، در منزل فروید گردهم می‌آمدند. بعد از اینکه بین فروید و آدلر اختلافات نظری و شخصی ایجاد شد، آدلر محفل فروید را ترک کرده و نظریه مخالفی را مطرح کرد که به روان‌شناسی فردنگر معروف شد.[1]

روان‌شناسی آدلر، نوعی روان‌شناسی اجتماعی است که نسبت به نوع انسان دیدگاه مثبتی دارد. آدمیان همواره در حال "شدن" هستند و طی آن به سوی آن دسته از هدف‌های خیالی که می‌اندیشند به برتری آنها منتهی خواهد شد، حرکت می‌کنند.[2]

امکان تغییر در مشاوره آدلری

درمان بر اثر مکتب آدلر، بر این فرض استوار است که مراجع زندگی خود را با شیوه زندگی غلط طراحی و هدایت کرده و بنابراین در ایجاد علاقه اجتماعی شکست خورده‌ است. در نتیجه وظیفه درمانگر این است که به مراجع کمک کند تا نظر عینی‌تری از واقعیت داشته باشد و علاقه اجتماعی فعال‌تری را در او به وجود بیاورد. حاصل درمان این خواهد بود که مراجع نه تنها رفتار خود را درک می‌کند، بلکه درمی‌یابد که او قادر است زندگی خود را از طریق شیوه‌های ارضاکننده‌تری هدایت نماید. در حالی که درک او تغییر می‌یابد، اعمال و رفتارش نیز دگرگون می‌شود.[3]

فرایند مشاوره آدلری

چون درمانگران آدلری نسبت به فرد و مسایل او نگرشی اجتماعی دارند، از اینرو، می‌توانند در مقام مشاوره و والدین و معلمان به بهترین وجه انجام وظیفه کنند. درمانگران آدلری با استفاده از شیوه‌ای تحلیلی و غایت‌انگار، یعنی بررسی مقاصد و هدف‌های نهایی رفتار، سعی می‌کنند به هدف‌ها و انتظارات خود دست یابند.[4]

1. رابطه: مشاوران آدلری، رابطه‌ی خود را با مراجع یک نوع همکاری می‌دانند. رابطه گاهی اوقات در یک قرارداد نوشته می‌شود. این قرارداد، اهداف فرایند مشاوره و مسئولیت‌های هر یک(مشاور و مراجع) را مشخص می‌کند. بنابراین، مشاور از رابطه به عنوان یک شیوه‌ی حمایت‌کننده‌ای که بر روی نقاط قوت به‌جای نقاط ضعف و تشویق به‌جای تجزیه و تحلیل تأکید می‌ورزد، استفاده می‌کند.

2. درک: پیروان آدلر، شیوه‌ی زندگی را به عنوان بنایی شخصی که بر ادراکات، باورها و احساسات فرد استوار است، تلقی می‌کنند. بنابراین، مرحله دوم مشاوره دربرگیرنده‌ی رشد و تعمق(برای مشاور و مراجع) در درک شیوه زندگی مراجع و گفتگو با او در این مورد است. تمرکز، همواره بر "چارچوب مرجع" مراجع و اهداف او می‌باشد. هنگامی که مشاور شیوه‌ی زندگی مراجع را درک می‌کند، آن‌وقت می‌تواند به مراجع کمک نماید تا او نیز درک نماید که چگونه شیوه‌ی زندگیش تحت تأثیر باورها و اعتقادات اساسی قرار گرفته است.[5] عوامل سنجش سبک زندگی عبارتند از:

الف. خاطرات گذشته: خاطرات گذشته، اطلاعاتی در مورد سبک زندگی مراجعان در اختیارمان می‌گذارند. پیروان آدلر، در جمع‌آوری خاطرات گذشته سعی می‌کنند حداکثر جزئیات را بگیرند و به همین منظور سوالات مختلفی مطرح می‌کنند. به نظر آدلر، خاطرات به‌طور اتفاقی به یاد نمی‌آیند؛ مردم همواره خاطراتی را به یاد می‌آورند که در زندگی آنها موثر بوده‌اند. معمولا درمانگران پیرو آدلر در طول درمان از خاطرات قدیمی مراجعان می‌پرسند و آن را به شروع درمان محدود نمی‌کنند. به نظر آدلر اگرچه خاطرات جدید نیز مفیدند ولی خاطرات قدیمی مثل خاطرات 4 یا 5 سالگی از همه مفیدترند، چون به زمان تثبیت سبک زندگی نزدیک‌ترند. در تحلیل خاطرات باید ببینیم چه موضوعاتی مضمون اصلی خاطره را می‌سازند. وضعیت مراجع در خاطره نیز مهم است. باید ببینیم آیا وی در آن وضعیت مشارکت دارد یا فقط ناظر است. توجه به احساسات مطرح شده در خاطره و هماهنگی آنها نیز مهم است.

ب. رویاها: پیروان آدلر در سنجش سبک زندگی، به رویاهای دوران کودکی و رویاهای تکرار شده اخیر نیز توجه دارند. آنها در جریان درمان، مراجعان را تشویق می‌کنند رویاهای خود را بیان کنند. به نظر آدلر، رویاها هدفمند هستند و غالبا سبک زندگی و علاقه و ترس‌های شخص در آینده را نشان می‌دهند. نمادهای رویاها در درمان آدلر معانی ثابت و واحدی ندارند. فهمیدن یک رویا منوط به شناخت خواب‌بیننده است.[6]

3. بینش: مشاور پیرو آدلر، همراه با احساس همدلی و پذیرش، مواجهه نیز می‌کند. او مراجع را با اشتباهات اساسی، اهداف اشتباه، رفتارهای مبتنی بر شکست خود و باورهای محدودکننده‌اش مواجهه می‌کند. این مواجهه به مراجعان کمک می‌کند تا تضادهای ظاهری خود را حل کرده و اهداف اشتباه خود را تصحیح نمایند.[7] انواع اشتباهات اساسی عبارتند از:

· تعمیم‌های افراطی، مثل "مردم دشمن ما هستند".

· هدف‌های غلط یا غیرممکن مربوط به امنیت خاطر، مثل گفتن اینکه "من باید همه افراد را مشعوف کنم" و یا "این اقدام اشتباه موجب مرگم خواهد شد".

· سوء ادراک از زندگی و نیازها و خواست‌ها که به صورت توهمات لمسی و بصری تجلی می‌کنند، مثل اینکه "زندگی هیچ وقت به من فرصت نفس کشیدن نمی‌دهد" و یا "زندگی بسیار دشوار است".

· انکار ارزش خود و یا به حداقل رساندن آن، مثل گفتن اینکه "من کودن هستم" و یا "من شایستگی آن را ندارم".

· ارزش‌های غلط، مثل اینکه گفته شود "شخص باید اول شود حتی اگر پا بر دوش دیگران بگذارد".[8]

آدلر، درباره بصیرت نظر خاصی دارد. بصیرت، عبارت ‌از شناختی است که به عمل سازنده منجر می‌شود؛ بصیرت موید شناخت ماهیت هدف، ادراک‌های اشتباهی و پی بردن به شیوه زندگی توسط مراجع است. از طریق تمام تعبیر و تفسیر، درمانجو به بصیرتی نائل می‌آید که در بهبود وضع و روحیه او موثر می‌افتد.

4. بازآموزی و جهت دادن مجدد: در نظریه روان‌درمانی آدلر، روان‌درمانی یک امر تربیتی و تعاونی است که به اقتضای موقعیت، متضمن شرکت یک یا دو درمانگر و یک یا چند نفر مراجع است. همزمان با تجزیه و تحلیل، آموزش و جهت‌گیری مجدد هم انجام می‌شود. تجزیه و تحلیل و جهت‌گیری مجدد، پابه‌پای هم، انجام می‌گیرند و تفکیک این دو فرآیند موجب می‌شود که آموزش پس از تجزیه و تحلیل مشکل مراجع انجام گیرد و این برخلاف عقیده آدلر و پیروان اوست. در تمام درمان‌ها، با تشویق مراجع، چه با ملایمت چه با زور، جهت دادن را شروع می‌کنند و آن را نافع‌ترین عمل برای مراجع می‌دانند. بازآموزی و جهت‌گیری مجدد هماهنگ با هدف‌های درمان صورت می‌گیرد؛ به‌طوری که مراجع به آن هدف‌ها برسد و انسانی بشود که احساس تعلق و برابری می‌کند، پذیرای خود و دیگران است و متوجه شود که "نیروی برانگیزنده" در درون خود اوست و او در چارچوب محدودیت‌های زندگی می‌تواند سرنوشت خویش را تعیین کند و در نتیجه فردی امیدوار، خوش‌بین، دارای اعتمادبه‌نفس، باشهامت و مطمئن خواهد شد و دیگر علائم مرضی نخواهد داشت.[9]

اهداف مشاوره آدلری

فرایند روانی – آموزشی مشاوره آدلر دارای اهداف زیر است:

· پرورش علاقه اجتماعی

· کاهش احساس حقارت و غلبه بر یأس

· تغییر در ادرکات و اهداف فرد

· تغییر نگرش اشتباه که زیربنای رفتار حتی رفتار قابل‌قبول و یا ارزش‌های در حال تغییر است

· تشویق فرد برای تشخیص برابری خود با همردیفانش

· کمک به او برای آنکه به فردی مشارکت‌کننده تبدیل شود.[10]

تکنیک‌های مشاوره آدلری

طرفداران آدلر، معتقد هستند که مراجع از یأس و فقدان شهامت و کمبود اعتمادبه‌نفس رنج می‌برد، بنابراین از اساسی‌ترین تکنیک‌های درمان آن است که با تشویق و تهییج و امیدوار کردن و ایجاد اعتماد، کار بازآموزی و جهت‌گیری جدید انجام گیرد. اجتناب درمانگر از توقعات بیجا از مراجع، ابراز ایمان و اعتقاد نسبت به مراجع و محکوم نکردن او موجب امیدواریش می‌شود. اعتماد مراجع به شایستگی درمانگر، خودمانی بودن، عشق و محبت درمانگر و توجه او به مراجع، گوش دادن همدلانه، همکاری صمیمانه و احساس اینکه درمانگر او را درک می‌کند، موجب ایجاد امید و علاقمندی در مراجع می‌شود. در عین‌حال درمانگر نباید مراجع را بیش از اندازه تحت حمایت قرار دهد، یا او را لوس و کودک صفت کند، یا تن به وسوسه کارهای بی‌ربط بدهد و بالاخره نباید خود را قربانی اتهامات مراجع کند. اغلب درمانگران نصیحت نمی‌کنند، ولی پیروان آدلر آن را تا حدی که ایجاد وابستگی نکند، تأیید می‌کنند. درمانگر صرفا شقوق مختلف عمل را برای مراجع توصیف می‌کند و مراجع خودش یکی از آنها را برمی‌گزیند. این نوع عملکرد موجب تقویت ایمان مراجع به خودش می‌شود. این صرفا یک فریب است که درمانگر به اینکه نظام او هیچ‌گونه جهت‌گیری ارزشی ندارد، اعتقاد پیدا کند؛ روی این اصل باید از تلقین اخلاقیات و ارزش‌ها خودداری کند. ممکن است صحبت‌ها حول امور مفید و غیرمفید، سازنده و غیرسازنده، موثر و غیرموثر دور بزند ولی نباید به آنها برچسب خوب و بد زده شود. با این شیوه، درمانگر با ارزش‌های اجتماعی مراجع مقابله می‌کند، به او کمک می‌کند تا معنا و مفهومی بدان‌ها ببخشد و نظرش را نسبت به زندگی تغییر دهد. تکنیک‌های پالایش روانی، بروز احساسات و اعتراف، علاوه بر آنکه به مراجع فراغت خاطر می‌دهند، ممکن است نشانه آن باشند که آیا مراجع می‌تواند به درمانگر اعتماد کند یا نه.[11]

مقاله

نویسنده معصومه ابوالفتحي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS