دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نظام کشورداری در عهد طاهریان

No image
نظام کشورداری در عهد طاهریان

كلمات كليدي : طاهريان، عباسيان، كشورداري، سياست

نویسنده : محسن حسني نسب

پس از سقوط ساسانیان و روی کار آمدن مسلمانان، به مدت حدودا دو قرن حکومت ایرانی در سرزمین ایران وجود نداشت تا آنکه مامون خلیفه عباسی مرکز خلافت خود را از مرو و خراسان به بغداد برد و پس از آن سردار مقتدر خود طاهر را که بغداد را فتح کرده و خلیفه وقت امین را کشته بود، به عنوان حاکم به خراسان فرستاد[1]. البته خراسان در آن زمان دچار شورش‌های زیادی شده بود و باید شخص مقتدری به آنجا اعزام می‌شد ضمن آنکه مأمون از طاهر به خاطر قتل برادرش، امین توسط طاهر به هر حال دلخور بود.

طاهر به خراسان رفت و بعد از آن که در آنجا مستقر شد با توجه به شرایط سیاسی مناسبی که یافت، حکومت طاهریان را بنا نهاد. به هر حال و پس از اعلام استقلال طاهریان از سرزمین خلافت عباسی، در خراسان بزرگ که خود وسعت زیادی داشت باید نظام سیاسی مقتدری وجود داشته باشد تا بتواند از عهده اداره کشور برآیند. به همین خاطر به امور سیاسی توجه خاصی داشتند؛ مثلا از بهترین آثار و آداب و رسومی که از شاهان بوده و به یادگار مانده، نامه طاهر بن حسین به فرزندش عبدالله بن طاهر است که چون مامون، عبدالله را به فرماندهی رقه و مصر فرستاد، طاهر نامه‌ای به او نوشت و او را در امور کشورداری و دولتی و فرمانروایی نصیحت کرد[2]. البته باید توجه داشت که طاهریان در طول حکومت پنجاه و پنج ساله‌شان (205ه – 259ه) اکثرا به عباسیان وفادار بودند و این مهم‌ترین ویژگی سیاسی آنها است.

تأسیس حکومت طاهریان

طاهر بن حسین بن مصعب مشهور به طاهر ذو الیمینین، در سال 159هجری به دنیا آمد و در سال 207هجری در 48 سالگی از دنیا رفت.

طاهر پس از کشتن علی بن عیسی بن ماهان در سال 195هجری توانست بغداد را فتح نماید و امین را نیز به قتل برساند. و مامون نیز که از طاهر به همین خاطر دلخوش نبود، او را به خراسان فرستاد.

طاهر پس از آنکه در خراسان مستقر شد، در روز آدینه‌ نماز جمعه، نام خلیفه را دیگر در خطبه نیاورد و ما در آن زمان شاهد اولین حکومت ایرانی در ایران دوران اسلامی هستیم.

پس از طاهر، پسرش طلحه جایگزینش شد و به قول اقبال آشتیانی: تفویض حکومت خراسان به فرزند طاهر مبدأ حق وراثت خاندان طاهریان در سرزمین‌های شرقی خلافت گشت[3].

محدوده جغرافیایی حکومت طاهریان

حکومت طاهریان یک حکومت با محدودۀ جغرافیایی وسیع بود که شامل ایالت‌های جبال، فارس، طبرستان، خراسان، ماوراءالنهر، خوارزم و سیستان بود که این بزرگی و وسعت حکومت طاهریان را نشان می‌دهد[4].

نظام کشورداری طاهریان نیز از منظری دیگر و در چند بعد قابل کنکاش است.

نظام کشورداری از بعد سیاسی

حاکمان طاهری در کوشک یا کاخ شاهی و در پاییتخت حضور داشتند[5]. مرو در زمان هارون و مأمون از مهم‌ترین شهرهای عباسیان محسوب می‌شد و طاهر نیز آنجا را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد، تا اینکه عبدالله بن طاهر نیشابور را پایتخت خود کرد. البته جمعیت نیشابور و قدمت آن در انتخاب این شهر بسیار موثر بود. با اینکه در ابتدا و حتی در دوران مامون، مرو پایتخت عباسیان بود. در ضمن از عبدالله بن طاهر پرسیدند، چرا نیشابور را به مرو برگزیدی که عبدالله گفت: «هوایش قوی، مردمش سربه‌زیر و عمر ایشان دراز است[6]

بعدها نیز که حکومت طاهریان رو به زوال بود، حکومت محمد بن طاهر به نیشابور محدود شده بود[7] و این نشان‌دهندۀ اهمیت دادن و محل امن شدن طاهریان به نیشابور بوده است و همواره نیشابور در دست شخص حاکم یا یکی از نزدیکانش بود؛ مثلا طاهر بن عبدالله ایالت نیشابور را به برادرش مصعب داد[8].

البته طاهریان اکثر ایالات – خصوصا ایالات مهم – را به اقوام و خاندان طاهری می‌دادند.

مثلا طاهر حکومت سیستان را به پسرش عبدالله سپرد. از جمله حاکمان ری، اسحاق بن ابراهیم (پسرعموی طاهر)، محمد بن علی بن طاهر و حسین بن عبدالله بن طاهر بودند.

در ولایت فارس، ابراهیم بن مصعب بن حسین و محمد بن اسحاق طاهری حکومت کردند.

نوع حکومت طاهریان نیز به نوعی حکومت استیلا بود و با وجود تبعیت نکردن محض از حاکمان عباسی، ولی با این وجود ما شاهد حمایت ضمنی از طرف عباسیان هستیم که ناخواسته مجبور بودند لواء را به نزد حاکم طاهری بفرستند[9].

در هرات و بلخ حاکمان به دنبال آرامش در شهر بودند. از جمله حاکمان معروف آنجا می‌توان به هارون بن حسین و الیاس بن اسد سامانی اشاره کرد. پوشنگ (زادگاه طاهر) و طاهریه در نزدیکی جیحون (یاقوت حموی ساخت طاهریه را به دست طاهر می‌داند) نیز آبادانی زیادی یافت.[10]

طاهر، عباس بن عبدالله بن حمید و پس از او نوح بن اسد را حاکم سمرقند کرد. طلحه بن طاهر، حکومت سمرقند را به احمد بن اسد سامانی تفویض کرد و او را به آنجا فرستاد که اعقاب آنان بعدها توانستند حکومت سامانیان را درست کنند.[11] البته دادن حکومت شهرها به خویشان عواقب بدی برای آنها داشت، پس از مدتی در بین خاندان طاهری نزاع‌ها و درگیری‌هایی صورت گرفت. چندانکه بعدها در حکومت محمد بن طاهر آخرین امیر طاهری این اختلافات گسترده‌تر شد و یعقوب لیث صفاری با استفاده از این ضعف و بدون جنگ نیشابور را فتح کرد[12].

البته آنها به حاکمان خود نظارت داشتند؛ مثلا عبدالله بن طاهر، محمد بن حمید طاهری را به نیابت خود در نیشابور گذاشته بود که وی را به دلیل بدرفتاری با مردم برکنار کرد. ابن‌اثیر این مطلب را این چنین نقل کرده است:

«چون عبدالله به امارت خراسان (بجاى پدرش طاهر ذو الیمینین) رسید، محمد بن حمید طاهرى را به نیابت خود در نیشابور مستقر نمود، او هم براى خود در نیشابور خانه ساخت و دیوار خانه را تا حریم خیابان کشید. باین معنى به طریق عام هم تجاوز کرد. چون عبدالله رسید، مردم شهر را جمع و احضار و از رفتار و سلوک نایب خود پرسید همه خاموش شدند و چیزى نگفتند. بعضى از حضار گفتند سکوت مردم دلیل بدرفتارى طاهر مى‌باشد. عبدالله او را عزل نمود[13]».

طاهریان برای حکمرانی از امرای رقبا نیز استفاده می‌کردند؛ به طور مثال طبری آورده است که محمد بن طاهر، عبدالله سگزی سردار شورشی یعقوب را به امارت طبس و قهستان گماشت[14].

در سیستان نیز با توجه به شرایط خاصش امرای کاردانی انتخاب می‌شدند، مخصوصا خوارج در آنجا بسیار جولان می‌دادند. اولین امیری که از طرف طاهر به سیستان فرستاده شد، محمد الحضین القوسی بود که در سال دویست و شش وارد شد و با مردمان نیکویی کرد و دل مردمان را به طرف خود مایل نمود. پس از مدتی طاهر فرزندش طلحه را امیر سیستان کرد و او با توجه به موقعیتی که داشت، خود نرفت و الیاس بن اسد (برادر جد سامانیان) را به سیستان اعزام کرد. به هر حال سیستان شاهد امرای زیادی بود تا شاید سرانجام روی آرامش را ببیند و حاکمیت مطلق را در دست بگیرند؛ ولی در آخر این مردم سیستان بودند که به رهبری یعقوب حکومت طاهریان را در دست گرفتند!![15] حاکمان طبرستان نیز از زمان عبدالله بن طاهر که آنجا را از مازیار به جنگ گرفت، توسط طاهریان انتخاب می‌شدند که آنجا نیز همواره مشکلاتی برای آنها فراهم می‌کرد.[16] البته باید توجه داشت که اکثر حاکمان شهرها فرماندهان سپاه آن ناحیه نیز بودند و حکم حکومتی آنان در صورتی که شهر خارج از قلمرو شده باشد، پس از فتح آن ناحیه بود که اجرایی می‌شد.

نظام کشورداری از بعد اقتصادی

یکی از ارکان مهم کشورداری در هر مملکت، اقتصاد است. در دوران طاهریان و حتی در بین عباسیان مهم‌ترین رییس دیوان‌ها، رییس دیوان خراج بود. جمع‌آوری مالیات و نیز اوضاع اقتصادی مردم و چگونگی مدیریت حکومت طاهریان در این زمینه نیز بسیار مهم است.

مالیاتی که از خراسان جمع می‌شد، در بین تمامی ولایات وسیع عباسیان، یکی از بزرگترین ارقام پولی به حساب می‌آمد.

مثلا در احسن التقاسیم آمده است که بهای اسیران و گوسفندان و پارچه‌ها که عبدالله بن طاهر در سال 221هجری از خراسان برداشت کرد، سی و هشت میلیون درهم بوده است[17]. البته این رقم چهارصد و چهل هزار هزار (میلیون) و هشتصد و چهل و هفت هزار درهم با سیزده اسب نیز آمده است[18].

طاهریان حتی مالیات و خراج طبرستان را در زمانی‌که حاکم آنجا زیر نظرشان نبود، دریافت می‌کردند. حتی زمانی‌که مازیار ـ حاکم طبرستان ـ خراج را که قرار بود به امر خلیفه به عبدالله بن طاهر بپردازد، و از این کار امتناع می‌کرد، معتصم بر مازیار سخت گرفت و سرانجام عبدالله بن طاهر را به فتح طبرستان فرستاد.[19]

طاهر نیز در نامه‌اش به عبدالله بن طاهر به اقتصاد توجه خاصی کرده و در این باره وی را توصیه می‌کند که ثروت را در راه صلاح حال رعیت و اعطای حقوق آنان به کار ببرد و همچنین بهرۀ رعیت را نیز در نظر بگیرد[20].

نظام کشورداری از بعد فرهنگی

در نظام کشورداری طاهریان به امور فرهنگی توجه زیادی می‌شد. آنها به علم و علوم توجه زیادی می‌کردند و حامی دانشمندان و شعراء بودند. البته زبان جاری و رسمی و درباری طاهریان عربی بود و این از نامه‌ها و مکاتبات و اشعاری که در دربار سروده می‌شد، کاملا مشخص است. ولی برای اولین بار، در حکومت طاهری شاهد بودیم که عبدالله بن طاهر چیزی شبیه به طرح تعلیم اجباری را نیز عرضه کرد[21].

البته خود طاهریان نیز به فرهنگ توجه زیادی داشتند، به شاعران توجه خاصی داشتند و حتی محمد پسر عبدالله بن طاهر، به ادب و شعر و فضل موصوف بود[22].

نظام کشورداری از بعد مذهبی

با اینکه ما شاهد بودیم که قیام عباسیان با شعار الرضا من آل محمد(ص) از خراسان آغاز شد و مردم علاقمند به علویان بودند و هر قیامی که توسط علویان برپا می‌شد، مورد استقبال مردم قرار می‌گرفت. ولی ما به نوعی شاهد نوعی تمایلات درونی به تشیع بودیم و الا مذهب رسمی دوران طاهریان، مذهب اهل سنت بوده است[23]. البته هنوز بسیاری از مردم بر دین ساسانیان باقی مانده بودند.

آنها در بسیاری از امور کشوری مذهب را ملاک قرار می‌دادند. مثلا در زمان بازسازی قنوات توسط حاکم طاهری، کتابی را در این زمینه علماء بنا به سفارش حاکم نوشتند بنام کتاب "القنی" که در آن به احکام ساخت قنات و کاریز می‌پردازد[24].

البته توجه به مذهب حتی به حدی است که دکتر عبدالحسین زرین‌کوب یکی از منابع مهم دوران طاهریان را کتب شرایع و فروع فقه می‌داند. «زیرا در جامعۀ اسلامی احوال اقتصادی و اداری آن مانند همۀ شوون اجتماعی دیگر تحت تاثیر اصول و قواعد مقدر شرع بوده است[25]

این نشان می‌دهد که امور مذهبی تا چه حد در امر کشورداری طاهریان موثر بوده است.

نکته مهمی نیز که باید به آن توجه داشت این است که علت این که باعث شد طاهر بتواند در خراسان اعلام استقلال کند و پیروز شود، برقراری حکومت اسلامی بود، چیزی که مازیار و بابک آن را نداشتند[26].

نظام کشورداری از بعد اجتماعی و مردمی

طاهریان چون قصد جدایی از خلافت عباسیان را داشتند، باید به ایرانیان توجه زیادی می‌داشتند و دل آنان را بدست می‌آوردند؛ به هر حال حکومت طاهریان یک حکومت اسلامی بود که حمایت مردم را نیز به دنبال داشت[27].

طاهر توجه زیادی به مردم و حمایت مردمی داشت. البته حد و حدود آن را نیز رعایت می‌کرد. نمونۀ آن را ما در نامۀ وی به فرزندش عبدالله می‌بینیم که می‌گوید:

«حسن ظن به یاران و همراهان و مهربانی نسبت به رعیت نباید تو را از جستجو و کنجکاوی در کارها باز دارد.»[28] طاهر کاریزها و قنوات زیادی را آباد کرد و هم اکنون بهترین کاریزهای خراسان را "قنات طاهری" می‌نامند.[29]

طاهر بن حسین سعی در اجرای عدالت در امور کشوری داشت. در البلدان آمده است: «در قزوین حکومت عدالت توسط طاهر بن حسین برقرار بود.»[30] یا در مورد طلحه بن طاهر آمده است: «از او در دولت مامون آثار خیر در خراسان بسیار بود.» [31]

حکومت عبدالله بن طاهر نیز از جهت توجه به اصلاحات ارضی و توجه به رفاه کشاورزان و روستاییان اهمیت داشت[32]. وی به کاردارانش دستوری ‌نوشت که «با برزگران ولایت، مدارا کنید و کشاورزی که ضعیف گردد، او را قوت دهید و به جای خویش بازآرید که خدای عزوجل ما را از دست‌های ایشان اطعام کرده است و از زبان‌های ایشان سلام کرده است و بی‌داد کردن بر ایشان حرام است[33]

طاهریان به امر ساخت و ساز توجه زیادی نشان می‌دادند و به آبادی ویرانی‌ها اقدام می‌کردند. مثلا در آن دوران، زلزلۀ بزرگی در توس و نیشابور در سال 247هجری رخ داد که در اثر آن دویست هزار نفر مردند و شهرهایی از خراسان به زمین فرو رفت در پی آن حکومت بسیاری از مالیاتها را بخشید و حمایت زیادی توسط طاهریان از مردم شد[34].

طاهر نیز در نامه اش به پسرش می‌نویسد: «پس باید احکام و حدود ایزدی را در میان ایشان (مردم) اجرا سازی و از جان و ناموس و سرزمین آنان دفاع کنی و نگذاری خون کسی بریزد و در امنیت راههای ایشان بکوش و آسایش مردم را تامین کنی[35]

عبدالله بن طاهر نیز به آبادانی بسیار بها می‌داد. وی عمارت نیشابور و نواحی آن را ساخت. وی در نزدیکی خوارزم رباطی ساخت که آن رباط بعدها به شهری به نام فراوه تبدیل شد و نیز در نزدیکی نیشابور «شادیاخ» را برای سپاهیانش ساخت که شهر نیشابور بعدها به آنجا رفت[36].

مقاله

نویسنده محسن حسني نسب
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام - دولتهای تابع حکومت اسلامی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب حاکمان شیعی در بستر تاریخ

کتاب حاکمان شیعی در بستر تاریخ

رشته نوشته های این کتاب، مجموع چند اثر مستقل است که موضوع آن ها گزارش واقعیت های تاریخی حکومت زمامدارن شیعه بوده است.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
 فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

فرازی از خطبه های نهج البلاغه در باب توحید

هر چه به ذات شناخته باشد ساخته است و هرچه به خود بر پا نباشد ديگرى اش پرداخته. سازنده است نه با به كار بردن افزار. هر چيز را به اندازه پديد آرد، نه با انديشيدن در كيفيت و مقدار. بى نياز است بى آنكه از چيزى سود برد. با زمان ها همراه نيست و دست افزارها او را يارى ندهد.
Powered by TayaCMS