دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادیان و عرفانهای نوظهور (3)

پست مدرنیسم، التقاط با عرفان هندویی؛ سید حیدر آملی رابطه شریعت و حقیقت عرفان را به پوست بادام و روغن بادام تشبیه می‌کند.
ادیان و عرفانهای نوظهور ʃ)
ادیان و عرفانهای نوظهور (3)

نویسنده: حمیدرضا مظاهری سیف

پست مدرنیسم، التقاط با عرفان هندویی؛ سید حیدر آملی رابطه شریعت و حقیقت عرفان را به پوست بادام و روغن بادام تشبیه می‌کند.

(جامع الاسرار منبع الانوار، ج اول، 1374، ص 345) اگر این پوست نباشد، آن مغز فاسد و تباه می‌شود و تازگی‌اش را از دست می‌دهد و اگر آن مغز شیرین و تازه نباشد، این پوسته بی‌ارزش است. این مقال بر آن است که بگوید عرفان در صورتی که از شریعت فاصله بگیرد و برنامه‌های عملی الهی را به دنبال ایمان به خداوند یکتا و معاد کنار گذارد، پایه ای برای استقرار سلطه در جامعه بشری شده و سلطه گران دنیا طلب را بر مردم مسلط می‌کند. امروزه با همه شعار‌های زیبا و دلربایی که در جهان به گوش می‌رسد، همچنان سلطه گری در زندگی بشر باقی است. نیروی استکباری حیات طبیعی معاصر با هوشمندی تمام، نقاط ضعف خود را شناسایی کرده است و برای ترمیم و تقویت آن اقدام می‌کند. اما این وصله پینه‌ها تا عمق مبانی مدرنیسم پیش رفته و وضعیت پست مدرن را رقم زده است. در دهه‌های اخیر معنویتی دروغین و فریبنده پدید آمد تا بحران معنویت را در زندگی مادی گرایانه اهالی تمدن غرب برطرف سازد. عرفان پست مدرن کارکردهایی دارد که در نهایت، تحکیم و تداوم شرایط سلطه گرانه و سلطه پذیرانه حیات طبیعی معاصر است. بنای این پژوهش، نقد ساختار درونی (مبانی و شاخص‌های) عرفان پست مدرن است. بخش اول: مبانی عرفان پست مدرن لذت‌گرایی، زرسالاری، نفی دین و شریعت، حس گرایی روش شناختی و تجربه گرایی معرفت شناختی و بسیاری از مقولات دیگر را می‌توان به عنوان مبانی مدرنیته معرفی کرد. اما از همه مهم‌تر، سه اصل انسان گرایی(اومانیسم)،دنیا گرایی(سکولاریسم) وعقل گرایی(راسیونالیسم) است. در این میان، همه مبانی اصلی و غیر آن، همچنان در وضعیت پست مدرن باقی است و فقط عقل گرایی، یعنی عقل جزئی و مادی که برای ارضای تمایلات و برآوردن تمنیات دنیایی انسان به کار می‌آید، مورد تردید قرار گرفته است. خود بنیادی انسان به عنوان فاعل شناخت با عقل جزئی متزلزل شده اما هنوز این بشر زمین خورده، خود بنیادی خویش را ترک نکرده است، بلکه راه‌های غیر عقلی را برای جبران کاستی‌های خرد مادی در برآوردن آرزوهایش به کار آورده و می‌آزماید. در این گیر و دار، غرب به مرام‌های معنوی شرق روی آورده و برنامه‌هایی را براساس مبانی تمدن غرب طراحی کرده است. عرفان پست مدرن که مهم‌ترین مبلغ آن در غرب، «ماهاریشی ماهش» نام دارد، نوعی از هندوئیسم است که با برخی آموزه‌های بودیسم ترکیب شده و به نام مدیتیشن متعالی (Transcendental Meditation) با نام مخفف (TM) ارائه شده است. در این عرفان مراقبه، تمرکز، آرامش، رهایی از رنج زندگی وجود دارد، اما آموزه‌های ماورای طبیعی هرگز. از یک سو هندوئیسم و بودیسم و از سوی دیگر اومانیسم و سکولاریسم به عنوان مبانی این عرفان قابل طرح است.اومانیسم: اومانیسم به معنای اصالت انسان یا انسان گرایی، نوعی رویکرد به منزلت و ارزش‌های وجودی انسان است که در برابر تحقیرهای کلیسای قرون وسطا بر انسان در نیمه دوم قرن چهاردهم در ایتالیا، شکل گرفت. «اومانیسم، پارسایی تنگ نظرانه‌ای را که کلیسا مقرر می‌داشت، تاب نمی‌آورد، نمی‌خواست از طبیعت به عنوان دامی فریبنده بهراسد، نمی‌خواست نفس را پلید به شمار آورد و فضیلت را تنها در ترک زاهدانه زندگی بیابد. آموزه کلیسای قرون وسطا اعتقاد به گناهکاری ذاتی بود. (اعتقاد به اینکه روح و جسم به کلی از یکدیگر جدا هستند و چون آدمی جز از راه جسم توانایی نمایش روح را ندارد، گناهی اجتناب ناپذیر را به دوش می‌کشد. [و آمرزش این گناه با رنج و زهد میسر است، چنان که عیسی رنج کشید]) اما آموزه اومانیسم، پاک نهادی ذاتی بود.»(سوزوکی، ب.ل: «راه بودا»، توجمه ع. پاشایی، چ اول ویرایش دوم، 1380، نشر نگاه معاصر، ص 66) ارج نهادن به منزلت انسان در این جهان و انکار تمایز ارزشی میان جسم و روح و دنیا و آخرت به این نتیجه می‌رسد که تمایلات بشری در حیات طبیعی و دنیایی ارزشمند و قابل توجه است و از همین جا است که بذر سکولاریسم و دنیاگرایی در زمین اومانیسم کاشته و روییده می‌شود. حذف تمایز ارزشی میان جسم و روح و شهر زمینی و شهر آسمانی، دو صورت را بر می‌تابید: یکی پذیرش ارزشمندی قدسی بودن روح و جسم و کنار گذاشتن مبنای تمایز. دوم پذیرش مبنای تمایز و حذف ماورای طبیعت و کنار گذاشتن اعتقاد به بعد روحانی، خدا، معاد و دین. «البته با توجه به حال و هوای آن روزگار، دشوار بود که اومانیست‌ها خود را مذهب ستیز به شمار آورند.».

( «سنت روشنفکری در غرب از لئوناردوتاهگل»، ترجمه لیلاسازگار، چ اول، 1379، نشر آگاه، ص101)در مرحله اول، اومانیست‌ها مذهبی بودند و فقط انتقاداتی از کلیسا داشتند؛ ولی در نهایت دو راه طی شد که «ژاک مارتین» آن را اومانیسم خدا محور و اومانیسم انسان محور نامید. اومانیسم انسان محور سه مرحله را پشت سر گذاشته(صانع پور، مریم: «خدا و دین در رویکرد اومانیستی»، چ اول، 1381، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، صص 183 و 184) و امروز به ضد خود تبدیل شده است، یعنی با اینکه هنوز نامی از اومانیسم و حقوق بشر باقی است، ولی به روشنی این واژگان برای رفتارهای ضد انسانی و ضد حقوق بشر به کار می‌رود. مرحله اولی که انگاره اومانیسم گذرانید، آن بود که ریشه‌های تغذیه کننده‌اش را به فراموشی سپرد؛ زیرا در آغاز، اومانیسم با مطالعه آثار یونان باستان نظیر افلاطون و ارسطو و آرزوی بازگشت به آن دوران شکوفایی هنر و اندیشه پدیدار گردید. اما در قرون شانزده و هفده، روند اومانیسم به اینجا رسید که براساس قدرت عقل انسانی تمدنی تازه بسازد. در این دوران هنوز زیر تاثیر رفورمیسم مسیحی عمل می‌کرد و شاید بتوان آن را دوره طبیعت گرایی مسیحی نامید.مرحله دوم، قرون هجده و نوزده یا عصر روشنگری بود که خود را از استانداردهای فوق طبیعی جدا ساخت و معتقد شد که باید خویشتن را از خرافات مذهب و حیانی رها کرد و در معرض خوبی و نیکی طبیعی و فطری قرار داد. این دوره خویش بینی بر این آموزه آزموده نشده «روسو» استوار بود که اگر انسان به حال خود رها شود، وضعیت طبیعی عادلانه تر و بهترین زندگی را رقم می‌زند. چون این پندار نادرست بود و اومانیست‌ها توجه نداشتند که اعتقاد به خدا ضامن هر خیر در زندگی بشر است، مرحله سوم اومانیسم صورت بندی شد.در مرحله سوم که قرن بیستم را پوشش داد و به قرن بیست و یکم نیز رسید، اومانیسم نتیجه‌ای مبنی بر براندازی همه ارزش‌های انسانی برای رسیدن انسان برتر به قدرت و سلطه مطلق، زندگی انسانها را در جهان زیر تاثیر دارد. نیچه با اعلام مرگ خدا، مرگ همه ارزش‌های انسانی را اعلام کرد و تنها ارزش، رسیدن به قدرت است، آن هم برای کسی که می‌تواند. جمع کردن میان انسان و خدا یا فراموشی خدا و ملاحظه انسان به عنوان محور هستی در تفکر هندوئیسم و بودیسم به خوبی وجود دارد. در بودیسم اساساً اعتقاد به خدا وجود ندارد؛ بلکه محور در آن، مرام عرفانی «دارما» یا همان زنجیره علّی است که از جهل آغاز و به رنج ختم می‌شود که سایه موهوم خود را بر همه جهان زیست انسان افکند و عارف کسی است که با تمرکز و رعایت هشت راه رهایی، حقیقت پوچ آن را کشف کرده و به نیروانا یا فراشناخت (پرگیا) برسد و پوچی و خلا(شونیتا) را دریابد. در هندوئیسم نیز نظریه آتمن – برهمن به راحتی هر فاصله و تمایزی را میان انسان و خدا نفی می‌کند و با مراحل اولیه اومانیسم به راحتی کنار می‌آید. شانکارا حتی آتمن را به معنای مطلق نفس به کار می‌برد و آن را همزمان بر ذات خدا و ذات انسان اطلاق می‌کند ومیان آنها هیچ تمایزی را منظور نمی‌کند. با توجه به این هماهنگی‌ها، عرفان پست مدرن با رگ و ریشه بودایی و هندویی به راحتی می‌تواند در تمدن غرب بر مبنای اومانیسم جایگاهی پیدا کند. علاقه‌مندان به عرفان پست مدرن مدعی اند که در این روش بدون اعتقاد به خدا و شریعت می‌توان در درون خود به کاوش و تامل نشست و نشاط و آرامش معنوی را تجربه کرد.( هویت، جیمز: «ریلاکسیشن و مدیتیشن»، ترجمه رضا جمالیان، چ اول، 1376 نشر دکلمه گران)البته این مطلب اشکالی ندارد، غیر از اینکه این منبع آفرینندگی درونی به هیچ منشا متعالی و ماورای انسانی متصل نیست. در این مرام معنوی، انسان جدای از خداوند – که می‌تواند حامی و پشتوانه قدرت انسان باشد – معرفی نمی‌شود. در حالی که اگر به نامحدود بودن نیروی درون معتقد باشیم، هیچ تبیینی جز اتصال به قدرت خداوند یکتا نمی‌توان برای آن یافت. کنار گذاشتن او که قدرت انسان و بلکه همه هستی برای او و جلوه او است، گذشته از اینکه دروغی بزرگ است، ریشه‌های اومانیسم غربی را نیز آبیاری می‌کند. همه انسان‌ها به ضعف و ناتوانی‌های خود واقف هستند: اینکه به دیگران محتاجند با یک دگرگونی کوچک بیمار و بستری می‌شوند و در این دنیای تنگ همواره مجبورند در بین خواسته‌های خود دست به گزینشی بزنند و هیچ گاه نمی‌توانند به هر آنچه می‌خواهند، دست یابند. اینها واقعیاتی است که کسی انکار نمی‌کند. در این شرایط، ظرفیت شناختی و هوشیاری انسان دو کار کرد می‌تواند داشته باشد: یا نیروی بیکرانی را ببیند و در پیوند با او بکوشد تا مشکلات را پشت سر بگذارد و ناکامی‌های دیگر را به امید کامیابی اخروی و برخورداری از اکرام خداوند تحمل کند یا پرده اوهام را بر همه رنج‌ها بکشد و خود را خلاص کند. معنویت جدید و عرفان سکولار چون به خداگرایی ملتزم نیست، ناگزیر در بن بست اومانیسم، بهشتی موهوم و راهی خیالی برای خود پرداخته است. در این زندگی رنج خیز دنیا بویژه دشواری‌ها و ناملایمات تمدن جدید، که نمی‌تواند آن را به تنهایی تحمل کند، به تدریج به این گمان می‌رسد که همه این عالم یک بازی موهوم است و من با توهم اینکه نیروی مقاومت در برابر این مشکلات و گذر از آنها را دارم، می‌توانم رنج و درد خود را کاهش دهم. ولی باید گفت که حل این مشکل تنها با اعتقاد به خدا به عنوان منبع بیکران نور و نیرو در درون و بیرون انسان ممکن است. (کتاب نقد، شماره 35)هندوئیسم: هندوها دین خود را آیین ازلی می‌دانند و پیامبری برای آن نمی شناسند. اصول اعتقادی، آیین‌ها و خدایانی که در هند وجود دارد، فراوان است و در کتاب‌های تاریخ ادیان و تاریخ فلسفه شرق صفحات بسیاری به بررسی آن‌ها اختصاص یافته است. بنابراین، باید شرح بعضی مفاهیم کلیدی این مرام عرفانی را اشاره نماییم:11-برهمن: که بدان پرداختیم. 2- آتمن (Atman) و جیوه(Jiva): جیوه روح فردی است که زندگی هر فرد در گرو آن است. این روح فردی حقیقتی، بیکران و نامتناهی است که در بند تعینات محدود شده است و در صورتی که از این تعینات و حدود رها شود و به برهمن پیوندد، آتمن نامیده می‌شود.(رضایی، عبدالعظیم: «تاریخ ادیان جهان»،ج 2، چ دوم، 1380، انتشارات علمی، صص 247 و 248؛ رادا کریشنان، سروپالی:«تاریخ فلسفه شرق و غرب»، ج اول، توجه خسرو جهانداری، چ دوم،1382، انتشارات علمی و فرهنگی، ص 277) روح فردی بر اثر محدودیت هایی نظیر همراهی با تن دچار مشکل شده و از حقیقت متعالی خود در مقام آتمن و این همانی با برهمن فرو می‌آید. آتمن، نور درونی انسان است که در دل جای دارد و همان پوروشه است که از دانایی تشکیل شده است. … آتمن واقعاً برهمن است که از درک … تشکیل شده است. در کتاب مقدس هندوها اوصاف و ستایش هایی که برای برهمن ذکر شده، برای آتمن یعنی حقیقت انسان نیز آمده است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

کتاب سایبان خود ساخته عرفان مدرن

این کتاب با هدف عرضه صحیح و دفاع معقول اندیشه عرفانی و زدودن پیرایه‌های موهم، موهن و فراگیر عرفان و معنویت‌های نوظهور...

جدیدترین ها در این موضوع

ادیان و عرفانهای نوظهور

ادیان و عرفانهای نوظهور

جنبش‌های نوپدید دینی، که مخففاً تحت عنوان (NRMs ) شناخته می‌شوند، دین‌های جایگزین آیین‌ها و کیش‌ها هر یک در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویتاستفاده می‌شود.
عقل و وحی در قرون وسطا

عقل و وحی در قرون وسطا

یکی از مسائلی که همواره در بین فیلسوفان مطرح بوده است، راه‌های رسیدن به شناخت است.
قبض وبسط نظریات دیانت مسیحی در گذر تاریخ ‌

قبض وبسط نظریات دیانت مسیحی در گذر تاریخ ‌

اشاره: این مقاله مجال اندکی برای بررسی تاریخی و گاهی تحلیلی دیانت مسیحی و نحوه انسجام یافتن اصلی ترین عقاید آنها نسبت به مسئله تثلیث و کتاب مقدس است و به هیچ وجه قصد تخریب و یا احیانا جسارت نسبت به پیروان این دیانت عظیم را ندارد.
No image

باور شیعی؛ موعود جهانی

اندیشه نجات و منجی موعود از فراگیرترین اندیشه‌های بشری است.
منجی از منظر تاریخ و ادیان

منجی از منظر تاریخ و ادیان

به باور زرتشتیان، در روزگار پس از زرتشت، در پایان هر هزاره یک منجی از نسل زرتشت ظهور خواهد کرد

پر بازدیدترین ها

ماهیت صوفی گری

ماهیت صوفی گری

صوفی‌گری چیست و چه شان و جایگاهی در میان ارزش‌ها و آموزه‌های اسلام ناب دارد؟
No image

مفهوم معنویت در اسلام و مسیحیت و تفاوت های آن

معنویت از مفاهیمی به شمار می‌آید که بشر به خصوص در دوران فرامدرن توجه بیشتری را به آن مبذول داشته است لکن همواره بحث درباره منبع معنویت و به عبارت دیگر معنویت حقیقی و مجازی در محافل مختلف مطرح بوده است.
شناخت ویژگی های اسرائیلی

شناخت ویژگی های اسرائیلی

قرآن به یهود با دو عنوان متفاوت توجه داشته و رفتار و صفات آنها را در حوزه‌های بینش و نگرش و کنش توصیف و تحلیل می‌کند. گاه از آنان به عنوان یهود یاد می‌کند و گاه دیگر از آنان با عنوان بنی اسرائیل سخن می‌گوید.
امام زمان (ع) و سرانجام یهود

امام زمان (ع) و سرانجام یهود

یکی از دشمنان خطرناک حضرت مهدی(ع) و یارانش، یهود است؛ خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «همانا شدیدترین مردم، در دشمنی با آنان که ایمان آورده‌اند، یهودیان و مشرکان هستند
ادیان و عرفانهای نوظهور

ادیان و عرفانهای نوظهور

جنبش‌های نوپدید دینی، که مخففاً تحت عنوان (NRMs ) شناخته می‌شوند، دین‌های جایگزین آیین‌ها و کیش‌ها هر یک در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویتاستفاده می‌شود.
Powered by TayaCMS