1 اسفند 1393, 20:36
متن اصلی نامه 76 نهج البلاغه
عنوان نامه 76 نهج البلاغه
ترجمه مرحوم فیض
ترجمه مرحوم شهیدی
شرح ابن میثم
ترجمه شرح ابن میثم
شرح مرحوم مغنیه
شرح منهاج البراعة خویی
شرح لاهیجی
شرح ابن ابی الحدید
شرح نهج البلاغه منظوم
(76) و من وصية له عليه السلام لعبد الله بن العباس عند استخلافه إياه على البصرة
سَعِ النَّاسَ«» بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ النَّارِ وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النَّارِ
اخلاق فرماندهى
76- از وصيّتهاى آن حضرت عليه السّلام است بعبد اللّه ابن عبّاس هنگاميكه او را بر بصره جانشين خود گردانيد
(در آن او را به مهربانى با مردم و دورى از خشم اندرز مى دهد):
1- با مردم گشاده رو و هم مجلس و درستكار باش (كسيرا از ملاقات خويش جلوگيرى مكن و جائى بنشين كه همه بتو راه داشته باشند و پاس احترام هر كس را نگاه دار و آنها را به كارهاى سخت وامدار و بعدل و داد بينشان حكم كن) و از خشم نمودن (با مردم) بپرهيز كه آن سبك مغزى است از شيطان (بتو رسيده است) 2- و بدان هر كارى كه ترا به (رحمت) خدا نزديك گرداند از آتش (كيفر روز رستخيز) دورت مى نمايد، و هر كارى كه ترا از خدا دور سازد به آتش نزديكت مى گرداند.
( . ترجمه و شرح نهج البلاغه فیض الاسلام، ج5، ص 1080و1081)
76 و از وصيت آن حضرت است به عبد اللّه پسر عباس
هنگامى كه او را در بصره به جاى خود گمارد با مردم گشاده رو باش آن گاه كه آنان را ببينى، يا در باره آنان حكمى دهى يا در مجلس ايشان نشينى. از خشم بپرهيز كه نشانه سبكى سر است و شيطان آن را راهبر است. و بدان آنچه تو را به خدا نزديك كند از آتش دور سازد، و آنچه تو را از خدا دور سازد به آتشت در اندازد.
( . ترجمه نهج البلاغه مرحوم شهیدی، ص 358)
75- و من كتاب له عليه السّلام لعبد اللّه بن العباس، عند استخلافه إياه على البصرة
سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ- وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ- وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ النَّارِ- وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النَّارِ
اللغة
أقول: الطيرة: فعلة من الطيران، و يستعمل في الخفّة و ما لاثبات له. و روي: طيرة من التطيّر و هو التشأم.
و قد أمره بفضائل من الأخلاق:
أحدها: أن يسع الناس بوجهه.
و كنّى بذلك عن البشر و الطلاقة، و بمجلسه. و هو كناية عن التواضع، و بحكمه. و كنّى به عن العدل لأنّ الحكم العدل يسع كلّ أحد، و الجور ضيّق لا يحتمله الكلّ.
الثانية: حذّره من الغضب
و هو أمر بفضيلة الثبات و الحلم، و نفّره بقوله: فإنّه طيرة من الشيطان: أى خفّة ينشأ من الشيطان، أو أنّه ممّا يتشأم الناس بصاحبه و يكرهه. و نسبه إلى الشيطان لينفر عنه، و أراد الغضب المذموم. و هو صغرى ضمير تقدير كبراه: و كلّما كان كذلك فواجب أن يحذر. ثمّ رغّبه فيما يقرّبه من اللّه بما يستلزمه من كونه مباعدا له من النار، و نفّره عمّا يبعّده من اللّه بما يستلزمه من كونه مقرّبا له إلى النار. و هما صغريا ضميرين تقدير كبرى الأوّل منهما: و كلّ ما باعدك من النار فواجب أخذه، و تقدير كبرى الثاني: و كلّ ما يقرّبك من النار فواجب أن يحذره. و باللّه التوفيق.
( . شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج5، ص 233و234)
75- از جمله سفارشهاى امام (ع) به عبد اللّه بن عباس هنگامى كه او را در بصره به جاى خود گمارد.
لغات
طيره بر وزن فعله: از طيران در مورد سبكى و آنچه بى قرار است به كار برده مى شود، و طيره از تطيّر به معناى ناميمون بودن نيز آمده است.
ترجمه
«در برخورد با مردم و مجالست و حكومت خود گشاده رو باش، مبادا به خشم خدا رفتار كنى زيرا آن از كم خردى و از اعمال شيطان است، و بدان كه هر آنچه تو را به خدا نزديك كند از آتش دورت مى كند، و آنچه از خدا دورت سازد تو را به آتش نزديك مى كند».
شرح
امام (ع) ابن عبّاس را به چند فضيلت اخلاقى امر كرده است: 1- با مردم گشاده رو باشد. مقصودش از آن، خوش برخوردى و گشاده رويى است و همنشينى، كنايه از فروتنى و حكم و داورى، كنايه از دادگرى است، زيرا دادگرى شامل تمام مردم مى شود، اما ستمكارى، تنگنايى است كه همه كس آن را پذيرا نيست.
2- او را از خشم برحذر داشته است، اين خود دستور به داشتن فضيلت پايدارى و بردبارى است. و او را با عبارت: فانّه طيرة من الشّيطان از خشم برحذر داشته است، يعنى [خشم در اثر] سبك مغزى است كه از شيطان ريشه مى گيرد، و يا از صفاتى است كه مردم، صاحب آن را ناميمون و ناپسند مى شمارند. خشم را به شيطان نسبت داده است تا از آن دورى كنند، البته مقصود خشم بى مورد است و اين عبارت صغراى قياس مضمرى است كه كبراى مقدّر آن چنين است: و هر چه آن طور باشد دورى از آن لازم است.
آن گاه امام (ع) او را بر آنچه باعث نزديكى وى به خدا، و در نتيجه باعث دورى او از آتش جهنم مى گردد، وادار ساخته است، و همچنين از آنچه كه او را از خداوند دور مى كند و در نتيجه باعث نزديكى وى به آتش دوزخ است برحذر داشته است. و اين هر دو قسمت عبارت صغرا براى دو قياس مضمرى هستند كه كبراى مقدّر نخستين قياس چنين است: و هر چه باعث دورى تو از آتش دوزخ است بايد بدان پايبند باشى، و كبراى مقدّر قياس دوم نيز چنين است و هر آنچه باعث نزديكى تو به آتش دوزخ است بايد از آن دورى كنى. توفيق به دست خداست.
( . ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج5، ص 392و394)
الرسالة - 75- أيضا لابن عباس:
سع النّاس بوجهك و مجلسك و حكمك، و إيّاك و الغضب فإنّه طيرة من الشّيطان. و اعلم أنّ ما قرّبك من اللّه يباعدك من النّار، و ما باعدك من اللّه يقرّبك من النّار.
المعنى:
حين أسند الإمام ولاية البصرة الى عبد اللّه بن عباس أوصاه بقوله: (سع الناس بوجهك) أي ابسط لهم وجها رحبا لا عبوس فيه و لا قطوب (و مجلسك) تواضع في جلوسك كما تتواضع في مشيك و جميع حركاتك (و حكمك) أي اعدل في حكمك (و إياك و الغضب) إلا للّه و الحق (فإنه طيرة من الشيطان) و الطيرة- بكسر الطاء- الخفة و عدم الثقل و الوزن، و المعنى ان الإنسان عند الغضب يصير العوبة بيد الشيطان يملكه و يتمكن منه، و لا يدع له قوة و لا عقلا و لا إرادة (ان ما قربك من اللّه يباعدك من النار). و هذا من البداهة بمكان تماما كقولك: كلما تقدمت في العلم بعدت عن الجهل، و لا يحتاج إثباته الى قياس مؤلف من صغرى و كبرى، كما فعل بعض الشارحين.
( . فی ضلال نهج البلاغه، ج4، ص 200)
المختار الخامس و السبعون لعبد اللّه بن العباس، عند استخلافه اياه على البصرة
سع النّاس بوجهك و مجلسك و حكمك، و إيّاك و الغضب فإنّه طيرة من الشّيطان، و اعلم أنّ ما قرّبك من اللّه يباعدك من النّار و ما باعدك من اللّه يقرّبك من النّار. قال الشارح المعتزلي: «ص 76 ج 18 ط مصر»: روى «و حلمك» قال: و طيرة من الشيطان بفتح الطاء و سكون الياء أى خفّة و طيش.
الاعراب
سع: أمر من وسع يسع، و الباء في بوجهك للالصاق.
و مقصوده عليه السّلام المساواة في معاشرته و معاملته بين الناس بحيث يشملهم جميعا.
الترجمة
براى عبد اللّه بن عبّاس نگاشته هنگامى كه او را در بصره گماشته: مردم را همه پذيرا باش با چهره باز و در مجلس خود و در قضاوت خود.
مبادا خشم گيرى كه خشم جهش و پرشى است از شيطان.
و بدانكه هر آنچه تو را بخداوند نزديك كند از دوزخت دور سازد و هر چه تو را از خدا بدور كند بدوزخت نزديك سازد.
( . منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج17، ص 406و407)
الكتاب 74
و من وصيّته له (- ع- ) لعبد اللّه بن العبّاس عند استخلافه ايّاه على البصرة يعنى از وصيّت امير المؤمنين عليه السّلام است از براى عبد اللّه پسر عبّاس در نزد گردانيدن جانشين خود او را بر ولايت بصره سع النّاس بوجهك و مجلسك و حكمك و ايّاك و الغضب فانّه طيرة من الشّيطان و اعلم انّ ما قرّبك من اللّه يباعدك من النّار و ما باعدك من اللّه يقرّبك من النّار يعنى وسعت بده و تنگ مگير بر مردمان در مواجه شدن و ملاقات كردن با تو يعنى منع مكن ايشان را از ملاقات تو و وسعت بده بر مردمان در نشستن در مجلس تو يعنى بنشان ايشان را در مجلس تو و توقير و تعظيم ايشان بكن و وسعت بده بر ايشان در حكم كردن يعنى تكاليف شاقّه بر ايشان مكن و دور دار نفس تو را از خشم كردن با مردم پس بتحقيق كه خشم كردن فال بد زدن از براى مضرّت و شرارت شيطان است و بدان بتحقيق كه هر كارى كه نزديك گرداند تو را بخدا دور گرداند ترا از اتش جهنّم و هر كارى كه دور گرداند ترا از خدا نزديك گرداند ترا باتش جهنّم
( . شرح نهج البلاغه لاهیجی، ص 291)
76 و من وصية له ع لعبد الله بن العباس- عند استخلافه إياه على البصرة
سَعِ النَّاسَ بِوَجْهِكَ وَ مَجْلِسِكَ وَ حُكْمِكَ- وَ إِيَّاكَ وَ الْغَضَبَ فَإِنَّهُ طَيْرَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ- وَ اعْلَمْ أَنَّ مَا قَرَّبَكَ مِنَ اللَّهِ يُبَاعِدُكَ مِنَ النَّارِ- وَ مَا بَاعَدَكَ مِنَ اللَّهِ يُقَرِّبُكَ مِنَ النَّارِ روي و حلمك- و القرب من الله هو القرب من ثوابه- و لا شبهة أن ما قرب من الثواب باعد من العقاب- و بالعكس لتنافيهما- . فأما وصيته له أن يسع الناس بوجهه و مجلسه و حكمه- فقد تقدم شرح مثله- و كذلك القول في الغضب- . و طيرة من الشيطان بفتح الطاء و سكون الياء- أي خفة و طيش- قال الكميت
( . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج18، ص 70)
(76) و من وّصيّة لّه عليه السّلام (لعبد اللَّه ابن العبّاس، عند استخلافه إيّاه على البصرة:)
سع النّاس بوجهك و مجلسك و حكمك، و إيّاك و الغضب فإنّه طيرة مّن الشّيطان، و اعلم أنّ ما قرّبك من اللَّه يباعدك من النّار، و ما باعدك من اللَّه يقرّبك من النّار.
از وصاياى آن حضرت عليه السّلام است، بعبد اللَّه ابن عبّاس بهنگامى كه در بصره او را جانشين خويش فرمود: (پسر عبّاس كنون كه در بصره بر سرير حكمرانى جلوس نمودى، مبادا روش گردنكشان را دنبال كنى، فراموش مكن كه تو بجاى على نشسته، و با زير دستان بايد مانند وى بلطف و مهربانى رفتار كنى همواره) با مردم گشاده روى و هم مجلس، و درستكار باش، و سخت از خشم دورى گزين، كه آن از طرف شيطان سبكى و خفّتى است (كه تو را رسيده است) و بدان هر آنچه كه تو را بخداوند نزديك سازد، از آتشت دور نمايد، و هر چه كه تو را از خداوند دور كند به آتشت نزديك سازد (پس تا مى توانى كارى كن كه از آتش دور، و بخدا نزديك باشى)
نظم
( . شرح نهج البلاغه منظوم، ج8، ص 257-259)
منبع:پژوهه تبلیغ
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان