دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

علم عادی Normal science

No image
علم عادی Normal science

كلمات كليدي : توماس كوهن، ساختار انقلاب هاي علمي، پارادايم، علم عادي، علم انقلابي

نویسنده : سيد محمد تقي موحد ابطحي

علم عادی، متعارف یا بهنجار در مقابل علم بحرانی یا انقلابی یکی از مراحل پیشرفت علم در نظریه تامس کوهن به شمار می‌آید که کوهن در فصول 2-4 کتاب ساختار انقلاب‌های علمی به تفصیل درباره آن توضیح داده است. در تصویری که کوهن از شیوه پیشرفت علم ارائه کرد، فعالیت‌های پراکنده‌ای که قبل از تشکیل یک علم صورت می‌گیرد، پس از آنکه یک پارادایم مورد پذیرش جامعه علمی قرار گرفت، منتظم و هدفدار می‌گردد و پژوهشگران درون پارادایم به فعالیتی مشغول می‌شوند که کوهن آن را علم عادی می‌نامد.[1]

علم عادی که به عقیده کوهن پیوند بسیار نزدیکی با مفهوم پارادایم دارد، به معنای پژوهشی است که بر اساس یک یا چند دستاورد علمی پیشین انجام می‌گیرد، دستاوردهایی که جامعه علمی در مقطعی از زمان، آنها را به عنوان الگوی عمل خود به رسمیت شناخته است. برای مثال فیزیک ارسطو، المجسطی بطلمیوس، اصول و نورشناسی نیوتن، الکتریسته فرانکین، شیمی لاوازیه، زمینه شناسی لایل تا مدتها به طور ضمنی، مسائل شناخته شده و مفاهیم، روش‌ها و ابزارهای حل مسائل را برای دانشمندان فعال در آن حوزه فراهم آوردند. کارکرد این دیدگاه‌ها به خاطر دو ویژگی اساسی بود. یکی آن که دستاوردهای آنها آن قدر بی‌سابقه بودند که گروهی از هواداران دیدگاه‌های رقیب را به سوی خود جلب می‌کردند و دیگر آنکه این دستاوردها آن قدر باز بودند که طیف وسیعی از مسائل را برای حل در اختیار محققان قرار می‌دادند[2]. به بیان دیگر می‌توان گفت علم عادی در تلقی کوهن تلاشی است برای گنجاندن طبیعت در چارچوب پیش ساخته و حدودا غیر قابل انعطافی که پارادایم فراهم آورده است. در این صورت هدف علم عادی به هیچ وجه جستجوی پدیده یا نظریه جدید نیست، بلکه تبیین پدیده‌ها بر اساس نظریه‌های موجود و بررسی قابلیت این نظریه‌ها و گسترش دامنه و دقت کاربرد پارادایم است[3]. کوهن فعالیت در علم عادی را به حل جدول کلمات متقاطع یا معمای جورچین تشبیه کرده است؛ چرا که از یک سو پارادایم موجود قابلیت حل برخی از مسائل را مسلم شمرده و قواعدی را هم برای حل مسئله در اختیار محققان قرار داده است. از سوی دیگر دلایل گوناگونی (آرزوی سود بردن، هیجان کشف مطلبی ناشناخته، یافتن نظم، آزمایش دانش موجود و ...) برای پرداختن به فعالیت علمی وجود دارد، اما به هر روی هر گامی که در این زمینه برداشته شود، گامی به سوی کامل کردن جدول یا پازل و به تعبیر دیگر گسترش پارادایم برداشته شده است[4].

در علم عادی سه نوع از تحقیقات تجربی رشد می‌کنند:

1. تحقیقاتی که ادعاهای مشاهده‌ای پیشین را با درجه بالاتری از دقت دنبال می‌کند و ادعاهای پارادایم فعلی را در برابر پارادایم قبلی تایید می‌کند.

2. تثبیت حقایقی که فی نفسه اهمیتی ندارند، اما پارادایم را تایید می کنند.

3. تجربه‌هایی که در راستای حل مشکلاتی که پارادایم توجه ما را به آنها جلب می‌کند، صورت می‌گیرد.

به عقیده کوهن عدم توفیق در رسیدن به این اهداف، به دانشمندی که با آنها سروکار دارد باز می‌گردد، نه به پارادایم به کار گرفته شده[5].

تبیین ماهیت و تعیین کارکرد و ارزش علم عادی از موضوعات اختلافی میان کوهن و پوپر بوده است. کوهن در نقد تطبیق ابطال گرایی پوپر با تاریخ علم، به این نکته اشاره می‌کند که نظریه پوپر جایی برای علم عادی باقی نمی گذارد و صرفا به توصیف پژوهش خاص[6] یا علم برجسته[7] می‌پردازد. اما پوپر در مقاله علم متعارف و خطرهای آن، به فرازی از اوایل فصل اول کتاب منطق اکتشاف علمی اشاره کرده و نشان می‌دهد که به وضعیت متعارفی در علم، که کوهن آن را تحت عنوان علم عادی توصیف کرده، توجه داشته است؛ ساختار نظام یافته‌ای از علم که جایگاه پذیرفته شده‌ای از مسائل را در اختیار دانشمندان می‌گذارد تا آنها کارهای علمی خود را با آن تطبیق دهند. البته پوپر اعتراف می‌کند که به اندازه کوهن به تمایز میان علم عادی و علم خاص توجه نداشته و توجه به این مسئله را مدیون کوهن است[8].

اختلاف جدی‌تر پوپر و کوهن در این زمینه، به ارزش و کارکرد علم عادی باز می‌گردد. توضیح آنکه هر چند فلسفه علم کوهن بیشتر در مقام توصیف فرایند پیشرفت علم است و در تشریح علم متعارف نیز هدفی جز توصیف آن نداشته، اما پوپر بر آن است که عادی و متعارف خواندن این مرحله از فعالیت علمی به نوعی آن را توجیه و تجویز می‌کند. این مطلب با توجه به موضعی که کوهن در مقاله نقش سنت و ابداع در تحقیق علمی بیان داشته قابل تایید است. کوهن در این مقاله تاکید می‌کند که تجربه علمی و مطالعات تاریخی، او را وا می‌دارد که بیش از اندازه روی تفکر واگرا و خلاف عرف تاکید نکند و تلاش بیشتری را صرف تفکر متعارف و همگرا و کار با ابزارهای مفهومی و روشی موجود نماید، که این تفکرات در نهایت به علم انقلابی و خلاق نیز خواهد انجامید. به عقیده کوهن تقریبا هیچکدام از طرح‌های تحقیقاتی که به دست بزرگترین دانشمندان انجام می‌گیرد، هدف انقلابی نداشته‌اند[9]. در مقابل پوپر از علم عادی رویگردان است و آن را خطری بزرگ برای علم می‌داند. به عقیده او همان‌طور که کوهن گفته است، دانشمند عادی فنونی را آموخته است و بدون آشنایی با مبانی یا پرسش از دلایل، آنها را به کار می‌برد و به حل معما در چارپوبی بسته و از پیش تعیین شده قانع است. پوپر معتقد است چنین دانشمندی در حقیقت قربانی القای عقیده شده است و برای پیشگیری و درمان چنین بیماری‌ای باید تفکر انتقادی در تمامی سطوح آموزشی تعلیم داده شود[10].

در این میان توجه به یک نکته می‌تواند اختلاف معنایی بین علم متعارف در نگاه کوهن و پوپر را نشان دهد. پوپر با این عقیده کوهن که بسیاری از دانشمندان بزرگ تاریخ علم (برای مثال بولتزمن)، دانشمند عادی هستند و دوره‌های انقلابی علم بسیار محدود است، مخالفت می‌کند و برای مثال بولتزمن را، هر چند در چارچوب فکری ماکسول فعالیت کرده، دانشمندی بزرگ و غیرعادی معرفی می‌کند؛ چرا که در برابر شیوه حاکم بر زمانه‌اش ایستاد و در فضایی کار کرد که پیروان اندکی در انگلستان آن زمان داشت. بر این اساس پوپر هر چند دسته‌بندی کوهن از دانشمندان و ادوار علمی را دسته‌بندی قابل ملاحظه‌ای می‌داند، اما معتقد است که این دسته‌بندی برای تطبیق بیشتر با تاریخ علم نیازمند اصلاح است[11].

مقاله

نویسنده سيد محمد تقي موحد ابطحي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

نبوت در نهج البلاغه

نبوت در نهج البلاغه

همچنين در هدف اين پيام بحث مى كنيم، آيا هدف در اين حادثه چه بود: رفاه زندگى مادي، برداشتن فاصله طبقاتي، بالا بردن سطح انديشمندى و هوشمندي، مخالفت با قدرتها، با توجه به قدرتها؟، اينها سوالهائى ست كه براى شناختن آن حادثه، حادثه اى كه بى گمان يك واقعيت اجتماعى به حساب مى آيد، لازم است و پاسخ به اين سوالها روشنگر آن حادثه خواهد بود.
No image

نبوت شناسی

پزشك امت رسول الله صلى الله عليه و آله طبيب دوار بطبه، قدا حكم مراهمه، و اءحمى مواسمع، يضع ذلك حيث الحاحة اليه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پزشكى است سيار كه با طب خويش ‍ همواره به گردش مى پردازد و مرهم ها را به خوبى آماده ساخته و به هنگام نياز آنها را به كار مى برد.
ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʂ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(2)

حضرت در خطبه اى ديگر اين نكته را متذكر مى شوند كه پيامبراكرم صلوات الله عليه در زماني ظهور نمودند كه هيچ پيامبر ديگرى حضور نداشته است." أرسله على حين فترة من الرسل، و طول هجعة من الأمم، و انتفاض من المبرم... ذلك القرآن فاستنطقوه."؛ خداوند پيامبر(ص) را هنگامى فرستاد كه پيامبران حضور نداشتند، و امت ها در خواب غفلت بودند، و رشته هاى دوستى و انسانيت از هم گسسته بود.
ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغهʁ)

ره آورد بعثت از منظر نهج البلاغه(1)

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
No image

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.

پر بازدیدترین ها

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

سیمای رسول خدا از منظر نهج البلاغه

در زمین دو امان و وسیله نجات از عذاب الهی بود که یکی از آنها برداشته شد، دومی را دریابید و به آن چنگ زنید. اما امانی که برداشته شد رسول خدا (ص) بود و امانی که باقی مانده استغفار است. خداوند تعالی می فرماید: خداوند آنها را عذاب نمی کند تا تو در میان آنها هستی و خداوند آنها را عذاب نمی کند در حالی که استغفار می کنند.
No image

بعثت از ديدگاه اميرالمؤمنين علیه السلام

آنان را در بهترين وديعتگاه به امانت نهاد و در شريف ترين قرارگاه جاي داد. آنان را از اصلاب كريم به رحم هايي پاكيزه منتقل گردانيد. هرگاه يكي از آنان از جهان رخت برمي بست ديگري براي اقامة دين خدا جاي او را مي گرفت. تا كرامت نبوت از سوي خداوند پاك نصيب محمد(ص) گرديد. او را از برترين معادن و عزيزترين سرزمين ها بيرون آورد؛ از درختي كه پيامبرانش را از آن برآورده، و امينان وحي خود را از آن گلچين كرده بود.
Powered by TayaCMS