27 اسفند 1396, 6:39
براي انتخاب يک رفيق و دوست خوب و همراه، چه ويژگيها و مشخصاتي را بايد در اولويت قرار داد؟
در معارف ما اين مطلب آمده است که اگر خواستي رفيق پيدا کني، بايد به دنبال چه کسي بگردي. اولاً بايد رابطهات براي خدا باشد نه بر محور دنيا، ثانياً بايد طرف مقابلت ويژگيهايي داشته باشد تا رفاقت و دوستيات سودمند باشد. شرع به تو مشخصه ميدهد. مشخصهها کاملاً بر محور همين دو رابطه مطرح است. هم در رابطه با درون افراد، هم در رابطه با بيرون افراد ملاکها و مشخصاتي بيان شده است.
از نظر دروني، به طور کلي، کسي را انتخاب کن که بعد معنوي تو را شکوفا کند. يادآور خدا باشد. تو را به ياد خدا بياندازد. نه اينکه شهوت تو را تحريک کند يا هواهاي نفسانيه تو را برانگيزد. در يک روايتي دارد: «قيل لنبي صليالله عليه و آله و سلم): أي الأصحاب أفضل» از پيغمبر پرسيدند: بهترين رفيق کيست؟ آدم که ميخواهد رفيق انتخاب کند که با او مصاحبت کند و رابطه تنگاتنگ داشته باشد، چه خصوصياتي بايد دارا باشد؟ «قال: اذا ذکرت أعانک و اذا نسيت ذکرک» حضرت فرمود: آن کسي که اگر به ياد خدا افتادي، تو را کمک کند و اگر خدا از يادت رفته است، تو را به ياد خدا بياندازد. اين جنبه دروني دارد.
يک روايت ديگر از پيغمبر اکرم است که تقريباً نظير روايت قبلي است. «اذا أراد الله بعبد خيراً جعل له وزيرا صالحاً» وقتي خداوند بخواهد به بندهاي خيري برساند، براي او يک وزير صالح قرار ميدهد. وزير يعني کسي که کمککار انسان است، تقريباً همان رفيق است. «ان نسي ذکره و ان ذکر أعانه» اگر از خدا غافل شد او را به ياد خدا مياندازد و اگر به ياد خدا افتاد او را ياري ميکند.
درباره بعد بيروني، سه تصوير را ميکنيم تا مطلب روشن شود. يک، زباني؛ دوست بايد از نظر بيروني، يعني کارها و اعمالي که ميخواهم انجام بدهم، لفظاً مرا راهنمايي و کمک کند. يعني اگر ديد من دارم معصيت ميکنم، من را نهي کند. اگر دارم کار خلاف ميکنم، او مرا نهي کند. دو، عملي؛ اگر ديد من دارم کار خير ميکنم، مرا کمک کند که من کار خيرم را ادامه دهم. مرا تشويق کند. مرا به کار خير امر کند. براي کار خير مرا کمک کند. يک همچنين رفيقي انتخاب کن. سه، رفتاري؛ من کسي را انتخاب کنم که او از نظر عمل به من روش بدهد. از نظر عملش به من کار درست کردن را ياد بدهد. لازم نيست که لفظاً به من چيزي بگويد. عملاً بياموزد. چرا؟ چون برد عمل در تأثيرگذاري از بعد لفظي بالاتر و اقوي است. رفيقي انتخاب کن که کار خير بکند، از آن طرف هم از شر پرهيز کند. به تو آموزش عملي بدهد چون اين برداش بيشتر است، تا آنکه لفظاً بگويد.
ما در روايات باب رفاقت، هر سه مطلب را داريم که اينها، مستقيماً با مسئله تربيت رابطه تنگاتنگ دارد. دقت کنيد! اما قولي و زباني؛ علي (عليهالسلام) ميفرمايد: «صديقک من نهاک» دوست تو آن کسي است که اگر خواستي معصيت بکني، تو را نهي کند. اگر خواستي کار زشت کني، به تو بگويد: نکن! حرام است! معصيت است! تو را نهي از منکر کند. «و عدوک من أغراک» دشمن تو آن است که اگر خواستي- نعوذ بالله- کار زشت انجام بدهي، تو را فريب بدهد و مغرورت کند. چه به امر شر دعوت کند، چه اگر کار زشتي انجام دادي، تو را تشويق کند. چه بسا از «من أغراک» اين مراد باشد. اين دوست تو است که اگر کار بد کردي، تو را نهي کند، و دشمنت کسي است که اگر کار بد کردي، بگويد بهبه! چه کار خوبي کردي! جمله اول با جمله دوم روايت تناسب دارد.
اما دوم، از علي(ع) «المعين علي الطاعه خيرالأصحاب» بهترين دوستان کسي است که براي اطاعت الهي کمک کند. تو داري طاعت الهي انجام ميدهي، عملي انجام ميدهي که مورد رضاي خداوند است، آن کسي که به تو کمک کند، بهترين رفيق تو است. اين شخص بهترين رفيق تو است. اينها همه در بعد عملي است.
سوم، آنکه از نظر رفتاري به من روش بدهد، نه اينکه مرا لفظي کمک کند، عملاً من را تربيت کند. علي(ع) فرمودند: «ليس شيئ أدعي لخير و أنجي من شر من صحبه الأخيار» چيزي بهتر از دوستي با خوبان انسان را به عمل خير دعوت نکرده و او را از شر نجات نميدهد. اخيار، کساني هستند که از نظر عملي آدم خيري است، يعني آنهايي که عملشان اينگونه است. اين تعبير به «أدعي، أنجي» در روايت يعني خيلي دعوتش بيشتر است. چرا؟ چون دعوت اينها عملي است و عمل بردش روي انسان از نظر آموزشي أقوي است تا قول و حرف. لذا حضرت ميگويد: «أدعي» اين که ميگويد: «أنجي» براي چيست؟ پيش آمده يک کار زشتي بخواهي مرتکب شوي و به ياد رفيقت بيافتي و پاکي و خوبي او را به ياد بياوري و خجالت بکشي و آن کار را ترک کني؟ اين دوستي تو را از گناه نجات داده است.
اين تعبير «أدعي، أنجي» که ميفرمايد جهتش اين است که عمل تأثيرگذارياش در تربيت بيشتر است. لذا کسي که انسان ميخواهد به او روش بدهد، اگر آموزش با عمل باشد، بردش از گفتار بيشتر است. نقش رفتار در تربيت را قبلاً هم بحث کرديم. بنابراين در انتخاب رفيق، آن چيزي که بايد محور باشد همين مسئله معنويت است، نه ماديت. اين بايد محور رفاقت باشد، چنين رفاقتي پايدار است و در دنيا و قيامت به دشمني تبديل نخواهد شد.
تاريخ انتشار: چهارشنبه 22 آذر ماه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان