دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نقد قوه حکم The Critic of Judgment

No image
نقد قوه حکم The Critic of Judgment

كلمات كليدي : كانت، فلسفه، نقد، قوه حكم، نقد قوه حكم

نویسنده : مهدي عبداللهي

نقد قوه حکم سومین کتاب ایمانوئل کانت(1724-1804م) فیلسوف شهیر آلمانی با عنوان نقد است. قوه حکم، که قوه سوم نفس انسان و و اسطه میان عقل نظری و عملی است، قوه ذوق، یعنی قوه تمییز زشت و زیبا از یک‌دیگر است.[1]

کانت در نقد عقل محض بر آن شد که طبیعت، یگانه عینی است که می‌توانیم از آن شناخت دقیق و متقن حاصل نماییم، اما یک فلسفه کامل، باید افزون بر نظر و منطق، عمل و زندگی را نیز دربربگیرد، از این رو، نقد عقل عملی را به نگارش درآورد.

در وهله اول به نظر می‌رسد که این دو اثر کل قلمرو فعالیت بشری را می‌پوشانند، زیرا هم، منشأ معرفت را پژوهش می‌کنند، و هم شروط زندگی عملی را بازمی‌نمایند.اما امر دیگری باقی مانده است که نقش مهمی در زندگی و تجربه بشر دارد و این دو نقد به آن نمی‌پردازند و آن احساس است.احساس، به همراه شناخت و میل سه نحوه آگاهی بشرند، و اگر احساس، واسطه میان ادراک یک عین و میل به تصاحب آن قرار گیرد، و اگر فهم، همان قوه شناخت و عقل همان قوه میل است، در این صورت، قوه حکم همان قوه‌ای است که به احساس لذت و الم مربوط می‌شود.موضوع نقد سوم، نقد قوه حکم است و همان حلقه واسطی است که دو جزء دیگر فلسفه نقدی را در وحدتی نوین پیوند می‌دهد.بدین ترتیب، نقد قوه حکم، گذار از فلسفه نظری به فلسفه اخلاق را عملی می‌سازد و حلقه‌ای است که کل کار نقدی کانت را به هم ربطمی‌دهد. کانت در این کتاب در دو بخش، ابتدا احکام زیبایی‌شناختی و سپس احکام غایت‌شناختی را بررسی می‌نماید.[2]

کانت برای نشان دادن رابطه‌ای که میان هدف «نقد»های سه گانه[مراد سه کتاب بزرگ کانت در فلسفه نقدی، یعنی نقد عقل نظری، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم است]برقرار است، در چارچوب قوای آدمی سخن می‌گوید، وی نیز مانند عقل‌گرایان پیش از خود، سه قوه در نفس تمییز می‌دهد: قوه شناخت، قوه احساس خوشی و ناخوشی و قوه شوق یا خواهش. هم چنین وی قائل به سه قوه شناخت است: فاهمه، حکم و عقل.به اعتقاد او در نقد عقل محض، مبادی پیشین قوه فاهمه آشکار شد، در نقد عقل عملی مبدأ پیشین قوه عقل کشف شد، اما تاکنون هیچ گونه اصول یا مبادی پیشین به قوه حکم اختصاص نیاقته و احساس و داوری‌های مربوط به آن، مورد تحقیق قرار نگرفته است.[3]پس به اصطلاح فنی فلسفه نقدی، مسأله را می‌توان به طریقی مطرح کرد که مشابهت غرض را در سه کتاب نقد، بارز نماید.آیا قوه حکم و تصدیق، اصل یا اصول پیشینی مخصوص به خود را دارد؟ اگر دارد، اعمال و وظایف و عرصه اطلاق آنها کدام است؟ به علاوه، اگر قوه یا استعداد حکم و تصدیق، از حیث اصول پیشینی خود، به نحوی مشابه با آنچه فاهمه به معرفت عقل (در استفاده عملی از آن)به میل مربوط است، با احساس ارتباط دارد، می‌توان دید که نقد حکم و تصدیق، جزء ضروری فلسفه نقدی است و نه فقط ضمیمه زایدی بر آن که وجود و عدمش یکسان باشد.[4]

در مقایسه قضاوت ذوقی با قضاوت منطقی، می‌توانیم بگوییم که قضاوت ذوقی، همیشه جزئی است، و هیچ‌گاه کلی نیست. محمول آن، یک مفهوم نیست، بلکه یک احساس خوشی یا رنج است.هیچ‌گاه نمی‌توان آن را پیش‌بینی کرد، بلکه هر کسی باید آن را برای خود بیازماید. قضاوت ذوقی، دلبسته واقعیت موضوع نیست، از این رو، نه مانند امر لذت‌بخش، با برخورداری از موضوع همراه است، و نه مانند امر نیک، با تأیید و موافقت با موضوع.قضاوت ذوقی، مستقل از انگیزش حسی و خشنودی اخلاقی، موضوع خود را فقط چون زمینه‌ای می‌گیرد برای یک حرکت آزاد و خوشایند.[5]

مراد کانت از قوه حکم، قوه‌ای است که جزئی را به عنوان این که داخل در کلی است، تعقل می‌کند، حال اگر امر کلی یعنی قاعده و قانون داده شده باشد، قوه‌ای که امر جزئی را زیر آن قرار می‌دهد، قوه حکم تعینی (determinant Judgement) است، اما اگر فقط امر جزئی داده شده باشد و بناست کلی آن پیدا شود، قوه حکم صرفاً تأملی (reflective judgement) است. کانت از مبادی قوه حکم تعینی در کتاب نقد عقل محض بحث نموده است، چرا که این مبادی، همان تحلیلات استعلایی است.اکر قوه حکم تأملی نیز، مبادی پیشین خاص خود را داشته باشد، می‌توان از آنها برای یافتن قوانین کلی سود جست.کانت با توجه به دستگاه قوای نفس، حدس می‌زند که همان طور که مبادی پیشین قوه فهم با شناخت تجربی امور واقع مرتبط است، و مبادی پیشین عقل عملی با شوق و خواهش، قوه حکم تأملی نیز باید مبدأ و اصل پیشینی داشته باشد. یکی از اهداف کانت در این کتاب، اثبات این حدس است.[6]

مقاله

نویسنده عبدالرضا آتشين صدف

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS