چکیده
در این نوشتار و در ادامه نقد مقاله «آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» خواهیم دانست که اشتراک شیعیان در بعضی از آموزههای دینی با ادیان دیگر دلیلی بر تأثّر سنتهای شیعی از آنان نیست. همچنین امر به دعا و استجابت آن نه مخالف حکمت خداوند است و نه با قانون علیت ناسازگاری دارد؛ بلکه تأثیر دعا بر انسان و سرنوشت او مورد تأکید قرآن و تجربه هزاران انسان قرار گرفته است.
مقدمه
در بخش اول مقاله حاضر تذکر دادیم که مقاله«آیا دعا کردن و توسل به نذر و نیاز نشان از دینداری است یا روان بیماری؟» بعد از نقد و خرافی خواندن «ارتباط با خداوند متعال و دعا کردن برای برآورده شدن حاجات» به یکباره تمامی سنتهای شیعیان را مد نظر قرار داده و اساساً این سنتها را متأثر از کلیسای کاتولیک اعلام میکند علاوه بر اینکه برنامه دعا و استجابت آن را مخالف حکمت خداوند و به سبب زیر پا گذاشتن قانون علیت، از امور محال شمرده و در نهای ت هرگونه تأثیر دعا را چه از لحاظ روانی و چه از لحاظ خارجی انکار میکند. در بخش اول بیان شد که دعا عملی خرافی نیست بلکه جزو متن دین است و اشتراک نسلهای دور و نزدیک بشری در این امر باعث نمیشود که آنرا صرفاً میراث انسانهای نخستین بدانیم. در ادامه، به نقد محورهای دیگری از مقاله مورد بررسی میپردازیم.
آیا مذهب تشیع در سنتهای خود (از جمله دعا) وامدار کلیسای کاتولیک است؟
یکی از امور بیدردسر در زمینه تحقیقات دینی واگذار کردن یک مطلب به تاریخی مبهم و شاهد آوردن از خیالات واهی، بدون نگاه به مدارک تاریخی واقعی است. نمونه بارز اینگونه امور را میتوان در این ادعای مبهم و بیاساس مشاهده کرد که: شیعیان سنتهای شان (از جمله سنت دعا نمودن) را به پیروی از کلیسای کاتولیک ساخته و پرداختهاند!! (البته در این میان، سنتهای مربوط به عزاداری اهل بیت(ع) بیشتر مورد تهاجم واقع شده است.)
آیا وجود چند عقیده مشابه مانند اعتقاد به منجی و تساوی تعداد حواریون با تعداد ائمه(ع) میتواند شاهدی شود که سنتهای شیعی را برگرفته از مکتب کاتولیک بدانیم، حال آنکه بسیاری از آموزههای اعتقادی و اخلاقی اسلام و مسیحیت و یهودیت حتی با بودائی و کنفسیوس و شینتو مشابهت داشته و برگرفته از فطرت پاک انسانی و یا براهین روشن عقلی است.[1]
یکی از مهمترین سنتهای شیعه عزاداری برای سالار شهیدان، حضرت سید الشهداء(ع) است که در شهرها و روستاهای مختلف به روشهای گوناگون انجام میشود. وی آغاز عزاداری را به گونهای مضحک و بدون هیچ سند معتبر بطور کامل به عضدالدوله دیلمی در قرن چهارم نسبت میدهد حال آنکه روایات شیعه مالامال از عزاداری خود اهل بیت(ع) و بلکه پیامبران سابق و ملائک برای حضرت سید الشهداء است.[2] رسمی شدن و عدم ممانعت از عزاداری در زمان آلبویه به معنی آغاز عزاداری از آن زمان نمیباشد بلکه شواهد بسیاری وجود دارد که رسوم عزاداری گستردهای قبل از آن در میان شیعیان رایج بوده است و خود آلبویه در دیلم با این مراسم آشنا شدهاند.[3] او عَلَم و کُتَل عزاداران حسینی را هم برگرفته از صلیب مسیحیان دانسته حال آنکه شباهت آنها بسیار ناچیز است[4] و هیچ سند تاریخی بر ورود صلیب یا رسوم صلیبگردانی میان مسلمانان و شیعیان در دست نیست تا بگوییم که برداشتن عَلَم از آن گرفته شده است.
سنت دعا کردن هم که بر گرفته از آیات صریح قرآن (مانند غافر/60، فرقان /77، ابرهیم/41، فرقان/65 و ...) و روایات فوق حد تواتر است[5] هر چند با مسیحیان و تمامی ادیان مشترک است اما این اشتراک دلیل بر غیر اسلامی و التقاطی بودن آن نمیشود.
آیا «قرار دادن سختیها و مصیبتها بر سر راه انسان و توصیه به رفع آن بوسیله دعا» کاری بیهوده از جانب خداست؟
یکی از پرسشهای که امکان دارد در ذهن نسبت به سنت دعا و تأثیر آن پیدا شود این است که آیا با حکمت خداوند متعال سازگار است که ابتدا خودش انسانها را دردمند نماید و سپس دستور دهد که برای رفع کاستیهای خود به درگاه من رو بیاورید؟ آیا ورای این درد و درمان حکمتی است یا اینکه خداوند متعال مانند پزشکی است که به بیمار خود میکروب حصبه تزریق کند، آنگاه به درخواست بیمار و اطرافیان به مداوای او بپردازد؟
در مرحله اول باید توجه کرد که بسیاری از دردها و مشکلات زندگی انسانها از سوی خودشان بر آنها وارد میشود و الا اگر شرایط درست زندگی و راهنماییهای مرشدان را رعایت میکردند دچار انواع گرفتاریها نمیشدند[6] (مثل کسی که پزشک میگوید چربی برای تو ضرر دارد و او به عمد غذای چرب میخورد و مریض میشود). از این رو خداوند درمانگر دردی است که انسانها با سوء اختیارشان بر خود تحمیل کردهاند. در مرحله دوم فرض کنید خداوند بصورت ابتدایی دردی را به یکی از بندگان خود بدهد تا به کمال برسد و روح او در بوته آزمایشها و سختیها به خوبی پرورش یابد و بتواند راه درست زندگی را پیدا کند و از لحاظ روحانی و معنوی به قدرت و سعادت دست یابد. این دقیقا مانند سختی شکافتن پیله برای پروانه نو رسیدهای است که اگر این سختی و فشار نباشد بالهای او مواد لازم برای استحکام را ترشح نمیکنند و اگر او به آسانی از پیله خارج شود دیگر قادر به پرواز نخواهد بود و نیز مانند تکه آهنی است که تا در کوره آهنگر قرار نگیرد نرم و آماده برای شمشیر شدن و مفید واقع شدن نمیشود. در این صورت آیا میتوان بر این حکمت زیبا خورده گرفت و خداوند را در دادن این درد و درمان تنقیص نمود. این همان مطلبی است که به صراحت مورد تأکید قرآن کریم و تعلیمات اهل بیت(ع) میباشد.[7]
آیا باور به تأثیر دعا در عالم طبیعت و حل مشکلات انسانها با توسل، با قوانین علی و معلولی حاکم بر عالم ماده منافات دارد؟
برخی این باور را که انسان میتواند با دعا و توسل بر حوادث جاری در زندگی خویش تأثیر بگذارد و خداوند با مراعات عوامل مادی، برای دعا نیز گونهای از تأثیر و سببیت را معرفی نموده است، ناشی از خرافه پرستی و جهل به روابط لایتغیر علّی و معلولی و ثابت و جاری در طبیعت پنداشتهاند. نویسنده مقاله مورد نقد برای مثال در مورد زلزله و حوادث طبیعی میگوید: «مدتها است که پیشرفت دانش و تکنیک، ثابت کرده است، حوادث جهان تابع قانون علت و معلول است و ربطی به هیچگونه نیروی غیبی ندارد. زمین لرزه، همان اندازه که در یک دشت ممکن است بروز کند، در کوهستان و زیر اقیانوس هم به وجود میآید، و اگر در نقاط مسکونی رخ دهد، سبب کشتار میشود و هیچ دعا و توسلی هم جلودارش نیست.» البته جریان داشتن روابط بین عوامل و موجودات مادی، مورد انکار باورهای شیعیان نیست و وقوع زلزله در نقاط مختلف زمین هم میتواند پذیرفته باشد اما از این مطلب به هیچ روی استفاده نمیشود که هیچ عاملی نمیتواند جلوی مسایل مادی مانند زلزله را بگیرد. آری کسی که دست خدا را بسته میبیند و عالم طبیعت را موجودی مستقل ار خالق آن فرض میکند راهی جز توجیه تمام اتفاقهای عالم با قوانین معرفی شده توسط علوم تجربی ندارد؛ توجیهی که خود اندیشمندان بزرگ علوم تجربی اکنون به آن باور قطعی ندارند و آن را در قالب تئوری و نظریات احتمالی بیان میکنند.[8]
باید توجه نمود که هرچند پذیرش گونهای از روابط علی در میان عوامل مادی دور از تعقل نیست، ولی به روشنی پیداست که خالق عالم که علّت همه علّتها و مسبب الاسباب است میتواند علتها را در این عالم به گونهای ترتیب دهد که به مقصود او منتهی شود و این روابط مادی را بر فرض وجود، طوری تنظیم نماید که جریانهای طبیعی با ایمان و عمل صالح و یا فساد و تباهی انسانها در ارتباط باشند. دست خداوند متعال هیچگاه از دخل و تصرف در مخلوقاتش کوتاه نیست، بلکه چنین تصوری شرک در عقیده را به دنبال خواهد داشت. تصرف خداوند متعال در عالم ماده نقض قانون علیت حاکم بر آن نمیباشد.[9] اصل علیت بیش از این اقتضا ندارد که برای هر موجود وابسته معلولی، علتی علتی اثبات شودو اما اینکه هر علتی باید لزوماً قابل شناخت به وسیله آزمایشهای علمی باشد به هیچ وجه لازمه اصل علیت نیست، از همین روست که در آیات قرآن کریم بین عوامل معنوی و عوامل مادی ارتباط برقرار شده و صلاح و تباهی عالم طبیعت با ایمان و فساد انسانها در ارتباط دانسته شده است. [10]
همچنین از آنجا که علوم تجربی از ابزار تجربه سود میبرند فقط در حیطهی تجربه میتوانند زبان به سخن بگشایند. به همین خاطر در مواردی که از قلمرو تجربه خارج باشند مثل تأثیر معنوی دعا در حل مشکلات، نفیاً و اثباتاً حق اظهار نظر ندارند.
آیا کسی تا کنون، به عیان، تأثیر دعا و توسل را دیده است؟
در پایان این نگاشته نیکوست به گفتاری اعجاب برانگیز از نگارندگانی اشاره کنیم که برای دعا و توسل هیچ اثری حتی اثر روانشناختی قایل نیستند و از ریشه، هر گونه ثری را برای این رفتار انسانی انکار می کنند. مؤمنان به تمامی ادیان میدانند که ارتباط با خداوند متعال درونمایه عبادات است و یکی از اولین و بدیهیترین آثار آن اطمینان قلب و آرامش درونی است. در قرآن کریم هم به کرات به این مسأله اشاره شده است که:
«أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[11]
آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد.
از این گذشته اگر فردی در میان یک جامعه ایمانی زندگی کرده (و البته در زمره غافلان و جاهلانی که دچار روزمرگی و زندگی بی هدف مادی شدهاند در نیامده باشد)، نمیتواند انبوه افرادی را که خود آشکارا یک تجربه معنوی و یا مادی از آثار دعا را داشته یا بطور یقینی آنرا شنیده باشند، نادیده انگارد. چگونه میتوان افراد زیادی را که با توسل به خداوند متعال (و راهنمایانی که او خود مقرر فرموده است) به اهداف خود دست یازیدهاند از حوزه تفکر و باور خویش حذف نمود و حال آنکه نویسندگان بسیاری این تجربه را ثبت کردهاند و اسناد این معجزات و کرامات همه موجود است.[12]
نتیجهگیری
سنت دعا نمودن و حاجت خواستن از خداوند متعال از سنتهای اصیل و صحیح اسلامی و شیعی است و متأثر از کلیسای کاتولیک نمیباشد. دادن درد و درمان از خداوند متعال به انسان با حکمت الهی منافات ندارد بلکه باعث پیشرفت معنوی و مادی انسان میشود. دعا و استجابت آن با جریان قانون علت و معلول در عالم ناسازگاری ندارد؛ بلکه دعا خود در سلسله علل قرار میگیرد و خداوند متعال که علت همه علتها است میتواند با دعای انسان در مخلوقات و معلولاتش به آسانی تغییر ایجاد کند. این مسأله نه تنها از لحاظ روانی بر انسان تأثیر مثبت دارد بلکه در موارد بسیار بیشمار تأثیر دعا بر انسان و سرنوشت او به روشنی تجربه شده است.
کتابنامه
- 1) قرآن کریم
- 2) توفیقی، حسین؛ آشنایی با ادیان بزرگ، تهران: سمت،چ7، 1384ش .
- 3) چالمرز، آلن اف؛ چیستی علم درآمدی بر مکاتب علم شناسی فلسفی، مترجم: سعید زیبا کلام، تهران:سمت،1379.
- 4) شهرستانی؛ تاریخچه عزاداری حسینی از زمان آدم(ع) تا زمان ما، قم: انتشارات حسینیه عماد زاده، 1402ه.
- 5) عاملی، شیخ حر؛ وسائل الشیعه، قم:مؤسسة آل البیت علیهم السلام لإحیاء التراث، 1414ق.
- 6) فروغی ابری، اصغر؛ ایرانیان و عزاداری عاشورا ، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)، 1386ش. ص 27-48.
- 7) مصباح یزدی، محمد تقی؛ آموزش عقاید ، قم: انتشارات سازمان تبایغات اسلامی ، 1374ش.
پی نوشت:
-
[1] . توفیقی، حسین. آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، سمت، چ7، 1384ش. فصل 10.ص206-288.
-
[2] . ر.ک. شهرستانی، تاریخچه عزاداری حسینی از زمان آدم(ع) تا زمان ما، قم: انتشارات حسینیه عماد زاده، 1402ه. و نیز: سید علیرضا شاهرودی، جلوه های عزاداری در تعالیم اهل بیت(ع) ، قم: آل المرتضی، 1388ش.
-
[3] . ر.ک. اصغر فروغی ابری، ایرانیان و عزاداری عاشورا ، قم: مؤسسه امام خمینی(ره)، 1386ش. ص 27-48.
-
[4] . صلیب تشکیل شده است از یک میله عمودی و یک تیره افقی که عمود بر هم هستند و معمولاً میله عمودی بلند و تیره افقی کوتاه است که تیره در قسمتهای بالای این میله عمودی با آن اتصال دارد و در طرف سر آن قرار دارد. اما علم تشکیل شده از یک میله عمودی اصلی و یک تیره افقی که تیره افقی بسیار بلندتر از تیره عمودی است و در قسمتهای پایین میله عمودی با آن اتصال دارد به علاوه روی تیره افقی تعدادی میله عمودی قرار دارد که از خود تیره افقی شروع و به موازات میله عمودی امتداد دارد و از نظر اندازه میلههای عمودی بگونهای است که تا انتهای تیره افقی از بزرگ به کوچک چیده شده و حالت مثلث به خود گرفته است. همینطور است «کتل» که عبارت است از یک میله عمودی بلند که دایره فلزی به بالای آن متصل شده و با نصب پارچهای روی آن (که معمولاً مضامین عزاداری حک بر آن شده) حالت استوانه به خود گرفته است. (امید است که ادعای سست گرفته شدن علم از صلیب توسط خود شیعیان تکرار نشود.)
-
[5] . نگاه کنید به وسایل الشیعه ، شیخ حر عاملی، ج7، ابواب الدعا، ص23-146.
-
[6] . شوری/6: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیر» ؛ «و هر مصیبتى به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و [خدا] از بسیارى درمىگذرد.»
-
[7] . بقره/155و157: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرات وَ بَشِّرِ الصَّابِرِین... أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون» ؛ «و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ] ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مىآزماییم و مژده ده شکیبایان را... بر ایشان درودها و رحمتى از پروردگارشان [باد] و راهیافتگان [هم] خود ایشانند.»
-
[8] . چالمرز، آلن اف. چیستی علم، مترجم: صادق زیبا کلام، تهران، سمت، چ4، 1382ش.ص6-11.
-
[9] . مصباح یزدی، محمد تقی. آموزش عقاید، قم: انتشارات سازمان تبایغات اسلامی ، 1374ش، ج2،ص 270.
-
[10] . اعراف/129: « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون» ؛ « و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم ولى (آنها حق را) تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.» و نیز روم/41: « ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون» ؛ «فساد و تباهى (از زلزله و طوفان و قحطى و بیمارى و جنگ و قتل و ناامنى) در خشکى و دریا آشکار شد به واسطه آنچه دستهاى مردم (از گناهان بزرگ) فراهم آورده، تا (خداوند کیفر دنیوى) برخى از آنچه را که انجام دادهاند به آنها بچشاند شاید بازگردند.»
-
-
[12] . در اینجا نام برخی از کتابهایی را که این موارد در آنها ثبت شده است بیان می کنیم که هر جویای حقی بتوان با مراجعه به برخی از آنها به این باور دست یابد: 1- کرامات العلویه، علی میر خلف زاده ، 1378ش. 2- کرامات رضوی، محمد تقی داروگر ، تهران، تابان، 1380. 3- کرامات حضرت معصومه ، علی حسینی قمی ، قم ، نبوغ، 1381. 4- کرامات المهدی، محمد هاشمی، تهران ، دارالکتب، 1386. 5- کرامات الزینبیه، محمد حسین محمودی، تهران، لاهوت، 1383.