كلمات كليدي : مهاجرت خارجي، انواع، نيروي كار، رشد جمعيت
نویسنده : مريم اميني يخداني
مهاجرت در لغت بهمعنای حرکت افراد یا گروههایی است، که مستلزم تغییر دائمی یا موقت محل سکونت است. لفظ مهاجرت در مقابل اصطلاح تحرک بهکار میرود که به همه اشکال تحرک فضایی (موقت و دائم) اطلاق میشود.[1] و معنای عام کلمه عبارت است از ترک سرزمین اصلی و ساکن شدن در سرزمین دیگر بهطور موقت یا دائم.[2]
مهاجرت در مفهوم جمعیتشناختی کلمه، با کوچ مداوم انسان در جوامع ابتدایی و کوچ عشایری و همچنین حرکات جغرافیایی کوتاهمدت مانند مسافرت متمایز است و در مورد جمعیتهایی بهکار میرود که نسبتاً استقرار یافتهاند. مهاجرت بهعنوان یک واقعه تأثیرگذار بر رشد و تغییر جمعیت مورد توجه قرار میگیرد. مهاجرت همچنین انعکاسی از تغییراتی است که در تار و پود جامعه رخ میدهد.[3]
تفاوت مهاجرتهای داخلی با خارجی
مهاجرتهایی را که در درون مرزهای سیاسی یک کشور صورت میگیرد مهاجرتهای داخلی (Internal Migration) و مهاجرتهایی که به خارج از مرزهای سیاسی یک کشور صورت میگیرد، مهاجرت خارجی (External Migration) مینامند.[4]
مهاجرتهای خارجی در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد: منطقهای، درونقارهای و میانقارهای.
در مورد یک سرزمین، مهاجرت خارجی یا "برونمرزی" متضمن عبور از مرزهای آن سرزمین است. هرگاه سرزمین مورد بحث، کشور مستقلی باشد، عبور از مرزهای آن را مهاجرت بینالمللی (International Migration) میخوانند.[5]
روشهای ارزیابی و سنجش مهاجرت[6]
مهاجرتهای بینالمللی را مانند هر جابهجایی دیگری میتوان به دوگونه ارزیابی و سنجش نمود. یکی در کشور مبدا و دیگری در کشور مقصد، در صورتی که این سنجشها از دقت و شمول کافی برخوردار بوده و امکان تشخیص دقیقتر مهاجرتهای بینالمللی از رفت و برگشتهای مرزی و مسافرتهای سیاحتی وجود داشته باشد، آمار و اطلاعات نسبتاً خوبی از شمار مهاجران و ویژگیهای آنان بهدست میآید.
مهاجرت را میتوان به روشهای مستقیم و غیرمستقیم مطالعه و سنجش کرد. در بررسی مهاجرت به روشهای مستقیم درباره مهاجرتهای بینالمللی، دو روش یا منبع اطلاعاتی وجود دارد:
- ثبت مهاجران خارجی در داخل کشور مهاجرپذیر؛ ثبت مهاجران خارجی، در داخل کشوری که مهاجر، در آن اقامت میگزیند یکی از روشهای خوب شناخت تعداد و ویژگیهای مهاجران خارجی است. اشکالی که در این زمینه وجود دارد چگونگی نگرشهای قانونی به افراد بیگانه است؛ یعنی باید تعاریف کاملاً روشنی بتواند افراد بیگانه مقیم کشور را به گروههای مختلفی چون مهاجران، جهانگردان، پناهندگان، دارندگان مجوزهای خاص مانند بیماران، مدعوین، کارگزاران تجاری و کارکنان سفارتخانهها و سازمانهای بینالمللی و نظایر آن، تفکیک کند تا رقم واقعی مهاجران بهدست آید.
وجود مهاجران غیرقانونی در تعدادی از کشورهای مهاجرپذیر، آمار مهاجران ثبتشده خارجی در آن کشورها را بهشدت پایین میآورد؛ چرا که مهاجران غیرواقعی معمولاً به دور از رویههای ثبتی به اقامت در کشورهای مهاجرپذیر ادامه میدهند و در مواردی منافع کارفرمایان نیز بر عدم اعلام آنان بهعنوان اتباع بیگانه کمک میکند؛ چرا که این افراد معمولاً با دستمزدهای بسیار پایینتر و در شرایط رفاهی پستتر از آنچه که در قوانین پیشبینی شده است بهکار ادامه میدهند. جایگزینی آنان با کارگران خارجی مجاز و کارگران داخلی آن کشورها، هزینه بسیار زیادی را برای کارفرمایان مطرح میکند و همین امر، به دور ماندن آنان از جریان ثبت مهاجرتی کمک میکند.
- ثبت مهاجران قانونی در مرزهای ورودی؛ ثبت مهاجران در مرزهای ورودی برای افرادی که از مجاری قانونی وارد کشور میشوند بهسادگی انجامپذیر است. این افراد معمولاً در گذر از مرز ورودی برگههای خاصی را تکمیل میکنند که در آنها مشخصات واردشدگان، مجوزهای ورود و آدرس محل افراد قید میشوند. با طبقهبندی مجوزهای ورودی میتوان به تعداد مهاجران پیبرد و در صورت لزوم، اطلاعات بیشتری از آنان بهدست آورد.
این وضع درباره افرادی که از مجاری قانونی از کشور خارج میشوند نیز انجامپذیر بوده و میتواند در کلیه مبادی خروجی اعم از زمینی، هوایی و دریایی انجام گیرد.
انواع مهاجرتهای بینالمللی
بعضی از جابهجاییهای بین مرزهای ملی، مهاجرتهای تودهای (Mass Migrations) هستند که به انتقال تعداد زیادی از مردم با ویژگیهای اجتماعی و قومی مشترک منجر میشود. جابهجایی تودهای که معمولاً در پاسخ به عوامل اجتماعی و اقتصادی مشخص انجام میشود، میتواند انواع متفاوتی داشته باشد:[7]
1) فتح (Conquest)، تهاجم (Invasion) و مستعمرهسازی؛ فتح و تهاجم در دوران جنگ اتفاق میافتند و مستعمرهسازی که بعد از فتح اتفاق میافتد، یک جابهجایی آرامتر میباشد و استقرار خانوادههایی از کشور مستعمرهساز در کشور ملحقشده را دربر میگیرد. بههرحال تمایز بین این انواع ممکن است شفاف نباشد. بومیان استرالیا امروزه دو قرن گذشته را بهعنوان فرآیند تهاجم و غصب زمین از صاحبان برحق توصیف میکنند. آنها با این تصور همعقیده نیستند که موضوع، اشغال صلحآمیز یک سرزمین بزرگ بدون مدعی بود.[8]
2) انتقالهای جمعیتی اجباری (Forced Population Transfers)؛ انتقالهای جمعیتی اجباری در کل عمومیت کمتری را نسبت به سایر اشکال جابهجایی داشتهاند. با وجود این، این انتقالها تاثیر قابلملاحظهای را بر ساخت قومی و ویژگیهای بعضی از جمعیتهای ملی اعمال کردهاند. مثال عمده آن جابهجایی کارگران برده آفریقای غربی به برزیل، کشورهای حوزه کارائیب و قسمت جنوبی ایالات متحده میباشد.
مستعمرهسازی، بعضی مواقع متضمن جابهجایی کارگران قراردادی، برای مثال از هند به فیجی و کشورهای کارائیب، از هند و چین به کالدونیای جدید و از فلیپین به هاوایی، بوده است. درحالیکه درجه اجبار اعمال شده در اشکال جدیدتر مهاجرت نیروی کار ممکن است ضعیف باشد، تاثیرات بر ساختهای قومی مقصد روشن هستند.[9]
3) جابهجایی پناهندگان (Refugees)؛ پناهندگان افرادی هستند که بهعلت ترس از محاکمه بهدلیل نژاد، مذهب یا عضویت در گروه اجتماعی و سیاسی خاص، در صورت برگشت به کشور خود، بهدنبال پناهندگی در یک کشور خارجی هستند. طبق این تعریف، افراد جابهجا شده در داخل کشور خود پناهنده نیستند. سنجش تعداد پناهندگان بهعلت متفاوت بودن برآوردهای کشورهای مبدا و مقصد و موسسات بینالمللی مشکل است. مشکل مشخصتر، تعیین زمانی است که یک فرد مستقر شده در یک کشور جدید از حالت پناهندگی بیرون میآید.
4) مهاجرت زنجیرهای و هدایتشده؛ مهاجران بینالمللی که در قالب افراد یا خانوادهها جابهجا میشوند دارای انگیزههای متفاوتی برای تغییر محل سکونت خود هستند. آنهایی که داوطلبانه جابهجا میشوند غالباً به عوامل اقتصادی نظیر بهبود فرصتهای اشتغال، عکسالعمل نشان میدهند. اما دلایل اجتماعی نظیر نیاز به خانوادهها و دوستان نیز نقش عمدهای را بازی میکنند. مهاجران بینالمللی ممکن است کشور مقصد را بهواسطه آنکه آنها افرادی را که قبلاً آنجا زندگی میکردند میشناختند، انتخاب کنند. مهاجرت زنجیرهای ممکن است بر انتخاب محل سکونت مهاجران در کشور جدید تاثیر بگذارد و این امر غالباً به تمرکزهای قومی متمایز منجر میشود.
با وجود این تمامی جابهجاییهای فردی، کاملاً داوطلبانه نیست. انتقال از یک مکان به مکان دیگر توسط کارفرمایانی نظیر شرکتهای چندملیتی و سازمانهای بینالمللی بهطور فزایندهای برای افراد، بهویژه متخصصان دارای مدارک بالا و شاغلین در داد و ستد، عمومی میشود. این افراد اگر خواهان پیشرفت حرفهای باشند عموماً مهاجران هدایتشده با حق انتخاب کم هستند.[10]
5) مهاجرت فردی و خانوادگی (Family Migration)؛ مهاجرت خانوادگی هنگامی اتفاق میافتد که خانوادهها بهعنوان واحدهای کامل، در مراحل متوالی یا حرکت یکی از اعضا قبل از بقیه، جابهجا میشوند.
مهاجران خانوادگی شامل خویشاندان نزدیک نظیر همسران، فرزندان والدین پیر و هم شامل خویشاندان دورتر میشود.[11]
مهاجران نیروی کار[12]
پیشرفت فناوری ارتباطات و حملونقل راهحل قدیمی جبران کوتاهمدت کمبود نیروی کار را سهولتی چشمگیر بخشیده است: وارد کردن کارگران از مناطق دیگر.
رشد سریع جمعیت در کشورهای کمتر توسعهیافته، فشار بسیاری بر منابع این کشورها وارد آورده است، درحالیکه کاهش میزان رشد جمعیت در کشورهای توسعهیافتهتر، در بسیاری موارد، افزایش تقاضا برای کارگران کمدستمزد جهان سوم را در پی داشته است. بهعنوان مثال کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و هلند شمار فراوانی مهاجر را از کشورهایی که پیشتر مستعمره آنها بوده، در خود جای دادهاند. یکی از نکات مهم در آینده این است که میزان باروری مهاجران کشورهای در حال توسعه بیش از میزان باروری ملل اروپایی میزبان آنان است. بنابراین، نسل بعدی در همه اروپا شامل تعداد بیتناسبی از بچههایی خواهد بود که پدر و مادرشان خارج از اروپا بهدنیا آمدهاند. جامعه اروپا سعی کرده است درهای خود را به روی مهاجران خارجی ببندد؛ اما مرزهای خود را به روی مهاجران داخلی باز بگذارد، تا بدینترتیب، مهاجرت نیروی کار در میان دوازده کشور عضو اتحادیه اروپا صورت بگیرد.
در این میان، برنامه "کارگران میهمان" در خاورمیانه و افریقا رونق یافته است. در اواخر دهه1970 و اوایل دهه 1980، با افزایش قیمت نفت، کشورهای تولیدکننده نفت با سرعت به مراکز مهاجرپذیر تبدیل شدند. لیبی و عربستان مقصدهای جذابی برای مهاجران مصری و اردنی و شمار فراوانی هندی و پاکستانی شدند. برنامههای کارگران میهمان، از لحاظ تاریخی، در افریقای جنوب صحرا رایج بوده، اما استعمارزدایی و ایجاد کشورهای مستقل به تغییر بعضی از این عملکردها منجر شده است. بهطور کلی، در افریقا مهاجران را اغلب مردهایی تشکیل میدادند که در کشورهای غربی همسایه، گاه تا دو سال، دور از خانواده کار میکردهاند.
جریانهای مهاجرت بینالمللی[13]
آپلیارد (1977) جریانهای مهاجرتی عمده زیر را در قرن 19 و اوایل قرن 20م برشمرده است:
- مهاجرت قدیمی از بریتانیا، ایرلند، کشورهای اسکاندویناوی و آلمان به ایالات متحده؛
- "مهاجرت جدید" اضافی از اروپای جنوبی و جنوب شرقی به ایالات متحده و آمریکای لاتین در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20م؛
- مهاجرت بریتانیاییها و دیگر اروپائیان به کانادا، آفریقای جنوبی، استرالیا و نیوزیلند؛
- مهاجرت یهودیان به فلسطین؛
- مهاجرت چینیها به آسیای جنوب شرقی؛
- مهاجرت هندیها بهعنوان کارگر قراردادی یا استخدامی در معدن و کشتزارها به سیلان، مالایا، موریتانی و آفریقای جنوبی؛
- مهاجرت ژاپنیها بعد از 1885 به روسیه آسیایی، هاوایی و دیگر قسمتهای ایالات متحده.
مهاجرت بینالمللی و رشد جمعیت
مهاجرت بینالمللی میتواند سهم مهمی در رشد جمعیت ملی داشته باشد. و اگر ویژگیهای مهاجران با ویژگیهای جمعیت ساکن متفاوت باشد، میتواند ساخت جمعیت را نیز تحت تاثیر قرار دهد. و لذا مهاجرت بینالمللی به مولفه مهمی در سیاست جمعیتی تبدیل شده است. در 200سال گذشته مهاجرت بینالمللی نقش مهمی را در رشد جمعیت کشورهای توسعهیافته، نظیر ایالات متحده آمریکا، کانادا و استرالیا ایفا کرده است. تمامی این کشورها سیستمهای پیچیدهای را برای ارزیابی داوطلبان مهاجرت براساس سهم بالقوه آنها در اقتصاد و اجتماع و همچنین الزامات انساندوستانه توسعه دادهاند. مهاجرت همچنین اثری را بر کشورهای در حال توسعه اعمال کرده است. بهعنوان مثال کامبوج، کاهش قابلملاحظه جمعیت در سالهای کشمکش دهه1970 و اوایل دهه1980 را تجربه کرد، که علت این کاهش مرگومیر ناشی از جنگ و فرار تعداد زیادی از مردم به اردوگاههای پناهندگان در مرز تایلند، بود.[14]
مهاجرت علاوهبر تاثیرات مذکور، ایجاد تنوع فرهنگی، انتقال تجربیات و نوآوریهای را نیز بهدنبال دارد.[15]
علل مهاجرت
مهاجرتها ممکن است علل مذهبی، سیاسی و یا اقتصادی داشته باشند. ولی در حال حاضر آرزوی رفاه بیشتر، انگیزه اصلی انسانها برای مهاجرت است. جاذبه شهرهای بزرگ و امید کسب مزد بیشتر در صنایع شهری، وجود بیکاری در روستاها، ازدیاد جمعیت و جستجوی سرزمینهای تازه از جمله انگیزههای اصلی مهاجرت هستند. بیگمان از مهاجرتهای بزرگ قرون 17 تا 19م کمتر در عصر ما روی میدهد، ولی هنوز هم بسیارند کسانی که برای کسب شغل و مزد بهتر یا ادامه تحصیل، ترک دیار میکنند و به مناطق دیگر، سایر کشورها و حتی قارههای دیگر میروند و یا به امید بهرهمند شدن از امکانات شهری از روستاها به شهرها کوچ میکنند.[16]
مزایا و معایب مهاجرت
الف) مزایا و معایب مهاجرت در سرزمینهای مهاجرفرست
- از دست دادن نیروهای اقتصادی (چون معمولاً جوانان مهاجرت میکنند)؛
- کند شدن افزایش جمعیت و یا کم شدن رقم کل جمعیت؛
- دگرگون شدن شکل هرم سنی جمعیت؛
- کم شدن میزان ازدواجها و ولادتها؛
- از میان رفتن نتایج سرمایهگذاریهایی که در جهت پرورش جوانان و آماده کردن آنها برای زندگی فعال انجام گرفته است؛
- بهترشدن موازنه پرداختهای خارجی (چون مهاجرین مقداری از درآمد خود را برای خویشانشان به میهن خود میفرستند)؛
- بالا رفتن مزد کارگران بهعلت کم شدن تعداد متقاضیان کار؛
- ایجاد روابط فرهنگی، تجاری و ... میان دو کشور؛
- کاهش تقاضا برای امکانات بهداشتی، رفاهی و تفریحی؛
- کاهش تقاضای مسکن.
ب)مزایا و معایب مهاجرت در سرزمینهای مهاجرپذیر
- زیاد شدن جمعیت؛
- استفاده از نیروهای فعال، بدون هیچگونه سرمایهگذاری قبلی؛
- استفاده از کارگران خارجی در رشتههایی از فعالیت که کارگران محلی حاضر به استخدام در آن نیستند؛
- رقابت مهاجرین با کارگران محلی از لحاظ قبول سطح دستمزد پایینتر؛
- رواج شرایط بهداشتی نامناسب، اخلاق و آداب و عقاید نامناسب بهوسیله مهاجرین (اگر مهاجرین از سطح سواد و بهداشت پایینتری برخوردار باشند)؛
- ایجاد روابط فرهنگی و تجاری میان دو منطقه یا کشور؛
- افزایش تقاضای شغل و به اعتباری افزایش بیکاری؛
- افزایش تقاضاهای آموزشی، فرهنگی، تفریحی و ورزشی.[17]