دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

و لاسیّما

"و لاسیّما" لفظی است مرکب از چهار جزء ("واو"، "لا"، "سیّ" و "ما") که در علم نحو، مباحثی را به خود اختصاص داده است...
No image
و لاسیّما

نویسنده: فاطمه رئيس ميرزايي

كلمات كليدي : استثنا، "ما"ي زائده، "و لاسيّما" به معناي "خصوصاً"، نظائر "و لاسيّما"، "ما"ي نكره تامّه به معناي "شيء"، "ما"ي نكره موصوفه به معناي "شيء"

"و لاسیّما" لفظی است مرکب از چهار جزء ("واو"، "لا"، "سیّ" و "ما") که در علم نحو، مباحثی را به خود اختصاص داده است. غرض از آوردن این لفظ در کلام بیان این مطلب است که آنچه پس از لفظ "و لاسیّما" میآید، با آنچه پیش از آن آمده در یک ویژگی مشترک بوده اما آنچه پس از "و لاسیّما" ذکر شده بهره‌ی بیشتری از آن ویژگی دارد.[1] به عنوان مثال در عبارت «ما أجملَ الکواکب فی لیلِ الصیفِ و لاسیّما القمرُ»، متکلم ضمن بیان اشتراک ماه و ستارگان در ویژگی زیبایی و جمال، با ذکر لفظ "القمر" بعد از "و لاسیما" به بهره بیشتر ماه از آن ویژگی (زیبایی و جمال) اشاره دارد.

جایگاه "و لاسیّما"

در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "و لاسیّما" دو رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی[2] از عالمان نحو بحث از "و لاسیّما" را به عنوان خاتمه، در پایان مباحث باب "استثنا" مطرح کرده و در مقابل بعضی دیگر به جهت احتمال موصوله بودن "ما" در ترکیب آن، مبحث "و لاسیّما" را در مباحث "اسم موصول" مورد بررسی قرار دادهاند.[3]

اجزای "و لاسیّما"

"و لاسیّما" از چهار جزء تشکیل شده است:

الف. "واو"

این لفظ جزء ابتدایی در "و لاسیّما" و "واو" اعتراضیه است.[4]

ب. "لا"

این لفظ از حروف نفی و "لا"ی نفی جنس است که اسم آن "سیّ" و خبر آن مقدر و کلماتی از قبیل "حاصلٌ"، "موجودٌ" و یا "ثابتٌ" میباشد.[5]

ج. "سیّ"

این لفظ اسم "لا"ی نفی جنس، نکره[6] و به معنای "مثل" میباشد.[7]

د. "ما"

نوع لفظ "ما" با توجه به عبارت بعد از "و لاسیّما" تعیین شده و در آن چهار احتمال وجود دارد:[8]

1. "ما"ی موصوله

2. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء"[9]

3. "ما"ی نکره موصوفه به معنای "شیء"[10]

4. "ما"ی زائده

"ما"ی زائده ممکن است "کافّه" یا "غیر کافّه" باشد.[11]

"ما" در سه احتمال اول، اسم و در احتمال آخر، حرف است که در بررسی اعراب اسم بعد از "و لاسیّما"، به جایگاه این احتمالات اشاره میشود.

اعراب اسم بعد از "و لاسیّما"

در اسم بعد از "و لاسیّما" سه وجه اعراب جایز است از این رو لفظ "عصفور" در عبارت «اشتریتُ طیوراً بدیعةً و لاسیّما عصفور» به سه وجه مرفوع (عصفورٌ)، منصوب (عصفوراً) و یا مجرور (عصفورٍٍٍٍ) به کار میرود. در ادامه ضمن بررسی هر یک از سه وجه اعراب، به نوع "ما" و نقش اسم بعد از آن اشاره میشود:[12]

1. رفع

در صورتی که اسم پس از "و لاسیّما" مرفوع گردد، در نوع "ما" در "و لاسیّما" دو احتمال وجود دارد:

الف. "ما"ی موصوله

در این احتمال اسم مرفوع بعد از "و لاسیّما"، خبر برای مبتدای محذوف بوده و جمله تشکیل یافته از آن دو، صلهی "ما" است. حذف این مبتدا واجب[13] و تقدیر عبارت در مثال یادشده "...و لامثلَ الذی هو عصفورٌ موجودٌ"، بوده است.

ب."ما"ی نکره موصوفه به معنای "شیء"

در این احتمال اسم مرفوع بعد از "و لاسیّما"، خبر برای مبتدای محذوف بوده و جمله تشکیل یافته از آن دو، صفت برای "ما" و در محل جر است. تقدیر عبارت در مثال یاد شده "... و لامثلَ شیءٍ هو عصفورٌ موجودٌ" بوده است.

2. جر

در صورتی که اسم پس از "و لاسیّما" مجرور گردد، در نوع "ما" در "و لاسیّما" دو احتمال وجود دارد:

الف. "ما"ی زائده غیر کافّه

در این احتمال اسم مجرور بعد از "و لاسیّما"، مضافالیه بوده که حرف زائد (ما) میان آن و اسم مضاف (سیّ) واقع شده است.

ب. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء"

در این احتمال "ما" مضافالیه و در محل جر بوده و اسم مجرور بعد از "و لاسیّما"، تابع (بدل یا عطف بیان)[14] آن است. تقدیر عبارت در مثال یاد شده "... و لامثلَ شیءٍ عصفورٍ موجودٌ" بوده است.

3. نصب

اعراب نصب در اسم بعد از "و لاسیّما" با توجه به نوع آن (نکره یا معرفه) مورد بررسی قرار میگیرد:

الف. نکره

در صورتی که اسم نکره بعد از "و لاسیّما" منصوب گردد، اسم منصوب، "تمییز" بوده و در نوع "ما" دو احتمال وجود دارد:[15]

1. "ما"ی زائده کافّه

در این احتمال اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، تمییز برای کلمه "سیّ" واقع شده است.

2. "ما"ی نکره تامّه به معنای "شیء"

در این احتمال اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، تمییز برای کلمه "ما" واقع شده است.

ب. معرفه

در نصب اسم معرفه بعد از "و لاسیّما" در میان عالمان نحو دو رویکرد مشاهده میشود، بعضی نصب آن را جایز ندانسته[16] و بعضی دیگر نصب آن را بنا بر "مفعولبه" جایز میدانند؛ مانند: «ما أجملَ الکواکب فی لیلِ الصیفِ و لاسیّما القمرَ».

در صورت جواز نصب اسم معرفه، "ما"، نکره تامّه به معنای "شیء" و مضافالیه بوده و اسم منصوب بعد از "و لاسیّما"، "مفعولبه" برای فعل محذوف (أخص یا أعنی) است.[17]

"و لاسیّما" به معنای "خصوصاً"

در مواردی "و لاسیّما" در کلام به معنای "خصوصاً" آمده[18] که در ادامه با ذکر انواع عبارت پس از آن، مورد بررسی قرار میگیرد:

1. "جمله شرطیه"؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما إنْ رکبَ»؛ در این مثال "و لاسیّما" به معنای "خصوصاً" و پس از آن جمله شرط (إن رَکبَ) واقع شده که جواب شرط آن، مقدر و تقدیر آن "أخصه بزیادة المحبة" میباشد.[19]

2. "حال"

در این صورت "ما" زائده کافّه بوده و "حال" بعد از "و لاسیّما" به هر دو نوع آن (مفرد و یا جمله) واقع میشود:[20]

الف. حال مفرد؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما راکباً»؛ در این مثال لفظ "راکباً" حال مفرد و پس از "و لاسیما" به معنای "خصوصاً" واقع شده است.

ب. جمله حالیّه؛ مانند: «أحبُّ زیداً و لاسیّما و هو راکبٌ »؛ در این مثال جمله "و هو راکب"، جمله حالیّه است که پس از "و لاسیّما" به معنای "خصوصاً" آمده است.

اشکال کاربرد "و لاسیّما" در کلام

کثرت به کارگیری "و لاسیّما"در کلام، سبب تصرفاتی در لفظ آن شده است.[21] این تصرفات که در کلام مانعی از آنها نیست بر پنج گونهاند:[22]

1. تخفیف "یاء" (و لاسیما)

2. حذف "واو" (لاسیّما)

3. حذف "واو" و تخفیف "یاء" (لاسیما)

4. حذف "واو" و "لا" (سیّما)

5. حذف "واو" و "لا"و تخفیف "یاء"(سیما)

نظایر "و لاسیّما"

در مباحث "و لاسیّما" به تعابیری اشاره میشود که در معنا با آن مشارکت داشته و از جمله نظائر "و لاسیّما" به حساب میآیند. این موارد با توجه به نوع مشارکت آنها با "و لاسیّما" بر دو گونهاند:[23]

1. مواردی که در معنا و احکام اعراب با "و لاسیّما" مشارکت دارند؛ مانند: "لامثلَ ما" و "لاسوی ما".

2. مواردی که در معنا با "و لاسیّما" مشارکت داشته ولی حکم اعراب متفاوتی دارند؛ مانند: "لا تَرَما" و "لو تَرَما". در این موارد "تَرَ" فعل مضارع مجزوم به "لا"ی ناهیه بوده و ضمیر مستتر "أنت"، فاعل و "ما"ی موصوله، مفعولبه آن است.[24]

نکاتی پیرامون "و لاسیّما"

1. در مواردی پس از "و لاسیّما" ظرف واقع میشود[25] که در این صورت "ما"، موصوله خواهد بود؛[26] مانند: «یُعجبنی الإعتکاف و لاسیّما عِنْدَ الکعبةِ»؛ در این مثال بعد از "و لاسیّما" ظرف مکان (عِنْدَ) واقع شده و "ما"، موصوله است.

2. پس از لفظ "و لاسیّما"، جملهی آغاز شده با "واو"، واقع نمیشود، اگرچه در کلام بعضی این عیب مشاهده میشود؛ برای مثال میگویند: "لاسیّما و الامرُ کذا" که تعبیر صحیحی نمیباشد.[27]

"و لاسیّما" در قرآن و حدیث

لفظ "و لاسیّما" در قرآن کریم به کار نرفته است از این رو به مواردی از کاربرد آن در احادیث اشاره میشود:

1. قالَ الصادق علیه السلام: « فاغلقْ بابَ لسانَکَ عمّا لکَ منهُ بُدٌّ لاسیّما إذا لمْ تجدْ أهلاً للکلامِ و المُساعِدَ فی المُذاکَرَةِ للّهِ و فی اللّهِ»،[28] (امام صادق علیه السلام میفرمایند: در اموری که ضرورتی ندارد سخن مگو خصوصا وقتی که شخص صلاحیت سخن گفتن را ندارد و در گفتگو برای خدا و در راه خدا یاری نرساند.)؛ در این حدیث شریف "لاسیّما" بدون "واو" به کار رفته و بر ظرف (إذا) وارد شده است.

 

2. فقال علیه السلام:«ما مِن بلدةٍ مِن البلدانِ أکثرَ محبّاً لنا مِن أهلِ الکوفةِ و لاسیّما هذه العصابةُ إنَّ اللّه جلّ ذکره هداکُم لأمرٍ جَهِلَهُ النّاسُ»،[29] (امام صادق علیه السلام میفرمایند: در هیچ شهری بیشتر از شهر کوفه ما طرفدار و دوستدار نداریم و به خصوص این گروه [شیعیان یا قبیله "کنده" که راوی نیز جزء آنها بوده] همانا خداوند عزّ و جل شما را برای امری راهنمایی کرد که مردم آن را نمیدانند.)؛ در این حدیث شریف بعد از "و لاسیّما"، اسم معرفه (هذه) واقع شده است؛ از این رو رفع و جر آن جایز بوده و نصب آن را بعضی مجاز دانستهاند.

 

مقاله

جایگاه در درختواره نحو

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

صیغه تعجب

این نوشتار به صورت جداگانه در هر یک از دو صیغه قیاسی تعجب به بررسی نحوه ساخت صیغه، اعراب جمله تعجبی، احکام و برخی نکات هر یک پرداخته و در پایان به نکاتی پیرامون صیغه تعجب اشاره خواهد داشت.
No image

اسم فعل

عنوان مورد بحث ترکیب اضافی و مشتمل بر دو لفظ "اسم" و "فعل" است. "اسم فعل" در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که دلالت بر فعل معین داشته و بدون قبول علامت آن فعل و تأثیر از عوامل، متضمن معنا، زمان و عمل آن است
No image

عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول"

این نوشتار ابتدا به تعریف "مصدر صریح" و "مصدر مؤول" اشاره داشته و در ادامه به بررسی عوامل مؤثر در کاربرد "مصدر مؤول" می‌پردازد و در پایان برخی فرقهای میان مصدر صریح و مؤول بیان می‌شود.
No image

فاعل

کلمه‌‌ی "فاعل"، اسم فاعل از ماده‌ی "فعل" و در لغت به معنای عامل و انجام دهنده است. فاعل در اصطلاح نحو، اسمی را گویند که عامل مقدّم به نحوی به آن اسناد داده شده که یا فعلی توسط آن ایجاد شده و یا فعلی قائم به آن است؛
No image

اصل در فاعل

این نوشتار به بررسی چند اصل در فاعل پرداخته و در ضمن هر اصل از امکان مخالفت با آن و موارد مخالفت در صورت امکان، بحث می‌کند.
Powered by TayaCMS