دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

بحران دینی در غرب و فلسفه تومایی نو ‌

آغاز عصر جدید در غرب تحولی پدید آورد که بی شک از تاثیر گذارترین حوادث دوران محسوب می‌شود.
بحران دینی در غرب و فلسفه تومایی نو ‌
بحران دینی در غرب و فلسفه تومایی نو ‌
نویسنده: شادی محمدی

آغاز عصر جدید در غرب تحولی پدید آورد که بی شک از تاثیر گذارترین حوادث دوران محسوب می‌شود. تغییرات ناشی از رنسانس نه تنها در روند زندگی و پیشرفت های تکنولوژی، بلکه بر تفکرات و عقاید مردم زمان نیز تاثیری شگرف داشت. مسیحیت نیز که دین رایج در غرب به حساب می‌آمد از این تغییرات بی نصیب نماند.‌

قبل از آن دوران، پیروی از مسیحیت و حفاظت از عقاید گذشتگان بی هیچ چون و چرایی از اهداف مهم کلیسا بود. اما با اتفاقاتی که رخ داد تفکر افراد و بخصوص علمای پروتستان چنان دچار تحول شد که حتی در حقانیت مسیحیت دچار تردید شدند. هر چند در این بین عده ای همچنانبر سنت ها پایبند بوده و در برابر تفکراتی که در فکر مردم نفوذ کرده بود مقاومت می‌کردند، ولی با وجود این توفانی که وضعیت جدید ایجاد کرده بود چنان استوار و سریع پیش می‌رفت که حتی علمای کاتولیک هم قادر به کنترل آن نبودند.‌

چندی نگذشت که افکار جدید سئوالات و ابهاماتی را در بین مردم ایجاد کرد که نه تنها غیر دینی بلکه ضد دینی بودند. در ابتدای قرن 19 متفکرانی ابراز وجود کردند که بیشتر آنان پروتستان بوده و به ادامه این روند کمک می‌کردند. در راس آنان دکارت بود که عصر جدید را بنا نهاد. او در دیدگاه خود نسبت به خدا، جهان، انسان و دیگر مسائل مورد بحث در آن زمان و بخصوص در فلسفه دگرگونی ایجاد کرد، به گونه ای که پس از او اکثر فلاسفه مهم مانند کانت پروتستان بودند.‌

انسان آن زمان برای رفع تردیدی که دکارت آن را رواج داده بود از هر نوع عقایدی استقبال می‌کرد و حتی پذیرای افکار غلط و گمراه کننده‌ای بود که در آن زمان ارائه می‌شد. این روند تا جایی پیش رفت که حتی مسیحیت به خطر افتاد و این امر سبب شد پاپ لئو سیزدهم در سال 1878، یعنی زمانی که این طرز فکر و انحرافات ناشی از آن کاملادر جامعه آن دوران جای خود را باز کرده بود، در مقابل آن موضع گرفت. او بهترین راه برای حفظ جامعه در برابر پیامدهای عصر جدید را در آن می‌دید که به آموختن فلسفه حقیقی بپردازند و عرصه را برای ورود فلسفه باطل که این چنین مسیحیت را تهدید می‌کرد، تنگ کنند. ‌

از مهم ترین مباحثی که در آن دوره به شدت مطرح شد انکار وجود خدا بود. این مسئله هم در فلسفه نظری و هم در فلسفه عملی راه یافته بود. در فلسفه نظری فیلسوفانی قرار داشتند که یا به اصالت طبیعت و یا به اصالت عقل معتقد بودند. در واقع آنان که به طبیعت می‌نگریستند حقیقت را تنها با نظام طبیعت و جهان و در نتیجه عاری از هر بعد ماورایی همچون خدا تفسیر می‌کردند. عقل گرایان نیز اعتبار را به عقل انسان می‌دانند که نیازی به هیچ عالم فوق بشری ندارد و این گونه جایگاه وحی را در هدایت انسان و دسترسی به حقایق نادیده گرفتند.‌

از طرفی تفکر مبتنی بر حذف خدا از زندگی، در فلسفه عملی نیز وارد شد. این دیدگاه که شامل اخلاق و سیاست است با نام لیبرالیسم شناخته شد. همان طور که پاپ لئو نیز بیان می‌کرد این دسته پیرو هیچ قانونی نبودند مگر اینکه خودشان آن را وضع کرده باشند. در این صورت اعتقاد به خدا و قوانین الهی مانند طبیعت گرایان و عقلی مذهبان در این دیدگاه جایی نداشت. با وجود بحرانی که علیه دین، مسیحیت و خدا پدید آمده بود نیاز به تعالیم اصول صحیح الهیات روز به روز بیشتر احساس می‌شد و همان گونه که ذکر شد پاپ تنها روش کارآمد در رفع این بحران را در تعالیم فلسفی می‌دانست.‌

فلسفه نجات بخش از نظر پاپ برگرفته از دین و عقل به صورت هماهنگ بود. نه دین به تنهایی قادر بود بشر را به حقیقت برساند نه عقل مطلق. او این گونه می‌پنداشت که مسیحیت در همراهی با عقل همان فلسفه ای را ایجاد می‌کند که انتشار آن، راه هدایت انسان ها را به سوی حقیقت روشن خواهد کرد. آموزه هایی که مورد نظر پاپ لئو بود در تعالیم توماس اکوئینی نهفته بود. ‌

قدیس توماس اکوئینی با دقت بسیار سعی در جمع آوری و بررسی آرا و آثار متفکران پیش از خود کرده بود. تا آنجا که می‌توان گفت از تمامی دیدگاه های مهم قبل از خود چه در دین و حکمت و چه در عقل و اندیشه آگاه بود. در نهایت نیز موفق به بیان نظرات خود بر اساس افکار علمای برجسته شد. آثار او در تمامی زمینه های دینی، اخلاقی و فلسفی نشانه تلاش های بی دریغ او در زمینه حفظ مسیحیت و فلسفه صحیح است.‌

از این رو آنچه موجب احیای سنت‌های گذشته و هدایت اجتماعی و سیاسی و اخلاقی مردم بود روشی بود که مانند روش توماس اکوئینی جامع وبه حق باشد. از آن پس پاپ در راهی قدم برداشت که بر اساس فلسفه توماس اکوئینی و در واقع بر پایه مسیحیت صحیح باشد. در این راه علمای کاتولیک که بیش از پیش نسبت به مسائل عصر جدید و بخصوص انحرافات ناشی از آن آگاه شده بودند به او پیوستند. این حرکت در نهایت منجر به پیدایش فلسفه تومایی نو (‌Neo-Thomism‌)‌‌ ‌شد که منطبق بر مسیحیت بود. در اواخر قرن نوزدهم بود که این نگرش به کلیساها راه یافت و فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک شد.‌

چندی نگذشت که این تفکرات در بین غیر کاتولیک ها رایج شد و علاوه بر ایتالیا به کشورهای دیگر از جمله فرانسه هم نفوذ کرد. حتی بعد از جنگ جهانی اول به محافلی خارج از کلیسا هم کشیده شد و امروزه در کانادا و امریکا از جایگاه ویژه ای برخوردار است. انتشار فلسفه توماس اکوئینی شاید بیشتر از همه مدیون افرادی همچون امبروزگاردی(1931-1859)، رژینال گاریگو لاگرانژ(1964-1877) و مارتین گرابمان(1949-1875) باشد. البته در راس آنان فردریک کاپلستون(1994-1907)، ژاک ماریتن(1973-1882) و اتین ژیلسون(1978-1884) قرار دارند که هر کدام از ایشان در فلسفه دین و الهیات به شدت تاثیرگذار بوده اند و این خود دلیل اهمیت فلسفه توماس اکوئینی در احیای فلسفه مسیحیت و نجات نسبی غرب از دین گریزی می‌باشد.

مقاله

نویسنده شادی محمدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب

کتاب «نقد فمینیسم از منظر نویسندگان غرب» مجموعه مقالاتی است که در فضای جامعه غرب در انتقاد از ابعاد نظری و عملی فمینیسم نگاشته شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

No image

بررسی تطبیقی دوران امامت امام حسن مجتبی و امام حسین(عليهم السلام)

در مطالعه تاريخ و شرايط زماني سالهاي بعد از شهادت امير المؤمنين عليه السلام می توان دریافت که گرچه عدۀکثيري از کوفيان و اهل عراق آن زمان، با امام مجتبی (ع)، خلف صالح امام علی عليه السلام بيعت کردند، اما شرايط خاص و ویژه ای در کوفه حاکم بود.
No image

حلم وبردباری امام حسن مجتبی علیه السلام

امام حسن علیه السلام دو تا صفت داشته که خیلی بروز داشتند. یکی حلم و برد باری و یکی هم حسن خلق بود. انشاالله یک ذره از حلم حضرت به ما عنایت کنند. آقا پای منبر خطیب شامی نشستند خطیب به آقا اهانت می کرد اما آقا این جا مامور به تحمل است.
No image

بررسی ابعاد مختلف شخصیت امام حسن مجتبی علیه السلام

تجسم حلم امیرالمؤمنین تجسم حسن زهرای مرضیه تجسم حیا اباعبدالله و تصویر و تجسم و تمثیل عقل و خرد و اندیشه امام مجتبی علیه السلام است.
No image

مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام

هر وقت کسی خدا را فراموش کرد خدا برایش یک شیطان را مسلط می کند.شیطان تاریکی و بدی است. یاد خداهم نور و جمع کل خوبی ها است. هر چه قدر که نور باشد تاریکی از بین میرود.

پر بازدیدترین ها

No image

حلم و بردباری در سيره اخلاقي ائمه معصومين

هدف تمامي اديان و پيامبران الهي و ائمه معصومین علیهم السلام تربیت آدمی و دعوت به فضائل اخلاقی میباشد. و در دين اسلام به عنوان آخرين و کاملترين دين خدا، مکارم اخلاق، و خويهاي پسنديده از جايگاه ويژه اي برخوردارند چنانکه اخلاق يکي از غايات مهم بعثت است که پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) آن را بيان فرموده است.
No image

تربيت فرزند در سيره معصومان (عليهم السلام)

بانگاهي هر چند اجمالي به آيات و رواياتي كه در مورد فرزند وارد شده، مي توان به نگرش عميق اسلام درباره فرزند و جايگاهش در انديشه اسلامي پي برد. فرزندان نعمت هاي الهي نزد والدين اند، هم مي توان آنها را بر انجام اعمال ناشايست و خلاف فطرت الهي شان به خاك ذلّت و پستي نشاند.
No image

پیامبر، نور هدایت عوالم

نبی اکرم (ص)، اشرف و سرآمد همه مخلوقات الهی است. از عالم ملائکه تا عالم انس و جن و سایر عوالم، همه تحت پوشش این وجود مقدس هستند. هر فیضی که به هر مخلوقی در عالم می رسد، به تبع ایشان است.
No image

سیره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم

در روایت است تا صلوات است برای شما بهره است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: جفا کارترین مردم به من کسانی هستند که اسم من را بشنوند و صلوات نفرستند.
Powered by TayaCMS