دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

پاپ ویگیلیوس Pope Vigilius

No image
پاپ ویگیلیوس Pope Vigilius

كلمات كليدي : پاپ ويگيليوس، پاپ‏هاي بيزانس، امپراطور ژاستينيان، محكوميت سه فصل، شوراي قسطنطنيه دوم

نویسنده : محمد بخارائي (رفايي)

پاپ ویگیلیوس که از سال 537 تا 555 میلادی به مقام پاپی روم رسید، اولین پاپ در دوره بیزانسی محسوب می‌شود. او به یک خانوداه اشرافی رومی تعلق دارد. پدر او یوحنا است، که در "فهرست نام پاپ ها"[1] به عنوان کنسول[2] شناخته شده، و این عنوان را از امپراطور دریافته نموده است.[3] بر اساس گفته پروکوپیوس[4] که یک دانشمند فلسطینی در دوره بیزانس است[5]، برادر او که راپاراتوس[6] نام داشته یکی از سناتورهایی بود که توسط ویتیگیس[7] یکی از پادشاهان قرن ششم ایتالیا به گروگان گرفته شد اما در سال 537 پیش از دستور او بر اعدام موفق به فرار شد.[8]

ویگیلیوس، به خدمت در کلیسای رومی گماشته شد و در سال 531 به عنوان خادم کلیسا (شماس)[9] که به کشیش یا اسقف کمک می‌کند، انتخاب شد. در همین سال، مقامات رومی با یک فرمان و قانون موافقت نمودند که بر اساس آن پاپ از این توانایی برخوردار می‌شد تا برای بعد از خود جانشین تعیین کند (امروزه به اعتقاد الهی‌دانان این روش نامعتبر است).[10] ویگیلیوس توسط "بونیفاس دوم"، به عنوان جانشین تعیین و به مجلس روحانیون "سنت پیتر" معرفی شد. مخالفت با این شیوه جانشینی از سوی مقامات کلیسایی، بونیفاس را مجبور ساخت تا در سال بعد از تصمیم خود صرف‌نظر نماید و فرمان خود را بسوزاند.

جانشین دوم بونیفاس، پاپ "آگاپتوس" (535-536)، ویگیلیوس را به عنوان نماینده پاپ در قسطنطنیه انتخاب نمود. ملکه تئودورا[11]تلاش نمود تا وی را به سوی خود به عنوان هم‌پیمان جذب نماید تا با این عمل خود از آگاپتوس انتقام بگیرد.[12]

 

انتخاب به عنوان پاپ

در حالی‌که ویگیلیوس در قسطنطنیه بود، پاپ "آگاپتوس" در 22 آوریل سال 536 میلادی مرد، و پاپ "سیلوریوس"[13] با کمک نفوذ پادشاهان "گوتس" (گوتیک‌ها)[14]به مقام پاپی رسید. بلافاصله پس از این‌که سیلوریوس در مقام خود تثبیت گشت، "بلیساریوس"[15]، ژنرال بیزانسی، روم را اشغال نمود و پس از آن مورد محاصره گوتیک‌ها واقع شد. اگرچه گوتیک‌ها قادر به محاصره کامل شهر نبودند اما هم سربازان بیزانسی و هم مردم شهر، از نابودی خود واهمه داشتند. بلافاصله پس از آغاز محاصره، برای مثال، بلیساریوس دستور داد تا زنان، کودکان و خدمه غیر ضروری روم و بخشی از اردوگاه ارتش خود به سمت ناپل[16]حرکت کنند.[17]

در همین زمان، سیلوریوس به خیانت متهم شد که قصد داشته روم را به گوتیک‌ها تحویل دهد. بلیساریوس او را از مقام خود عزل نمود و به یونان تبعید نمود. برخی دیگر از سناتورها نیز به اتهامات مشابهی از روم تبعید شدند.[18]

اینکه ویگیلیوس در عزل سیلوریوس چه نقشی ایفا نمود، در منابع اولیه مشخص نیست. نویسنده "فهرست نام پاپ ها"، که به اظهار برخی محققان با ویگیلیوس دشمن بوده است، بیان می‌کند که ویگیلیوس فرمان امپراطوری را مبنی بر عزل سیلوریوس به بلیساریوس تحویل داد، با این‌حال هنوز نحوه انتخاب سیلوریوس و تثبیت وی مطمئناً مبهم است.[19] پروکوپیوس، از طرف دیگر، بیان می‌کند که بلیساریوس کمی بعد از عزل سیلوریوس، ویگیلیوس را انتخاب نمود.[20] آنچه مسلم است این‌که ویگیلیوس در 29 مارس سال 537 میلادی تقدس یافته و بر مسند پاپی تکیه زده بود. پس از مرگ پاپ پیشین ویگیلیوس توسط تمام مقامات رومی به عنوان پاپ به رسمیت شناخته شد، اگرچه شیوه ترفیع وی منظم و متعارف نبود.

 

دوران پاپی (537 – 555م)

ملکه تئودورا به‌زودی دریافت که او فریب خورده است. به این دلیل که پس از آنکه ویگیلیوس با اهداف جاه‌طلبانه او همراهی نمود و به مقام پاپی رسید، او نیز موقعیت مشابهی را نسبت به مونوفیزیت‌ها[21] و آنتیموس[22] عزل شده اتخاذ نمود که ملکه تئودورا به شدت به دنبال سرکوب نمودن آن‌ها بود. برای بسیاری یکی از موارد قطعی ادعا شده، وجود نامه‌ای است از سوی پاپ به اسقف‌های عزل‌شده مونوفیزیت، آنتیموس، سوروس و تئودوسیوس که پاپ با دیدگاه مونوفیزیت‌ها موافقت نموده است. به هر حال، این نامه از سوی برخی محققان که قصد مدافعه از دیدگاه کلیسا را دارند، واقعی شناخته نشده و وجود نشانه‌هایی از جعل را به آن نسبت می‌دهند. البته ویگیلیوس در نهایت پاپ آنتیموس را به مقام خود بازنگرداند.

بعد از این ماجر،ا در سال 540 میلادی بود که ویگیلیوس احساس نیاز کرد که باید در رابطه با مونوفیزیت‌ها موضعی رسمی اتخاذ نماید، که او این کار را در غالب دو نامه که به قسطنطنیه ارسال نمود، انجام داد. یکی از این دو نامه خطاب به امپراطور "ژاستینیان"[23] است و نامه دیگر خطاب به اسقف "مناس".[24] در هر دوی این نامه‌ها پاپ از از شوراهای افسس[25] و کالسدون[26] پشتیبانی مثبتی انجام می‌دهد و همچنین از تصمیمات اتخاذ شده توسط پاپ لئوی اول[27] و نیز از عزل اسقف آنتیموس طرفداری نمود. نامه‌های متعدد دیگری نیز توسط او در سال‌های نخست پاپی نگاشته شد که گویای اطلاعاتی در ارتباط با دخالت‌های وی در امور کلیسایی کشورهای مختلف است.

در 6 مارس سال 538، وی نامه‌ای به اسقف اعظم سزاریوس اهل اورلز[28] نوشت در ارتباط با توبه پادشاه تئودبرت اول[29] به دلیل این‌که با بیوه برادرش ازدواج نموده بود.[30] در 29 ژوئن سال 538، نامه‌ای از سوی وی به اسقف پروفوتوروس[31] در پرتغال نوشته شد که در آن به سئوالات متعددی در مورد اصول کلیسایی پاسخ داده شده بود. در همین دوران، مشکلات عقیدتی جدیدی در قسطنطنیه در حال گسترش بود که موجب فرا رسیدن ساعات تلخی برای پاپ بود. در سال 543، امپراطور ژاستینیان، حکمی را صادر نمود مبنی بر محکومیت بدعت‌های مختلفی که اوریگن ایجاد نموده بود. این حکم برای امضا هم به اسقف‌های شرقی و هم برای ویگیلیوس فرستاده شد.

به منظور دور کردن ذهن ژاستینیان از تفکرات اوریگنیزم، "تئودور آسکیداس"[32]، اسقف اعظم در کاپادوکیه[33]، توجه امپراطور را به این مسأله جلب نمود که محکوم نمودن نمایندگان متعددی از مکتب انطاکیه[34]، که از نسطوریان[35] دفاع و پشتیبانی نموده بودند، سبب خواهد شد تا اتحاد با مونوفیزت‌ها آسان‌تر گردد. امپراطور که تأکید بسیاری بر غلبه بر مونوفیزیت‌ها داشت، با این مسأله موافقت نمود و در سال 543 یا 544 فرمان جدیدی صادر نمود که مشتمل بر محکومیت "سه فصل"[36] بود. اسقف‌های شرقی و اسقف‌های اعظم، همه این محکومیت را امضا کردند. به اعتقاد برخی این روش در اروپای غربی غیر قابل توجیه و خطرناک در نظر گرفته شده، به این دلیل که این احتمال وجود داشت که چنین حرکتی از میزان اهمیت شورای کالسدون تا حد زیادی بکاهد.

ویگیلیوس، حاضر به اذعان و تأیید فرمان امپراطوری نشد و ژاستینیان او را به قسطنطنیه فراخواند تا این مسأله در یک شورای کلیسایی حل و فصل شود. بر اساس کتاب "فهرست نام پاپ ها" در 20 نوامبر، در حالی که پاپ در کلیسای "سنت سیسیلیا"[37] در شهر "تراست اور"[38] حضور داشت و مشغول برگزاری جشن سین سیسیلیا بود، پیش از آن‌که این مراسم به پایان برسد، توسط مقام رسمی امپراطوری، آنتیموس، دستور داده شد تا راهی سفر به سوی قسطنطنیه شود. پاپ، بلافاصله وارد یک کشتی که در "تایبر"[39]منتظر بود، شد تا به پایتخت شرقی انتقال داده شود. روم در این زمان توسط گوتیک‌ها به فرماندهی "توتیلا"[40] محاصره شده بود و مردم به سوی بدبختی بزرگی پیش می‌رفتند. ویگیلیوس یک کشتی محتوی غلات را به سمت روم گسیل داشت، اما توسط نیرو های دشمن به تصرف در آمد.[41] چنانچه داستان طرح شده در این کتاب صحیح باشد، پاپ احتمالا روم را در 22 نوامبر سال 545 میلادی ترک گفته است. او برای مدت نسبتاً طولانی در سیسیل باقی ماند و در حدود پایان سال 546 یا ژوئن 547 به قسطنطنیه رسیده است.

 

ژاستینیان و سه فصل

ویگیلیوس در ارتباط با امور کلیسای شرق، بر دو اصل پافشاری نمود: یکی حفظ و وفاداری نسبت به فرامین کالسدون، و روم به عنوان داور و مرجع نهایی در تعیین نهایی ارکان ایمانی، اما این امکان وجود داشت که این ارکان متزلزل شود.[42]

در سال 541 میلادی، ویگیلیوس یک حکم قطعی مبنی بر محکومیت اوریگن را قبول کرد، که از طرف پلاگیوس[43]به امپراطور ژاستینیان پیشنهاد شد. اما زمانی که در سال 544 ژاستینیان سه فصل را محکوم نمود، او به شدت اسقف‌های قسطنطنیه، اسکندریه و انطاکیه که اسناد را امضا نموده بودند، مورد سرزنش قرار داد.

با ورود پاپ ویگیلیوس به قسطنطنیه او با عزت مورد استقبال امپراطور قرار گرفت. اگرچه او اسقف مناس را بخاطر پذیرش حکم علیه سه فصل طرد کرده بود، خود دو توافق مخفیانه با ژاستینیان و تئودورا امضا نمود و متعهد شد که اسقف‌های غرب را متقاعد خواهد نمود که سه فصل باید محکوم شود. او شورایی متشکل از 70 اسقف اعظم برای حل این مشکل بر پا ساخت، اما زمانی که یکی از اعضا دلایلی را ارائه داد مبنی بر ای‌نکه هیبا اهل ادسا[44] در شورای کالسدون محکوم نشده بود، ویگیلیوس دستور به کفایت مذاکرات داد و درخواست کرد تا نظرات را نوشته شده ارائه دهند.[45]

در 11 آوریل 548، ویگیلیوس به اسقف مناس تصمیم نهایی خود را ابلاغ داشت که در آن سه فصل محکوم گشته بود اما اعتبار شورای کالسدون را حفظ کرده بود. پس از مرگ تئودورا در ژوئن 548، شکایت‌هایی از چند شهر و خبر محکوم نمودن او توسط شورایی در افریقا به گوش او رسید که امیدوار بودند او از تصمیم خود باز گردد. اما او این کار را انجام نداد و در سال 550 اسقف‌های اعظم افریقا او را طرد کردند. مشکل در خود روم نیز رو به افزایش بود. خواهرزاده پاپ ویگیلیوس، شماس راستیکوس[46] و سباستین[47] همکار او، در کریسمس سال 549، صریحا تصمیم پاپی را لغو نمودند و در اوائل سال 550 ویگیلیوس آن‌ها را طرد کرد.[48]

پس از این‌که پاپ مورد بازجویی قرار گرفت، ژاستینیان فرمان را برای محکوم نمودن نزد او بازگرداند. توافقی میان امپراطور و پاپ انجام شد که بر اساس آن گفتگوی دیگری در مورد حکم سه فصل صورت نخواهد گرفت تا این‌که شورا آن را حل و فصل نماید. در آگوست سال 550، ژاستینیان مخفیانه قول دیگری را از پاپ گرفت، مبنی بر این‌که او تمام تلاش خود را به خرج خواهد داد تا محکومیت سه فصل در غرب پذیرفته شود. با کمک تئودور آسکیداس[49]، که در قسطنطنیه حضور و تأثیر زیادی بر امپراطور داشت، ژاستینیان پیمان را شکست و آن را بر درهای کلیسای قسطنطنیه در جولای سال 551 آویزان نمود. اما زمانی که آسکیداس و مقامات امپراطوری نزد پاپ رسیدند تا امضای او را دریافت کنند، آن‌ها باز دست خالی برگشتند.

با پشتیبانی "داکیوس" اهل میلان[50]، شماس پلاگیوس و تعدادی از اسقف‌های غرب، پاپ محکومیتی علیه اسقف مناس، اسقف اعظم آسکیداس و همکاران او تنظیم نمود. سپس وی به سوی کلیسای سنت پیتر و سنت پال برای پناهنده شدن حرکت کرد.[51]

ویگیلیوس با دریافت امان‌نامه به قصر پلاسیدیا بازگشت اما مورد تهدید شدیدی قرار گرفت. لذا در دسامبر سال 551 به کلیسای سنت اوفمیا، محل شورای کالسدون، پناهنده شد. با درخواست دوباره بلیساریوس، پاپ در عکس‌العمل، نامه‌ای رسمی خطاب به همه مسیحیان نوشت و در آن به توضیح توهین‌هایی پرداخت که به او و به اطرافیان او شده بود. پاسخ امپراطور دستور به بازداشت وی بود، اما تلاش افسران امپراطوری بی‌نتیجه بود.

اندکی بعد نیز ویگیلیوس در سندی دیگر مناس، آسکیداس و همراهان آن‌ها را محکوم کرد و آن‌را بر درهای قسطنطنیه آویزان نمود. در اوایل تابستان ژاستینیان سیاست خود را تغییر داد و مناس، آسکیداس و اطرافیان آن‌ها را به سوی پاپ در کلیسای اوفمیا برای ابراز تسلیم و صلح فرستاد. او همچنین اظهار احترام به کالسدون نمود، و پذیرفت تا هر آنچه درباره سه فصل نوشته شده است، متوقف نماید و مذاکرات دیگری بر مسئله سه فصل صورت پذیرد و از وی درخواست بخشش به علت خطای مرتکب شده کرد.[52]

 

شورای قسطنطنیه دوم[53]

ویگیلیوس در سال 552 به قصر پلاسیدیا بازگشت و مورد تمجید امپراطور قرار گرفت. پس از مدتی شماس پلاگیوس نیز به او پیوست. اسقف مناس در همان سال درگذشت و "اوستاکیوس"[54] به جای مناس انتخاب شد. پس از آن به دستور امپراطور تصمیم بر تشکیل یک شورای عمومی در اوایل سال 553 گرفته شد. اسقفان قسطنطنیه، انطاکیه و اورشلیم با ویگیلیوس ملاقات نموده و پس از تائید اصول کالسدون او را به شورا دعوت نمودند.[55]

قانون اساسی اول[56]

به منظور جبران کمبود نمایندگان غرب، ویگیلیوس پیشنهاد تشکیل کمیسیونی را داد تا خود و سه اسقف غربی با سه اسقف شرقی برای آماده کردن شورای عمومی ملاقات کنند. اما زمانی که امپراطور این مطلب را نپذیرفت، پاپ تصمیم گرفت تا در شورا شرکت نکند و در عوض قضاوت خود را نوشته شده تحویل دهد. او یک سند با عنوان قانون اساسی اول تهیه نمود که تلاش نمود آن‌را به امپراطور تحویل دهد. در این سند برخی اصول منتسب به برخی افراد را محکوم نمود اما او از این‌که آن‌ها را بدعت‌گزار معرفی نماید، امتناع کرد چون در صلح با کلیسا از دنیا رفته بودند. او همچنین هیبا اهل ادسا را تبرئه نمود. این سند توسط امپراطور رد شد.[57]

قانون اساسی دوم[58]

در جلسه هفتم شورا، شورا ویگیلیوس را محکوم کرد تا زمانی که او توبه نماید. امپراطور در انتشار حکم شورا علیه پاپ تا جولای سال 553 تعلل نمود، اما آنگاه یکسری تهدیدات جدی را آغاز نمود که در نهایت موجب تسلیم‌شدن پاپ گشت. در دسامبر همان سال، ویگیلیوس نامه‌ای خطاب به اسقف اوتیکیوس[59]نوشت و اعتراف نمود که شیطان او را به جدا شدن از دیگر اسقف‌های اعظم فریب داده است. او سه فصل را محکوم نمود و سند قبلی "قانون اساسی اول" را کنسل کرد. در اوایل سال 554 او قانع شد تا سند قانون اساسی دوم را تنظیم نماید و در آن رسماً "سه فصل" و همه کسانی که جرأت کردند از آن‌ها دفاع کنند، محکوم نماید. او در آن بیان می‌کند: " هر آنچه در آینده و هر کجا با نام من در دفاع از سه فصل هم‌اکنون فسخ و باطل اعلام می‌شود". این سند در فوریه 554 منتشر شد. 6 ماه بعد، او مورد ممنوعیت‌هایی قرا گرفت که به منظور سر و سامان دادن به امور مدنی در روم و ایتالیا معرفی شدند. سپس به دلایلی که احتمالاً سلامتی بوده تا تابستان در قسطنطنیه توقف نمود و سپس در راه بازگشت به خانه در میان راه درگذشت.[60]

قضاوت درباره زندگانی و تغییر موضع پاپ در مورد "سه فصل" بسیار سخت به نظر می‌رسد. به هر حال، ژاستینیان پس از انصراف و بازگشت ویگیلیوس، به منظور همسو نشان دادن کامل پاپ با خود، بخش جلسه هفتم شورا و محکوم شدن پاپ در آن جلسه شورا را از اسناد مربوطه حذف نمود، و تنها این متن طولانی‌تر و کامل توسط سنت بالوزیوس[61] در سال 1683 پیدا و منتشر شد.[62]

مقاله

نویسنده محمد بخارائي (رفايي)
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS