5 دی 1389, 0:0
فتنه، بصيرت، فرقان، اقدام، استقامت
علیرضا فرقانی
بصیرت، مفهومی است که شناخت و رعایت آن ضامن توفیق جبهه حق در مهار فتنه و عمل به عکس آن ضامن موفقیت جبهه باطل در فتنه میگردد.
بصیرت همواره شامل 3 مرحله فرقان، اقدام و استقامت است که به مجرد متزلل شدن هر کدام از این مراحل، فرد از زمره اهل بصیرت خارج میشود و قطعا نخواهد توانست از گرداب فتنه، ایمان سالم به در ببرد. اولین مرحله از بصیرت که فرقان و تشخیص حق و باطل است، به لحاظ پیش نیاز بودن برای اقدام، مهمترین گام به شمارمیرود. اما خود فرقان شامل 4 زیر مرحله است. ابتدا تبیین شاخصهای حق و باطل و بعد از آن تفکیک مصادیق روز با توجه به شاخص ها و در گام آخر از فرقان، اراده برای حرکت به نفع جبهه حق علیه باطل است.در مورد اینکه تنها ضامن کسب توفیق برای مهار فتنه توسط مومنین، بصیرتورزی و عمل به 3 مرحله فوق است بسیار بحث شده اما نکته این است که شناخت مراحل بصیرت و عمل به مهندسی معکوس آن نیز میتواند ضامن پیشبرد اهداف فتنهگران در طراحی فتنه باشد. در مدیریت استراتژیک، در بحث منازعات دانستن این مطلب بسیار مهم است که دشمن در مورد راهبرد ما چه اطلاعاتی دارد. اینکه شناخت و عمل به «بصیرت» تنها راه مهار و فرار از فتنه است، قرنهاست که توسط دشمن شناسایی شده و همواره سعی کرده است دقیقا عکس مراحل بصیرت طرح ریزی کند. در قضیه کربلا، بعد از اینکه یزید دید که نعمان بن بشیر نمیتواند شاخصهای حق و باطل را در میان اهل کوفه عوض کند، عبیدالله ابن زیاد را به کوفه فرستاد تا در مرحله بعدی، اراده مردم را در دفاع از امام حسین(ع) سست کند. که البته ابن زیاد در ماموریت موفق شد و اهالی نااهل کوفه، اراده خود را به اندک دینار سیاهی فروختند. ارادهای که هیچ وقت متاثر از تشخیص صحیح مبانی حق و باطل نبود. مبانی که قرآن و احادیث مبین آن هستند. ایشان هرگز شان و مقام امامت و ولایت امام حسین(ع) را درک نکرده بودند و تنها دلیل دعوت کوفیان از امام حسین(ع)، بیعت با نوه پیامبر بود نه بیعت با امام خود. بعد از آن ماند 72 نفر. وقتی ابن زیاد آن 72 نفر باقی مانده را توفیق یافته در گذر از مرحله فرقان دید به عمربن سعد دستور داد تا در اجرای فتنه وارد فاز بعدی بشود. عمربن سعد از آنجایی که میدانست در بصیرتورزی، بعد از فرقان پیدا کردن نوبت به اقدام و استقامت است ابتدا سعی کرد با دادن امان نامه به افرادی مانند حضرت عباس(ع)، هم مانع اقدام ایشان در دفاع از قرآن ناطق بشود و هم در اقدام مابقی افراد تشکیک وارد کند. اما از آنجایی که کیفیت اقدام و استقامت نسبتی مستقیم با عمق فرقان دارد و آن 72 یار باقی مانده از فرقانی مثال زدنی برخوردار بودند، هرگز خللی در اقدام ایشان وارد نشد. تنها راه باقیمانده برای سپاه کفر، حمله به «استقامت» یاران و همراهان امام حسین(ع) بود. لذا با امید به گرمای سوزان روز عاشورا مترصد وارد کردن مصائبی همچون تشنگی و گرسنگی و خستگی و وحشت بر یاران و همراهان امام شدند تا شاید بتوانند در استقامت ایشان خدشهای وارد کنند.بعدها راز این استقامت فاش شد. اینکه چرا ذره ای در استقامت همراهان امام اعم از زن و مرد، کوچک و بزرگ خللی وارد نشد.زیرا در حالت طبیعی، وارد کردن مصائب بر زنان و کودکان، بایستی استقامت انسان را از بین ببرد. بعد مدتی از حادثه عاشورا، حضرت زینب(س) در پیش چشم همگان به نمایندگی از تمامی شهدای کربلاو بازماندگان، اعلام کردند که :« در روز حادثه عاشورا چیزی جز زیبایی ندیدم»(ما رایت الاجمیلا). این نوع تفسیر از وقایع عاشورا به معنی ناکارآمدی تمام تاکتیکهای دشمن در القای مصائب و سختیها در آن روز بود و اینکه اساسا از ابتدا احلا من العسل بوده است.پس عاشورا نمادی است که فتان با فتانه در اجرای فتنه در مرحله اول یعنی خدشه وارد کردن به فرقان، شکست خورده و از آنجایی که هرگز دشمن برنامه خود را نیمه کاره رها نمیکند، کار را به صحنه عمل میکشاند تا در آنجا به اقدام و استقامت اهل بصیرت حمله کند. عاشورا نتیجه فرقان داشتن است و فرقان نتیجه اراده مبتنی بر تشخیص صحیح. عاشورا آزمون کیفیت استقامت است و استقامت خروجی اقدامی مبتنی بر فرقانی عمیق. امروز نیز دشمن همواره برای توده مردم در فازهای مختلف برنامهریزی کرده تا هرکسی را در مرحلهای از بصیرت ناکام بگذارد. و امت حزب الله در عاشورای 1388 ثابت کردند که در تشخیص حق و باطل اشتباه نکرده بودند و قیمت آنان نه مانند اهل کوفه که خداوند را مشتری اعمال و رفتار خودمیدانند با بهایی مانند جنت(ان الله الشتری من المومنین)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان