كلمات كليدي : تاريخ، پهلوي، حزب توده، جبهه ملي، نيروهاي مذهبي، احزاب دولتي
نویسنده : سعيده سلطاني مقدم
اشغال ایران در شهریور 1320 به وسیله متفقین و سقوط دیکتاتوری رضاشاه دگرگونی عمیقی در شرایط اجتماعی کشور به وجود آورد. زمینه ظهور و فعالیت سیاسی احزاب و گروههای بسیار متعدد و متنوع را فراهم آورد. هر یک از جنبشهای سیاسی، اجتماعی و حرکتهای حزبی عمده را میتوان در یکی از این سه گرایش جای داد. حزب توده به عنوان نماینده جریان چپ، جبهه ملی به عنوان نماینده گروههای ملی و در نهایت جریان مذهبی که آیتالله کاشانی و فداییان اسلام از رهبران آن بودند.[1]
الف ـ حزب توده:
گروهی از روشنفکران ایرانی که از نظر علمی با مارکسیسم آشنایی داشتند، با رهبری محمدتقی ارانی در زمان حکومت رضاشاهی قویترین جریان چپ را شکل دادند؛ اما پس از مدتی به زندان افتادند، بعد از سقوط رضاشاه و آزادی زندانیان سیاسی گروه 52 نفره، حزب توده را در مهرماه 1320 پایهگذاری کردند. این حزب از حمایت شوروی برخوردار بود و از همان ابتدا با مخفی کردن ایدئولوژی خود و حتی ارج نهادن به شعائر مذهبی توانست اقشار مختلف جامعه را به سوی خود جلب کند.[2]
حزب توده تا کودتای 28 مرداد حضور پرقدرتی در صحنه سیاست از خود نشان داد و توانست یک تشکیلات گسترده و سازمان یافته در میان روشنفکران و حتی افسران ارتش ایجاد نماید. در جریان کودتا انتظار میرفت که حزب از امکانات گستره خود جهت مقابله با کودتا استفاده نماید و سازمان افسران حزب در مقابل کودتاکنندگان به اقدام مسلحانه دست بزنند.[3] آنان اگر چه از وقوع کودتا مطلع بودند و در نشریات خود دائما هشدار میدادند؛ اما هیچ واکنشی در برابر کودتا از خود نشان ندادند، کودتاکنندگان پس از پیروزی به دستگیری مخالفان و مبارزان پرداختند و در این ارتباط بسیاری از افسران و سایر کادرهای حزب توده به چنگ آنان افتادند و افزون بر آن بسیاری از رهبران و سرشناسان حزب، با کنارهگیری از حزب، هر کدام انشعابی در درون آن ایجاد کردند. پس از آن فعالیتهای حزب به طور مخفی ادامه یافت و تشکیلات گستردهای را در خارج از کشور ایجاد کردند و تا پیروزی انقلاب عمده فعالیت آنان در خارج از کشور بود.[4]
مهمترین احراب حزب توده، حزب پیکار، حزب جنگل، حزب جمعیت رهایی کار و اندیشه، حزب ایران بیدار و حزب همراهان سوسیالیت میباشد که به اختصار توضیح آن آمده است.
1) حزب پیکار:
در سال 1321 توسط خسرو اقبال برادر دکتر منوچهر اقبال تاسیس شد. حزب و ارگانهای آن به تمایلات رادیکالی در جامعه شهرت داشتند. حزب پیکار در سال 1323 با حزب میهن ائتلاف کرد؛ ولی پس از گذشت یک سال جدا شدند. از آن پس حزب پیکار کاملا با حزب توده همکاری و هماهنگی میکرد و پس از مدت کوتاهی اعضای آن جذب احزاب دیگر شدند و عملا حزب منحل شد.
2) حزب جنگل(اجتماعیون):
به تقلید از حزب جنگل میرزا کوچکخان در سال 1324 توسط میرصالح مظفرزاده به همراه میراحمد مدنی، اسماعیلخان جنگلی (خواهرزاده میرزا کوچکخان) و حسن مهری تاسیس شد. این حزب تا سال 1326 به فعالیت و همکاری با حزب توده، میهن و حزب ایران ادامه داد. تا این که مشابهت اسمی با دیگر احزاب کوچک و محلی که به فعالیت میپرداختند، عنوان اجتماعیون را به عنوان حزب اضافه نمود. این حزب بعدها به جبهه موتلف احزاب آزادیخواه پیوست و به تدریج فعالیتش به پایان رسید.[5]
3)جمعیت رهایی کار و اندیشه:
نیز از گروههای سیاسی حاصل از انشعاب حزب توده است که در سال 1330 توسط انورخامهای تشکیل شد که عدهای از طرفداران جبهه ملی و اعضای سابق حزب توده عضو آن بودند و تا سال 1347 فعالیت آن با عنوان(جریان) ادامه داشت.[6]
4)حزب ایران نو:
از احزابی است که توسط دکتر امینی، نیکپور و مسعود ثابتی تشکیل شد و عمر کوتاهی داشت، مرامنامه حزب که با شعار خدا، شاه میهن، آغاز شده بود به اهمیت استفاده از منابع ایران و ترویج اصول صحیح زراعتی فیمابین کارگر و کارفرما و کشاورز و مالک و مبارزه با هرگونه حقشکنی و خودسری اشاره میکرد. [7]
5)حزب ایران بیدار:
در اوایل دهه 20 توسط حسنعلی کاتبی تاسیس شد. هفته نامه سیاسی و اجتماعی فریاد از ارگان حزب بود. این حزب دارای مشی چپگرا و بر خلاف شعار تقویت افکار و احساسات و ترویج عواطف خداشناسی از مواضع حزب توده حمایت میکرد.[8]
6)حزب همراهان سوسیالیت:
از دیگر احزابی بود که در پاییز 1321 به وسیله مصطفی فاتح تشکیل گردید، فاتح از اقتصاددانان چپ و طرفدار سوسیالیسم بود به طوری که این مسئله سبب نزدیکی با حزب توده بود. این حزب بعد از مدتی متلاشی شد و گروهی از آنان تشکیلات جدیدی به نام حزب سوسیالسیت ایران را به رهبری علی شهیدزاده با شعار رفاه اقتصادی، محدود ساختن مالکیت خصوصی و برنامهریزی دولتی تشکیل شد و به تدریج متلاشی شد.[9]
احزاب ملی که شامل مجمع مسلمانان مجاهد، حزب ایران، حزب پان ایرانیسم، نهضت خداپرستان سوسیالیست و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم میباشد.
ب ـ جبهه ملی:
جبهه ملی یکی از مهمترین تشکیلات سیاسی ملیگرا بوده، در اواخر دهه20ش. به رهبری دکتر مصدق به وجود آمد. دکتر مصدق به همراه 18 تن دیگر در اعتراض به تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم در دربار متحصن شدند. افراد شرکت کننده در تحصن، بعدها با تجمع در خانه دکتر مصدق، سازمان جبهه ملی را تشکیل دادند که هدف آن ایجاد حکومت ملی بود. این سازمان در آبان 1328 به طور رسمی اعلام موجودیت کرد.[10] جبهه ملی در ابتدا مورد حمایت بخش مهمی از نیروهای مذهبی از جمله آیتالله کاشانی قرار گرفت؛ اما این حمایت تا زمانی که مصدق در دوره دوم نخست وزیر خود عمل غیر دوستانهای نسبت به نیروهای مذهبی و برخی شخصیتهای اصلی جبهه ملی اعمال نکرده بود ادامه داشت. با سقوط دولت مصدق و روی کار آمدن زاهدی فعالیت احزاب وابسته جبهه ملی ممنوع شد و سران آن زندانی شدند و بعد از یک دوره رکود، در سال 1339ش. سران نهضت با تشکیل دوباره یک سازمان سیاسی که نام آن را جبهه ملی دوم گذاشتند به توافق رسیدند. این جبهه نیز در بهرهبرداری از فعالیتهای خود ناکام ماند و در اوایل 1343منحل شد.[11]
1)مجمع مسلمان مجاهد:
که تحت رهبری شمس قناتآبادی و وابسته به آیتالله کاشانی بود. این گروه تا تیرماه 1331 در کنار نهضت ملی و جبهه ملی بودند و بعد از آن جانب دربار را گرفتند رهبر مجمع در جدایی آیتالله کاشانی از دکتر مصدق نقش برجستهای داشت. پس از کودتا مجمع مذکور به دلیل فساد و بدنامی رهبرش عملا غیرفعال گشت و رهبر آن مستقیما به استخدام دربار در آمد.[12]
2)حزب ایران:
که بزرگترین حزب سیاسی در ترکیب جبهه ملی بود و اعضای کادر رهبری آن از جمله سرشناسترین اعضای جبهه ملی بودند، عبارت بودند از اللهیار صالح، دکتر کریم سنجابی، مهندس حسیبی، مهندس زیرکزاده، دکتر شایگان و دکتر صدیقی، در دوران فعالیت جبهه ملی منشعبین از نهضت خداپرستان سوسیالیست که به رهبری دکتر نخشب با نام جمعیت خداپرستان سوسیالیست جدا شده بودند، نیز به حزب ایران پیوستند؛ اما به دلیل اختلافات درونی از حزب ایران جدا شدند و تحت عنوان (جمعیت مردم ایران) در ترکیب جبهه ملی باقی ماندند.[13]
3)حزب پان ایرانیسم:
در سال 1326 توسط دکتر محسن پزشکیپور، صادق کلانی، علیخانی و عاملی تشکیل گردید. در سال 1330 کمیته دانشجویی و اعضای جوان حزب به رهبری داریوش فروهر پس از جدایی حزب پان ایرانیسیم از جبهه ملی، از آن انشعاب کردند و حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم را تشکیل دادند.[14]
4)حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم:
از دیگر احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی میباشد که ناسیونالیسم را تنها راه نجات کشور میدانستند و طرفداری از امپریالیسم غرب و کمونیسم شرق را انحراف در اهداف ایران قلمداد مینمودند. داریوش فروهر دبیر کل حزب یک بار در تجدید سازمان حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم در سال 1336 همراه با عدهای دیگر از اعضای حزب به زندان افتادند. وی مدت دو سال زندان بود و اندکی پس از آزادی وی جبهه ملی دوم تشکیل گردید.[15]
5)نهضت خداپرستان سوسیالیست:
از احزاب مهم بعد از شهریور 1320 میباشد. نهضت از ادغام دو گروه دانشجویی خود جوش که فعالیت فرهنگی علیه حزب توده و گروههای وابسته انجام میدادند، شکل گرفت. گروه اول مهندس جلال آشتیانی بود و گروه دوم، گروه محمد نخشب، از درون همین جلسات، سازمانی به نام نهضت خداپرستان سوسیالیست پدید آمد مواضع سیاسی حزب مخالفت با استبداد و دخالت مردم در سرنوشت خود از طریق انتخابات بود، این حزب تا سال 1332 فعالیتشان به طور کلی متوقف شد.[16]
ج ـ آیتالله کاشانی و نیروهای مذهبی
پس از سقوط رضاشاه و درهم شکستن حاکمیت، بخشی از نیروهای مذهبی که طی یک دوره طولانی سرکوب میشدند، وارد میدان شدند. از مهمترین و برجستهترین چهرههای موثر در تحولات سیاسی اجتماعی این دوره کاشانی بود که افزون بر انتقاد از دولتهای وقت با نفوذ بیگانگان و کنترل روز افزون آنان بر اوضاع ایران، مخالفت میکرد. در سال 1320 به هنگام اشغال ایران متفقین از دولت سهیلی خواستند، کاشانی را دستگیر کند. مردم در واکنش به این بازداشت او را برای مجلس 14 به عنوان نماینده تهران انتخاب کردند؛ اما متفقین حاضر به آزادی او نشدند.[17] در زمان نخست وزیری قوام وی قردادی با شورویها در خصوص نفت شمال منعقد کرد به نام قرارداد سادچیکف که آیتالله کاشانی از جمله متعرضین به آن بود که بازداشت شد. در دوره 15 به نمایندگی انتخاب شد. در پی ترور شاه، آیتالله کاشانی بار دیگر دستگیر و به لبنان تبعید شد. آیتالله کاشانی با چنین دیدگاهی که مخالف حضور هرگونه بیگانه در کشور بود با حمایت از نهضت ملی وارد عرصه مبارزات شد. محبوبیت و نفوذ کاشانی نه فقط درمیان میان مردم، بلکه در میان علما و روحانیون تا اندازهای بود که به محض صدور اعلامیه وی در حمایت از ملی شدن صنعت نفت به عنوان یک تکلیف دینی وطنی اعلامیههای از سوی ایات اعظام سید محمدتقی خوانساری محلاتی، شاهرودی و سیدمحمود روحانی قمی صادر شد.[18]
1)فداییان اسلام:
جمعیت فداییان اسلام به رهبری سید مجتبی نوابصفوی که به عنوان حزب مذهبی شناخته میشود.[19] در حقیقت به عنوان شاخه شبه نظامی و افراطی جبهه ملی محسوب میشد. فداییان اسلام به تبعیت از آیتالله کاشانی و مخالفت با سیاسیتهای بریتانیا در ایران به حمایت مصدق پرداختند. آنان هژیر (وزیر دربار) را که متهم به ارتباط نزدیک به انگلیس و تقلب در انتخابات بود، ترور کردند و با باطل شدن انتخابات تهران و موفقیت جبهه ملی ضربه مهلکی به انگلیس وارد آمد.[20] فداییان اسلام بر خلاف کاشانی از همان ابتدای روی کار آمدن دولت جبهه ملی به رهبری مصدق خواستار تکشیل حکومت اسلامی شدند؛ اما به دلیل بیتوجهی مصدق از آن جدا شدند، فداییان اسلام که همیشه مورد غضب شاه بودند. سرانجام در سال 1334ش. پس از سوءقصد به حسین علا نخست وزیر وقت به دست مظفر ذوالقدر دستگیر و تمامی سران این حزب محکوم به اعدام شدند.[21]
احزاب دولتی بین سالهای 1320 تا کودتای 1332 شامل حزب دموکرات ایران، حزب آریا و حزب وطن و اراده ملی میباشد.
2)حزب دموکرات ایران:
در تیرماه 1325 قوامالسلطنه نخست وزیر وقت با تاسیس حزب دموکرات ایران قصد مقابله با حزب دموکرات آذربایجان را داشت. البته او با تاسیس حزب قصد تحکیم موقعیت سیاسی خود را داشت و همچنین میخواست، ائتلاف حزب توده و ایران را کم رنگ جلوه دهد. برخلاف همکاری قوام با سران حزب توده، در سطح وزارت روابط بین حزب قوام و حزب توده با ستیز و برخورد توام شد. از مشهورترین افراد حزب میتوان به احمد آرامش، حسن ارسنجانی و ملک الشعرای بهار اشاره کرد.[22]
3)حزب آریا:
این حزب نیز بعد از شهریور 1320 شکل گرفت این حزب که از احزاب دسته راستی به شمار میرفت و به انگلستان متمایل و به دربار وابسته بود که توسط سرلشگر حسن ارفع تشکیل شده بود. حزب دارای شاخه نظامی بود که تعدادی از افسران ارشد در آن عضو بودند، اعضای حزب تمایلات ضد کمونیستی شدید داشتند. این حزب در زمان دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد نیز به فعالیت خود ادامه میداد. عضو مهم دیگر این حزب سرهنگ حسین منوچهری بود که نام خود را به آریانا تغییر داد و مدتی تمایلات شدیدی به نازیها داشت (وی بعدها ارتشبد شد و به ارتشبد آریانا معروف شد) هدف حزب بیشتر در اختیار داشتن مشاغل حساس نظامی و غیر نظامی بود. این حزب همزمان با حزب توده تاسیس شد و تا زمان کودتا 28 مرداد نیز به فعالیت ادامه داد، بعد از کودتا به تدریج فعالیتش کاسته شد و به پایان عمر خود رسید.[23]
4)حزب وطن:
توسط سیدضیاءالدین طباطبایی در سال 1322 تاسیس شد. مشی حزب و هدف اصلی آن مقابله با حزب توده و فعالیت و هوادران آن بود. سید ضیا دو سال بعد حزب وطن را به حزب اراده ملی تغییر نام داد. سید ضیا اساسنامه حزب اراده ملی را در 22 ماده منتشر نمود که یکی از مواد این اساسنامه کوشش برای ایجاد بهترین رابطه با ایالات متحده آمریکا در عین بیطرفی بود؛ اما از طرفی وی برای جلب رضایت روسها عنوان مینمود که روسها بر خلاف این که ایرانی نبودند؛ اما خدمتشان به ایران از هر پادشاه، وزیر، نماینده و نویسندهای بیشتر است. وی در دوره 14 مجلس به وکالت مجلس انتخاب شد و در فروردین 1325 توسط قوامالسلطنه نخست وزیر دستگیر شد و پس از آن فعالیت حزب کاهش و سرانجام منحل شد.[24]