دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرح پهلوی (دیبا)

No image
فرح پهلوی (دیبا)

كلمات كليدي : تاريخ، فرح، پهلوي، شهبانو، ،محمد رضا شاه، فرانسه

نویسنده : انسيه سادات كشفي

فرح دیبا همسر سوم محمدرضا شاه پهلوی در 22 مهر 1317ش در تبریز متولد شد.[1]

فرح علت انتخاب نام خانوادگی «دیبا» را مربوط به شغل اجدادش در خرید و فروش پارچه‌های بریشمی می‌داند که آنها را دیباجچی می‌نامیدند.[2]

پدرش سهراب دیبا، متولد محلۀ ششکلان در تبریز، یک افسر درجه‌دار ارتش شاهنشاهی بود که در پایان عمر خود در ادارۀ دادستانی ارتش خدمت می‌کرد. او در عملیات سرکوب اسماعیل آقاسمیتقو (از شورشیان معروف آذربایجان غربی) شرکت داشت که در این جریان مجروح هم شده بود.[3] در سال 1314 به قوای ارتش گیلان منتقل شد و برای خدمت به رشت آمد و با مادر فرح آشنا شد. مادرش، فریده قطبی از خاندان‌های قدیمی گیلان بود. پدر فرح به علت سرطان معده زمانیکه فرح 4 سال داشت، درگذشت.[4]

پس از مرگ سهراب دیبا ،فریده دیبا به تبریز باز می‌گردد و به مدت 2 سال به ازدواج موقت تاجری به نام (رحیم آقا اپیکچی)در می‌آید. مادرش ذکر می‌کند که در این مدت، فرح را به علت علاقۀ به تحصیلش، نزد برادرش (محمدعلی قطبی) در تهران می‌فرستد.[5]اما خود فرح گفته که من فقط دو بار در دو تابستان به تهران آمدم و برای اقامت دائم پس از جدایی کامل مادر از اپیکچی و با پولی که از او گرفت، به تهران آمدیم.[6]و تا زمانیکه فرح به دبستان می‌رفت در خانۀ دایی زندگی می‌کردند؛ اما بعدها خانه‌ای در حوالی بهارستان گرفتند.[7]

تحصیلات

فرح در کنار تنها فرزند دایی خود رضا قطبی بزرگ شد و تحصیلات خود را در مدرسۀ ایتالیایی‌ها و سپس مدرسۀ فرانسوی ژاندارک که راهبه‌های فرانسوی آن را اداره می‌کردند، ادامه داد. او در فعالیتهای ورزشی ـ هنری مدرسه شرکت و کاپیتان تیم بسکتبال مدره بود. وی در مراسم ویژۀ روز یکشنبه در کلیسای کوچک مدرسه، نواختن پیانو را به عهدۀ داشت.

فرح تا سن 16 سالگی در مدرسۀ ژاندارک به تحصیل پرداخت و پس از اخذ مدرک دیپلم به دنبال پسر دایی خود به فرانسه رفت و در رشتۀ معماری در دانشکدۀ هنرهای زیبا مشغول تحصیل شد.8

فرح در دوران تحصیل در فرانسه جذب سازمان دانشجویی حزب توده شد و مادرش دلیل آن را روحیۀ حساس و مردم‌دوستی و عدالتخواهی و فقر و محرومیت در دوران کودکی می‌داند. انوشیروان رئیس فیروز(از فعالان حزب تودۀ ایران) فرح را به حزب معرفی کرد.[8]

فرح در اواخر دوران تحصیل در فرانسه، تصمیم گرفته بود که با کریم پاشا بهادری(یکی از دانشجویان ایران مقیم پاریس) ازدواج کند و آنها در یک جشن کوچک نامزدی خود را اعلام کرده بودند.[9]فرح پس از 4 سال به ایران بازگشت؛ اما پس از آشنایی با شاه، این نامزدی را به فراموشی سپرد و بعدها کریم پاشا به ریاست دفتر مخصوص شهبانو فرح انتخاب شد.[10]

مادر فرح می‌گوید: «من در فرح تغییرات کلی احساس کردم. عجیب نبود دختری که در مدرسۀ ژاندارک تحصیل کرده و برای ادامۀ تحصیل به فرانسه رفته و همۀ دوران کودکی و نوجوانی خویش را تحت نظر معلمه‌ها و اساتید فرانسوی گذرانده، این قدر تربیت غربی و البته فرانسوی پیدا کرده باشد.»[11]

آشنایی فرح با محمدرضا

در مورد این موضوع روایت‌های مختلفی وجود دارد و علیرغم تفاوت‌هایی در جزئیات یک نقطۀ اشتراک و شروعی مشترک دارند. در همۀ آنها سر نخ آشنایی شاه و فرح به داماد ذی نفوذ شاه؛ یعنی اردشیر زاهدی می‌رسد.

فریده دیبا می‌گوید: فرح که بعد از آمدن به ایران قصد بازگشت به فرانسه و ازدواج داشت، با مشکل روبرو شد؛ زیرا نامش در لیست مخالفین شاه قرار داشت و به واسطۀ دایی‌اش و احمدعلی ابتهاج به اردشیر زاهدی (رئیس امور دانشجویان ایرانی مقیم خارج) معرفی شد. یک هفته بعد از اولین ملاقات، زاهدی فرح را به ویلای حصارک دعوت می‌کند و در آنجا با شاه آشنا می‌شود.[12]

فردوست می‌گوید: فرح از فرط استیصال برای اخذ کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می‌رود تا بتواند در پاریس، تحصیل و زندگی کند. اگر ندانیم حصارک چیست، شاید مسئله مفهوم نشود. در حصارک ویلایی بود که زاهدی و دوستانش، منتظر شکار دخترها و زن‌ها بودند و اگر زنی مورد پسند زاهدی نبود، او را به رفقایش می‌داد. حال این دختر با اطلاع از چنین وضعیتی برای درخواست پول به سراغ زاهدی می‌رود؛ یعنی این که خود را تقدیم زاهدی می‌کند. لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که او را به محمدرضا معرفی کرد.[13]

به هر حال شاه در هواپیما از فرح به زبان فرانسوی خواستگاری می‌کند و فرح هم بلافاصله قبول می‌کند.

در 29 آذرماه 1338 در کاخ گلستان جشن عروسی مفصل محمدرضا و فرح دیبا با حضور بیش از 400 میهمان برگزار می‌شود.

مهریۀ فرح 5 میلیون تومان‌ تعیین شد و به دستور محمدرضا یک حساب بانکی به مبلغ 2 میلیون تومان برای فرح باز شد.[14]

در 9 آبان 1339 ولیعهد شاه(رضا پهلوی) به دنیا آمد. تولد رضا انقلابی در کاخ سلطنتی پدید آورد.[15]

فعالیتها و اقدامات فرح

به گفتۀ اردشیر زاهدی فرح تا تولد رضا بسیار محافظه‌کارانه برخورد می‌کرد و در مراسم‌های رسمی و محافل دربار فقط گوش می‌داد و جز جملات عادی چیزی بر زبان نمی‌آورد؛ اما بعد از تولد رضا و اطمینان وی از ثبات زندگی خانوادگی و بر طرف شدن خطر طلاق و جدایی فعالیت‌های سیاسی ـ اجتماعی فرح آغاز می‌شود.

نخستین گام در این راه تشکیل دفتر مخصوص ملکه بود و اولین رئیس دفتر مخصوص ملکه کسی نبود، جز نامزد سابق فرح(کریم پاشا بهادری) مینو صمیمی(از اعضای دفتر مخصوص فرح) می‌گوید: دفتر دارای دو بخش امور خصوصی ملکه و بخش دبیرخانه بود. ریاست بر کلیۀ موزه‌های کشور و کلیۀ مراکز فرهنگی ـ هنری در سراسر کشور بر عهدۀ فرح بود. آنها نیز وظیفه داشتند با برقراری یک پل ارتباطی بین ایران متجدد و فرهنگ غربی، هویّت فرهنگی جدیدی برای ایران به وجود آورند. بنابراین هر ساله بودجۀ هنگفتی در اختیار روءسای سازمان‌های فرهنگی و هنری قرار می‌گرفت تا اهداف بلند پروازانۀ شهبانو را توسعه دهند.[16]

در واقع با ورود فرح به دربار پهلوی دفتر ملکه از وضعیت تشریفاتی به کانون فعال سیاست گذاری‌های سیاسی ـ فرهنگی ـ اجتماعی به ویژه با هدف ترویج اباحه‌گری و فساد در عرصۀ ادب و هنر ایران تبدیل شد.

از جمله کارهای به اصطلاح فرهنگی فرح، برگزاری جشنواره‌ها و از جمله جشن 2500 سالۀ شاهنشاهی و جشن هنر شیراز بود.

دومین حرکت زیرکانۀ فرح وادار کردن شاه به تاسیس کاخ نیاوران بود، چون نمی‌خواست تحت نظر و نفوذ تاج‌الملوک و دو خواهر شاه باشد. اردشیر زاهدی می‌گوید که احداث کاخ نیاوران به ابتکار شخصی فرح صورت گرفت و کمتر از یکسال بعد از ازدواج شاه و فرح آغاز شد و طرح اولیۀ نقشۀ کاخ را خود فرح طراحی کرده بود.

فرح که می‌خواست تهران مانند پاریس، دارای یک نماد و سمبل فرهنگی مخصوص باشد، طرح میدان شهیاد(آزادی فعلی) را ارائه داد. طرح اولیۀ کاخ شکار شاه در قصر فیروزه و ساختمان تاتر شهر را نیز فرح شخصا تهیه کرد.[17]

فساد مالی فرح

برای جشن عروسی فرح هواپیمای اختصاصی به طور مرتب بین تهران و پاریس پرواز می‌کرد تا لوازم مورد نیاز مجلس جشن را به تهران بیاورد. گاهی اوقات خیاط فرانسوی که فراموش کرده بود، یک نوار یا روبان را به تهران بیاورد، هواپیما را به فرانسه برمی‌گرداند، در حالی که همین روبان در تهران هم وجود داشت![18]

قصر بسیار مجللی در اطراف لندن وجود داشت که از بناهای تاریخی دوره ویکتوریا به شمار می‌آمد و یکی از قصرهای عمده لندن بود. این قصر در یک محوطه چند ده هکتاری قرار داشت. فرح فورا آن را پسندید و این کاخ به نام رضا خریداری شد. همچنین فرح آپارتمانی در حدود یک زمین فوتبال در غرب لندن که محلات اعیان‌نشین در آن محدوده قرار داشت، برای خود خرید و از این خرید بسیار خوشحال شد؛ زیرا آپارتمان درست شبیه آپارتمان اشرف در نیویورک بود.!!![19]

فرح در خرج کردن نیز دست و دلباز بود، به عنوان نمونه برای تامین هزینه خروج غیرقانونی فریدون جوادی از ایران به فرانسه مبلغ 3 میلیون دلار خرج کرد.[20]

نمونه‌های دیگر مثل دستور شهبانو برای ترخیص یک دستگاه ماشین مرسدس بنز با معافیت از حقوق و عوارض گمرکی برای لیلی امیر ارجمند(49/6/26).[21]

و همینطور ترخیص ماشین بنز برای چهار نفر از مدیران دفتر ملکه با معافیت از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی.[22]

رئیس دانشگاه فرح پهلوی، شاهرخ امیرارجمند بود که دارای انحرافات اخلاقی است و با اتکا به شغل زنش توانسته مشاغل عالی در دانشگاه تهران علیرغم نداشتن صلاحیت علمی لازم با کمک دکتر نهاوندی بدست آورد و علاوه بر داشتن این شغل در زد و بندها و کارهای مقاطه‌ای نیز دست داشته است.[23]

فردوست در مورد فساد مالی فرح می‌گوید: از دیگر کارهای فرح، خرید خانه‌ها و ساختمان‌های قدیمی بود و پول هم از طرف دفتر فرح پرداخت می‌شد. از این قسمت‌ها در دفتر فرح زیاد بود، یک بخش برای قلمدان، تابلو، کتب خطی، اسناد تاریخی که به امضای مقامات مهم گذشته رسیده بود، یک قسمت برای فرش که بسیار وسیع بود و سوء استفاده در آن بسیار وسیع بود و غیره 000

همۀ این بساط برای سرگرمی خانم فرح بود و میلیاردها تومان از بودجۀ کشور هزینه می‌شد. (هزینۀ شخصی فرح و جواهرات و بذل و بخشش‌های او، هزینۀ ایجاد کاخ نیاوران و مرمت کاخ زمان قاجار، هزینه‌های سنگین مسافرت‌های محمدرضا و فرح، هزینۀ جشن‌های 2500 ساله و تاجگذاری و جشن هنر شیراز و ...) که همه سلیقۀ فرح بود، اگر محاسبه شود، ارقامی عجیب و غیر قابل تصور بدست می‌آید. بنابر این اگر دوران فرح را اوج فساد و چپاول و غارتگری بخوانم، سخن گزافی نگفته‌ام.[24]

جشن هنر شیراز زائیده فکر غربیها و به نام فرح پهلوی بود. این جشن بخش عظیمی از دستگاه اجرایی حکومت را به خود مشغول نمود. لیست هیئت امنا در سال 1346شامل نخست وزیر، 7 وزیر، 7 رئیس سازمان، استاندار، شهردار و ... که همگی در اختیار سازمان جشن هنر بودند.[25]

اوامر ریاست هیئت امناء؛ یعنی فرح پهلوی را اجرا می‌کردند. در ماده 7 اساسنامه همه کس را فرح باید معین می‌کرد.[26]

از دیگر جشنها جشن تاجگذاری بود که به مثابه سایر جشن‌های شاهنشاهی با الگوپذیری از بیگانگان و به خاطر نمایش قدرت و جلال سلطنت نزد آنان به منصه ظهور رسید و در این راستا فرح که خود را ناظم و کارفرمای امور فرهنگی رژیم پهلوی می‌انگاشت، اولین گام‌ها را در سال 45 با مکاتبه به سفارتخانه‌های ایران در کشورهای اروپایی برداشت. [27]

روزنامه کیهان می‌نویسد: تاجی که علیا حضرت فرح در روز جشن تاجگذاری بر سر خواهند گذاشت، تقریبا 2 کیلو وزن دارد و جواهرات آن در میان طلا و طلای سفید کار گذاشته شده است. قیمت این تاج را به هیچ وجه نمی‌توان تخمین زد، این تاج میلیون‌ها دلار ارزش دارد.[28]

فرح برای حضور داشتن معلم فرانسوی‌اش در مراسم تاجگذاری، دستور تهیه بلیط داد.[29] این تبذیر و اسراف سرمایه‌های ملی در حالی صورت می‌گرفت که مردم ایران دارای مشکلات فراوانی بودند. نمونه‌ای از این مشکلات مسئله سیل مازندران در مهر 46 بود، یک ماه قبل از برگزاری جشن تاجگذاری.[30]

خلاصه اینکه فرح قدرت زیادی در دربار پیدا کرد، تا حدی که در سال 1346 نایب‌السلطنه شد و آن طور که مادر شاه می‌گوید: نایب‌السلطنه شدن به اصرار خود او بوده است، موقعی که پزشکان فرانسوی تشخیص دادند که در محمد رضا آثار بیماری پروستات پیدا شده، فرح، محمدرضا را وادار کرد تا قانون وضع کند و فرح را نایب‌السلطنۀ خود قرار دهد.[31]

قدرت دفتر شهبانو در سال‌های آخر رزیم پهلوی بسیار افزایش یافت، به طوری که گاه در عزل و نصب وزرا و روسای ادارات دخالت می‌کرد. راجی از قول هویدا نقل می‌کند که به هنگام استعفا از تخت وزارت اعلیحضرت فرمود، وزیر دربار باشم؛ ولی هیچ تمایلی نداشتم، چون می‌دانستم، دفتر مخصوص شهبانو تبدیل به نوعی قدرت رقیب برای دولت شده و در عزل و نصب وزرا دخالت می‌کند.[32]

در اسناد ساواک آمده: برای صدور حوالجات ارزی دفتر مخصوص علیا حضرت شهبانوی ایران و حقوق ارزی فرزندان والا حضرت‌ها و پرداخت مطالبات سفارتخانه مبلغ 50 هزار دلار مورد احتیاج است.[33]

از دیگر امور دفتر شهبانو، بنیاد امور خیریۀ فرح بود که به جهت ایجاد وجهه‌ای مردمی و انسان دوستانه صورت می‌گرفت، و در سال 1339 شروع به فعالیت نمود. چند نمونه از جمعیتها و سازمانهایی که فرح عهده‌دار ادارۀ آنها بود: حمایت از مادران و نوزادان، کنگره‌های پزشکی، آموزشگاه نابینایان، دانشگاه و بیمارستان، ایجاد چند دارالایتام و پرورشگاه، تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و... [34]

آنچه تحت عنوان امور خیریه انجام می‌گرفت، فی‌الواقع چیزی بیش از یک نمایش نبود که غالبا هم برای جلب توجه کشورهای غربی به اجرا در می‌آمد. تشکیلات خیریۀ شهبانو ظاهرا آنچنان جلوه و آب و رنگی داشت که از دور همه را به شدت تحت تاثیر قرار می‌داد. تشکیلاتی که در عمل واقعا ناقص و بی‌ثمر و بی‌کفایت بود.[35]

مسئلۀ دیگری که در موسسات تحت ریاست فرح وجود داشت، سوء استفاده و رشوه‌های کلان و اختلاس‌هایی بود که توسط دوستان و یاران او صورت می‌گرفت. به این ترتیب اعانه‌ها و کمک‌های مردمی که به این سازمان می‌شد، اکثرا در جیب حضرات انباشته می‌گشت و مبلغ اندکی صرف خانواده‌های بی‌بضاعت می‌گشت.[36]

فخر روحانی می‌گوید: در سازمان حمایت از کودکان وابسته به اصطلاح بنگاه خیریه شهبانو به شیرخشکی نیاز داشتیم که برای مصرف کودکان معلول ذهنی مفید باشد و از نظر بودجه نیز کاملا تامین بودیم؛ اما مدیر عامل ارزانترین شیر خشک را که از نظر کیفیت در پایینترین حد قرار داشت، انتخاب کرد و آن محصولی بود که در سوئد برای تغذیه گوساله‌ها استفاده می‌شد.[37]

فساد اخلاقی فرح

فرح دوست داشت که محیط دربار بی‌بند و بار و در ید او و مطابق میلش باشد. از وقتی که زن محمدرضا شد، پای افراد عاطل و باطل به دربار باز شد.[38]

چون فرح در فرانسه بزرگ شده بود و فرانسه در عالم، مهد بی‌بندوباری و ولنگاری است، مجالس رقص و طرب ترتیب می‌داد و در این مجلس رفقایش مثل فریدون جوادی و فرهاد ریاحی و امثال‌هم را می‌آورد و حرکات سخیف می‌کردند و اسم آن را تنوع طلبی می‌گذاشتند.[39]

شهبازی دلیل صمیمیت فرح با استوار پنجه شیر را در این دانسته که پنجه شیر یکبار فرح را در حال معاشقه با مربی سوئیسی‌اش ،دیده بود؛ ولی به روی خودش نیاورده بود.[40]

فرح معتقد است مذهب و دیانت به وسیله‌ای برای تحمیق توده‌های مردم تبدیل شده و همین مذهب عامل عقب ماندگی ایران است. [41] و می‌گوید حرف کارل ماکس درست است که از بشر خواسته تا به جای پرداختن به مقولۀ خداشناسی که راه به جایی نمی‌برد، عمر کوتاه خود را صرف ساختن دنیای زمینی خود کند و ریشۀ همۀ ادیان، همان آیین‌های موهوم خرافه‌پرستی و موهوم‌ پرستی و جادوگری است.[42]

او می‌گوید: وقتی به مقام شهبانویی رسیدم و شروع به مداخله در امور اجتماعی ایران کردم، جزو اولین برنامه‌هایی که به شدت دنبال کردم، مبارزه با حجاب زنان و به ویژه دانش‌آموزان و دانشجویان بود.[43]

بخشی از طرح رژیم شاه در برخورد با حجاب ممنوعیت زنان چادری از استفاده از خدمات سازمان‌های اجتماعی؛ مانند جمعیت بهزیستی و آموزشی فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان بود.[44]

در 26 آذر 1357 شاه و فرح از ایران فرار کردند. ابتدا به مصر و سپس به مراکش، مکزیک، پاناما و دوباره به مصر رفتند. 5 مرداد 1359 شاه در بیمارستان قاهره مرد. پس از مرگ شاه، نزدیک یک سال فرح و فرزندانش در مصر ماندند و فرح برای چند ماه نایب‌السلطنه شد. در سال 1360 فرح به همراه فرزندانش(به غیر از رضا) به آمریکا رفت؛ ولی بلافاصله بعد از اینکه وضعیت تحصیل و اقامت فرزندانش را سر و سامان داد، خود دوباره به پاریس(شهر رویایی‌اش) بازگشت.

فرح در پاریس تشکیلاتی شبیه دفتر مخصوص ملکه ایجاد کرد که هم اکنون مسئولیت دفتر در اروپا بر عهدۀ فریدون جوادی است.

از جمله اصلی‌ترین فعالیت‌های فرح بعد از مرگ شاه متوجه براندازی نظام جمهوری اسلامی و حمایت مالی از راه اندازی رسانه‌ها و نشریات و گروه‌های سلطنت طلب بود.45

مقاله

نویسنده انسيه سادات كشفي
جایگاه در درختواره تاریخ ایران بعد از اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

سعید نفیسی

No image

خاندان مسعودی

No image

هادی هدایتی

No image

خاندان بهنیا

Powered by TayaCMS