24 آبان 1393, 13:55
كلمات كليدي : کلی، جزئی، مفهوم، مصداق، ذهنی
نویسنده : محمد درگاهزاده
1- مفاهیمی که تنها بر یک مصداق خارجی «قابل صدق» هستند، مانند مفهوم کعبه، قرآن، علی؛ این مفاهیم را جزئی مینامند.
2- مفاهیمی که بر بیش از یک مصداق «قابل صدق» میباشند، مانند مفهوم انسان، واجب الوجود، اقیانوس؛ این مفاهیم را کلّی مینامند.
نکتهای که در تعریف کلی و جزئی حایز اهمیت است، عبارت «قابل صدق» میباشد. توضیح اینکه برخی مفاهیم بیش از یک مصداق در خارج ندارند اما خود این مفاهیم با قطع نظر از هر چیز دیگر، قابل انطباق بر مصادیق زیادی میباشند؛ مانند مفهوم واجب الوجود که در خارج تنها یک مصداق دارد اما این، به خاطر ادلهای است که بر توحید اقامه میشود نه اینکه خود مفهوم، قابلیت صدق بر مصادیق دیگر را نداشته باشد. و از این رو برای اثبات توحید و یکی بودن واجب الوجود دنبال دلیل میگردیم.
1- کلی و جزئی از تقسیمات مفهوم هستند اما میتوان لفظی را که دالّ بر معنای جزئی است «لفظ جزئی» و لفظی را که دالّ بر معنای کلی است، لفظ کلی نامید. و این نامگذاری دالّ به اسم مدلول است.
2- مفاهیم حروف (ادوات) همیشه جزئیاند اما اسماء و افعال یا کلیاند یا جزئی.
3- تعریف ذکر شده از جزئی، در اصطلاح، «جزئی حقیقی» نامیده میشود. جزئی، اصطلاح دیگری نیز دارد که «جزئی اضافی» نامیده میشود و آن عبارت است از مفهومی که در مقایسۀ با مفهوم دیگر، به لحاظ تعداد افراد قابل صدق، محدودتر است. چه این مفهوم فقط بر یک فرد قابل انطباق باشد و چه بر بیش از یک فرد. مانند مفهوم انسان که در مقایسه با مفهوم حیوان، جزئی اضافی است.
4- در فلسفه ثابت شده که تمامی مفاهیم ذهنی (حسی، خیالی، عقلی) کلی هستند و جزئی بودن فقط مربوط به موجودات خارجی است، اما اینکه برخی مفاهیم، در منطق، جزئی نامیده میشوند به خاطر ارتباطی است که آن مفاهیم از طریق ابزارهای حسّی با خارج دارند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان