دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

یوحنّای زرین ‌دهان St. John Chrysostom

No image
یوحنّای زرین ‌دهان St. John Chrysostom

كلمات كليدي : يوحناي زرّين‏دهان، آباي اوليه كليسا، مكتب انطاكيه، واعظ، كليساي ارتدوكس شرقي، قسطنطنيه، تئوفيلوس

نویسنده : ريحانه غلاميان

در تاریخ کلیسا، قرن‌های چهارم و پنجم میلادی به عنوان "عصر طلایی پدران" شناخته می‌شود. در این عصر، آبای کلیسا از سنت‌‌ها دفاع کرده و پایه تعالیم شوراها را بنیان نهادند. آثار این پدران - به دلیل حکمت معنوی این نوشته‌ها و یا به این خاطر که بخشی از متون مهم شورای جهانی را تشکیل می‌داد- به شکل گسترده‌‌ای منتشر شد[1]؛ بنابراین جامعه مسیحیت از گروه دینی کوچکی در امپراتوری روم به مهمترین نیروی دینی و فکری آن امپراتوری تحول یافت. آثار این پدران تا عصر کنونی مورد احترام و در مراکز علمی الهیات در سراسر جهان مسیحی تدریس می‌شود.[2]

در این میان، کلیسای ارتدوکس شرقی نیز برای این نویسندگان به وی‍‍ژه برای "سه پیشوای بزرگ" یعنی "باسیل کبیر[3]"، "گریگوری اهل نازیانزوس[4]" و "یوحنای زرین‌دهان" به عنوان اسقف و دکتر کلیسا احترام خاصی قائل است.[5]

تولد و نشو و نما

یوحنا در سال 349 میلادی در انطاکیه در خانواده‌ای مسیح متولد شد. پدرش که از خاندانی اصیل و ثروتمند بود، به عنوان کارگزار دولتی در دستگاه امپراتوری خدمت می‌کرد. او بر اثر لیاقتی که از خود نشان داد، در سنین جوانی منصبی مهم در دستگاه اداری کنت مشرق به دست آورد، اما پس مدت کوتاهی درگذشت و همسرش آنتوسا تصمیم گرفت تا خود را وقف آموزش فرزندش، یوحنّا نماید. یوحنّا در نزد الهیات‌دانانی چون دیودوروس[6] اهل طرسوس شروع به مطالعه الهیات کرد.[7] فلسفه را نزد آندراگاتیوس[8] و ادبیات و علوم معانی را نزد لیبانیوس[9] آموخت. با اینکه یوحنا تحت آموزش استادانی کافر همچون لیبانیوس بود، با این حال با راهنماییهای مادرش به انجام تکالیف مسیحی خود می‌پرداخت.[10]

وقوع تحولات شخصی در یوحنا

او که تا سنّ 18 سالگی تعمید را به تعویق انداخته بود، در سال 368 تعمید داده شد[11] و قبل از اینکه به عنوان یک خادم کلیسا در سال 381 و یا یک کشیش در سال 386 مطرح شود، به دنبال یک تحوّل روحی از دنیا کناره گرفت و زندگی همراه با زهد و ریاضتی سخت را آغاز کرد.[12]

جزئیات و چگونگی این تبدّل و نوگرایی دینی ثبت نشده است. او در کوهستان‌های نزدیک انطاکیه، زاهدی کهن‌سال به نام سیروس[13] را یافت که در غاری می‌زیست و مدت 4 سال را در کنار وی سپری کرد.[14] به سبب ریاضت‌های افراطی در این دوران به سلامت خود آسیب جدی وارد ساخت. ضعف مزاج و بیماری او را مجبور ساخت تا به انطاکیه باز گردد؛ جایی که در آن نخست به منصب شماسّی و سپس به مقام کشیشی منصوب شد.[15]

یوحنا، خادم و کشیش کلیسا

یوحنا پس از بازگشت به انطاکیه، سه سال را به عنوان دستیار در کنار اسقف ملتیوس گذراند.[16] پس از سه سال شاگردی نزد اسقف، توانست عنوان سخنران مذهبی (شمّاسی) که رتبه‌ای کوچک در کلیسا بود را به دست آورد. از آن پس او مرتباً در مراسم کلیسا شرکت می‌کرد و به خواندن تهلیل و سروهای مذهبی می‌پرداخت.[17] پس ازگذشت 5 سال در سال 386 به واسطه جانشین ملتیوس، اسقف فلاویانوس عنوان کشیشی به وی اعطا شد.[18]

زرّین‌دهان، واعظ نامدار کلیسای انطاکیه

یوحنای زرین دهان در مسیحیت عمدتاً به عنوان یک موعظه‌گر، الهی‌دان و عالم در آئین نماز، بویژه در کلیسای ارتودکس شرقی شناخته می‌شود. او از موهبت فصاحت کلام به حدّاکثر برخوردار بود، به همین خاطر بعد از مرگش در قرن 6 میلادی با لقب "زرین‌دهان" مشهور شد. این لقب، بیانگر قابلیت بی‌مانند و شگرف او در موعظه بود.[19] هنگام موعظه‌هایش، کلیسا مملو از مستمعینی بود که از اطراف انطاکیه جمع شده بودند. کشاورزان و حتی فقیرترین کارگران شهر که فقط با زبان سریانی آشنایی داشتند، در یک طرف کلیسا گرداگرد شمّاسی حلقه می‌زدند که هر دو زبان یونانی و سریانی را می‌دانست و سخنان یوحنا را در همان حال که ایراد می‌گردید، جمله به جمله برای آنها ترجمه می‌کرد. گروهی از تندنویسان نیز گفتار واعظ را یادداشت می‌کردند؛ چرا که وی اغلب فی‌البداهه سخن می‌گفت. زیارت‌کنندگان کلیسای بزرگ انطاکیه، مسیحیانی بودند با سطوح آموزش متفاوت و از کنت مشرق و حاکم سوریه و سناتوهای محلّی گرفته تا کشاورزان و بردگان بی‌‌سواد در این مجلس حضور داشتند. برخی دارای آموزش عالی و برخی از آنها هیچ بهره‌ای از علم نداشتند. بنابراین و ی ناگزیر بود تا موعظه هایش را به نحوی بیان کند که برای هر یک از شنوندگان مفید واقع شود.

یوحنا بر فراز سکوی وعظ از جنبه ظاهری فرد چندان متشخصی به نظر نمی‌رسید، آنچه از ظاهر وی به نظر می‌رسید، حاکی از تعالیم روحی شدیدی بود که وی بر خود تحمیل می‌کرد. او کشیشی بود ژنده‌پوش با جثه‌ای کوچک که حتی در درون جامه رسمی کشیشی، بسیار نحیف به نظر می‌رسید.[20]

درونمایه مواعظ و خطابه‌ها

موضوع اصلی موعظه هایش اجتماع و شیوه رفتار مسیحیان در زندگی بود. او اغلب به تضاد طبقاتی که در شهرهای امپراتوری به وضوح ملموس بود، اعتراض می‌کرد و بیشتر نگران قشر محروم جامعه و نیازهای مادی و معنوی ایشان بود.[21] یوحنا همواره بر صدقه‌دادن تأکید می‌کرد و شخصاً در امور خیرخواهانه سهیم بود و بیشتر درآمد اسقفی خود را صرف این امور می‌کرد.[22]

از ویژگی‌های یوحنا، به روحیه‌ی زن‌ستیزی وی می‌توان اشاره کرد؛ روحیه‌ای که پدران کلیسا در آن مشترک بودند. او در مورد زنان چنین اظهار می‌داشت: «در میان تمام جانوران وحشی، زیان ‌بارتر از زن وجود ندارد».[23]

شیوه تفسیر یوحنا بر کتاب مقدس

یوحنا در موعظه‌هایش به ندرت از تمثیل استفاده می‌کرد[24] چرا که متفکّران مکتب انطاکیه با تفسیر تمثیلی کتاب مقدس مخالف بودند. پیروان مکتب انطاکیه بر این موضوع تأکید داشتند که کتاب مقدّس را باید بر مبنای معنای بدیهی و مسلّم آن، یعنی بر معنای آنچه معنای "تحت‌الفظی"نامیده می‌شود، تفسیر کرد. در این نوع تفسیر جایی برای تفسیرهای تخیلی و موهوم که معنای صریح و تاریخی متن را از نظر پنهان می‌ساخت، در نظر گرفته نمی‌شد. یوحنا به پیروی از مکتب انطاکیه این شیوه را در تفسیر به کار گرفت.[25]

او مواعظ کتب مقدس را اساس سخنان خود قرار داد و تفسیر دستورهای دینی عهد عتیق و عهد جدید را دقیقاً بدان می‌افزود.[26]

او معانی کتب مقدس را به سبکی ساده و روان بیان می‌کرد[27] و همین سادگی در بیان بود که موعظه‌هایش را محبوب می‌ساخت. پس از وی، این موعظه‌ها به صورت تفاسیری بر کتاب مقدس جمع آوری شد و به صورت یک الگو برای موعظه‌های اولیه مسیحیان در شرق درآمد. این تفاسیر یک سبک داستانی ساده و همراه با دستورات اخلاقی روشن را شکل دادند.[28]

یوحنا، مبلّغی بر ضد یهودیت

بخشی از موعظه‌های او ماهیت ضدّ یهودی دارد، به همین خاطر از یوحنا به عنوان یکی از کینه‌توزترین مبلغان ضدّ یهود یاد شده است. در طول دو سال اول فعالیتش در انطاکیه به عنوان یک مبلغ، هشت موعظه برعلیه یهود ایراد کرد.[29]در سال 387 در طی این هشت موعظه به یهودیان و اعتقاداتشان شدیداً حمله کرد و آنها را متّهم به کشتن مسیح، ردکردن کتاب‌های مقدس خودشان، پرستش شیاطین و... کرد. بنابراین یوحنا یک تصویر دینی تازه‌ای ایجاد کرد که بخشی از سنّت ضد یهودی را تشکیل می‌داد.[30]

یوحنا همواره تلاش می‌کرد تا کنیسه - عبادتگاه یهودیان - را به عنوان منبع فساد و تباهی نشان دهد و آن را به منزله معابد کفّار قلمداد می‌کرد. او مدعی بود که در میان یهودیان، مناصب روحانی با پول خرید و فروش می‌شد و معتقد بود مبلّغان مذهبی یهود در حال عالمگیر کردن افکار ضدّ مسیحی خود هستند.

یوحنا در موعظه‌هایش از برخی مسیحیانی که در انطاکیه در مراسم مذهبی یهودیان همچون سبت مقدس، روزه بزرگ و آیین ختنه یهودیان و دیگر جشن‌ها و آیین‌های یهودی شرکت کرده و آنها را در امور دینی‌اشان یاری می‌دادند، انتقاد می‌کرد. از اینکه در روزهای شنبه و در دیگر روزهای جشن و سرور، کنیسه‌های یهودی مملو از مسیحیان – به ویژه زنانی که به مراسم و تشریفات یهودی عشق ورزیده و از شنیدن صدای شیپورها در جشن روش هشانا [31]و تحسین موعظه‌گران مشهور مطابق با رسوم زمان خود لذت می‌بردند- بود، و حتی در امور قضایی به دادگاههای یهودیان پناه برده و در هنگام سوگند یادکردن به جای قسم به مسیح از آیین قسم‌خوردن یهودیان پیروی می‌کردند، شکایت می‌کرد.

یوحنا در خطابه‌هایش نه تنها تعالیم یهودیت، بلکه مخصوصاً شیوه زندگی و حتی دیدگاههای یهودیان معاصر را نیز مورد انتقاد قرار داد و از آنجا که گفتار این واعظ نامدار لفظ به لفظ نوشته و متعاقباً منتشر می‌شد، از اینرو تأثیر ضد یهودی این خطابه‌ها فراتر از دوره‌ای که این موعظه‌ها مکتوب شد، بوده است. [32]او در یکی از سخنرانی‌هایش با عنوان "مخالفت با یهودی‌شدن مسیحیان" عبارت "قاتلان مسیح" را برای یهودیان به کار برد. این سخنان یوحنا بر ضد یهودیت منجر به تشکیل انجمنی برا ی آزار یهودیان در قرون وسطی شد.[33]

یوحنا، در مقام اسقفی قسطنطنیه

در سال 397 رقابت شدیدی بر سر انتخاب جانشین مقام اسقفی پایتخت امپراتوری‌ - شهر قسطنطنیه- به وجود آمد. مقام‌های حکومتی سعی کردند مشکل را با انتصاب یک شخص بی‌طرف حل کنند، [34] او در سال 398 علیرغم میل باطنی مجبور به قبول این سمت شد و به سرعت شروع به اصلاحات در این شهر کرد؛ در حالی که فساد در دادگاهها و کلیسا بیداد می‌کرد. در جریان این اصلاحات، صراحت بیان یوحنا در اعتراض به اوضاع جامعه، خشم اعضای دادگاه و ملکه ادوکسیا[35] را برانگیخت.[36] از طرفی اسقفان اسکندریه و مخصوصاً تئوفیلوس نسبت به اهمیت حوزه اسقفی قسطنطنیه حسادت می‌ورزیدند؛ زیرا قبل از شورای قسطنطنیه در سال 381 میلادی اسقف‌نشین اسکندریه، دومین اسقف‌نشین مهم جهان مسیحیت تلقی می‌شد که پس از این تاریخ اسقف‌نشین قسطنطنیه جانشین آن شد. یوحنا در چنین شرایطی به دور از هرگونه ترس و محافظه‌کاری موعظه می‌کرد[37].

سرانجام

یوحنا با تلاش‌های بی‌وقفه‌اش در جهت اصلاح رشوه‌خواری دادگاهها و کشیشان و مخالفتهای سرسختانه با تضاد طبقاتی باعث دشمن‌تراشی برای خود شد و تئوفیلوس اسقف اسکندریه که به دنبال قدرت و تسلط بر قسطنطنیه بود، فرصت را غنیمت شمرد و مجلس شورای کلیسای اوک [38] را متقاعد کرد که یوحنا خلع منصب و به 29 جرم متّهم شود. او در این شورا به کفر و ارتداد و از آن مهمتر توهین به ملکه ادوکسیا متهم شد. جوسازی‌ها و تبلیغات سوء بر ضد یوحنا، خشم مردم و پاپ را در مخالفت با عملکرد او دامن زد.[39] در نهایت او در پاسخ به موعظه‌‌هایش علیه دنیاپرستی و گناه و فساد و عدم سازش با طبقه اشراف باعث تحریک دادگاه بیزانس و به دستور امپراتور آرکادیوس به تبعید در انطاکیه و سپس مدیترانه محکوم شد.[40]

یوحنا بعد از گذشت مدت کوتاهی از تبعید در شهر انطاکیه به قسطنطنیه بازگشت داده شد، اما این بار برنامه اصلاحات را با جدیت بیشتری دنبال کرد و این منجر به خصومت ملکه و تبعید دوباره او گشت. این بار محکومیت او افزایش یافت و مجبور شد در زمستان با پای پیاده به شهر پیتیوس[41] که در سواحل شرقی مدیترانه واقع شده است، روانه شود[42]. با وجود محکومیت از طرف شورای کلیسا، او در دوران تبعید همچنان در منصب اسقفی خود مشهور بود. بالاخره او در 14 سپتامبر سال 407 در آسیای صغیر به خاطر پیاده‌روی زیاد، قبل از رسیدن به مقصد جان سپرد.[43]

در سال 438 پیکر یوحنا پس از سی سال به قسطنطنیه برگردانده شد. گفته شده در سال 1204 طی حمله قبیله‌ای از ونیز به این شهر، جسد وی به تاراج رفته ولی بعد از مدتی بخشهایی از این پیکر به رم و نزد پطرس قدیس برده شد.[44]

به هر حال در مورد پیکر یوحنا نقل‌ قولهای متفاوتی به چشم می‌خورد. بعضی منابع حاکی از این است که پیکر این قدیس کاملاً سالم در کنار آرامگاه سوفیای قدیسه آرمیده و هر ساله جمعیت زیادی را برای زیارت جذب می‌کند.[45] بعضی منابع دیگر گویای این مطلب است که بخشهای مختلف پیکر ایشان در کشور‌های مختلف (جمجمه در روسیه و...) به عنوان تبرک نگهداری می‌شود.[46]

روز بزرگداشت یوحنا در غرب 13 سپتامبر و در شرق 13 نوامبر است.[47]

آثار یوحنا

او اسقف و نظریه‌پرداز کلیسای اولیه مسیحی بود که نوشته‌هایش او را به عنوان مشهورترین نماینده مکتب الهیات انطاکیه مشخص می‌کند.

مشهورترین اثر از مجموعه آثار او کتاب "مقام کشیشی"[48] است که کتابی کلاسیک در زمینه مراقبت شبانی به شمار می‌رود.[49] ارزشمندترین قسمت آثارش، مواعظ[50] او در انجیل‌های مختلف است. گذشته از مواعظ ، میراث دیرپای یوحنای زرین دهان در آداب مسیحیت است. او به زندگی عبادی کلیسا از طریق اصلاح دعاها و عناوین مناجات نامه‌ها سر و سامان بخشید .امروزه در مراسم عشاء ربانی کلیسای ارتدوکس شرقی، مناجات‌نامه یوحنا خوانده می‌شود. همچنین کتاب دعای کلیسای انگلستان از این مناجات‌نامه گرفته شده است.[51] برخی از آثار او عبارتند از:

- شرح سفر التکوین، شامل 67 مقاله

- شرح انجیل القدیس متی، شامل 45 مقاله،

- شرح انجیل القدیس یوحنا، شامل 88 مقاله

- شرح رسالة بولس الرسول الی العبرانیین،شامل 34 مقاله

- کتاب الکهنوت

- مقالة الحوادث الزانفة عن الشریعه

- مقالة فی لاهوت السید المسیح

- مواعظ

- میامر متفرقه

- محن ایوب الصدیق[52]

مقاله

نویسنده ريحانه غلاميان
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

معجزات عیسی

مریم مقدس  Saint Mary

مریم مقدس Saint Mary

No image

کتاب مقدس Bible

Powered by TayaCMS