دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سنت از دیدگاه فریقین

No image
سنت از دیدگاه فریقین

نویسنده : قادر احمد رسول

كلمات كليدي : سنّت، حجيّت ، قرآن، نبوي، اجماع

در آئین اسلام، سنّت در درجه دوم اهمیت پس از قرآن کریم، قرار دارد، و به قرآن مرتبط است و هرگز از آن جدایی ندارد و از حیث اصل و منبع و حجیت و الزامی بودن احکام و دستورها از قرآن کمتر نیست، زیرا سنّت از شخصی صادر شده است که خداوند او را در فرموده‌اش توصیف فرموده: «از سر هوای نفس سخن نمی‌گوید».[1]

تردیدی نیست که سنّت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) خود حجّت است و همانگونه که از طریق قرآن عزیز و احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ثابت خواهیم کرد، پیروی از این سنّت واجب است، همین سنّت در صورتی که انتساب آن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ثابت گردد، پس از رحلت آن بزرگوار نیز بر حجیت خود باقی است.

تعریف سنّت

سنّت در لغت به معنای راه و روش است، خواه نیک باشد خواه بد، و به این معناست سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله): «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ و مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةٍ فَعَلَیْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة».[2]

یعنی: هر که طریقه‌ای نیکو بنیان نهد پاداش آن و پاداش هر که تا روز قیامت بدان عمل کند، از آن او خواهد بود و هر که شیوه‌ای بد بنیان گذارد، گناه آن و گناه هر که تا روز قیامت بدان عمل کند برای او خواهد بود.

سنّت از منظر اهل سنّت شامل سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سنّت صحابه است،[3] در حالی که از نظر شیعه سنّت به، سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سنّت اهل بیت (علیهم السلام) توسعه داده می‌شود.[4]

سنّت در اصطلاح

در اصطلاح علم اصول، عبارت است از: گفتار، کردار و تأیید و امضای پیامبر (صلی الله علیه و آله).[5]

سنّت در اصطلاح فقهاء

سنّت در نزد فقهاء‌در مقابل بدعت آمده است شاطبی چنین می‌گوید: «کل حکم یستند الی اصول الشریعة».[6] مصطفی خمیس در کتاب «پاسداری از سنّت» می‌نویسد: «در اصطلاح (سنّت) فقهی عبارتست از اموری که بر انجام آن ثواب مترتب باشد و در ترک آن کیفری وجود نداشته باشد (یعنی مستحب)[7]

بیشتر علمای اهل سنّت مانند شاطبی[8] و دیگران، دامنه سنّت را گسترش داده به طوری که همه صحابه را شامل می‌شود.

امّا فقهای امامیه، از آن جایی که برای آن ها ثابت شده است که معصوم از اهل بیت (علیهم السلام) است و سخنش، سخن و گفته پیامبر (صل الله علیه و آله) ـ از لحاظ این که قولش بر بندگان جهت است، و واجب است که از آن ها پیروی شود ـ اصطلاح سنّت را گسترش داده‌اند، به طوری که شامل قول و فعل و تقریر هر یک از معصومین هم می شود، بنابراین سنّت در اصطلاح آن‌ها، قول و فعل و تقریر معصوم است. [9]

سنّت در اصطلاح متکلّمین

گاهی متکلمین سنّت را در همان اصطلاح فقهاء به کار می‌برند و گاهی نیز در اصطلاحی دیگر که عبارتست از: «مایرجح جانب وجوده علی جانب عدمه ترجیحاً لیس معه المنع من النقیض»[10] چیزی است که جانب وجودش بر جانب عدمش ترجیح دارد رجحانی که با او منع از نقیض نیست.» این معنا مرادف با مستحب است.

حجیت سنّت

قرآن کریم حجت است و حجیت آن قطعی است، زیرا ثبوت تواتر آن، دلیلی بر قطعی بودن صدور و نسبتِ آن به خدای عزوجل است. دیگر این که قرآن به ذات خود مصون و محفوظ است و زیادی و کاستی و تحریفی در آن وجود ندارد، همه‌ی این موارد تنها مربوط به قرآن کریم است، بنابر این حجیت سنّت، کدام است؟ آیا حجیّت سنّت قطعی است یا ظنی؟

برای بحث و بررسی در این زمینه نیازمند دو منبع اصلی و اساسی، قرآن کریم و سنّت، یعنی جایگاه آن در احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هستیم، در این جا باید اشاره کرد که سنّت حجت است و همه مسلمانان بر این اعتقادند که باید به سنّت مراجعه شود، خدای عزّوجلّ در قرآن کریم در آیاتی بر وجوب مراجعه به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و اولوالامر که از نظر عصمت در رتبه آن حضرت‌اند، دلالت دارد، به ما دستور داده که سنّت را از آنان بگیریم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روایات متعددی بر این معنا تأکید فرموده است.[11]

حجیّت سنّت نبوی از قرآن

آیات زیادی از قرآن وجود دارد که به پیروی از سنّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دستور می‌دهد که ما به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

خداوند متعال درباره پیروی از سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌فرماید: «قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ».[12]

(ای پیغمبر) بگو اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید، که خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشد، و خداوند آمرزنده و مهربان است». و نیز می‌فرماید: «مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ ...».[13]

«کسی که از رسول خدا اطاعت کند، از خدا اطاعت کرده است ...». و علاوه بر آن سنّت را مرجع مسلمانان هنگام اختلاف آن‌ها معرفی می‌کند، می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ...».[14]

همچنین به کسانی که از سنّت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رویگردان شوند، هشدار داده و می‌فرماید: «قُلْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُحِبُّ الْکَافِرِینَ».[15] «بگو‌ (ای پیامبر) فرمان خدا و رسول او را اطاعت کنید، پس اگر روی گردانیدند همانا خدا هرگز کافران را دوست ندارد». حضری در کتاب خود «اصول الفقه» می‌گوید: «سنّت آمده است که بیان کندة احکام مجمل قرآن باشد، مانند: نماز، زکات، حج، روزه، طهارت، قربانی، ازدواج و آن چه متعلق به آن است مانند: ظهار، لعان و غیر آن.

و این همان قول خداوند است که می‌فرماید: «وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ».[16]

«و این قرآن را بر تو نازل کردیم تا آن چه را که بسوی مردم نازل شده است، بیان کنی». و این گونه قرآن، رفتار، گفتار و سکوت پیامبرش را تفسیر و بیان کلامش قرار داده است.

حجّیت سنّت نبوی از منظر سنّت

احادیث زیادی از رسول گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی حجیت سنّت نبوی رسیده است، از جملة این احادیث، حدیث ثقلین است، پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع در غدیرخم فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض، فانظروا کیف تخلفونی فیهما»[17]

علامه محمد تقی حکیم در کتاب «اصول العامه للفقه المقارن»[18] می‌گوید:

«واقعیت این است که بحث و مناقشه درباره حجیت سنّت و یا انکار آن، مناقشه در ضروریات دین و انکار آن‌هاست و ما با کسانی که منکر ضروریات دین شوند، کاری نداریم، زیرا آنان به حکم خروج از اسلام خارج از طبیعت رسالت تلقی می‌شوند».

همچنین خضری از علمای متأخر می‌نویسد: «و علی الجمله فانّ حجیة السنّة من ضروریات الدین، اجمع علیها المسلمون و نطق بها القرآن».[19]

«و خلاصه این که حجیّت سنّت از ضروریات دین است که مسلمانان بر آن اتفاق کرده‌اند و قرآن نیز بر آن تصریح دارد».

حجیت سنّت نبوی از منظر اجماع

خلّاف در کتاب خود «علم اصول الفقه» می‌گوید:

«اجمع المسلمون علی ان ما صدر عن رسول الله من قول او فعل او تقریر و کان مقصوداً به التشریع و الاقتداء و نُقل الینا بسند صحیح یقید القطع أو الظن الراجح بصدقة، یکون حجة علی المسلمین»[20]

«مسلمانان اجماع کرده‌اند بر این که آن چه از رسول خدا، از قول یا فعل یا تقریر صادر شده و مقصود از آن تشریع و اقتدا است و به سند صحیح که مفید قطع یا ظن راجح به صدق است، برای مسلمین حجت می‌باشد».

همچنین در کتاب « سلم الوصول» از محمد عبدالله آمده است: «الاجماع العملی من عهد الرّسول إلی یومنا هذا علی اعتبار السنة دلیلاً تستمد منه الأحکام ...»[21]

اجماع عملی از زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تا به امروز بر اعتبار سنّت به عنوان دلیلی است که از آن احکام استخراج می‌شود، زیرا مسلمانان در تمام عصرها بر احکام شرعی به روایاتی که با سند صحیح از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسیده استدلال کرده‌اند و هرگز در وجوب عمل به آن چه در سنّت وارد شده اختلاف ننموده اند».

 حجیت سنّت نبوی از منظر عقل

علامه محمد تقی حکیم در کتاب «اصول العامه للفقه المقارن» می‌گوید: «و یراد من دلیل العقل هنا، خصوص ما دل علی عصمة النبی (صلی الله علیه و آله) و امتناع صدور الذنب و الغفلة و الخطاؤ السهو منه ...»[22]

«مقصود از دلیل عقلی بر حجیت سنّت نبوی، خصوص ادله‌ای است که دلالت بر عصمت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ممتنع بودن صدور گناه و غفلت و خطا و سهو از آن حضرت دارد که در نتیجه می‌توان از آن، حجیت سنّت ایشان، از قول و فعل و تقریر را به اثبات رسانید». ایشان در ادامه کتاب می‌گوید:

«این دلیل یکی از محکم ترین دلایل بر حجیت سنّت است و انکار آن از نظر عقل مساوی با انکار نبوت است، زیرا با احتمال صدور گناه یا خطا در تبلیغ، یا اشتباه و یا غفلت نمی‌توان به آن چه ادعا می‌کند که از طرف خداوند آورده است اطمینان حاصل کرد و با وجود این احتمال نمی‌توان برای او یا بر علیه او اقامه دلیل کرد، حتی در ادعای او نسبت به نبوت، زیرا همان طور که گفتیم هر دلیلی یقین آور نباشد حجیت ندارد، چون علم تمام کننده‌ی حجیت است.

پس هنگامی که نبوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) با دلایل عقلی ثابت شد، حتماً عصمتش هم ثابت می‌شود، زیرا بین این دو ملازمه است».[23]

نتیجه‌ گیری

در این مقاله سنت را از نظر لغت بررسی کردیم، سپس به بیان دیدگاه فقها، اصولیون و متکلمین در این باره پرداختیم و همین طور اطلاق سنت را در نزد هر یک از دو مذهب شیعه و اهل سنت که به طور کلی شامل سنت معصوم (سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و سنت اهل بیت (علیهم السلام)) و سنت صحابه است دیدیم. سپس به بیان حجیت سنت از منظر قرآن، سنّت، اجتماع و عقل پرداختیم و گفتیم، به کمک سنّت است که می‌توان این کلام الهی را فهمید و از آن بهره گرفت.

در پایان از همه کسانی که با راهنمائی‌های خود در نوشتن این مقاله مرا یاری کردند، تشکر می‌کنم. امیدوارم که بتوانیم در تمام مراحل زندگی پیرو سنت صحیح اهل‌بیت (علیهم السلام) باشیم. و السلام.

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق
جایگاه در درختواره اثنا عشریه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

توسل

No image

آیه ابلاغ

Powered by TayaCMS