24 آبان 1393, 14:5
نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي
كلمات كليدي : معتزله، عقل گرائي، عدليه، قدريه، اصحاب العدل
مسأله جنجالی حدوث و قدم کلام الله در دو مکتب اشاعره و معتزله از مباحث مهمی است که باید در ضمن آن به موضعگیری اهل بیت علیهم السلام در قبال این مسأله توجه شود. با وجود اینکه این مسأله از مسائل علمی و کلامی است اما برخی از حکومتهای عباسی از این مسأله بهرهبرداری سیاسی نمودند[1]و دوران مِحنت را برای اهل حدیث به ارمغان آوردند.
بعد از تبیین صفات ذات و فعل به استدلال معتزله در مسأله حدوث کلام الله میپردازیم. این مکتب به دو صورت، صفاتی را برای خداوند اثبات میکند. برخی صفات را به خودی خود و بدون در نظر گرفتن فعل الهی برای ذات خداوند میدانند که از آن به صفات ذات تعبیر میکنند مانند حیات و قدرت و علم ولی برخی صفات را به جهت فعل الهی برای او اثبات می کنند و از این رو به آنها، صفات فعل میگویند؛ مانند خالقیت و رازقیت. در نظر معتزله اگر علت توصیف ذات به صفات، ذات الهی باشد به این صفات، صفات ذاتی میگویند ولی اگر علت، فعل الهی باشد به این صفات، صفات فعلی گفته میشود. فرق این دو نوع صفت این است که صفات ذات، عین ذات هستند ولی صفات فعل زائد بر ذات هستند.[2]
معتزله صفات فعل و ذات را قدیم و ازلی نمیدانند. ایشان هیچ چیز حتی صفات ذاتی را موصوف به قدم نمیشمرند؛ زیرا معتقدند که قدم، وصف مخصوص ذات است و از سوئی صفات فعل مترتب بر فعل هستند و چون فعل حادث است این اوصاف نیز موصوف به حدوث میشوند نه قدم.[3]
معتزله صفت تکلم در خداوند را حادث و از صفات فعل میدانند. در تقریر این صفت بیان میکنند که خلقت صوت و کلام توسط خداوند به معنی صفت تکلم است. در نتیجه کلام الهی و نیز قر آن، چیزی جز مجموعهای از کلمات خلق شده توسط خداوند نیست.[4]
با توجه به مبنای اهل حدیث در اعتقاد به اینکه تمام صفات زائد بر ذات هستند صفت تکلم نیز مانند تمام صفات مستقل از ذات الهی شمرده میشود. در واقع اهل حدیث و اشاعره صفات زائد بر ذات را به دو قسم قدیم (غیر مخلوق) و حادث (مخلوق) میپندارند و به صفت ذاتی قائل نیستند. حدوث کلام الله از سوی معتزله در برابر نظر اهل حدیث میباشد. اهل حدیث به رهبری احمد حنبل معتقد بودند که کلام خداوند قدیم و ازلی است و مرادشان این بود که قرآن مخلوق نیست. مأمون و معتصم و واثق عباسی با جانبداری از نظر معتزله در مخلوق بودن قرآن به این مسأله ماهیت سیاسی بخشیدند و به تبعید و ترور و شکنجه مخالفان این نظر پرداختند و از سوئی متوکل عباسی با حمایت از احمد حنبل و نظریه قدم قر آن به فتنه دامن میزد. [5]
بدون شک اهل بیت علیهم السلام با ادله و براهین عام توحیدی پاسخ این مسأله را داده داده و در برابر نظر ناصحیح موضعگیری نمودهاند اما به علت اینکه این بحث رنگ سیاسی به خود گرفت و روزگاری قائلین به قدم و زمانی دیگر، معتقدین به حدوث قرآن مورد اذیت و آزار بودند، امام هادی(ع) به شیعیان دستور دادند در این مساله وارد نشوند و نیز یادآور شدند که خالق فقط خداوند است و غیر او همه مخلوق میباشد و سوال کننده و پاسخ دهنده در این بدعت شریک هستند.[6]
به هر حال در مکتب توحیدی اهل بیت علیهم السلام قدم و ازلیت به معنی مخلوق نبودن، مختص به ساحت متعالی خداوند شناخته شده، تمام افعال و اشیاء در محدوده مخلوقیت در عرصه وجود واقع میشود و قرآن نیز به عنوان یکی از مخلوقات خداوند معرفی شده و ازلیت و قدم از او نفی شده است. نظر معتزله در این زمینه اگر چه مطابق حق و نظر اهل بیت علیهم السلام است اما نباید تحلیلهای نادرست معتزله در مورد صفات و عدم تبیین صحیح از توحید را از یاد برد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان