24 آبان 1393, 14:5
نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي
كلمات كليدي : معتزله، عقل گرائي، عدليه، قدريه، اصحاب العدل
از جمله مسائلی که سبب تمایز و افتراق فرق و مذاهب اسلامی میشود سنجش بین کفر و ایمان و اجرای ثواب و عقاب بر مومن و کافر است. تعریف ایمان با مبانی مختلف باعث بروز اختلاف در مفاهیم مختلفی مانند توبه، فسق، کفر، تعذیب، عفو و. . . میشود. یکی از مبانی معتزله با عنوان "منزلة بین المنزلتین" برای پاسخگوئی به این مفاهیم و ارتباط بین آنهاست.
تاریخ این مسأله با شروع تفکر معتزلی همراه است. اولین مسألهای که موجب تمایز و نیز پیدایش تفکرات معتزلی شد همین مسأله است. اختلاف ایشان با دیگر مذاهب کلامی مانند مرجئه و خوارج و اهل حدیث از این مسأله آغاز میشود. واصل بن عطاء غزال که مؤسس مکتب معتزلی میباشد خود از جمله شاگردان حسن بصری بود. وی در محضر استادش که در مورد حکم مرتکب کبیره بحث مینمود اشکال نمود و نظر خود را مبنی بر اینکه مرتکب کبیره نه مؤمن است نه کافر، ابراز نمود و از درس استاد کنارهگیری نمود. [1]
اولین مسألهای که باعث تشکیل مکتب معتزلی شد همین نظریه بود. این نظر از اصول مکتب معتزلی شمره میشود بطوریکه شیخ مفید میگوید: هرکسی در این نظر با معتزله هم رأی باشد از معتزله است. [2]
برای اینکه به نظرات مذاهب کلامی در این مسأله پاسخ دهیم باید ابتدا به تعریف ایشان از ایمان رجوع کرد و پاسخ را از این تعریف و نسبت آن با کفر کشف نمود. ایمان در مکاتب مختلف مانند مرجئه و خوارج و اهل حدیث بحث شده است. مرجئه، ایمان را صرفا اعتقاد قلبی میدانستند و معتقد بودند که اعمال و رفتار هیچ تأثیری بر ایمان نخواهد داشت. به همین دلیل مرجئه، مرتکبین گناه کبیره را مؤمن میدانستند. [3]
خوارج انجام واجبات و ترک محرمات را جزء لاینفک ایمان دانسته و مرتکب گناه کبیره را کافر میدانستند.[4]
حسن بصری مرتکب کبیره را منافق میدانست که قلبا ایمان ندارد ولی در ظاهر ابراز ایمان میکند.[5]
از دیدگاه مرجئه، خوارج و حسن بصری (با تعاریف مختلفی که از ایمان دارند) ایمان با کفر جمع نمیشود و از سوئی بین ایمان و کفر نیز منزلت و موقعیتی وجود ندارد؛ انسان یا کافر است یا مؤمن. حتی در نظر حسن بصری مرتکب کبیره واقعا ایمان ندارد و محکوم به کفر است. در مکتب معتزله با نظریه پردازی واصل بن عطاء اگر چه ایمان با کفر جمع نمیشود ولی تفاوت در این است که جایگاه افتراق بین کفر و ایمان متصور است. ایشان مرتکب کبیره را فاسق دانسته و معتقدند که فاسق نه ایمان دارد و نه کافر است. [6]
در واقع مبنای معتزله در تعریف ایمان، علت و منشأ نظریه منزله بین المنزلتین شده است. اما مشکل اساسی، عدم درک صحیح ایمان از سوی معتزله میباشد. ایشان ایمان را مرکب از مجموعه تصدیق و اقرار به اصول دین و عمل (به واجبات و ترک محرمات) میدانند. به همین دلیل، معتزله مرتکب کبیره (فاسق) را مومن و یا کافر نمیشمرند؛ زیرا از سوئی به معارف دینی اعتقاد دارد ولی از سوی دیگر از خود بیایمانی نشان داده و مرتکب گناه کبیره شده است. به این ترتیب نزد معتزله مومن فاسق و یا کافر فاسق وجود ندارد. [7]
مکتب امامیه با الهام از کلمات معصومین علیهم السلام به پاسخ صحیح از این مسأله پرداخته است. در این مکتب، اسلام مفهومی عام و ایمان، معنائی خاص دارد و همچنین حکم دنیایی و وضع اخروی مرتکبین کبیره مشخص شده است. مسلمان عبارت است از کسی که به وحدانیت خدا و رسالت رسول اکرم(ص) شهادت دهد و منکر این مرحله کافر است. اما مومن کسی است که علاوه بر این شهادت زبانی، اعتقاد قلبی به عقاید اصلی دین و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام داشته باشد.
در این صورت اسلام اعم از ایمان میشود و از مسلمانی که ایمان ندارد به نام منافق یاد میشود. در نتیجه هر عاملی که ایمان او را از بین ببرد ولی به اسلام او ضرر نزند او را در وادی کفر در مقابل اسلام قرار نمیدهد. به این ترتیب مومن فاسق و مسلمان فاسق متصور است اما مومن منافق معنی ندارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان