دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

محمد خالصی زاده (شیخ محمد خالصی زاده)

محمد خالصی زاده (شیخ محمد خالصی زاده)
محمد خالصی زاده (شیخ محمد خالصی زاده)

شیخ محمّد خالصى زاده

(1266 ـ 1342ش.)

عنوان مقاله: اندیشمند مجاهد

نویسنده: على احمدى

مقدمه

پرداختن به زندگى آیت الله محمّد خالصى زاده از جهات زیر قابل توجه است: 1. مشارکت در قیام 1920م. مردم عراق علیه انگلیس. 2. مبارزه با سیاست هاى رضا خان در دوران تبعید. 3. مبارزه با افکار خرافى و انحرافى. 4. مبارزه با ادیان ساختگى (بابى گرى بهایى گرى شیخیه و...). 5. مبارزه با کمونیست ها در عراق و حزب توده در ایران. 6. تلاش فراوان درراه وحدت مسلمانان جهان و... .

در این مقاله برآنیم تا گوشه اى از زندگى این عالم بزرگ را به تصویر بکشیم.[1]

خاندان

خاندان بزرگ و عالم پرور خالصى از خاندان هاى مشهور و معروف عراق هستند و افراد این خاندان به «الخالصیه» مشهورند.

این خاندان به علم فضل ادب جود کرم شهامت شجاعت مبارزه و جهاد معروف بوده و در راه مبارزه با استکبار و استعمار به ویژه استعمار پیر انگلستان خدمات زیادى انجام داده اند.

این خاندان ذریّه شیخ عبدالعزیز (متوفّاى 1286ق.) مى باشند. شیخ عبدالعزیز پسر شیخ حسین (متوفّاى 1220ق.) پسر شیخ على و او پسر شیخ عبدالله و در نهایت نسب وى به على بن مظاهر اسدى برادر حبیب بن مظاهر اسدى شهید کربلا مى رسد.[2]

پـدر

آیت الله شیخ محمّدمهدى خالصى فرزند شیخ محمّدحسین کاظمى در سال 1276ق. در کاظمین متولّد شد. وى پس از کسب دروس مقدماتى در زادگاهش به نجف اشرف هجرت نمود و در درس خارج میرزا حبیب الله رشتى و آخوند خراسانى شرکت جست. وى پس از مدتى به سامراء رفت و در درس خارج سیّد محمّدحسن شیرازى شرکت کرد و پس از خوشه چینى از خرمن دانش عالمان فرهیخته به زادگاهش برگشت و با تأسیس مدرسه اى بزرگ به نام «الزهراء» به تربیت طلاّب علوم دینى مشغول شد.[3]

وى در جریان جنگ جهانى اوّل فتواى جهاد صادر نمود[4] و در میدان جنگ (1332ق.) در جبهه هویزه حضورى فعال داشت. و رهبرى تعدادى از رزمندگان را بر عهده گرفت.

او در 13 ربیع الاول 1341[5] به حجاز و سپس به ایران تبعید گردید. وى پس از عمرى تلاش علمى و مبارزه با استعمار و استکبار در 12 رمضان 1346ق. دعوت حق را لبیک گفت و پیکر پاکش در جوار حریم رضوى (دارالسیادة) به خاک سپرده شد.[6]

محمّد خالصى زاده در سال 1266ش. در بیت عالم پرور خالصى دیده به جهان گشود. وى پس از گذراندن دوران کودکى به فراگیرى دروس متداول حوزه مشغول شد.

استادان

او نزد عالمان و فرهیختگان بزرگى به فراگیرى علوم اسلامى پرداخت استادانى که هر کدام بخشى از شخصیت وى را ساختند عبارتند از:

1. محمّدمهدى خالصى. (1276 ـ 1343ق.).

2. شیخ مهدى بن صالح مریاتى (ولادت 1287ق.).[7]

3. شیخ صادق خالصى عموى شیخ محمّد خالصى زاده.

4. شیخ راضى خالصى (1274 ـ 1347 ق.).[8]

5. شیخ محمّدحسین کاظمى (پدربزرگ ایشان).

6. آخوند ملاّ محمّدکاظم خراسانى (1255 ـ 1329ق.).

7. میرزا محمّدتقى شیرازى (1256 ـ 1338ق.).

8. شیخ عبدالحسین کاظمى نوه صاحب المقاییس[9].

محمّد خالصى زاده با تلاش پیگیر در جوانى به درجه اجتهاد نایل شد. وى در کنار تحصیل علوم رایج حوزه از فراگیرى علوم جدید نیز غافل نبود و ریاضیات طبیعیات و طب را به خوبى آموخت. همچنین در مدت تحصیل زبان هاى انگلیسى فرانسه ترکى و فارسى را به خوبى فراگرفت.[10] او به قدرى بر این زبان ها تسلّط داشت که کتاب هاى انگلیسى را به فارسى ترجمه مى کرد و به سه زبان (عربى ترکى و فارسى) به راحتى سخنرانى مى کرد.

موفقیت ها یکى پس دیگرى به او روى مى آورد تا این که در عنفوان جوانى منشى مخصوص میرزا محمّدتقى شیرازى گردید.[11]

آغاز مبارزات

پس از آغاز جنگ جهانى اوّل و ورود نیروهاى انگلیسى به خاک عراق عالمان شیعه عراق از جمله شیخ محمّدمهدى خالصى و شیخ محمّدتقى شیرازى بر ضد نیروهاى انگلیسى فتواى جهاد صادر کردند.[12] عالمان دینى در این جنگ به همراه مردم شرکت نمودند. شیخ محمّد خالصى نیز در این جنگ شرکت جست و به درجه رفیع جانبازى نایل و به واسطه ترکشى که به او اصابت کرد از ناحیه یک چشم دچار آسیب و در بینایى او مشکل ایجاد شد.

پس از پایان جنگ انگلیس خاک عراق را به اشغال خود درآورد و در یک دروغ آشکار هدفش از اشغال عراق را رها سازى مردم عراق از سلطه امپراطورى عثمانى عنوان کرد. این جمله معروف ژنرال «مود» فرمانده نظامیان انگلیسى هنگام فتح بغداد است:

ما براى آزاد سازى به عراق آمده ایم و نه به منظور فتح و پیروزى.[13]

در سال 1920م. برابر با شوال 1338ق. انقلاب عظیمى در عراق به رهبرى محمّدتقى شیرازى پدید آمد. شیخ محمّد خالصى زاده که اکنون منشى ویژه رهبر انقلاب بود از گردانندگان اصلى این انقلاب به شمار مى رفت. وى از طرف آیت الله محمّدتقى شیرازى با هدف تهییج مردم براى شرکت در جنگ خطبه اى بسیار بلیغ در صحن حضرت عباس(علیه السلام)علیه انگلیس ایراد کرد.[14] و در قسمتى از سخنان خود گفت:

«لشکر بریتانیا با تجهیزات کامل و با شوکت و عظمت مى گوید: شما پست تر هستید و ما بالاترین و والاترین هستیم و براى این منظور مى خواهیم سرپرست شؤون اموال و جانهایتان باشیم. به خدا پناه مى بریم از گفته انگلستان به این که عراق احتیاج به قیّم و سرپرست داشته باشد و سرپرستش بریتانیا باشد».

با ادامه مبارزه نیروهاى مردمى نیروهاى انگلیسى دستور تبعید رهبران انقلاب از جمله شیخ محمّد خالصى زاده را صادر نمود.[15] بدین ترتیب شیخ محمّد خالصى در تاریخ 6 / 6 / 1301ش. مجبور به ترک وطن شد.

تبعید به ایران

شیخ محمّد خالصى زاده پس از اخراج از عراق وارد کرمانشاه شد و سپس به تهران عزیمت نمود.[16]

وى در منزل «حاجى امین الضرب»[17] سکونت گزید. و به واسطه شهرت و اعتبارى که توسط پدرش به دست آورده بود امام جماعت مسجد سلطانى (مسجد امام خمینى فعلى) را بر عهده گرفت.

فعالیّت هاى سیاسى در تهران

1. مبارزه با استبداد رضا خان و جمهورى خواهى او

رضا خان در ابتداى کسب قدرت به رئیس الوزایى انتخاب شد. و پس از مدتى نقشه اى کشید تا با اعلام نظام جمهورى خود به عنوان رییس جمهور ایران بر تخت ریاست جمهورى تکیه زند. وى در مجلس نیز طرفدارانى پیدا کرد. سیّد محمّد تدیّن[18]سرکرده جمهورى خواهان طرفدار رضا خان بود. اقدام رضا خان که به «جنبش جمهورى خواهى» مشهور است با مخالفت «آزادى خواهان» مجلس به سرکردگى شهید آیت الله سیّد حسن مدرّس روبه رو شد. در تاریخ 27 / 12 / 1302 ش. نمایندگان مجلس قصد داشتند به نفع رضا خان عمل کنند که با مخالفت شهید مدرّس روبه رو شدند. تدیّن در مشاجره اى لفظى سیلى محکمى به گوش مدرّس نواخت. انتشار این خبر در سطح تهران خشم هزاران تن از مردم تهران را برانگیخت.

جمهورى خواهان که قصد داشتند هر چه سریع تر به مقاصد شوم خود برسند تصمیم گرفتند تا حمایت بازاریان را به دست آورنداما اقدامات بى نتیجه بود و انجمن صنفى موافقت نکرد. از این رو جمهورى خواهان به زور متوسل شدند و از ترس اجتماع مردم در مساجد درب مساجد را بستند.[19] شیخ محمّد خالصى زاده هنگام نماز مغرب و عشاء طبق عادت هر روز به مسجد شاه آمد تا نماز بخواندولى با درب بسته مواجه شد.[20] او بلافاصله در وسط بازار عبا را پهن کرد و به نماز مشغول شد. پس از نماز جمعیتى هشت یا نه هزار نفرى دور خالصى را گرفتند. وى بر روى چهارپایه اى قرار گرفت و علیه جنبش جمهورى خواهى سخنرانى کرد و مردم را براى ابراز مخالفت با جمهورى خواهى براى حرکت به مجلس شوراى ملّى دعوت نمود.[21]

عین السلطنه در این باره مى گوید:

على الرسم مقارن مغرب به مسجد آمد که نماز و موعظه خود را بنماید. دید درب مسجد شاه بسته و آژان و قلعه بیگى ایستاده اند و کسى را راه به مسجد نمى دهند. همان میان بازار عبا را پهن ]کرده[بانگ اذان را بلند ]کرد[ و «قد قامت الصلوة» گفته شد. جماعتى که همراه او از خانه آمده بودند به طول بازار اقتدا کردندحتى همان قزاق و آژان. بعد از اداى نماز جماعت آقا گفتند: هنوز جمهورى نشده درب مسجدهاى مسلمین را بستندواى به آن وقتى که جمهورى انگلیزى شود. ضجه و گریه مردم بلند شد.[22]

به این ترتیب بازاریان با تعطیل کردن بازار به همراهى مردم نمازگزار و تعدادى از روحانیون به طرف مجلس شوراى ملّى حرکت کردند. جمعیّت به درب ورودى مجلس رسید. نمایندگان جمهورى خواه درصدد برآمدند تا غائله را خنثى کننداز این رو به بهانه مذاکره با شیخ محمّد خالصى زاده او را به اتاقى راهنمایى و کتک مفصلى به او زدند.

عبدالله مستوفى[23] علّت اصلى شکست طرح جمهورى رضا خان را حرکت مردم به رهبرى خالصى زاده عنوان کرده مى گوید:

همین اقدامات و سر و صدا سبب شد که جمهورى خواهان مجلس با وجود عده کافى براى طرح لایحه جمهورى نتوانست کارى کند.[24]

2. مبارزه با استعمار انگلیس

برپایى تظاهرات

نورالدّین کیانورى[25] آخرین دبیر کل حزب منحله توده درباره نقش سخنرانى هاى خالصى زاده و به راه انداختن تظاهرات مى گوید:

... در آن زمان یک روحانى از عراق آمده بودبه نام خالصى زاده که جزئیات دیگرى از او یادم نیست فقط یادم است که زبانش مى گرفت و اصطلاحاتى درباره انگلیسیها به کار مى برد که معروف بود. خالصى زاده مدتى در مسجد شاه سخنرانى هایى داشت و صحبت هاى خیلى تند ضد انگلیسى مى کرد. او توانسته بود عده زیادى را که دشمن انگلیسیها بودند و از قرارداد 1919 و از حاکمیت انگلیسیها به ایران دردمند بودند جذب خود کند. در آن زمان تریبون دیگرى وجود نداشت. فعالیّت نیروهاى چپ کمونیست و دیگران فوق العاده ناچیز بودولى خالصى زاده عده زیادى جوان پسر و دختر را جذب کرده بود... و بعد یک بار برادر بزرگترم محمّدعلى دست مرا گرفت و با خودش براى شرکت در یک راهپیمایى بزرگ برد که خالصى زاده به راه انداخته بود.[26]

برگزارى میتنگ

یکى از این مهم ترین اقدامات خالصى زاده علیه سیاست هاى انگلیس برگزارى میتنگ بر ضد انگلیس بود.[27]

عباسقلى گلشائیان [28] که خود در این میتنگ ها حضور مى یافته در این باره مى گوید:

شخصى آن روزها در تهران پیدا شده و مسلّم در جریانات روز وارد بودخالصى زاده بود که از عراق به ایران آمده یا او را آورده بودند. ایشان روزهاى جمعه عصر در اراضى بیرون دروازه دولت که محل فعلى دانشسراى عالى است متینگ تشکیل مى داد و جمع کثیرى در محل حاضر مى شدند. خود من هم که براى راه پیمایى به بیرون شهر مى رفتم یکى دو بار در این متینگ ها شرکت کردم. [29]

3. اعتراض به اقدام وهابیون در عربستانهم زمان با تخریب قبور اهل بیت(علیهم السلام) در قبرستان بقیع شیخ محمّد خالصى زاده که در تهران حضور داشت بى کار ننشست و هر روز در اعتراض به این عمل ننگین راه پیمایى صورت مى داد سلیمان بهبودى در این باره مى گوید:

موقعى که وهابیها امکنه مقدسه را تصرف کرده قبور ائمه را برهم زده بودند خالصى زاده تا چند روز در تهران دسته راه مى انداخت و نوحه خوانى مى کرد.[30]

4. مبارزه در عرصه مطبوعات

حجت الاسلام رسول جعفریان درباره علاقه شیخ محمّد خالصى زاده به انتشار نشریه مى نویسد:

اصولاً ذهن خالصى مطبوعاتى بود و از سالها پیش دریافته بود که تا وقتى کسى نشریه اعم از مجله و روزنامه نداشته باشد نمى تواند دوام بیاورد.[31]

نشریه هایى که شیخ محمّد خالصى زاده در آنها مسؤلیت داشته یا با آنها همکارى داشته و یا آنها مقالات خالصى زاده را چاپ مى کرده اند عبارتند از:

1. روزنامه اتّحاد دنیاى اسلام

شیخ محمّد خالصى زاده در خرداد ماه 1303ش. این روزنامه را با همراهى پدرش به راه انداخت.[32]

2. مجله نور

خالصى زاده در این نشریه مدیر مسؤل بود. اوّلین شماره این مجله که رویکرد فرهنگى ـ اجتماعى داشت در تاریخ 4 / 2 / 1324 ش. منتشر شد و انتشار آن به مدت یک سال ادامه داشت و به دلیل چاپ مقاله ها و مطالب تند علیه رژیم منحوس پهلوى امتیاز آن در اردیبهشت ماه 1325ش. توسط وزارت معارف لغو گردید.[33]

3. مجله منشور

خالصى زاده مدتى نیز سردبیر مجله منشور نور بود که به صاحب امتیازى مترجم مدنى منتشر مى شد. اوّلین شماره این نشریه در سال 1324ش. منتشر گردید.[34]

4. روزنامه وظیفه

هنگامى که مجله نور توسط اداره معارف توقیف شد خالصى زاده که دید نمى تواند به طور مستقل مجله یا روزنامه منتشر کند به مدت سه ماه روزنامه وظیفه را در اختیار گرفت. این روزنامه توسط سیّد محمّدباقر موسوى حجازى[35] منتشر مى شد. اوّلین شماره آن در اردیبهشت 1325 به جاى مجلّه ى نور منتشر شد و تا سه ماه ادامه داشت.[36]

5. مجله آیین اسلام

رسالت این نشریه دفاع از تشیّع و مقابله با افکار انحرافى على اکبر حکمى زاده[37] بود. سلسله مقالات کشف الاستار به وسیله شیخ محمّد خالصى زاده در نقد کتاب «اسرار هزار ساله» على اکبر حکمى زاده در این نشریه به چاپ رسید.[38]

تبعید به خواف و کلات

در تیرماه 1303ش. شیخ محمّد خالصى زاده به جرم تحریک مردم در قتل «ماژور ایمبرى» سرکنسول آمریکا در ایران به خواف تبعید گردید

خالصى زاده جریان دستگیرى و تبعید خود را این گونه بازگو مى کند:

شبى که در روز آن سر کنسولگرى آمریکا در تهران به قتل رسیده بود خیابان هاى تهران مملو از سربازان مسلح بود. طبق معمول از مسجد به سمت منزلم برمى گشتم سربازان به من هجوم آوردند و قبل از این که وارد منزل شوم مرا دستگیر و به خواف واقع در حوالى مزر افغانستان تبعید نمودند. آنجا در زندانى انفرادى در قلعه اى وحشتناک و ترسناک زندگى مى کردم. چهار ماه در آن قلعه وحشتناک حضور داشتم سپس مرا به کلات نادرى تبعید نمودند.[39]

تبعید به تویسرکان و نهاوند

خالصى زاده پس از مدتى به مشهد عزیمت نمود و پس از زیارت بارگاه ملکوتى حضرت امام رضا(علیه السلام) به تهران بازگشت. وى دست از مبارزه با طاغوت برنداشت از این رو پس از چهار سال در 1307ش. دستگیر شد و به زندان افتاد. و پس از 4 ماه زندان به تویسرکان تبعید گردید.[40]

خالصى زاده در تویسرکان فعالیّت هاى زیادى انجام داد که برخى از آنها عبارتند از:

1. بازپس گیرى و احیاى موقوفات شهرستان تویسرکان.

2. تعمیر قبر منوّر و ملکوتى حیقوق پیامبر(علیه السلام).

3. کوشش وافر براى برگزارى کنگره جهانى اسلامى.[41]

ابراهیم صفایى که در تیرماه 1317ش. به همراه همسر و فرزندش به تویسرکان رفته در آن جا با شیخ محمّد خالصى زاده دیدار کرده است درباره شخصیت وى مى نویسد:

... پیغام فرستاد که مى خواهد مرا ببیندقبول کردم. در به صدا درآمد. در چشم چپش لکه اى بود که اندکى به بینایى او آسیب مى زد[42

با او به گفتگو پرداختم. از هر در سخن به میان آمد.از دین فلسفه ادبیات انساب و انصافاً در تمام این رشته ها متبحّر بود. او نه تنها یک مجتهد بلکه یک خطیب ادیب و عالم در رشته هاى مختلف بود. در تویسرکان گاهى در مسجد به منبر مى رفت و گرم و گیرا سخن مى گفت و پاره اى از رسوم خرافى مردم را نکوهش مى کرد. او گاه با بهره گیرى از کتابهاى قدیمى پزشکى روستاییان را با داروهاى گیاهى درمان مى کرد. وى با دختر خانمى از خاندان جهانگیرى ازدواج کرده بود. روزى از او سؤال کردم شما تبعه ایران هستید یا عراق؟ گفت:

من تبعه اسلامم و خواستار آنم که یک حکومت بزرگ اسلامى روى کار بیاید و اختلافات فرقه اى از جامعه اسلامى دور شود. وى از روحانیانى که تنها به مسائل دینى مى پرداختند. انتقاد و دین را از سیاست جدا نمى دانست البته در عین حال مى گفت دخالت در سیاست باید از روى کمال آگاهى باشد.[43]

دولت وقت با توجه به نفوذ روزافزون خالصى زاده در بین اقشار مختلف مردم بعد از 13 ماه[44] او را به نهاوند تبعید نمود. وى پس از دو سال اقامت در نهاوند بدون هماهنگى با دولت ایران در تاریخ 16 / 4 / 1932م. راهى زادگاهش «کاظمین» شد و هنوز یک شبانه روز از رفتنش نگذشته بود که به دستور پادشاه عراق دستگیر و به قصرشیرین فرستاده شد. وى در این شهر بیست روز زندانى بودسپس به کرمانشاه منتقل شد و در آن جا نیز 20 روز زندانى بود.[45] پس از این مسافرت نافرجام او را مجدداً به نهاوند تبعید کردند و پس از مدتى دوباره به تویسرکان تبعید شد و این بار به مدّت 11 سال تحت نظر اداره نظمیه «شهربانى» در آن جا ماند.

اواخر حضور وى در تویسرکان مصادف با حمله متفقین به ایران بود. در این زمان متفقین قصد داشتند با احداث راه آهن سراسرى نیرو و تجهیزات به شمال ایران بفرستند تا از آن جا به جبهه هاى رقیب حمله کنند. هنگامى که راه آهن به حوالى آن جا رسید خالصى زاده کارگران و مردم را براى اقامه نماز جمعه به شهرک «گنبد کاووس» دعوت نمود و در خطبه هاى نماز جمعه ضمن درخواست از مردم براى مشارکت نکردن در ساخت راه آهن گفت:

همکارى با انگلستان در ساخت راه آهن حرام است. مگر نمى دانید که شما با این عملتان ]همکارى با انگلیسى ها[ با آنان همراه مى شوید؟ بدانید آنها براى دشمنى با شما راه آهن احداث مى کنند. بدانید که هر کلنگى که براى ساخت این راه مى زنید ضربه اى است که به قلب رسول الله (صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) مى زنید.[46]

تبعید به ملایر و کاشان

سخنرانى شیخ محمّد خالصى زاده در بین مردم تأثیر بسزایى گذاشت و کارگران از کار در شرکت مذکور خوددارى کردند.[47] به این ترتیب خالصى زاده این بار هم از آن جا به ملایر و پس از مدتى کوتاهى در 30 / 2 / 1321ش. به کاشان تبعید شد.[48]

على حجتى کرمانى نویسنده معاصر درباره نقش خالصى زاده در کاشان مى نویسد:

نگارنده که براى نخستین بار در دهه 30 آمد و رفت خود را به دارالمؤمنین کاشان آغاز نمودم به مسلمانان بیدار و آگاه و داراى شعور و رشد سیاسى سطح بالایى برخورد نمودم که از تربیت یافتگان مرحوم آیت الله حاج شیخ محمّد خالصى زاده بودند. خدایش او را غریق رحمت کند.[49]

خدمات خالصى زاده در کاشان

آیت الله خالصى زاده در راه نشر معارف اسلام و خدمت به مردم کاشان خدمات فراوانى انجام داد که به برخى از آنها اشاره مى کنیم:

1. تأسیس حوزه علمیه

وى با تلاش پیگیر مدرسه علمیه سلطانى[50] را که سالها در انحصار دولت وقت بود پس گرفت و حوزه علمیه اى تشکیل داد. سپس طى نامه اى از آیت الله سید صدرالدّین صدر از عالمان بزرگ قم درخواست کرد که براى رونق بیشتر مدرسه استاد توانایى به کاشان بفرستد. آیت الله صدر درخواست وى را اجابت نمود و حاج شیخ جعفر صبورى قمى را به کاشان فرستاد.[51]

2. تربیت طلاّب

خالصى زاده در کاشان به پرورش نیروهاى آگاه و مبارز پرداخت. برخى از طلاّب پرورش یافته توسط وى عبارتند از:

1. شیخ غلامرضا گلسرخى کاشانى.

2. آیت الله حسین راستى کاشانى.

3. آیت الله محمّد امامى کاشانى.

4. سیّد محمّد تسلّطى.

6. محمود صلاحیان.

7. شیخ محمّدعلى حلیمى[52].

3. برپایى نماز جمعه.

شیخ محمّد خالصى زاده معتقد به وجوب عینى نماز جمعه بود و تمام همّ و غم خود را براى برپایى نماز جمعه به کار مى گرفت. او در کاشان از نظر قانونى نمى توانست نماز جمعه تشکیل دهداز این رو به سراغ «ملاّ حبیب الله» مى رود. او پیشنهاد خالصى زاده را قبول مى کند و به این ترتیب نماز جمعه باشکوهى در کاشان اقامه مى گردد. آیت الله سیّد حسین بدلا که از نزدیک این حرکت را دیده است مى نویسد:

... من مشتاق شدم تا در نماز جمعه شرکت کنم. روز جمعه جوانان بسیارى را دیدم که بر گرد روحانیت و مسائل دینى مى گشتند و به خوبى جذب اسلام شده بودند. خالصى زاده خود به دلیل تبعیدى بودن در کنار گود بودامّا گرداننده به حساب مى آمد.[53]

پس از حضور یک ساله شیخ محمّد در کاشان وى در سال 1323ش.[54] از این شهر به تهران بازگشت. به این ترتیب شیخ محمّد خالصى زاده پس از 18 سال تبعید به تهران بازگشت.

مهم ترین اقدامات در تهران

1. تشکیل جمعیّت ستم دیدگان

خالصى زاده در راستاى مبارزه با طاغوت «جمعیّت ستمدیدگان دوره دیکتاتورى رضا خان» را بنیان نهاد. در اطلاعیه اى که به همین مناسبت از طرف این جمعیّت منتشر شده آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از مراجعت حضرت آقاى خالصى زاده به تهران و استخلاص از تبعید هجده ساله محبوسین کریدر[55]] شماره[ 7 زندان قصر یعنى آنهایى که از مظالم و فجایع رضا خان جان به در برده اند با شور و نظر آقاى خالصى زاده که خودشان در همین کریدر شوم جزء محبوسین بوده و از آنجا به تویسرکان تبعید شده اند جمعیتى به نام «ستمدیدگان دوره دیکتاتورى رضا خان» تشکیل داده و منظور اساسى این جمعیّت انتقام از جنایات رضا خان و عمّال دیکتاتورى زمان او بوده و به مقاله آیه کریمه (و لکم فى القصاص حیاة یا اولى الالباب) منتهاى جهد و کوشش را در این راه مبذول خواهند داشت و دیگر مقاصد این جمعیّت بر پا داشتن فواتح دینى براى مجاهدین و شهداى دوره دیکتاتورى از قبیل مرحوم میرزاده عشقى و مرحوم مغفور مدرّس و مرحوم اسدى و سرهنگ محمود خان پولادى و فرخى و دکتر ارانى و علیمردان خان و شهداى مسجد گوهر شاد و سایر مقتولین به دست جنایتکار رضا خان و عمّال مشئوم دستگاه دیکتاتورى او خواهد بود.[56]

2. برپایى نماز جمعه در رىشیخ محمّد خالصى پس از ورود به تهران تصمیم گرفت در جوار حرم مطهّر حضرت عبدالعظیم حسنى(علیه السلام) نماز جمعه را اقامه نماید. وى در تاریخ 20 / 3 / 1323ش. تصمیم خود را عملى ساخت و اوّلین نماز جمعه را اقامه نمود. سخنرانى مهیّج و تحریک کننده وى رژیم را بسیار ناراحت نمود. وى در -هفته بعد در تاریخ 27 / 3 / 1323ش. دومین نماز جمعه را اقامه نمود که این بار از طرف اداره نظمیه (شهربانى) ممنوع شد.

متن گزارش وزارت جنگ به دربار چنین است:

خیلى فورى ـ محرمانه

وزارت جنگ

با ارسال رونوشت نامه شماره (1624) مورخ 12 / 4 / 23 فرماندارى نظامى تهران اشعار مى شود نظر به این که آقاى خالصى زاده از ارفاقى که دولت درباره مشارالیه نموده و اجازه داد از کاشان به تهران بیاید سوء استفاده نموده و در دو هفته گذشته روزهاى جمعه در حضرت عبدالعظیم به منبر رفته و به تمام مقامات کشور اهانت نموده و قسمتى از اظهارات او چاپ و منتشر شده بنابراین مجموع عملیات و رفتار نامبرده مشمول ماده 5 قانون حکومت نظامى مصوبه 27 / سرطان / 1329ق. مى باشد. خواهشمند است به فرماندارى نظامى دستور فرمایند عملیات آقاى خالصى زاده را کاملا تحت نظر گرفته طبق همان قانون اقدام و نتیجه را اطّلاع دهند.

3. مخالفت با انتقال جسد رضا خان به تهران

در جریان انتقال جسد رضا خان به ایران خالصى زاده از دانشمندان بیدارى بود که در این باره موضع گیرى نمود. گزارش هاى شهربانى وقت گویاى نقش خالصى زاده در این دوره از تاریخ معاصر ایران است.

شهربانى در گزارش دیگرى در تاریخ 3 / 2 / 1326 مى نویسد:

در چند روز اخیر چند نفر ناشناس بر ضد اعلى حضرت شاه فقید مشغول تبلیغات شده و انتشار مى دهند که به دستور آن مرحوم گنبد حضرت رضا را به توپ بستند و چون عقیده به مذهب نداشتند در شب تولّد خودشان که مصادف با شب تاسوعا بود در شهر دستور چراغانى دادند. به علاوه حجاب زنها را برداشتند. از قرار معلوم این اشخاص به دستور خالصى زاده مبادرت به این عمل کرده و منظورشان ایجاد نفرت نسبت به آن مرحوم به مناسبت ورود جنازه ایشان مى باشد.[57]

تبعید به یزد

اقدامات گسترده خالصى زاده علیه دربار باعث شد که وى با حکم دولت وقت در سال 1325ش.[58] به یزد تبعید شود.

شیخ محمّد خالصى 18 ماه در آن شهر به سر برد و در این مدّت اقدامات مهمى انجام داد.[59]

خالصى زاده با اقدامات گسترده فرهنگى و نیز اعتراض به استاندار و فرماندار یزد نگرانى دولت مردان شهر را برانگیخت و آنان تصمیم گرفتند خالصى را از یزد دور کنند.[60]

شیخ محمّد خالصى زاده براى سومین بار در سال 1327ش. به تهران برگردانده شد.

بازگشت به زادگاه

محمّدرضا پهلوى که از اقدامات خالصى زاده خسته شده بود وى را پس از 27 سال تبعید و در به درى در تاریخ 13 / 8 / 1328ش. به زادگاهش کاظمین تبعید کرد.[61]

مهمترین فعالیّت ها در کاظمین

1. تأسیس مدرسه اى بزرگ

خالصى زاده پس از ورود به کاظمین «مدرسه الزهراء» که از یادگارهاى پدرش بود به دلیل قدمت و کوچکى بازسازى کرد و مدرسه اى بسیار بزرگ به نام «الجامعة المدینة العلم» بنیان نهاد.

پس از مرگ آیت الله خالصى تولیت و سرپرستى این مدرسه طبق وصیّت وى به فرزندش آیت الله شیخ محمّدمهدى خالصى زاده واگذار گردید. این مدرسه هم اکنون زیر نظر وى اداره مى شود.

2. اقامه نماز جمعه.

3. تضعیف رژیم عبدالکریم قاسم در عراق.

4. نامه به آیت الله بروجردى.

آیت الله خالصى زاده هنگامى که در کاظمین سکونت داشت در سال 1372ق. نامه اى به آیت الله بروجردى بزرگ ترین مرجع ایران نوشت.[62] مهم ترین فرازهاى این نامه عبارتند از:

1. ضرورت اصلاح مدارس علمیه قم از حیث متن درس ها و کیفیت تدریس ضرورت اجراى امتحان براى طلاّب تدریس دانش هاى جدید در کنار علوم رایج حوزه آماده سازى طلاّب براى جواب گویى به شبهات مطرح شده توسط دشمنان و کمونیست ها در اقصى نقاط جهان.

2. تأسیس جمعیّت یا مؤسسه اى در قم با هدف آموزش تمام زبان هاى رایج دنیا به ویژه عربى ترکى روسى فرانسه و انگلیسى و اطّلاع رسانى درباره نشریه هاى مهم جهان همچون روزنامه «پراودا» و بقیه نشریه هایى که در اتّحاد جماهیر شوروى منتشر مى شود تا طلاّب از تهاجم ملحدان و شبهات آنان آگاه شوند.

3. آماده سازى عدّه اى از روحانیون براى مطالعه اخبار مهم روز جهان و شناسایى شبهه هاى مطرح شده در سطح دنی به ویژه شبهه هایى که علیه اسلام و مسلمین صورت مى پذیرد.

4. تشکیل جمعیتى از مؤلفان و نویسندگان زبردست که به زبان هاى خارجى مسلط باشندبراى نشر مجله ها و روزنامه هاى اسلامى به تمام زبان هاى خارجى که در آن حقایق اسلام را براى مردم جهان بازگو کنند و جواب شبهه هاى طرح شده را بدهند.

5. تأسیس رادیویى جهانى در قم که صداى آن به سراسر جهان مخابره شود. علماى مبرّز در این مرکز حقایق اسلام را بیان و جواب شبهه ها را به جهانیان برسانند.

6. اعزام مبلّغان جهت تبلیغ عشایر و مردم دورترین روستاهاى کشور ایران. صحیح نیست که در مقابل تبلیغات بهایى ها و کمونیست ها که دراین مناطق تبلیغ مى کنند مسامحه کنیم.

7. شما را به تقویت و کمک رسانى به جامعه ایران براى رسیدن به استقلال و پاکسازى مجلس و تمام ارکان ایران از مسئولان پست فرا مى خوانم...[63].

اندیشه هاى سیاسى

مهم ترین اندیشه هاى سیاسى آیت الله خالصى زاده عبارتند از:

الف) ـ استعمار ستیزى

جملات خالصى زاده در این زمینه خود گویاى این حقیقت است:

«امروز یگانه دشمن عالم اسلام انگلیس است».

«تنها دشمنى که مى خواهد قطع ریشه اسلام بکند انگلیس است»[64].

«خطاب من به عموم مسلمین و ایرانیان این است که اگر تصوّر اندک عاطفه و رأفت در دولت انگلیس بنماییم خود را گول زده و در فنا و زوال خود کوشیده ایم.»[65].

ب) ـ مردم سالارى شایسته

ج) ـ عدم جدایى دین از سیاست

بى شک آیت الله خالصى زاده از روشنفکرانى بود که دین را از سیاست جدا نمى دانست. مهندس مهدى بازرگان در این باره مى گوید:

دو طرز فکر مختلف در میان روحانیت وجود دارد1. عدّه اى طرفدار بى طرفى کامل و کناره گیرى مطلق از امر حکومت و دولتندخواه به علّت عقیده به تباین دین دارى با ملک دارى و دنیادارى و تفکیک دین و سیاست از یکدیگر و خواه به علّت مشکلات و محظورات یا مفاسد و خطرات آن از جهت اصولى و عمومى یا شاید از جهت شخصى و غریزه راحت طلبى.

2. عده دیگر بر عکس اوّلى ورود در سیاست و امور اجتماع را تجویز نموده اسلام را ناظر و آمر بر مصالح و شؤون اجتماع دانسته انداز جمله آقاى خالصى زاده و مرحوم آقا سیّد اسدالله خرقانى از میان علماى اخیر.[66]

د) ـ ولایت فقیه

و) ـ وحدت امّت اسلامى

آیت الله شیخ محمّد خالصى زاده از معدود عالمانى است که در راه وحدت امّت اسلامى کوشش بسیارى انجام داد. نوشتن مقاله و کتاب سخنرانى و برگزارى مراسم در این باره مسافرت به کشورها و شهرهاى مختلف و دیدار با علماى اهل سنّت براى پیشبرد این امر مهم. نمونه اى از فعالیّت هاى او بود.

وى در این راه به حجاز سوریه لبنان فلسطین و مصر سفر کرد.[67]

ویژگى ها

شعر

او داراى قریحه شعرى بود. شعرى که وى در سال مرگ رضا خان خطاب به امام رضا(علیه السلام)سروده است این گونه آغاز مى شود:

یحصد کلّ زارع *** من زرعه ما قد بذر

اذا اردت عامَهُ[68] *** فاسمع لقولى و اعتبر

و اعلم التاریخ أن *** قد استقرّ فى سقر

وى هنگامى که در ایران تبعید بود اشعارى سرود و براى حاکم عراق فرستاد در این اشعار وى با زبان شعر به او توصیه مى کندکه به مردم ستم نکند. در این اشعار آمده است:

مات الحسین و قد تلاه فیصل *** و رَقیَّة اُختُرِمَت و اعقبها على

و قضت أسىً ثکلتک أمّک نحبها *** و فؤادها یغلى کغلى المرجل[69]

زیارت اهل بیت(علیهم السلام)

حجت الاسلام و المسلمین هاشم دباغ که خود مدتى با آیت الله خالصى زاده معاشرت داشته است مى نویسد:

شبهاى جمعه پس از نماز به دعاى کمیل و زیارت «امین الله» گوش مى داد و سپس براى زیارت امامان به حرم مطهّر کاظمین مى رفت. نزد پایین پاى حضرت امام جواد(علیه السلام) مى ایستاد و دو رکعت نماز زیارت مى خواندسپس متوجه ضریح مقدّس مى شد و در پایین پاى حضرت پیشانى را بر مشبکهاى ضریح مى گذاشت و در حالى که با دست گرفته بود از خدا طلب مغفرت مى نمود.[70]

خودکفایى

طلاّب علوم دینى هیچ گاه درس خواندن را شغل به حساب نمى آورند و در مقابل تبلیغ دین و ارزش هاى دینى نیز هیچ توقعى ندارند. آیت الله خالصى زاده سعى مى کرد از وجوهات استفاده نکند و تا جایى که امکان داشت از دسترنج خودش نان بخورد. وى در ایران نیز در روستاى اوین (از توابع شهرستان شمیرانات) و نیز شهر تویسرکان به کار کشاورزى اشتغال داشت. وى در این زمینه مى گوید:

من کاملاً در اعمال شخصى متوجه این نکته بودم و طبق دستورات اسلامى عمل مى کردم. وقتى دستم از خدمات اسلامى در اوّل پادشاهى ظالمانه پهلوى کوتاه شد براى اعاشه خود مشغول زراعت و استخراج معادن شدم که کَلِّ بر مردم یا بر دولت نباشم. سفیر فرانسه به پهلوى اعتراض کرد که باید دولت ایران متعهد امور معیشتى من باشد. پهلوى هفتصد تومان تعیین کرد و اصرار نمودچون نمى خواستم کلّ بر دولت بشوم و نمى خواستم مجبور باشم در مقابل این حقوق تابع اجازه مفسدت جویانه پهلوى باشم جداً رد کردم و به زراعت و استخراج معادن ادامه دادم. طولى نکشید که عمل من خاک شد در چشم پهلوى و شاید ترسیده است که این عمل سرمشق و مستوره باشد براى سایر علماى اسلام تمام زراعته معادن ماشین و تراکتورهاى زراعتى و معدنى و حتى اثاث البیت خانه مسکونى مرا غارت کردمرا در حبس افکند و تا کنون محبوس عمّال او هستم. الحمد لله رب العالمین.[71]

از دیدگاه بزرگان

آیت الله شیخ محمّدرضا شمس الدّین از علماى بزرگ لبنان مقیم حوزه علمیه نجف درباره شخصیت خالصى زاه مى گوید:

من نمى خواهم این مطلب را ثابت کنم که خالصى زاده از جمله مراجع تقلید است و این که او شایسته مقام خطیر فتوا دادن به شکلى است که نزد شیعه امامیه جریان دارد مى باشد. اگر از من سؤال کنند و بپرسند چرا؟ مى گویم: نمى دانم منتها من وى را از جمله «علماى مصلح» مى دانم نه مراجع تقلید. او مانند کاشانى و بهبهانى در ایران و زنجانى در نجف و شرف الدّین در لبنان است البته در این امر هیچ گونه منقصه اى و یا مذمتى بر او و آنان نیست».

وى در تبیین این مطلب مى گوید:

البته این قضاوت به دلیل عدم اجتهاد او نیست بلکه به این دلیل است که دلها میل و اطاعت نمى کنند و تقلید نمى نمایندمگر از فردى که در امور دینى و احکام اسلامى مورد اطمینان باشد و از افرادى به شمار آید که از سیاست و کارهاى حکومتى که بر حسب ظاهر با شرط عدالت که لازمه یک مرجع تقلید است منافات دارد بدور باشنددر حالى که علماى مصلح دخالت در امور سیاسى و حکومتى را اساسى ترین شرط اداى تبلیغ و ارشاد مى دانند.[72]

دکتر عبدالهادى حائرى درباره وى مى نویسد:

شیخ محمّد خالصى پسر شیخ مهدى خالصى همراه پدرش در کشمکش هاى جنگ جهانى اوّل و مقاومت عراقى ها با حکومت دست نشانده انگلیس فعال بود. هیچ نقطه اى از رضایت و تمایل انگلیسى ها در اسناد و مدارک موجود نسبت به شیخ محمّد خالصى دیده نمى شود.[73]

آثار

آیت الله خالصى که عمر خود را در راه مبارزه با استعمار استکبار و ایادى وابسته آنان سپرى کرد از امر تحقیق و تألیف نیز غافل نشد و قریب 100 جلد کتاب تألیف نمود. برخى از این کتاب ها را در زندان و ایّام تبعید و برخى دیگر را هنگام بازگشت به وطن نگاشت.

آثار او عبارتند از:

الف) آثار عربى

1. اجیبوا داعى الله بغداد 1954م.

2. احیاء الشریعه فى مذهب الشیعة بغداد 1957م.

3. اشعة من حیاة الصادق نجف 1949م.

4. الاجوبة الخراسانیة از بین رفته است.

5. الاحتراز عن مفتریات حسن الایجاز فى اثبات اعجاز القرآن تهران 1340 ق.

6. الاسلام سبیل السعادة و السلام بغداد 1953م.

7. الاسلام فوق کل شىء 4 جلد بغداد 1958م.

8. الاعتصام بحبل الله (فى سیرة الامام على بن ابى طالب)بغداد 1951م.

9. الامام الخالصى و مسلمو الصین بغداد 1952م.

10. البراهین القطعیه فى ضرر اللامرکزیه عربى بغداد

11. البصرة تستأصل شافة الشیخیه بغداد 1951م.

12. التفسیر الخالص بغداد 1373ق.

13. التوحید الخالص بغداد 1964.

14. التوحید و الوحده بغداد 1954م.

15. الجمعه بغداد 1949م.

16. الجمعة الجامعه بغداد 1951م.

17. الحرب و الرّق فى الاسلام بغداد 1950م.

18. الحق یدمغ الباطل بغداد 1955م.

19. الدلیل الى کتاب الاقتصاد و الدولة فى الاسلام بغداد 1962م.

20. الرأسمالیة و الشیوعیة فى الاسلام بغداد 1950م.

21. الرحلة المقدسة الى بیت الله الحرامحاج.

22. الشریعة الاسلامیة خاتمة الشرائع بغداد 1953م.

23. الشهاب الثاقب فى رجم الملاحدة و الشیخیة و النواصب بغداد 1955م.

24. الشیخ محمّدمهدى الخالصى بغداد 1950م.

25. الشیخیة و البابیة بغداد 1951م.

26. الشیعة و الافتجاع یوم الطف بغداد.

27. العروبة فى دار البوار فهل من منفذ؟ مشهد مطبعة خراسان 1352ق.

28. القرآن یدعم الاسلام و یدحض ما سواه بالحجة و البرهان بغداد 1950م.

29. المانیا و الاسلام بغداد 1951م.

30. المباهلة بغداد 1950م.

31. المعارف المحمّدیه المکتبة العصریه بغداد 1341ق.

32. النیروز بغداد 1951م.

33. الوحدة الاسلامیه أزهاد و أوراد بغداد 1951م.

34. الوقایة من اخطاء الکفایة.

35. الهدى و الشفاء فى تفسیر آیات ربّ الارض و السماء فارسى تهران 1325ش.

36. اوّل الیوم من ایّام الثوره آخر یوم من ایّام الظلم بغداد 1963م.

37. توضیح العناوین.

38. حسین منّى و انا من حسین نجف 1962م.

39. حقوق الرّجل و المرأة فى الاسلام بغداد 1950م.

40. خلاصة الخطب 5 جلد بغداد 1962م.

41. رسالة جامعة مدینة العلم الى العالم بغداد 1954م.

42. رحلة الشمال 1956م.

43. زعیم الاسلام الخالد بغداد 1950 م.

44. سبب ذلّ المسلمین بغداد 1377ق.

45. سبعة و عشرون شهراً فى طهران چ 1.

46. سعادة الدارین دیوان النشر و الترجمة و التألیف بغداد 1950م.

47. شرر الفتنة الجهل فى ایران تهران 1966م.

48. شرح قواعد العلامة.

49. شرح دعاى کمیل. ع. باقرى بیدهندى در مقاله اى به نام «تحقیق شرح دعاى کمیل خالصى» به بررسى و نقد این کتاب مى پردازد.

50. شعب المقال فى احوال الرجال نجم الدّین نراقى یزد 1367 ق.

51. عزّة الامس ذلة الیوم مترجم خالصى زاده بغداد 1331ق.

52. فى لیلة مبعث النبى(صلى الله علیه وآله) بغداد 1950م.

53. فى مولد الرسول الاعظم(صلى الله علیه وآله) بغداد 1950م.

54. فى مولد امیرالمؤمنین على بن ابى طالب(علیه السلام) 2 جلد بغداد 1950م.

55. لاسعادة الاّ بالدّین بغداد 1953م.

56. معجزتا ردّ الشمس و القمر بغداد 1951م.

57. مناظرة مع القادیانیین مفقود.

58. من ذا؟ سیاحة فکریة روحیة وقت السحر بغداد 1956م. این اثر با نام «این کیست» در قم به فارسى ترجمه و در سال 1378ق. چاپ شده است.

59. منظومة فى وجوب الصلاة الجمعة تهران 1364ق.

60. نجاة المسلمین بغداد 1954م.

61. نصیحة الامام الخالصى للعراقیین بغداد عبدالعلى کاظمى 1952م.

62. وصیّة الامام الخالصى فى المستشفى بغداد 1377ق.

63. یوم قبل الثورة بغداد 1963م.

آثار فارسى

64. آینده ایران پس از واقعه آذربایجان تهران بى تا.

65. اسرار پیدایش شیخیه و بابیه و بهائیه تهران بى تا.

66. اعترافات کینیاز دالگورکى مقدمه محمّد خالصى زاده[74]

67. امان از عقرب و ارضه و پشه کاشان کاشان 1364 ق.

68. ترجمه مراسله تاریخى آیت الله خالصى زاده به احمد قوام السلطنه تهران 1362ق.

69. تفسیر خالصى تهران 1323ش.

70. جامعه بشرى فقط با قوانین اسلام اداره مى شود یزد 1368ق.

71. حقیقت حجاب در اسلام تهران 1342ق.

72. حق با على است چ اوّل چاپ و صحافى شرک سهامى افست بى ت بى جا.

73. خدا در طبیعت کامیل فلاماریون[75] شارح شیخ محمّدخالصى زاده مترجم خسروخان وارسته ناشر حاجى میرزا على آقاى فرشچیان تهران 1306ش.

74. خرافات شیخیه و کفریات ارشادالعوام.

75. خواص روزه تهران 1364.

76. دین سازى و نشر خرافات در عصر علم و دانش تهران بى ن بى تا.

77. راهزنان حق و حقیقت یا بازگشتگان به سوى بربریت و جاهلیت 1371 ق چاپخانه معارف کاظمین.

78. روحوریحان چاپخانه خودکار ایران بى تا.

79. سبل الرشاد چ 1 تهران 1368ق.

80. شکر و دع چاپ ایران مفقود.

81. کشف الاستار فارسى تهران 1364ق.

82. گفتار حق فارسى تهران 1365ق.

83. مبلغ بهایى در محضر آیت الله خالصى یزد 1367ق.

84. مظالم انگلیس در بین النهرین تهران 1341ق.

85. معراج خیرالأنام یا آیینه اسلاماصفهان1350ق.

86. مناظره با مبلغین بهایى در تهران تهران 1367ق.

87. منظومه در وجوب عینى نماز جمعهتهران 1364ق.

88. مواعظ اسلامى خراسان 1344ق.

89. وحدت اسلامى یزد فارسى 1370ق.

90. هدى و شف یا تفسیر قرآن به زبان فارسى بى ج بى ن 1364ق.

آثار خطى

کتاب هایى به صورت خطى از آیت الله محمّد خالصى زاده به یادگار مانده که در کتابخانه مدرسه «مدینة العلم» نگهدارى مى شوند و هنوز به چاپ نرسیده اند.

1. احوال الامام الشیخ محمّدمهدى الخالصى الکبیر.

2. احیاء السنة و اماتة البدعة.

3. الاقتصاد و الدولة فى الاسلام.

4. العراق فى وجه الاحتلال.

5. الکمة العلیا فى بیان اسرار الشریعة السمحا.

6. النُظُمُ المالیة فى الاسلام.

7. ایضاح العناوین.

8. بطل الاسلام [76]

9. سبل السّلام.

10. فى سبیل الله.

11. نظام عائله الاسلامى[77]

فرزندان

شیخ محمّد خالصى زاده ازدواج هاى متعددى داشته که حاصل آن ها هشت فرزند (5 پسر و 3 دختر) مى باشد. فرزندان پسر ایشان عبارتند از:

1. محمّدجعفر اوّلین فرزند ایشان که فوت کرده است.

2. محمّدرضا.

3. آیت الله محمّدمهدى خالصى که در سال 1938م. در تویسرکان متولّد شد.[78]

وى جانشین پدر در اداره مدرسه آیت الله خالصى است و نیز در همان مدرسه تدریس مى کند. او به خاطر ضدیّت با رژیم دیکتاتورى صدام حسین چندین بار از سوى این رژیم دستگیر و زندانى شد و این دستگیرى در سه نوبت (سال 1966 1983 و 1987م.) نزدیک بود به شهادت وى منجر شود ولى عنایت الهى شامل حالش شد. وى داراى تألیفاتى نیز مى باشد.[79]

4. حجت الاسلام و المسلمین محمّدهادى استاد حوزه عملیه ى «آل خالصى».

5. حجت الاسلام و المسلمین محمّدجواد خالصى. وى هم اکنون امام جماعت حرم مطهّر و منوّر کاظمین(علیهما السلام) مى باشد.

همچنین دو فرزند آیت الله خالصى در دوران تبعید وى فوت نمودندیحیى در تویسرکان و محمّدحسین در یزد به دیار حق شتافت.[80]

وفات

سرانجام روح بلند آیت الله خالصى در شب جمعه 19 رجب 1383 (30 / 9 / 1342ش.) در بیمارستان «الرازى» بغداد به سوى پروردگار خویش شتافت و موجى از غم و اندوه را در دل ها باقى گذاشت.

روز جمعه با اعلام عزاى عمومى رسمى در سراسر عراق و پخش خبر ارتحال وى از رادیو خیل تشییع کنندگان به سوى مسجد «براثا»سرازیر شدند و پس از برگزارى نماز جمعه پیکر پاکش بر دستان تشییع کنندگان داغدیده از بغداد تا کاظمین تشییع شد و پس از برگزارى نماز در حجره درس خود در صحن مطهّر دفن گردید.[81]


[1]. جهت اطّلاع بیشتر از زندگى آثار و افکار آیت الله خالصى زاده ر. ک: شیخ محمّد خالصى زاده روحانیت در مصاف با انگلیس از نگارنده مرکز اسناد انقلاب اسلامى 1383.

[2]. موسوعة عتبات المقدسه قسمکاظمین جزء 3 ص90.

[3]. محمّدمهدى خالصى خصم استعمار محمّد اصغرى نژاد ص 73.

[4]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 126.

[5]. الحقائق الناصعة ص 513.

[6]. رسالات الاسلامیه ج 12 ص 425ر. ک: محمّدمهدى خالصى خصم استعمار.

[7]. وى از عالمان و اندیشمندان شهر کاظمین بودمجلسى ادبى داشت که 30 نفر از ادیبان و شعراى شهر در آن شرکت مىکردند. از شاگردان و تربیتیافتگان او مىتوان به محمّدجواد صدر فرزند سیّد اسماعیل صدر اشاره نمود. (رسالات الاسلامیة ج 12 ص 428.).

[8]. او از علماى مجاهد شیعه عراق در قرن سیزدهم و چهاردهم هجرى بود که در سال 1274هـ.ق. در کاظمین به دنیا آمد. سپس براى کسب معارف اهلبیت(علیهم السلام) به نجف اشرف هجرت نمود و مقدّمات و سطوح فقه و اصول را با موفقیت پشت سرگذاشت و در درس شیخ محمّدحسین کاظمى و میرزا حبیب الله رشتى شرکت نمود در جریان جنگ جهانى اوّل همگام با علماى عراق فتواى جهاد صادر نمود. و در سال 1347ق. در کاظمین درگذشت.

علماى مجاهد ص 387.

[9]. میعاد با سپیدهگشایان ص 59.

[10]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 15.

[11]. میعاد با سپیدهگشایان ص 59.

[12]. علماى مجاهد ص 187.

[13]. محمّدمهدى خالصى خصم استعمار ص 35.

[14]. میعاد با سپیدهگشایان ص 60.

[15]. علماى مجاهد ص 187.

[16]. همان.

[17]. نماینده مردم تهران در مجلس شوراى ملّى.

[18]. سیّد محمد تدیّن نماینده مردم تهران در دوره چهارم مجلس شوراى ملّى.

[19]. تاریخ بیست ساله ایران حسین مکى ج 2 ص 484.

[20]. چالش جمهورى و سلطنت در ایران ص 154.

[21]. تاریخ بیستساله ایران ج 2 ص 484.

[22]. خاطرات عینالسلطنه ج 9 ص 6817.

[23]. نماینده مردم دماوند در دوره چهارم و پنجم مجلس شوراى ملّى (اسامى نمایندگان مجلس شوراى ملّى ص43).

[24]. همان.

[25]. نورالدّین کیانورى فرزند شیخ مهدى و نوه آیت الله شهید شیخ فضلالله نورى.

[26]. روزنامه اطلاعات ضمیمه 23 / 9 / 1371 ش.

[27]. چالش جمهورى و سلطنت در ایران ص 155.

[28]. عباسقلى گلشائیان فرزند رضا قلى خان محتشمالدوله در سال 1281ش. در تهران متولّد شد. پس از تحصیل مقدّمات وارد دارالفنون گردید و سپس در مدرسه عالى علوم قضایى را فرا گرفت. او کارمند وزارت دادگسترى و وزارت دارایى و رئیس شوراى عالى بانک ملّى ایران بود. وى در 1369 ش. در تهران درگذشت.

[29]. گذشتهها و اندیشههاى زندگى یا خاطرات من ص 99.

[30]. رضا خان ص 78.

[31]. جریانها و سازمانهاى ملّى ـ مذهبى ایران ص 68.

[32]. چالش جمهورى و سلطنت در ایران ص 179.

[33]. مطبوعات ایران از شهریور 1320 ـ 1326ش. ص 158.

[34]. مطبوعات ایران ص 147.

[35]. سیّد محمّدباقر حجازى فرزند آیت الله سیّد مصطفى حجازى از علماى ایران بود. وى با همکارى حاج سراجو... با افکار و عقاید احمد کسروى مقابله مىکرد (جریانها و سازمانهاى ملّى ـ مذهبى در ایران ص 68).

[36]. مطبوعات ایران از شهریور 1320 ـ 1326ش. ص 162.

[37]. علىاکبر حکمىزاده از روحانیون قم به شمار مىرفت. آیت الله سیّد حسین بدلا که مدتى در مدرسه رضویه قم با او همحجره بوده است درباره او مىنویسد:

علىاکبر حکمىزاده فرزند شیخ مهدى پایینشهرى و پایینشهرى داماد سیّد ابوالحسن طالقانى (پدر سیّد محمود طالقانى) بودملبس بود و زیاد به تهران مىرفت. بیشتر اوقات به منزل عباسقلى بازرگان (پدر مهندس مهدى بازرگان) مىرفت و این عامل انحراف او شد (هفتاد سال خاطره از آیت الله سیّد حسین بدل ص 195 با تلخیص)

شیخ علىاکبر حکمىزاده ابتدا مجله همایون را در قم منشر نمود. پس از مدتى کتاب «اسرار هزار ساله را نوشت و در آن 13 سوال مطرح کرد و از عالمان خواست که به این سؤالها جواب دهند. این سؤالها که بیشتر شبهه است تا سؤال حول محور استخاره توسل امامت احادیث مربوط به عزادارى و ثواب آن حکومت ستمگران ناسازگارى برخى از احادیث با عقل و زندگى علت علاقه نداشتن مردم به دین و.... بود. این همان کتابى است که امام خمینى کتاب وزین کشف اسرار را در جواب آن نگاشتند (جریانها و سازمانهاى ملّىـمذهبى در ایران ص 253).

[38]. جریانها و سازمانهاى ملّى ـ مذهبى در ایران ص 87.

[39]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 148.

[40]. علماى مجاهد ص 189.

[41]. میعاد با سپیدهگشایان ص 70.

[42]. اشاره به جراحت وى در جنگ جهانى اوّل در پیکار با استعمار پیر انگلیس.

[43]. پنجاه خاطره از پنجاه سال ص 108.

[44]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 35.

[45]. همان ص 150.

[46]. همان ص 157.

[47]. همان.

[48]. علماى مجاهد ص 189.

[49]. تاریخ فرهنگ معاصر ش 5 ص 163.

[50]. مدرسه علمیه سلطانى (امام خمینى) بزرگ ترین مدرسه علمیه کاشان واقع در بازار کاشان و زاویه شمالى میدان کمالالملک یکى از آثار بسیار زیباى دوران قاجاریه است که به دستور فتحعلى شاه در 1221 ق. شروع و در 1229 کار ساخت آن به پایان رسید.

این بنا داراى 52 حجره سرداب تابستانى کتابخانه و مسجد است. پس از ساخت امر تولیت این بناى کمنظیر و موقوفات مربوط به آن به ملاّ احمد نراقى و پس از او به فرزندان و نوادگان او سپرده شد.

در دوران معاصر آیت الله شیخ جعفر صبورى قمى مدیریت آن را دارا بوده که دار فانى را وداع گفته است تولیت این مدرسه اکنون برعهده آیت الله شریعتى از نوادگان دخترى مرحوم نراقى است. (سیماى کاشان ص 75 با تلخیص).

[51]. تاریخ فرهنگ معاصر ش 5 ص 163.

[52]. همان ص 165.

[53]. هفتاد سال خاطره از سیّد حسین بدل ص 200.

[54]. پنجاه خاطره از پنجاه سال ص 111.

[55]. کلمهاى انگلیسى به معناى سالن.

[56]. اسناد خالصىزاده.

[57]. همان ص 291.

[58]. پنجاه خاطره از پنجاه سال ص 111.

[59]. همان.

[60]. ر. ک: آخر کتاب (اسناد).

[61]. یکى از نکات مهم و مثبت در زندگى آیت الله خالصىزاده همین امر است زیرا ثابت مىکند که نه دولت وابسته عراق تحمل خالصىزاده را داشت و نه دولت وابسته ایران.

[62]. اصل نامه در «مرکز وثائق الامام الخالصى» در تهران موجود است.

[63]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 57.

[64]. المعارف المحمّدیه ص 38.

[65]. همان ص 40.

[66]. مرز میان دین و سیاست ص 11.

[67]. میعاد ص 72.

[68]. اشاره به فوت رضا خان.

[69]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 25.

[70]. همان ص 23.

[71]. کشف الاستار ص 21.

[72]. میعاد با سپیدهگشایان ص 62.

[73]. همان ص 32.

[74]. اعترافات ص 3.

[75].کامیل فلاماریون متولّد 1842م. از بزرگ ترین و مشهورترین اندیشمندان و نویسندگان اروپا در قرن 19 و 20 مىباشد. این کتاب چندین بار چاپ شده است.

[76]. همان.

[77]. فهرست آثار او از کتاب «صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى» بخش آثار اقتباس شده است.

[78]. آیا اینان مسلمانند؟ ص 47.

[79]. معجم المؤلفین العراقین ج 3 ص 254.

[80]. صفحات مشرقه من الجهاد الدینى و السیاسى لعلماء العراق الامام المجاهد الشیخ محمّد الخالصى ص 14.

[81]. کیهان اندیشه ش 75 ص 195.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمد
نام خانوادگی خالصى زاده
نام پدر آیة اللَّه شیخ محمّدمهدى خالصى
نام معروف شیخ محمد خالصى زاده
خاندان خالصی
نسب علی بن مظاهراسدی برادرحبیب بن مظاهر
تاریخ تولد (شمسی) 1266
تاریخ تولد (قمری) 1304
مکان تولد عراق،کاظمین
تاریخ فوت (شمسی) 1342
تاریخ فوت (قمری) 1383
مکان فوت عراق،بغداد
مکان دفن عراق،کاظمین،حرم امام کاظم علیه السلام

استادان

تالیفات

No image

الاجوبة الخراسانیة

No image

الجمعه، بغداد، 1949م

No image

النیروز، بغداد، 1951م

No image

توضیح العناوین

No image

رحلة الشمال، 1956م

No image

شرح قواعد العلامة

No image

شرح دعاى کمیل

No image

من ذا؟

No image

خدا در طبیعت،

No image

خواص روزه، تهران 1364

No image

ایضاح العناوین

No image

بطل الاسلام

No image

سبل السّلام

No image

فى سبیل اللَّه

No image

نظام عائله الاسلامى

حکایات

No image

خودکفایى

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد ششم

کتاب گلشن ابرار - جلد ششم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS