دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

فرقه کرامیه Kramyh

No image
فرقه کرامیه Kramyh

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : صفاتيه، مرجئه، كراميه، مجسمه، مشبهه

بسیاری از فرق با انگیزه­های ناشایست موجودیت یافتند و با همان اغراض فاسده به موجودیت خود استمرار بخشیدند. حب مقام و ریاست، طمع و ثروت اندوزی، زورگوئی و ستم و حتی اظهار زهد و تقوی می­تواند از عوامل و انگیزه­های موثر برای تشکیل فرقه باشد. فرقه کرامیه از جمله فرقی است که در آن ریاء و نفاق و تظاهر به زهد و عبادت باعث تشکیل و اوج­گیری آن شد. در این نوشتار به معرفی این فرقه می­پردازیم.

مؤسس فرقه کرامیه

ابوعبدالله محمد بن کرام سردمدار اندیشه کرامیه است.[1] او سجستانی بوده و از آنجا به گرجستان تبعید و مطرود شد. وی با تملق و نفاق توانست هم­پیمانانی بدست آورد. چنانکه گفته­اند با تظاهر به زهد و تعبد، خودش را در نظر اهالی گرجستان و اطراف آن جلوه­ای دینی داد و سپس ایشان را به بدعت خویش کشاند تا اینکه با او بیعت کردند.

تبلیغ ریاکارانه

او با عده­ای از هم­پیمانانش در ایام ولایت محمد بن طاهر بن عبدالله حاکم مستعین در خراسان[2] به نیشابور رفته و با تظاهر، به فریب اهل آن دیار پرداخت و در آنجا دعوت خود را علنی نمود.

ثمره تبلیغات او در نیشابور به وجود آمدن سه فرقه کرامیه به نام حقاقیه، طرائقیه و اسحاقیه در خراسان شد. این سه فرقه از کرامیه به مجسمه خراسان معروف هستند.[3]

آثار قلمی محمد بن کرام

او نویسنده کتابی به نام عذاب قبر است. وی در آن به تبیین اندیشه­ها و افکار خود پرداخته ولی چون در آن مطالب غیر معقول بوده بعدا عده­ای از همفکران او اصل کتاب را با حذف مطالب سخیف تغیر دادند تا بر اعتبار آن بیفزایند و دیگر اصل آن را افشاء ننمودند. به عنوان نمونه یکی از عقائد باطل او در این کتاب این است که به چگونگی و کیفیت خدا و همچنین مکان الله پرداخته است.[4]

موضع­گیری نویسندگان

معمولا نویسندگان فرق و مذاهب که خود از اهل سنت می­باشند وقتی به شرح حال کرامیه می­پردازند به طعن و ذم این گروه می­پردازند.

به چند نمونه از این اظهارات اشاره می­کنیم:

1.محمد بن کرام فردی منافق و متظاهر به عبادت و زهد برای فریب مردم بود.

2.بدعتهای او در اسلام بیشتر از آن است که در این مختصر مقالات بگنجد.

3.او دارای کتب و تصانیف بسیاری است اما کلامش در نهایت زشتی و بطلان است.[5]

4.در فروع دین اقوال عجیبی دارند و مدار کار این گروه خرقه پوشی و فریب دادن و تظاهر به زهد است.[6]

5.سران فرق کرامیه از علماء معتبر نیستند بلکه از سفهاء جاهل هستند.[7]

6.اعتقاد کرامیه (به اینکه خدا محل حوادث است) در هیچ امتی مشابه ندارد مگر مجوس.[8]

7.عقائد او شبیه به عقائد ثنویه و نصاری است در اینکه خدا از جهت تحتانی محدود است و اینکه خدا جوهر است.[9]

8.بعید است که محمد بن کرام از دیانت برخوردار باشد. چون به علم شریعت (فقه) و ابوحنیفه و شافعی جسارتهائی دارد و گفته :

ان علم الشافعی و ابی حنیفه جملته لا تخرج من سراویل امراة [10]

(تمام علم شافعی و ابوحنیفه از جامه زنی خارج نمی­شود کنایه از اینکه دانش آندو در فقه فاقد ارزش علمی است)

اعتقادات محمد بن کرام و فرق کرامیه

الف. در باب خدا شناسی:

او علاوه بر اثبات صفات و حالات برای خداوند به نحو تشبیه و تجسیم به تبیین مسائل خداشناسی از دیدگاه خود پرداخته و در مقالاتش به تعیین جایگاه و مکان خداوند پرداخته و سوالی را که فرق مشبهه به سادگی جواب می­دهند با عباراتی منحرف کننده تنقیح نموده است.

با دقت در عقاید او می­توان التقاط مکاتب باطل دیگر را در آن مشاهده نمود. به برخی ازاین موارد اشاره می کنیم :

1.معبود وی بر روی عرش قرار دارد.

2.ذاتا خدا درجهت فوق می داند.

برخی از کرامیه معتقدند که خدا در جهت بالا و در محاذی عرش است.

3.برای معبودش انتقال و دگرگونی و فرود آمدن را ممکن می­شمرد.[11]

4.هر موجودی که عرض نباشد (جسم باشد) باید در یکی از جهات باشد و معین نموده­اند که خدا در برترین و شریفترین جهات یعنی جهت فوق است.[12]

5.محمد بن کرام معتقد است که خدا جسم است و از جهت تحتانی نهایت دارد. او

در این اعتقاد شباهت به قول ثنویه پیدا کرده است که معتقدند نور از جهت تحتانی محدود به تاریکیها است.

6.عرش مکان خداست و خدا مماس با عرش است.

7.او و پیروانش خداوند را محل و جایگاه تمام حوادث می­دانند.[13]

8.کلام خدا را قدیم ولی قول خدا را حادث می­پندارند.

9.علم و قدرت و حیات را حالاتی برای خدا می­دانند. می­گویند خداوند به علم عالم است و به قدرت قادر است و به حیات حی است.[14]

ب.نبوت و رسالت از دیدگاه کرامیه

از بدعتهای این فرقه تحلیل نادرست ایشان از نبوت و رسالت است که بدون شک با چنین تحلیلات نادرست ازمنکرین نبوت ورسالت خواهند شد.

تحلیل نبوت ازنظر کرامیه

رسالت و نبوت دو حالت عرضی در وجود رسول و نبی است و معجزه و وحی و عصمت، ملاک نبوت و رسالت نیست بلکه هر کس که در او چنین حالت عرضی (نبوت و رسالت) حاصل شود بر خدا واجب است که او را به سوی خلق مبعوث نماید. اگر او را ارسال کند آن شخص مرسل (فرستاده شده) می­شود وإلا مرسل نیست.

با این ملاکی که در باب نبوت و رسالت ارائه می­دهند به فرعی از مسائل نبوت نیز پرداخته و اظهار می­کنند که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در قبر رسول است ولی مرسل نیست.[15]

این گروه در واقع منکر نبوت و رسالت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم هستند و خواسته­اند با تحلیلی که تماما مغالطه و بدون برهان است به این انکار رنگی علمی دهند.

ج. امامت [16]

در مساله امامت به چیزی جز توجیه عملکرد ظالمان و اتهام به امیر مؤمنان علی علیه السلام توجهی ندارند. موضع­گیری ایشان دقیقا با سلفیان از اهل سنت تطابق کامل دارد. همچنانکه با شیعه تضاد شدید دارند.

ملاک درتعیین امام

تعیین امام به اجماع امت است نه به نص و نصب از طرف خدا و رسول . با این ملاک به عملکرد سقیفه و زیر پا گذاشتن دستور خداوند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مهر صحت زدند و علت اینکه پیامبر را بعد از وفات مرسل نمی­دانند به خاطر این است که بتوانند به راحتی بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم امر خلافت را زیر پا بگذارند.

شهرستانی از علماء اهل سنت و نویسنده ملل و نحل تصریح می­کند که ایشان در مورد مساله امامت عقیده اهل سنت را دارند.

امامت دردومنطقه

ایشان بیعت با دو امام در دو منطقه را جایز می­دانند. با این ملاک، خلافت ظالمانه پیشوای حیله­گران یعنی معاویه را در شام مشروعیت می­بخشند و بر اتباعش اطاعت از او را واجب شمرده­اند. با وجود اینکه در عراق و حجاز امیرالمومنین علی علیه السلام خلیفه رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بود.

توجیه اعمال معاویه

آنها معاویه در تمام استبدادها وظلمها و غارتها و خونریزی­ها و قتل مؤمنین و مؤمنات و جنگ با امیرالمومنین علی علیه السلام برای طلب خون عثمان عملکردی صحیح داشته است.

اتهام بی جا

امیرالمومنین علی علیه السلام را متهم در قتل عثمان معرفی می­کنند و گفته­اند صبر و سکوت او و مقابله نکردن با شورشیان موجب قتل عثمان شد.

د. تعریف ایمان

این فرقه با تعریف ایمان با تفکر مرجئی فروع کثیری از بدعتها و ابتذال در عقیده و عمل را به ارمغان آورده است.

در تعریف ایمان گفته­اند: ایمان فقط اقرار و تصدیق (به شهادتین) زبانی است و غیر از این ایمان نیست.

البته در تفسیر اینکه ایمان قول است گفته­اند مراد اقرار زبانی اکنون به شهادتین نیست بلکه مراد اقرار زبانی به شهادتین در عالم ذر هست، آنگاه که خدا پرسید آیا من پروردگار شما نیستم و همه گفتند بله. ایشان معتقدند این قول (بلی) تا ابد باقی است و حکمش زائل نمی­شود. یعنی همه (که چنین جوابی به خدا دادند) مومن­ هستند.

فروعات مساله ایمان:

1.منافقین عهد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ایمان حقیقی داشتند.

2.کفر حقیقی به خدا انکار نمودن زبانی اوست.

3.منافقین ایمانشان به اندازه ایمان انبیاء و ملائکه و جبرئیل و میکائیل است. زیرا همگی اقرار زبانی داشتند.[17]

هـ .فتاوای فقهی

از مهمترین مسائل متمایز کننده یک فرقه، دیدگاههای فقهی آنهاست. به نمونه­هائی از فتاوای کرامیه توجه کنیم:

1.نماز در زمین و مکان نجس جایز است. چنانکه در لباس و بدن نجس نیز جایز است.

2.طهارت از نجاست واجب نیست. ولی طهارت از حدث واجب است.

3.غسل و نماز میت واجب نیست.

4.واجبات مانند نماز واجب و حج واجب نیاز به نیت ندارد چون نیتی که قبلا در عالم ذر شده کفایت می­کند.

5.نیت در نمازهای مستحبی واجب است زیرا در عالم ذر نیت آن قبول نشد.[18]

شخصیتهای برجسته کرامیه

علاوه بر محمد بن کرام و ذکر عقائد خاص او در فرقه کرامیه سرانی هستند که به عقائد خاص آنها پرداخته شده است؛ مانند محمد بن هیصم و ابراهیم بن مهاجر. در این قسمت به برخی از عقاید ایشان اشاره می­کنیم:

محمد بن هیصم سرکرده هیصمیه از کرامیه

او گفته است بین خدا و عرش بی­نهایت فاصله وجود دارد. جدا بودن و بالا بودن برای خدا صحیح است. او با عالم جدائی ازلی دارد (بی­نهایت فاصله دارد) ولی محاذات (مقابل بودن) و تحیز (اشغال نمودن) در مورد خدا معنی ندارد.[19]

عقاید ابراهیم بن مهاجر از کرامیه

1.اسم، عرض و حالتی برای مسمی و قائم به اوست.

2.خداوند جسم است.

3.زانی جسم نیست بلکه عرض و حالت در جسم است. سپس با حد واجب شرعی بر زانی مخالفت نموده و گفته حد بر جسم وارد می­شود نه بر زانی.[20]

4.عرض خدا به اندازه عرض عرش است.[21]

مقاله

جایگاه در درختواره تاریخچه فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

جنگ، حمله آمریکا و موقعیت عبودیّت

جنگ، حمله آمریکا و موقعیت عبودیّت

یادداشت | رضا طراوت

سرایدار

سرایدار

یادداشت | سعید احمدی

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

یادداشت | حبیب‌الله اسداللهی

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

زندگی در تظاهر اجتماعی زنان

یادداشت | حبیب‌الله اسداللهی

No image

فرزند خواندگی

پر بازدیدترین ها

No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS