رباخوارى يكى از گناهان كبيره است كه در قرآن جنگ با خدا محسوب شده است. [1] گناه يك درهم ربا بزرگتر از آن است كه انسان هفتاد مرتبه با محرم خود زنا كند. [2]
1. رباى پدر و فرزند از يكديگر 2. رباى زن و شوهر 3. ربا از كافرى كه در پناه اسلام نيست. [3]
اگر بخواهند ظرفى را كه به شراب نجس شده با آب قليل آب بكشند، بايد سه مرتبه بشويند و بهتر است هفت مرتبه شسته شود. [4]
ظرف نجس را با آب قليل بايد سه مرتبه شست، بلكه در آب كُر و آب جارى هم احتياط سه مرتبه است. [5]
ظرف نجس را با آب قليل به اين صورت مى شود آب كشيد; يكى آن كه سه مرتبه پر كنند و خالى كنند، ديگر اين كه سه دفعه قدرى آب در آن بريزند و هر دفعه آب را در آن طورى بگردانند كه به جاهاى نجس آن برسد و بيرون بريزند. [6]
اگر ظرف بزرگى مثل پاتيل نجس شود، چنانچه سه مرتبه آن را از آب پر و خالى كنند پاك مى شود. و همچنين است اگر سه مرتبه از بالا آب در آن بريزند، به طورى كه تمام اطراف آن را بگيرد. و در هر دفعه آبى كه ته آن جمع مى شود بيرون آورند. [7]
اگر ظاهر برنج و گوشت يا چيزى مانند اينها نجس شده باشد. چنانچه آن را در ظرفى بگذارند و سه مرتبه آب روى آن بريزند و خالى كنند، پاك مى شود و ظرف آن هم پاك مى شود. [8]
در وضو، شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب، مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مى باشد. [9]
مدت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمى شود و اگر مختصرى از سه روز كمتر باشد حيض نيست. [10]
بايد سه روز اول حيض پشت سرهم باشد. پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض نيست. [11]
اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند خون دوم حيض است. و خون اول اگرچه در روزهاى عادتش باشد، حيض نيست. [12]
اگر انسان، ميّتى را كه سه غسل او كاملاً تمام شده است مس نمايد غسل بر او واجب نمى شود ولى اگر پيش از آن كه غسل سوم تمام شود جايى از بدن او را مس كند اگرچه غسل سوم آنجا تمام شده باشد بايد غسل مسّ ميّت كند. [13]
اول با آبى كه با سدر مخلوط باشد. دوم با آبى كه با كافور مخلوط باشد، سوم با آب خالص. [14]
مرد مى تواند دختربچه اى را كه سن او از سه سال بيشتر نيست غسل دهد و زن هم مى تواند پسربچه اى را كه سن او از سهسال بيشتر نيست غسل دهد. [15]
ميّت مسلمان را بايد با سه پارچه كه آنها را لنگ و پيراهن و سرتاسرى مى گويند، كفن نمايند. [16]
طلاق تا سه بار صحيح است. [17] اگر زنى را دو بار طلاق دهد و به او رجوع كند، يا دو بار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است. [18]
مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند و غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است. [19]
كسى كه در يك نماز سه مرتبه شك كند يا در سه نماز پشت سر هم شك كند كثيرالشك است. و نبايد به شك خود اعتنا كند. [20]
1. در بين نماز سهواً حرف بزند 2. يك سجده را فراموش كند 3. در نماز چهار ركعتى بعد از سجده دوم شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت. [21] و در دو مورد هم احتياط واجب آن است كه سجده سهو بنمايد: 1. در جايى كه نبايد نماز را سلام دهد مثلاً در ركعت اول سهواً سلام بدهد 2. تشهد را فراموش كند. [22]
1. خود انسان يقين كند چيزى نجس است.
2. كسى كه چيزى در اختيار او است بگويد آن چيز نجس است.
3. دو مرد عادل بگويند چيزى نجس است. [23]
1. خود انسان يقين كند مثل آنكه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
2. دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند. مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.
3. عده اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم راتشخيص دهند، بگويند و از گفته آنان اطمينان پيدا شود. [24]
زمين با سه شرط كف پا و ته كفش نجس را پاك مى كند. [25]
1. پاك باشد 2. خشك باشد 3. نجاست در كف پا و ته كفش به واسطه راه رفتن يا ماليدن بر زمين برطرف شود.
مسأله: براى پاك شدن كف پا و ته كفش بهتر است پانزده قدم يا بيشتر راه برود. [26]
مسأله: لازم نيست كف پا و كفش نجس، تر باشد بلكه اگر خشك هم باشد با راه رفتن پاك مى شود. [27]
1. با شهوت بيرون بيايد; 2. با فشار بيرون بيايد; 3. همراه با سستى بدن باشد. [28]
قليله، متوسطه و كثيره. [29]
مسأله: در استحاضه قليله بايد براى هر نماز يك وضو بگيرد و نوار بهداشتى را عوض كند و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده آب بكشد. [30]
در سه صورت اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است: [31]
1. به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن اوست لباس يا بدنش به خون آلوده باشد.
2. بدن يا لباس او مقدار كمتر از درهم كه تقريباً به اندازه يك سكه مى شود به خون آلوده باشد.
3. ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.
مسأله: اگر خون بريدگى و زخم كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است. [32]
مسأله: اگر خون روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد هر كدام را جدا بايد حساب نمود. [33]
مسأله: لباس و بدنى كه به واسطه خون و (آب) نجس شده نمى شود با آن نماز خواند. [34]
1. پانزده مرتبه از شير يك زن بخورد; 2. يك شبانه روز شير يك زن را بخورد; 3. به قدرى از شير يك زن بخورد كه بگويند گوشت او از شير آن زن روئيده است. [35]
در نماز آيات مستحب است بجاى اذان و اقامه سه مرتبه به قصد اميد ثواب بگويد الصلاة. [36]
اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند، يا اگر زن در عزاى ميّت صورت خود را بخراشد به طورى كه خون بيايد يا موى خود را بكَنَد بايد ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد بلكه اگر خون هم نيايد بنا بر احتياط بايد به اين دستور عمل نمايد. [37]
كفاره شكستن قسم، اطعام يا لباس دادن به ده نفر است و اگر نتواند طعام يا لباس بدهد بايد سه روز روزه بگيرد. [38]
1. روييدن موى درشت زير شكم بالاى عورت; 2. بيرون آمدن منى; 3. تمام شدن پانزده سال قمرى در پسران و تمام شدن نه سال قمرى در دختران. [39]
استبراء عمل مستحبى است كه مردها بعد از بيرون آمدن بول انجام مى دهند، و طريقه آن اين است كه بعد از قطع شدن بول سه دفعه با انگشت ميانه دست چپ از مخرج غائط تا بيخ آلت بكشد و بعد، انگشت شست را روى آلت و انگشت سبابه را زير آن بگذارد. سه مرتبه تا ختنه گاه بكشد و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهد. [40]
سه آب به نامهاى وذى، مذى و ودى گاهى از محل ادرار خارج مى شوند و حكم منى را ندارند. آبى كه گاهى در حين تحريك شهوت از انسان خارج مى شود و به آن مذى مى گويند پاك است و نيز آبى كه گاهى بعد از منى بيرون مى آيد و آن وذى است و آبى كه گاهى بعد از بول بيرون مى آيد و به آن ودى مى گويند اگر بول به آن نرسيده باشد پاك است. [41]
مقدار زكات فطره سه كيلو گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج و مانند اينهاست كه بايد خود آنها را به مستحق بدهند يا پولش را. [42]
1. بلوغ 2. عقل 3. قدرت. و مكلف در صورتى كه يكى از سه مورد فوق را نداشته باشد، تكليفى بر او نيست. [43]
در ورود به نماز سه واجب بايد انجام شود: 1. آرامش بدن 2. نيت 3. تكبيرة الاحرام. [44]
1. غسلهايى كه در زمانهاى خاصى انجام مى شود همچون غسل جمعه و غسل شب قدر 2. غسلهايى كه براى مكانهاى خاص انجام مى شود همچون غسل زيارت 3. غسلهايى كه براى انجام كار خاصى همچون برنامه اعمال اعتكاف انجام مى شود. [45]
براى انسان در طول زندگى سه نوع شهادتين مطرح است: 1. در ابتداى زندگى به صورت اذان و اقامه 2. شهادتين در انتهاى زندگى 3.اذان و اقامه اى كه روزانه خود مكلف ده بار در نمازهاى يوميه مى گويد و بدين گونه عقايد خود را تقويت مى كند.
1. پدر و مادر و اولاد ميت و با نبودن اولاد، اولادِ اولاد هرچه پايين روند، هركدام آنان كه به ميت نزديك تر است ارث مى برد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته دوم ارث نمى برند 2. جد يعنى پدربزرگ و پدر او هرچه بالا رود و جدّه يعنى مادر بزرگ و مادر او هرچه بالا رود پدرى باشند يا مادرى و خواهر و برادر و با نبودن برادر و خواهر، اولاد ايشان هركدام آنان كه به ميت نزديكتر است ارث مى برد و تا يك نفر از اين دسته هست دسته بعد ارث نمى برند 3. عمو و عمه و دايى و خاله هرچه بالا روند و اولاد آنان هرچه پايين روند و تا يك نفر از عموها و عمه ها و دايى ها و خاله هاى ميت زنده اند، اولاد آنان ارث نمى برند ولى اگر ميت عموى پدرى و پسرعموى پدر و مادرى داشته باشد (و غير از اينها وارثى نداشته باشد) ارث به پسرعموى پدر و مادرى مى رسد و عموى پدرى ارث نمى برد. [46]
1. با شخص معصيت كار طورى عمل شود كه بفهمد براى ارتكاب او به معصيت اين برخورد با او شده 2. امر به معروف زبانى 3. توسل به زور كه شرايط خاصى دارد و براى توضيح بيشتر بايد به كتابهاى توضيح المسائل مراجعه نمود. [47]
1. نماز عيد فطر 2. نماز عيد قربان 3. نماز استسقاء. [48]
اگر پول جنسى را كه نقد خريده تا سه روز ندهد و جنس را تحويل نگيرد، فروشنده مى تواند معامله را به هم بزند. [49]
. غسل ميت 2. غسل جبيره 3. غسلى كه روزه دار انجام مى دهد.
1. ترتيبى (بر كسى كه كفاره واجب است بايد به ترتيبى كه از او خواسته شده است انجام دهد مثلاً در كفاره قسم يا كفاره قضاى روزه ماه رمضان كه بايد ده نفر را طعام بدهد و اگر نتوانست سه روز روزه بگيرد 2. تخييرى (كه از ابتدا خود مكلف مى تواند نوع كفاره را اختيار كند مانند كفاره روزه، نذر، عهد و اعتكاف) 3. كفاره جمع مانند كفاره افطار روزه به حرام. [50]
اولين تعقيب بعد از نماز گفتن سه تكبير است كه همزمان با گفتن تكبيرها دستها را تا جلوى گوش بالا مى بريم. [51]
تشخيص قبله سه راه دارد: 1. خود انسان يقين كند 2. دو نفر عادل بگويند 3. كسى كه از روى قاعده علمى قبله را مى شناسد و مورد اطمينان است بگويد. [52]
1. حيض 2. نفاس 3.استحاضه. [53]
مكانهايى كه نماز در آن باطل است سه تا است: 1. مكانهايى كه ملكش از ديگرى است و راضى نيست 2. مكانهايى كه منافعش از ديگرى است و راضى نيست (مانند خانه اجاره اى) 3. مكانهايى كه حق ديگرى به آن تعلق گرفته (مانند حق شريك، حق طلبكاران ميت، حق ورثه، حق تقدم). [54]
1. وضو 2. غسل 3. تيمم. [55]
در سه صورت مخرج غائط فقط با آب پاك مى شود: 1. با غائط، نجاست ديگرى مثل خون بيرون آمده باشد; 2. نجاستى از خارج به مخرج غائط رسيده باشد; 3. اطراف مخرج بيشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد. [56]
بايد 1. خوراكى 2. پوشاكى 3. معدنى نباشد. [57]
در نماز سه پيوند مطرح است: 1. پيوند با خداوند، با جملاتى چون الله اكبر، اياك نعبد و اياك نستعين و... 2. پيوند با قرآن، با خواندن ده بار حمد و سوره در نمازهاى يوميه 3. پيوند با معصومان و شهادت به نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و ولايت على(عليه السلام) در اذان و اقامه و شهادت به نبوت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) در تشهد و ياد امام حسين(عليه السلام) با مهر كربلا.
1. قبور امانت مستحب است ولى خيانت در امانت حرام 2. رفتن به مساجد و زيارت قبول ائمه معصومين مستحب است ولى توقف جنب و حائض در مكانهاى مقدس حرام 3. اعتكاف در مسجد جامع مستحب است و خارج شدن از آن حرام.
1. سلام دادن مستحب است و جواب آن واجب 2. شركت در نماز جماعت مستحب است ولى متابعت در افعال نماز واجب 3. قرض دادن مستحب است ولى اداى آن واجب.
1. خلع (اگر زن نسبت به شوهرش متنفر باشد و مهريه يا مال ديگرى را گرچه بيشتر از مهر باشد به شوهرش ببخشد تا طلاقش دهد) [58] 2. مبارات (اين نوع طلاق هنگامى رخ مى دهد كه زن و شوهر يكديگر را دوست نداشته باشند و زن مالى به شوهرش ببخشد كه بيشتر از مقدار مهر نباشد تا شوهرش او را طلاق دهد). [59] 3. رجعى (مرد پيش از اتمام عده زن مطلقه او را به همسرى سابق بر مى گرداند) [60] دو قسم طلاق اول را طلاق بائن گويند كه شوهر بعد از آن حق رجوع به زن را ندارد، خواه زن عده داشته باشد يا نداشته باشد.
[1] . بقره / 279.
[2] . توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 215.
[3] . همان، م 2080.
[4] . همان، م 153.
[5] . همان، م 150.
[6] . توضيح المسائل مراجع، م 155.
[7] . همان، م 156.
[8] . همان، م 166.
[9] . همان، م 248.
[10] . همان، م 440.
[11] . همان، ج 1، م 441.
[12] . توضيح المسائل مراجع، م 449.
[13] . همان، م 524.
[14] . همان، م 550.
[15] . همان، م 560.
[16] . همان، 570.
[17] . همان، م 2527.
[18] . همان، ج 1، م 2527.
[19] . توضيح المسائل مراجع، م 632.
[20] . همان، م 1184.
[21] . همان، ج 1، م 1236.
[22] . همان.
[23] . همان، م 121.
[24] . توضيح المسائل مراجع، م 3.
[25] . همان، م 183.
[26] . همان، م 185.
[27] . همان، م 186.
[28] . همان، م 346.
[29] . همان، م 393.
[30] . همان، م 394.
[31] . توضيح المسائل مراجع، م 848.
[32] . همان، م 850.
[33] . همان، م 857.
[34] . همان، م 859.
[35] . همان، م 2475.
[36] . توضيح المسائل مراجع، م 1510.
[37] . همان، م 636.
[38] . همان، ج 2، م 2670.
[39] . همان، م 2252.
[40] . همان، م 72.
[41] . توضيح المسائل مراجع، م 73.
[42] . همان، م 1991.
[43] . اجوبة الاستفتائات، ج 2، ص 317، س 806 .
[44] . توضيح المسائل مراجع، ج 1، م 553.
[45] . همان، ص 379.
[46] . توضيح المسائل مراجع، ج 2، ص 589، م 2728.
[47] . تحريرالوسيله، ج 2، ص 621، م 2805.
[48] . توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 852; تحريرالوسيله، ج 1، ص 245.
[49] . همان، ج 2، م 2170.
[50] . تحريرالوسيله، ج 2، ص 125.
[51] . عروة الوثقى، ج 2، تعقيبات نماز.
[52] . توضيح المسائل مراجع، م 782.
[53] . توضيح المسائل مراجع، م 248، 267 و 317.
[54] . احكام عمومى، محمد وحيدى، ج 1، ص 157.
[55] . توضيح المسائل مراجع، م 316 و 391.
[56] . همان، ص 66، م 65.
[57] . مانند طلا و نقره و عقيق و فيروزه (توضيح المسائل مراجع، م 1076).
[58] . تحريرالوسيله، ج 2، ص 352، م 13.
[59] . همان، م 19.
[60] . همان، ص 348، م 1.