16 اردیبهشت 1391, 0:0
کلمات کلیدی : فضيلت گرايي، اخلاق
نویسنده :مصطفی یاسینی
مفهوم «فضیلت» عموماً ترجمه واژه آرِتِه (arête) یونانی است که معادل لاتین آن ویرتوز (Virtus) و کاربرد رایج انگلیسی آن (Virtue) است. آرته، تاریخی کهن دارد. کاربرد آن به شش قرن پیش از میلاد میرسد، تا آنکه به دست افلاطون و ارسطو در معنایی اخلاقی تثبیت میشود. فضیلت در جوامع یونانی ابتدا وصفی بوده که نقش اجتماعی افراد را مشخص کرده و حاکی از کمال یا جوانمردی است، نه حاکی از چیزی که ما معمولاً فضیلت اخلاقی، تلقی میکنیم. نزد هومر، فضیلت یک نوع فضل یا افضلیت است که شامل قدرت بدنی نیز میشود. واژه آرته (arete). دراشعار هومر، برای هر نوع افضلیتی به کار رفته است. خلاصه آنکه در دوره جوامع قهرمانی، فضیلت میتوانسته ناظر به هر کیفیتی باشد که خود را بر اجرای نقشخویش در جامعه به روشی قابل ستایش توانا میسازد. مثلاً، شجاعت و توان رزمی فضایل مشخصه جنگاوران اشرافی و وفاداری و حیاء فضایل مشخصه زنان هستند. واژه «فضل» در زبان عربی نیز به معنای زیاده از اقتصار و به معنای اعطایی که بر فرد لازم نباشد آمده است. با دقت در آیات قرآن کریم میتوان فضل را به معنای برتری دانست. البته به معنای عطیه، احسان و رحمت نیز به کار رفته است. راغب اصفهانی با تحلیل آیاتی که مشتقات فضل در آن به کار رفته است، معنای اصلی آن را «بیشی و زیاده» میداند که گاه ستوده و گاه ناستوده است. این معنا به تدریج در معنای مثبت خود غلبه یافته و به معنای فزونی در صفتی خوب به کار رفته است.
تبیین مفهومی فضیلت در معنای اخلاقی آن بسیار مشکل است. تعاریف متعددی درباره آن ارائه کردهاند که ادموند پینکافس، در مقالهای با عنوان «فضایل» این تعاریف را تدوین و بررسی کرده است. در هر یک از این تعاریف، به عنصر ویژهای توجه بیشتری شده است. عناصر و ویژگیهای بیان شده در تبیین مفهومی «فضیلت» عبارتند از: «ملکه شدن و حالت ثابت داشتن»، «عادت، مهارت و استعداد ذاتی بودن»، «ملکه عقلانی بودن»، «ملکات انگیزشی بودن» و «ستایش آمیزبودن الفاظی که بر آن دلالت دارند». هر چند ممکن است فضیلت به نوعی مشتمل بر همه این عناصر باشد، ولی هیچ یک به تنهایی نمیتواند مفهوم «فضیلت» را تبیین کند. تبیین مفهومی فضیلت در معنای اخلاقی آن، به نوعی وابسته به تعریفی است که از اخلاق فضیلت میشود. میتوان با توجه به تعدد قرائت از فضیلت گرایی اخلاقی، توصیفهای متعددی از فضیلت ارائه کرد. به عنوان مثال، برخی نگاهی نتیجه گرایانه و برخی نگاهی مبناگرایانه به فضیلت دارند که به هر یک از آنها در بحث از انواع اخلاق فضیلت خواهیم پرداخت. با این همه، میتوان مدعی شد عموم تقریرهای اخلاق فضیلت، بر اینکه فضیلت نوعی خصلت منشی مطلوب و قابل تحسین است، اتفاق نظر دارند. از این جهت، به نظر میرسد مفهوم «فضیلت»، مفهومی است که تا حد زیادی روشن است و در اینکه فضیلت، نوعی منش اخلاقی پسندیده است، ابهامی وجود ندارد. فضیلت گرایی در اخلاق نگرشی به اخلاق است که دارای تفاسیر متعددی است. این نگرش، با همه تفاسیرش خود را رقیب غایت گرایی و وظیفه گرایی میداند و بر مفاهیمی محوری مانند « فضیلت» و « منش» تاکید دارد. برداشت عصر جدید از اخلاق این است که اخلاق از رفتارهای درست و نادرست سخن میگوید. اما اخلاق فضیلت، این نگرش را تغییر داد و پرسش اصلی اخلاق را زندگی خوب و چگونه بودن قرار داده است. همچنین به جای بحث از قواعد، بر مفهوم منش و فضیلت تاکید دارد. فیلسوفان اخلاق، طرفدار اخلاق فضیلت به دنبال ارائه تفسیری از اخلاق هستند که رقیب سایر نظریههای هنجاری در اخلاق باشد. آنان عموماً نظریههای خود را حول نقش اساسی منش و فضیلت و این ادعا که فهم واحدی از اخلاق وجود دارد، طرح میکنند. تاکید بر منش، رشد و عواطف این اجازه را به اخلاق فضیلت میدهد تا تفسیری از روان شناسی اخلاق، که فاقد وظیفه گرایی و غایت گرایی باشد، ارائه کند. این گروه معتقدند، اخلاق فضیلت میتواند مفاهیم «وظیفه» و «الزام» را در حمایت از مفاهیم غنی فضیلتی کنار گذارد. از نظر آنان، احکام فضیلتی احکامی از یک زندگی کامل انسانی هستند تا اینکه احکامی از یک عمل منفک و بریده از وضعیت امور و از عامل اخلاقی باشد. این نگرش، به اخلاق، از ویژگیهای کلی دیگری نیز برخوردار است که در بیان شاخصههای اخلاق فضیلت بیشتر به آنها میپردازیم. فضیلت گرایی که مجدداً مورد توجه متفکران اخلاق قرار گرفته، با نقد اخلاق رایج و بیان کمبودها و نقصهای رویکردهای رقیب توسعه یافته است. در عین حال، طرفداران اخلاق فضیلت بر مزیتهای این نگرش به اخلاق نیز تاکید دارند و به تبیین و دفاع از نظریه خود نیز پرداخته، صرفاً به نقد غایت گرایی و وظیفه گرایی اکتفا نکردهاند. تفاسیر مختلفی از اخلاق فضیلت ارائه شده است که میتوان عمدهترین آنها را در سه دسته جای داد: این نوع اخلاق فضیلت، که مهمترین تفاسیر از فضیلت گرایی در اخلاق محسوب میشوند، عبارتند از: سعادت گرایی، نظریههای فاعل مبنا و اخلاق مراقبت.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان