بسم الله الرحمن الرحیم
به طور کلی دو دسته از جوانان پیش روی ما هستند به عنوان مبلغ و مربی دین و حوزه:
1ـ مراجعین به دین
2ـ مواجهین با دین
جوانانی که در جامعة دینی هستند یک دسته از اینها مواجهین با دین هستند، و اکثریت ما
فوق این هستند.
مراجعین به دین کسانی هستند که در تکایا و حسینیه ها و مساجد میآیند و می خواهند آموزش
ببینند.
مواجهین با دین کسانی هستند که مواجه با دین هستند. جذب مواجهین با دین به آسانی جذب
مراجعین به دین نیست. جوانی که قرار است جذب شود یک وقت در خانوادة مذهبی بزرگ شده،
نطفة درست لقمة حلال و....یک وقت در خانوادة غیرمذهبی است یک وقتی حیران است که اکثر
جوانان ما حیران هستند. می گوید خدا را در یک دقیقه برایم معرفی کن اگر توانستی خدایی
می شود والا می رود سراغ کسی که شیطان را معرفی می کند. ظاهرش دینی است ایمان هست اما
عمل الصالحات وجود ندارد یا برعکس.
مواجهین با دین یا انگیزة دینی ندارند حتی انگیزة دین ستیزی هم دارند که دین را مسخره
می کنند و با دین مبارزه می کنند.
امروزه در برخورد با انبوه جوانانی که خود را با دین مواجه می بینند ضرورت تلاش برای
سامان دادن به انگیزه های خوب در آنها بیشتر خود را نشان مي دهد زیرا مواجهین با دین
مانند کسانی نیستند که به دین مراجعه مي کنند (و از آمادگی پذیرش بالایی برخوردارند).
شاید ما قبلا در کنار رساله های عملیه که به مردم می دادیم کمتر نیازمند بودیم انگیزه
هم در آنها بوجود آوریم زیرا همین که کسی مراجعه می کرد طبیعتاً از حداقلی از انگیزه
برخوردار بود، اما الان حوزه و مبلغان نه با مراجعه کنندگان انبوه که با مواجهه شدگان
انبوه با دین مواجهیم که شاید به هر دلیلی تا حدی از انگیزه های معارض هم برخوردار
باشند. پس ما با دو دسته مراجعین به دین و مواجهین با دین روبرو هستیم. اگر در صورت
اول کوتاهی شود مراجعین از انگیزة بالا سقوط و به صف مواجهین می پیوندند که از انگیزة
کمتری برخوردارند. امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «لا تقسروا
اولادکم علی آدابکم فإنهم مخلوقون لزمانٍ غیر زمانکم» آداب و رسوم
خودتان را به فرزندانتان تحمیل نکنید زیرا اینها برای زمانی خلق شده اند که این زمان
غیر از زمان شماست. سابقا مردم با دوچرخه یا پیاده می رفتند اما بچه های امروزه با
جت می روند. در مورد دستة دوم یعنی مواجهین با دین اگر کوتاهی شود و آنها جذب نشوند
به صف ستیزکنندگان با دین خواهند پیوست که از انگیزة مقابل یعنی منفی نه مثبت برخوردارند.
شیوة جذب افراد به دو بخش اصلی تقسیم می شوند یک دسته شیوه های عموی؛ یک دسته شیوه
های اختصاصی. یک دسته اختصاص به جوانها دارد بخش دوم شیوه ها جذب عموم افراد اعم از
زن و مرد و نوجوان و....همه را شامل می شود.
1.شیوة ایجاد ارتباط روحی و معنوی با مخاطب؛ در اینجا هم جوان هست
هم کودک هم زن و مرد مایکل هارت یک نویسنده و مورخ آمریکایی بین میلیاردها انسان که
روی کره زمین هست زندگی 6500 تا از پیغمبران و امامان و پادشاهان و فرماندهان و کسانی
که به نحوی بیشترین تأثیر را در سرنوشت بشریت داشتند با همکارش میشل بررسی کردند و
از بین اینها 100 تا را جدا کردند و کتابی به نام (یکصد انسان سرنوشت ساز یا یکصد چهرة
سرنوشت ساز مایکل هارت) نوشتند. این صد نفر را رده بندی کردند و ناچاراً به قضاوت عجیبی
تن دادند و آن اینکه در رأس این میلیاردها انسان نام نامی حضرت محمد بن عبدالله (ص)
در رأس این یکصد نفر قرار دادند. و جملة مایکل هارت این است: محمد متنفذترین فرد بشریت.
وقتی زندگی پیامبر را بررسی می کنیم علت نفوذ در زندگی مردم و صمیمت با مردم که توانست
بیشترین نقش را در انسانیت داشته باشد به یک چیز کلی می رسیم که پیامبر این هنر را
در خودش ایجاد کرده بود که بتواند با مردم ارتباط روحی و معنوی برقرار کند. این ارتباط
میسور و مقدور نیست مگر با طی کردن چند قدم:
قدم اول دوست داشتن مخاطب؛ در سیرة پیامبر این است که هر تعداد آدمی که نزد پیامبر
می رفتند وقتی برمی گشتند پیامبر طوری با اینها برخورد می کرد که هر کدام می گفتند
دوست داشتنی ترین آدم نزد پیامبر منم. دین اسلام را دین محبت و دوستی و دوست داشتن
معرفی کرده اند. ارتباط عاطفی با معصومین داشتن جزو اوامر دست اول قرآن است.«قل
لا أسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» «قل لا أسئلکم علیه اجرا
الا المودة فی القربی» من اجر و مزد رسالتم را چیزی از شما نمی خواهم مگر اینکه
ارتباط عاطفی با فرزندانم داشته باشید. این امر دین است که به همدیگر محبت داشته باشیم
و دیگران را دوست داشته باشیم. دوست داشتن یک عاطفه و احساس انسانی است. (افسرده دل
افسرده کند انجمنی را)
عواطف و احساسات مثبت در ارزیابی نتیجه مثبت می دهد و عواطف و احساسات منفی در ارزیابی
نتیجه منفی می دهد. اگر شما وارد منظرة زیبایی شوید عواطف و احساسات شما نسبت به این
باغ خودبخود مثبت است و اینجا را دوست داری.
چگونه جوان را دوست بداریم؟ باید مکانی که جوان در آن هست دوست داشته باشید تا آدم
آن مکان را هم دوست داشته باشی. این باعث ایجاد ارتباط روحی و معنوی می شود یعنی ما
او را جذب کردیم.
قدم دوم پذیرفتن مخاطب (جوان) آنگونه که هست؛ آنگونه که هست باید جوان را پذیرفت نه
آنگونه که باید باشد یا ما می خواهیم باشد. تا ارتباط روحی و معنوی بین ما برقرار شود
آن وقت او را به سمت آن گونه که باید باشد ببریم. «رحم الله من أعان ولده علی
البرّه» خدا رحمت کند پدر و مادری که فرزندانشان را به نیکی و نیکورفتاری یاری
کنند. «قال قلت کیف یعینه علی البر» گفت چطوری او را به نیکورفتاری هدایت
کنیم؟ فرمود: «یقبل میسوره» آنکه در توانش هست و انجام می دهد بپذیرید
او را آنگونه که هست بپذیرید. دل جوانها نرم است «قلب الحدث کالأرض الخالیه»
هر چه در آن بکاری همان سبز می شود. هر پله ای با پلة بعدی فرق می کند هر آدمی با آدم
دیگر فرق مي کند.