آگاهانه و آزادانه همسرتان را انتخاب كنيد
سزاوار
بیشتر ما تصور میکنیم که خانواده و داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالارا باید از ازدواجی صحیح پایه گذاری کرد، اما روانشناسان متخصص در این زمینه تاکید میکنند که خانواده سالم از دوران کودکی هر فرد شکل میگیرد.
از این جهت که در اصل این پدر و مادرها هستند که افراد را برای زندگی درست آماده میکنند و مسلما برای رسیدن به این خانواده سالم باید سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و روحی افراد خانواده را تامین کرد. این مهم حتما نیازمند پیش نیازهای مختلفی است.
برخی صاحبنظران خانواده سالم را ترکیبی از آگاهیهای فرهنگی به همراه اطلاعات و مهارتهای علمی، پزشکی و جسمی موردنیاز تعریف میکنند و البته واضح است که رسیدن به این الگو با برنامه ریزی جامع چندان مشکل نخواهد بود. اما برای رسیدن به این باید هدف جوانان را آماده کنیم.
گروه کارشناسی دانشگاه میسوری در این باره معتقدند که باید فهرست پیش نیازهای خانواده سالم را تهیه و وظایف را به سه گروه تقسیم کرد، در بخش اول باید وظایف متعلق به پدر و مادرها را تهیه و ارائه کرد، سپس باید اقدامهای لازم برای تغییر محتوای کتابهای درسی و شیوه آموزش را در تربیت فرزندان فراهم کرد و در بخش آخر به وظایف مهم رسانههای جمعی برای حرکتی هماهنگ و همسو پرداخت.
پیش نیازهای اصلی تحقق خانواده سالم دارای ابعادی روانی، جسمی و رفتاری است که برای داشتن خانواده ای سالم در بعد جسمانی باید از ابتدای کودکی به سلامتی، رشد و تغذیه توجه داشت. بخصوص درباره دختران توجه به تغذیه ضروری است. اگر تغذیه دوران کودکی آنها مطلوب نباشد، در دوران بارداری، حاملگی، زایمان، شیردهی و سالمندی دچار مشکلات فراوان میشوند. بسیاری از مشکلات هنگام زایمان آنها به دلیل فقر غذایی دوران کودکی یا کم خونی است. به علاوه در حوزه مسائل اجتماعی نیز دختران و پسران جوان باید قبل از ازدواج با سواد و آگاهی لازم برای تشکیل خانواده و پذیرش مسئولیت در خانواده برخوردار شوند، چرا که ازدواج ناآگاهانه خانواده را دچار خسارات جبران ناپذیری میکند.
در واقع خانوادهها، سیستم آموزشی و رسانهها باید با روشهای مناسب و متناسب با فرهنگ هر جامعهای، اطلاعات و مهارتهای موردنیاز جوانان دراین زمینه را به آنها بدهند.
ما در جامعه با جوانانی برخورد میکنیم که در هنگام ازدواج حتی کمترین آگاهی از مسائل زندگی خود ندارند چه برسد به مهارتهای اقتصادی خانواده و مسائل رفتاری درون خانواده.
دراین دوره سنی است که باید به جوانان تفهیم کرد ازدواج شراکت مساوی دو نفر برای تشکیل زندگی با رعایت عدالت و احترام متقابل است، نه این که مرد در خانواده به عنوان فرد برتر و زن عبد و فرمانبر باشد. این آموزشها بویژه برای پسران درخصوص آشنا شدن آنها با مسئولیت خود در قبال همسر و پدر بودن بسیار ضروری است.
از سوی دیگر در سنین نوجوانی همچنین باید پسران از رفتارهای پرخطر و مضر برای آینده خانواده به صورت جدی پرهیز کنند، به همین دلیل طبیعی است که در هنگام تشکیل خانواده نیز افراد باید آگاهانه و آزادانه همسر خود را انتخاب کنند و از تجربه و راهنمایی بزرگ ترها نیز برخوردار شوند. مسلما این راهنماییها نباید موجب سلب آزادی بخصوص برای دختران شود. پس از تشکیل خانواده نیز باید برنامه ریزی مناسبی درخصوص زمان، تعداد و فاصله حاملگیها به نحوی که سلامت مادر و کودک تامین شود، صورت بگیرد.
متخصصان دراین زمینه معتقدند که باید حاملگیهای قبل از 20 سالگی، بعداز 35 سالگی و به فاصله کمتر از 3 سال مورد توجه قرار گیرد و با رعایت این نکات خانواده میتواند فرزند داشته باشد. این امر در کنترل رشد جمعیت نیز موثر خواهد بود یعنی ضمن تامین سلامت خانواده، کنترل جمعیت نیز صورت گرفته است.
هم اکنون برای تامین خانواده سالم در بسیاری از جوامع مشکلات بسیاری وجود دارد چرا که اساسا به تربیت جوانان با این هدف که بتوانند فردی متعادل، همکار و هماهنگ در خانواده باشند توجه کافی وجود ندارد. در واقع بیشتر نگرانی بابت تحصیلات عالیه با نمرات بالاوجود دارد تا توجه به مسائل تربیتی آنها.
به همین دلیل است که گاهی جوانان اطلاعات موردنیاز خود در این موارد را از طرق دیگری کسب میکنند که این سبب گمراهی آنها میشود. البته جبران این نقص در مشاورههای قبل از ازدواج نیز با مشکلات بسیاری روبه رو است.
برای این منظور باید والدین، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی با یکدیگر هماهنگ شوند و شاید از این طریق پس از سالها آثار نسل جدیدی را ببینیم که با مسئولیتهای خود رشد کرده و از مهارتهای لازم برخودار هستند.
در واقع هرگاه اعضای خانواده به هر دلیل نتوانند وظایف خود را به نحو احسن اجرا کنند، هریک از اعضای خانواده احساس خوشایندی نسبت به با هم بودن نداشته باشند و رابطه عاطفی آنها تضعیف شده باشد، آن خانواده، ناسالم تلقی میشود. همچنین اگر مرد در خانواده نتواند وظایف اقتصادی خود را نسبت به سایر اعضا انجام دهد یا خانواده ای در روابط خود با سایر افراد و گروههای جامعه مشکل داشته باشد، نمی توان به آن خانواده سالم گفت.
از سویی ممکن است جوانی ازدواج نکرده، در سن اشتغال بیکار باشد و هزینههای او را خانواده تامین کند. همین خانواده نیز ناسالم محسوب میشود، چرا که درآمد خانوار صرف هزینه فردی میشود که توان تامین خود را ندارد. اغلب افراد شاغل نیز به علت نابرابری سطح دستمزدها و هزینههای روزمره ناچار به اضافه کاری اند یا چند شغل دارند. در نتیجه از حضور فیزیکی آنها در خانواده کاسته میشود. دراین صورت، در دراز مدت شاهد کاهش فاصله فکری و عاطفی فرزندان و والدین و زن و شوهر خواهیم بود. این وضع جدای از شرایط اقتصادی در سایر حوزهها نیز وجود دارد.
به همین دلیل باید شرایط بیرونی خانوادهها بیشتر مورد توجه قرار گیرد تا آنها از هرگونه خطر مصون بمانند بنابراین قبل از ارائه الگو برای خانواده باید برای کل جامعه الگویی ارائه کرد تا به خانواده ای سالم دست یافت.