كلمات كليدي : اعتراض، دادگاه، راي، ثالث
نویسنده : محمد حسين احمدي
اعتراض در لغت به معنای خرده گرفتن، ایراد گرفتن و... آمده است.[1] ثالث کسی است که بعنوان اصحاب دعوا در دادرسی منتهی به رای مورد اعتراض دخالت نداشته باشد.
اعتراض ثالث یعنی شکایت کسی که از اصحاب دعوا نیست نسبت به رای دادگاه.[2]
اعتراض شخص ثالث تنها طریق شکایت است که به اشخاص ثالث اختصاص داده شده است. به بیان دیگر اشخاص ثالث حق ندارند سایر راههای شکایت از آرا را مطرح کنند و در مقابل اصحاب دعوا از حق اعتراض شخص ثالث نسبت به رایی که در آن دعوا صادر شده، بیبهرهاند.[3]
امکان زیان دیدن ثالث از رای
معمولاً شخصی که ممکن است از رای صادر شده زیان ببیند، یکی از طرفین دعوا است. ولی گاهی اشخاص ثالث نیز ممکن است از این رای متحمل زیان شوند.[4] اگرچه رای دادگاه تنها به ضرر محکومعلیه قابل اجرا میباشد؛ اما در مقابل تمامی اشخاصی که جزو اصحاب دعوای منتهی به حکم نبودهاند، قابل استناد میباشد و به همین دلیل ممکن است اشخاص ثالث از رای زیان ببینند.[5]
شرایط پذیرش اعتراض شخص ثالث
در اینجا آرای قابل اعتراض ثالث، اصحاب دعوای اعتراض ثالث و مهلت اعتراض ثالث مورد بررسی قرار می گیرد.
الف) آرای قابل اعتراض ثالث؛
برابر ماده 418 قانون آیین دادرسی مدنی
«... شخص ثالث حق دارد به هرگونه رای صادره از دادگاههای عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید...»
بنابراین اعتراض شخص ثالث نسبت به هرگونه رای صادره از دادگاهها قابل طرح میباشد، فرقی ندارد که رای قطعی[6] باشد یا غیر قطعی، صادره از دادگاههای نخستین باشد یا دادگاهای تجدیدنظر، حکم حضوری باشد یا غیابی.[7]
علاوه بر این ماده 418 ق.ا.د.م مقرر میدارد«... نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشتهاند میتوانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند».[8]
ب) اصحاب دعوای اعتراض ثالث:
1- معترض؛
اولاً؛ معترض باید ثالث باشد. برابر ماده 417 ق.آ.د.م:
«اگر در خصوص دعوایی رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، میتواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.»
افزون بر خواهان و خوانده، وارد ثالث[9] و مجلوب ثالث[10] نیز از اصحاب دعوا شمرده میشوند، یعنی شخص ثالث محسوب نمیشوند.
ثانیاً؛ معترض باید ذی نفع باشد. رای در صورتی میتواند مورد اعتراض ثالث قرار گیرد که به حقوق او خللی وارد آورد.( ماده 417 ق.آ.د.م)[11] به هر حال در اعتراض ثالث لازم نیست به معترض ضرری رسیده باشد، بلکه کافی است که ورود ضرر به او محتمل باشد.[12]
2- معترض علیه؛
بموجب ماده 420ق.آ د.م:
« اعتراض اصلی باید...به طرفیت محکوم له و محکومعلیه رای مورد اعتراض باشد...»
در دعوای اعتراض ثالث، اصحاب دعوای منتهی به رای مورد اعتراض خوانده دعوا شمرده میشوند. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که در صورت تعدد اصحاب دعوا در دادرسی منتهی به رای مورد اعتراض (مثلا تعدد محکوم له یا محکوم علیه) آیا معترض ثالث میتواند تنها بعضی از آنها را طرف دعوای اعتراض قرار دهد؟ در حقوق ایران در مواردی که رای غیر قابل تجزیه و تفکیک باشد، اعتراض ثالث در صورتی پذیرفته میشود که تمامی اصحاب دعوای منتهی به رای مورد اعتراض، طرف اعتراض قرار گرفته باشند. در حقیقت طبق ماده 425ق.آ.د.م در صورتی که حکم معترض عنه غیر قابل تفکیک باشد تمام آن الغا خواهد شد. الغای تمام حکم نیز مستلزم این است که در صورت تعدد محکوم لهم، همه آنها طرف دعوا قرار بگیرند تا بتوانند از حق دفاع بهره مند شوند.[13]
اما در صورتی که رای قابل تجزیه و تفکیک باشد، ثالث میتواند بعضی از آنها را طرف دعوای اعتراض ثالث قرار دهد. در این مورد چنانچه رای مورد اعتراض نقض شود، این نقض فقط نسبت به کسانی که طرف دعوا قرار گرفتهاند موثر خواهد بود و بنابراین سایر محکوم لهم که طرف دعوای ثالث نبودهاند هم چنان میتوانند در مقابل معترض، از رای استفاده کنند.
ج)مهلت اعتراض:
در حقوق ایران برای طرح اعتراض شخص ثالث مهلتی تعیین نشده است. بنابراین آرای دادگاهها بدون محدودیت زمانی قابل اعتراض ثالث میباشد و آگاهی یا عدم آگاهی شخص ثالث از رای دادگاه اهمیتی ندارد.[14]
ارتباط اجرای حکم و اعتراض ثالث
برابر ماده 422ق.آ.د.م« اعتراض شخص ثالث قبل از اجرای حکم مورد اعتراض،قابل طرح است و بعد از اجرای آن در صورتی میتوان اعتراض نمود که ثابت شود حقوقی که اساس و ماخذ اعتراض است به جهتی از جهات قانونی ساقط نشده باشد». به نظر میرسد آنچه ملاک امکان اعتراض ثالث است وجود حقی است که مبنا و اساس اعتراض میباشد، زیرا معترض باید ذی نفع باشد. بنابر این اجرا یا عدم اجرای رای تاثیری در امکان طرح اعتراض ثالث ندارد و آنچه مهم است وجود حقی برای ثالث است و حتی اگر قبل از اجرا،حق شخص ثالث از بین رفته باشد امکان اعتراض وجود ندارد.[15]
دعوای اعتراض ثالث
اعتراض شخص ثالث به دو قسم اصلی و طاری تقسیم میشود که هر کدام جداگانه بررسی خواهد شد:
الف) اعتراض ثالث اصلی؛
بند الف ماده 419ق.آ.د.م در تعریف اعتراض ثالث اصلی آورده است«...اعتراض اصلی عبارت است از اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد...». اعتراض ثالث اصلی در مواردی مطرح میشود که شخص ثالث به هر وسیله از رای مورد اعتراض آگاه شده و نسبت به آن اعتراض مینماید.
دادخواست اعتراض ثالث اصلی به دادگاهی تقدیم میشود که رای قطعی را صادر نموده است.( ماده 420 ق.آ.د.م)[16] البته باید دانست منظور ماده فوق این نیست که اعتراض ثالث فقط نسبت به آرای قطعی امکان پذیر است بلکه به این امر اشاره مینماید که مرجع صالح رسیدگی به اعتراض ثالث در مورد آرای صادره از دادگاه تجدید نظر، همین دادگاه است حتی اگر رای دادگاه تجدید نظر عینا همان رای دادگاه نخستین و در تایید آن باشد.بنابراین مرجع تقدیم دادخواست اعتراض ثالث اصلی و رسیدگی به آن، دادگاه صادر کننده رای مورد اعتراض است.[17]
ب) اعتراض ثالث طاری؛
به موجب بند ب ماده 419 ق.آ.د.م
«...اعتراض طاری( غیر اصلی) عبارت است از اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است».
در اعتراض ثالث طاری رای مورد اعتراض بین دیگران صادر شده است ولی علیه معترض مورد استناد قرار میگیرد. اعتراض طاری در دادگاهی عنوان میشود که دعوا در آن مطرح بوده و رای مورد اعتراض به عنوان دلیل مورد استناد قرار گرفته است. این اعتراض بدون تقدیم دادخواست به عمل میآید و به طور معمول در همین دادگاه به آن رسیدگی و نسبت به آن تصمیم گیری میشود.[18]البته چنانچه درجه این دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای مورد اعتراض را صادر نموده، معترض ثالث مکلف است پس از عنوان کردن اعتراض در دادگاهی که به اصل دعوا رسیدگی مینماید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای مورد اعتراض تقدیم مینماید. از سوی دیگر در صورتی که اعتراض ثالث طاری مطرح شود دادگاهی که به دعوای اصلی رسیدگی مینماید چنانچه تشخیص دهد رایی که در خصوص اعتراض ثالث طاری صادر میشود موثر در اصل دعوا خواهد بود تا حصول نتیجه اعتراض، رسیدگی به دعوا را به تاخیر میاندازد؛ در غیر این صورت به رسیدگی ادامه میدهد.( ماده 423 ق.آ.د.م[19]). در صورتی که رسیدگی به اعتراض طاری در صلاحیت دادگاه دیگری باشد،[20] دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی باید به معترض 20روز مهلت دهد تا دادخواست اعتراض ثالث خود را به دادگاه صلاحیت دار تقدیم نماید. معترض ثالث نیز باید پس از طرح دعوا، گواهی طرح دعوا را از دادگاهی که اعتراض را در آن مطرح نموده اخذ و به دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی ارائه دهد؛ در غیر این صورت دادگاه، رسیدگی به دعوای اصلی را ادامه میدهد.[21]
آثار اعتراض ثالث
در اعتراض ثالث دو اثر تعلیقی و انتقالی مورد بررسی قرار میگیرد:
1- اثر تعلیقی اعتراض ثالث بر اجرای حکم؛
با توجه به ماده 424 ق.آ.د.م[22] اعتراض ثالث موجب تعلیق اجرای حکم نیست مگر در صورت حصول دو شرط : شرط اول) ثابت شود که جبران ضرر و زیان ناشی از اجرای حکم ممکن نباشد. شرط دوم) معترض ثالث تاخیر اجرای حکم را درخواست نماید و تامین مناسب نیز بدهد. دادگاه با حصول این دو شرط قرار تاخیر اجرای حکم را برای مدت معینی صادر نماید.[23] البته چنانچه قبل از خاتمه مدت، دعوای اعتراض ثالث به نتیجه نرسد قرار تاخیر اجرای حکم برای مدت معین دیگری قابل تمدید است.[24]
2- اثر انتقالی اعتراض ثالث؛
اثر انتقالی واخواهی به این مفهوم است که به موجب واخواهی، دعوا با تمامی مسائل موضوعی و حکمی، با لحاظ اعتراضات و دلایل واخواه از مرحله قبلی به مرحله واخواهی منتقل میشود. البته این اثر انتقالی محدود است به آنچه که شخص ثالث نسبت به آن اعتراض نموده است یعنی دادگاه نسبت به نکاتی که در دادرسی منتهی به رای مورد اعتراض قضاوت شده آن هم در محدوده ای که شخص ثالث نسبت به آن اعتراض نموده مجددا رسیدگی مینماید.[25]