دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابوعلی محمد بن احمد کاتب اسکافى (ابن جنید اسکافی)

No image
ابوعلی محمد بن احمد کاتب اسکافى (ابن جنید اسکافی)

محمدبن جنید اسکافى

(متوفاى: 381هـ. ق)

عنوان مقاله: پاسدار فرهنگ شیعه

نویسنده: عبدالکریم پاک نیا

مقدمه

ابن جنید از قدیمى ترین فقهاى جهان تشیع است که در عصر غیبت صغرى و دوران سفیران چهارگانه حضرت مهدى(عج) در منطقه اسکاف در حومه بغداد چشم به جهان گشود. وى در زادگاه خود و بعد در بغداد به تحصیل پرداخت و در اثر تلاشهاى شبانه روزى یکى از مراجع مهم عصر خود گردید به طورى که نه تنها مردم عادى، بلکه حاکمان و سلاطین معاصر پاسخ مشکلات مذهبى خود را از وى مى پرسیدند.

آگاهى وسیع در فقه، اصول، کلام و ادبیات و مهارت در فن نگارش و تألیف، ساماندهى ابواب پراکنده فقه شیعه، پاسدارى از احکام بر مبناى قرآن و سنت، بنیانگذارى اجتهاد در مسائل شرعى، تألیفات متعدد و متنوع در موضوعات اسلامى و تلاش براى تفاهم با علماى با انصاف اهل سنت از ویژگیهاى اوست. آثار ابن جنید در طول ده قرن گذشته کانون توجه اندیشمندان و مجتهدان دینى بوده است.

وى در کتابهاى رجالى با نامهاى ابن الجنید، ابن الجندى، ابوعلى کاتب، محمدبن جنید بغدادى و ابن جنید اسکافى شناخته مى شود.

زادگاه

منطقه اسکاف در کشور عراق ـ در نواحى نهروان و حد فاصل بغداد و واسط ـ نقطه اى عالم خیز است و تبار ابن جنید در اسکاف به زمان انوشیروان برمى گردد. طایفه بنوجنید سالهاى متمادى در آن ناحیه زندگى کرده اند. نام برخى از دانشمندان این ناحیه چنین است:

1 ـ ابوعلى محمدبن ابى بکر همام بن سهیل بن بیزان اسکافى: از نویسندگان معاصر محمد بن یعقوب کلینى و دانشمندى مورد اعتماد و با عظمت و استاد هارون بن موسى تلعکبرى است که از ابن همام حدیث شنیده و نقل روایت کرده است. نجاشى مى گوید:

«او داراى مقامى ارجمند و ناقل احادیث بسیارى است. کتاب الانوار فى تاریخ الائمه الاطهار(علیه السلام) از آثار اوست که خطیب بغدادى به آن اشاره کرده است و مى افزاید: ابن همام اسکافى از رهبران مذهب شیعه است. این عالم اسکافى که در منطقه سوق العطش زندگى مى کرد، در ماه جمادى الثانى سال 332 رحلت کرده و در مقبره هاى قریش (کاظمین کنونى) دفن گردید.»[1]

علامه مجلسى کتاب التمحیص را نیز به ابن همام اسکافى نسبت مى دهد و مى گوید:

«کتاب التمحیص از آثار یکى از علماى قدیم ماست و قرائن و نشانه ها حاکى از این است که این کتاب از تألیفات استاد مورد اطمینان و عالى قدر، ابوعلى محمدبن همام است و چکیده کتاب الانوار نیز در نزد ما موجود است.»

او اضافه مى کند: کتاب التمحیص بیانگر تبحر و فضل مؤلف در درک مطالب علمى و نکات عمیق است.[2]

کتاب التمحیص و الابتلاء فى کتاب الله ابن همام اسکافى به همت مدرسة الامام المهدى(عج) اخیراً چاپ و منتشر شده است. او از یاران سفیران خاص امام مهدى(عج) به شمار مى آید. شیخ طوسى گفته است:

«محمد بن همام اسکافى که به کنیه ابوعلى موسوم است، عالمى جلیل القدر و داراى روایات بسیارى است و مورد اعتماد مى باشد.»

هارون بن موسى از ابوعلى بن همام اسکافى نقل مى کند:

«پدرم همام اسکافى به محضر امام حسن عسکرى(علیه السلام) نامه نوشت و عرضه داشت: یابن رسول! هیچ کدام از بچه هایم که متولد مى شوند، سالم نمى مانند و الان هم همسرم باردار است. از شما استدعا دارم در مورد سلامتى فرزندم دعا کنید و از خدا بخواهید او را پسرى نجیب و از عاشقان شما اهل بیت(علیه السلام) قرار دهد.

امام عسکرى(علیه السلام) در حاشیه نامه با خط مبارک خود مرقوم فرمود: خداوند درخواست شما را پذیرفت!

بعد از دریافت این پاسخ فرزند پسرى متولد شد که از هر جهت سالم بود.

هارون بن موسى مى گوید: ابن همام اسکافى نامه پدرش به امام عسکرى(علیه السلام) و دست خط حضرت را آورد و به من نشان داد.»[3]

سید محمد باقر خوانسارى در روضات اضافه مى کند: این دو همشهرى (ابن جنید و ابن همام) در اسم، کنیه، لقب، زادگاه و طبقه، حدیثى یکى اند، اما در نسب، منصب، اساتید و آثار از هم جدا مى شوند.[4]

2 ـ محمدبن احمدبن مالک اسکافى: وى از محدثان مورد اعتماد بغداد بود. دارقطنى[5] از او بهره برده است.[6]

3 ـ ابوجعفر محمدبن عبدالله اسکافى: از علماى علم کلام است. وى در بغداد زندگى مى کرد. کتاب نقض بر رساله عثمانیه جاحظ را نوشت.[7] جاحظ در رساله عثمانیه تلاش کرده بود بسیارى از فضائل على(علیه السلام) را زیر سؤال ببرد. وى در تضعیف و تقلیل مناقب آن گرامى نهایت اهتمام به کار برد. سید بن طاوس نیز کتاب «بناءالمقالة الفاطمیه فى نقص الرسالة العثمانیه» را تألیف کرد. این کتاب با تحقیق سید على عدنانى غریضى و با همت موسسه آل البیت(علیه السلام) در سال 1411هـ ق به چاپ رسید. ابوجعفر در سال 240هـ ق درگذشت.

4 ـ ابواسحاق محمدبن عبدالمؤمن بن احمد اسکافى: در فن خطابه در بنى جنید ممتاز و قاضى و خطیب ناحیه اسکاف بود. ابواسحاق فعالیتهاى خود را در ناحیه بغداد و اسکاف انجام مى داد و در سال 442 درگذشت.[8]

5 ـ محمد بن احمد بن جنید اسکافى: در اصفهان مى زیست و احادیث متعددى از ابوعبدالله قاسم بن فضل ثقفى روایت مى کرد. در نام و نسب و طبقه با ابن جنید یکى است و گاه با او مشتبه مى شود.[9]

جایگاه علمى

این فقیه بلند مقام از زمان غیبت کبرى تا عصر حاضر مورد احترام و عنایت فقهاى بزرگ شیعه بود و فتاوا و اندیشه هایش در محافل فرهنگى و حوزه هاى علمیه شیعه مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.

علامه حلى مى نویسد:

«من به خط سید صفى الدین محمدبن معدّنسخه اى یافتم که در آن نوشته بود: یک جلد از کتاب تهذیب الشیعه (از ابن جنید اسکافى) به دستم رسید که در موضوع نکاح بود. من آن را مطالعه کردم در میان تألیفات طائفه امامیه زیباتر از آن ندیده بودم. مضامین و عبارات عالى، بلاغت، دقت در معنى، بررسى کامل جوانب مسئله، بیان نظر مخالفان، کیفیت نگارش و استدلال شیوا بر سبک امامیه و غیر امامیه از امتیازات ویژه این کتاب بود. اگر کسى در این کتاب به دقت بنگرد و به مطالعه عمیق آن بپردازد، به مقام علمى و مرتبه فضل پدید آوردنده اش اعتراف خواهد کرد و اطلاعات نایابى به دستش خواهد رسید که از دیگر کتاب ها به دست نمى آید».

علامه حلى بعد از نقل سخن سید صفى الدین مى افزاید:

«من نیز به کتاب مختصرالاحمدى فى فقه المحمدى دست یافتم که چکیده همان کتاب تهذیب الشیعه ابن جنید است و آن را مطالعه کردم. اثرى خوب و قابل ستایش است که از علم و فضل مولف حکایت دارد و نشان مى دهد که ابن جنید به مراتب عالى در فقه نائل شده بود و اندیشه ها و انظار دقیق و عمیق مؤلف را مى رساند. من در کتاب «مختلف الشیعه فى احکام الشریعه» آراء و فتاوى وى را بررسى کرده و مورد بحث قرار داده ام.»[10]

علامه حلى در خلاصة اقوال نیز مى گوید: «محمدبن الجنید اسکافى استاد بزرگ امامیه مؤلفى برجسته و نیک روش، عالمى مورد اعتماد و جلیل القدر است که داراى تألیفات متعدد و سودمند مى باشد.»[11]

محقق حلى نیز در مقدمه کتاب معتبر به مقام علمى و اعتماد فقها به ابن جنید اشاره مى کند و مى گوید:

«از آنجا که شمار فقهاى ما بسیار است و نقل تک تک اقوال آنان امرى دشوار مى نماید، علاوه بر آن بسیارى از نظرات در چند رأى خلاصه مى شود، عده اى را برگزیدیم که فضل شان مشهور و در نقل اخبار تقدم دارندآنان که در گزینش نظرات به صحیح ترین و معتبرترین منابع استفاده مى کنند و از کتاب هاى این بزرگان فتاوایى را که در آن اجتهادشان ظاهر شده و شیوع دارد و همت و تلاش بیشترى کرده اند و بر آن اعتماد دارند، اکتفا مى کنم. کسانى که میان فقها و محدثان برگزیده ام، عبارتند: حسن بن محبوب... على بن بابویه، ابوعلى ابن الجنید، حسن بن ابى عقیل عمانى، مفید محمدبن محمدبن نعمان، علم الهدى، شیخ طوسى.»[12]

سید مرتضى و محمدبن ادریس در سرائر نیز از فتاوا و نظرات ابن جنید به طور گسترده بهره برده اند.

ویژگیهاى فتاوایى و اجتهادى

از ویژگیهاى مهم این فقیه آگاه، جرأت در استنباط احکام شرعى و معارف اسلامى بود. او با صراحت لهجه و قاطعیت نظرات خود را مطرح مى کرد. وى در استنباط احکام شرعى ویژگیهایى دارد که به برخى از اینها اشاره مى شود:

1 ـ عمل بر ادلّه عقلى: همانگونه که در کتاب مختلف علامه و سرائر ابن ادریس اشاره شده است، با توجه به اینکه در آن زمان اعتماد بر ادله عقلى در مقام استنباط بین عالمان معمول و متداول نبود، ابن جنید از پیش قراولان این نظریه به شمار مى آید.

2 ـ بنیان نهادن فقه اجتهادى و مبارزه با افکار و آراء اخباریگرى: بعدها افکار و اندیشه هایش مورد هجوم اخباریها قرار گرفت.

3 - عمل بر طبق قیاس منصوص العله.[13]

4 - بسنده نکردن بر ظاهر الفاظ نصوص و متون احادیث.

5 ـ تلاش جهت دست یابى به مناط حکم در غیر مسائل عبادى، از راه اوصافى که صلاحیت دارند مناط حکم قرار گیرند.

6 ـ داشتن صراحت و قاطعیت در بیان نظرات فقهى.

7 ـ به کارگیرى تعبیرات فنى اجتهادى در مقام بیان احکام: این روش در آن عصر رایج نبود و او تنها فقیهى بود که پس از ابن ابى عقیل، آن را به کار گرفت.[14]

نوآوریها و جرأت وى موجب شد از مقام بلند اجتماعى او در میان علما کاسته، کتابهایش متروک و فضائل و خدماتش نادیده انگاشته شود، در حالى که همه علما و فقهاء اعتراف دارند ابن جنید پایه گذار فقه اجتهادى شیعه است و وجود حوزه اجتهاد به گونه علمى و فنى در حوزه هاى شیعه مرهون تلاش علمى اوست.

به برخى از آراء نادر و غیر مشهور او در عرصه فقه و اصول اشاره مى کنیم:

1 ـ اذن ولى در صحت نکاح باکره رشیده لازم نیست.

2 ـ واجب شدن بنت مخاض (شتر دو ساله) در 25 شتر.[15]

3 ـ جایز نبودن احرام پیش از رسیدن حاجى به میقات، حتى با نذر.

4 ـ ثبوت ربا در شمردنیها (کالاهاى عددى، نه وزنى)

5 ـ ارث بردن زن از همه اموال شوهر (منقول و غیر منقول از اراضى و غیر آن ها)

6 ـ حرام نبودن قضاى حاجت رو یا پشت به قبله.

7 ـ جواز شستن خون با آب دهان.

8 ـ پاک شدن پوست مرده با دباغى.

9 ـ واجب نبودن وضو با غسل (در غسلهاى واجب و مستحب)

10 ـ وجوب اعاده اعمال بر مخالف (سنى مذهب) اگر شیعه شود.

11 ـ وجوب هفت مرتبه شستن ظرفى که سگ در آن آب خورده است و اینکه تنها یک مرتبه اش باید با خاک باشد.[16]

فتاواى ابن جنید

به تازگى کتابى جامع فتاواى ابن جنید منتشر شده است که نقش بسزایى در معرفى و طرح نظرات وى دارد. تألیف این کتاب توسط حجت الاسلام والمسلمین شیخ عبدالرحیم اثنى ,,,,عشرى نیرى بروجردى آغاز شد و تکمیل و تنظیم آن به آیت الله شیخ على پناه اشتهاردى سپرده شد. ترتیب کتاب فعلى بدین گونه است: کتاب مختلف علامه محور کار قرار گرفته و ترتیب کتاب هاى فقهى از جهت مقاصد، فصول، ابواب و مسائل رعایت شده است. تعداد مسئله در هر فصلى با «مختلف الشیعه» یکى است و تعداد مجلدات نیز با آن همخوانى دارد.

مرجع فقهى آل بویه

ظهور امیران آل بویه در صحنه سیاسى جهان اسلام در قرن چهارم را مى توان نقطه عطفى در تاریخ تشیع به حساب آورد. امیرمؤمنان على(علیه السلام) با درایت از ظهور حاکمان آل بویه خبر داده بود: «یَخْرُجُ مِنْ دَیْلَمانْ بَنُو الصَّیّادفرزندان ماهیگیر از ناحیه دیلمان برمى خیزند.» پدر آل بویه مخارج خانواده را از ماهیگیرى به دست مى آورد و خداوند از نسل او پادشاهان سه گانه (على عمادالدوله، حسن رکن الدوله و احمد معزالدوله) را به وجود آورد و آنان به فرمانروایى پرداختند. وقتى مدت حکومت آنان را از امام پرسیدند، فرمود: «صد سال یا اندکى بیشتر.»[17]

احمد بن بویه معزالدوله سومین برادر آل بویه در سال 334ق با فتح بغداد و ایجاد دولت مستقل شیعى موجب خوشحالى شیعیان و علماى شیعه در اقصا نقاط جهان اسلام شد.

او مردى عاقل، بخشنده، بردبار و بزرگوار بود. شمس الدین ذهبى گفته است:

«معزالدوله حاکمى شیعى مذهب بود که در دولت وى مکتب تشیع و آثار و قوانین آن استحکام یافت و آشکار شد.»

شیخ بهائى نیز مى گوید:

«او در علم به اعتقادات شیعى و توسعه فرهنگ اهل بیت(علیه السلام)اعتقادى راسخ و ایمانى کامل داشت و با تمام وجود در تحقق آرمانهاى شیعه تلاش نمود. علاوه بر تقویت باورهاى شیعى در معاشرت با مردم و توسعه عمران و آبادانى و بهداشت و صنعت و کشاورزى نیز ممتاز بود. احمد معزالدوله در اجراى تمام دستورات دولتى و ملى و مذهبى از عالم بزرگ و معروف شیعه ابن جنید اسکافى پیروى مى کرد و او را مرجع فقهى خویش قرار داده بود.»[18]

درباره ارتباط ابن جنید با فرمانروایان آل بویه گزارشهاى مفصلى در تاریخ نیامده، اما تأکید شده است که معزالدوله پس از فتح بغداد در سال 334، ابن جنید اسکافى فقیه و متفکر جهان شیعه را به عنوان مرجع و مجتهد خویش برگزید و در مسائل مهم از نظرات او پیروى مى کرد. علامه بحرالعلوم در این باره مى نویسد:

«ابن جنید عالم بزرگوار شیعه در ایام معزالدوله از آل بویه زندگى مى کرد. معزالدوله فرمانروایى دانشمند و امامى مذهب بود. شیعه در عصر او با آزادى تمام مراسم مذهبى خود را انجام مى داد. او مردم بغداد را براى اقامه عزاى امام حسین(علیه السلام)در روز عاشورا بسیج کرد و جشن روز عید غدیر و رفتن به صحرا براى نماز عید غدیر را رسمیت بخشید و با تمام توان به شعارهاى شیعه عمل کرد. معزالدوله از این فقیه وارسته رهنمود مى خواست، با او مکاتبه مى کرد و مقامش را گرامى مى داشت.»[19]

البته دیگر عالمان دینى نیز نزد آنان جایگاه والایى داشتند. شیخ صدوق و شیخ مفید در بغداد حضور داشتند و بر عملکردشان نظارت مى کردند. تاریخ نویسان که اکثراً غیر شیعه بودند و به دنبال ثبت کوچکترین اختلاف و ضعف در میان رهبران شیعى بوده اند، هیچ مخالفتى از آنان ثبت نکرده اند. سید رضى و سید مرتضى نیز از ارکان دولت آنان محسوب مى شدند.

شاگردان و راویان

عالم دوراندیش شیعه ابن جنید اسکافى در توسعه فرهنگ اهل بیت و فقه امامیه به تربیت شاگردان نیز همت گماشت که تعدادى از آنان عبارتند از:

1 ـ ابوعبدالله محمدبن نعمان (شیخ مفید): علوم و معارف اسلامى را علاوه بر ابن جنید از شیخ صدوق و جعفربن قولویه در شهر بغداد آموخت. شیخ مفید رهبرى شیعیان را در قرن چهار و بعد از استادش عهده دار گردید و در پرتو همت عالى خود و حمایت هاى آل بویه حدود دویست کتاب در موضوعات فقهى، کلامى، حدیثى و تاریخى تألیف کرد. وى حدود سى نامه هم از ناحیه مبارکه حضرت ولى عصر(عج)دریافت کرد. امام زمان(عج) در این نامه ها او را به عنوان برادر گرامى، دوست رهیافته، مخلص در دین، یارى کننده حق صادق و درستکار خطاب کرد و بر او درودى فرستاد.[20]

2 ـ احمد بن عبدون: نام اصلى اش ابوعبدالله بن عبد الواحد فراز (ابن حاشر) است. وى ازجمله مولفان و مصنفان بود.

ابوالعباس نجاشى و شیخ طوسى از ابن جنید اجازه روایتى دارند و ابن جنید از مشایخ اجازه این دو به شمار مى رود.[21]

آثار و تألیفات

ابن جنید اسکافى در نگارش و تألیف کتب مهارت ویژه اى داشت و به تصریح همه عالمان رجالى و شخصیت شناسان لقب «کاتب» به همین جهت به او داده شد. او اطلاعات فراوان علمى و محصول تلاشهاى عمر خویش را در قالب آثار متنوعى در موضوعات مختلف اسلامى به دانشمندان و مشتاقان فرهنگ شیعه عرضه کرد که برحسب موضوعات دسته بندى مى کنیم و به نقل فهرست آن مى پردازیم. ناگفته نماند که امروزه مطالب این کتابها به صورت پراکنده در لا به لاى متون فقهى و غیر آن وجود دارداما به صورت مدون چیزى از تألیفات ایشان در دست نیست.

الف: فقه و حدیث

1 ـ المختصر الاحمدى للفقه المحمدى: این کتاب چکیده تهذیب الشیعه است که به نام مختصر تهذیب الشیعه نیز خوانده مى شود.[22]

2 ـ تهذیب الشیعه لاحکام الشریعه: کتاب مفصلى در بیست جلد بود. مؤلف تمام ابواب فقه را به ترتیب و روش سایر فقها مورد بحث و بررسى قرار داده بود. ابواب آن در برخى منابع به صورت پراکنده و با نام باب ها یاد شده است، مثلا: احکام الصلوة، احکام السرقه، احکام البیوع، احکام الارش، احکام الطلاق.[23]

3 ـ النصرة لاحکام العترة

4 ـ سبیل الفلاح لاهل النجاح[24]

5 ـ الفى مسئله، دو هزار مسئله شرعى.

6 ـ تحقیقى در مورد غسل بانوان (در موضوع احتلام)

7 ـ مناسک حج

8 ـ اشکال جملة المواریث: شامل برخى از اشکالات فقهى در موضوع ارث است.

9 ـ حدیث الشیعه

10 ـ الذخیره لاهل البصیرة: توضیح برخى از احکام شرعى.

11 ـ التعیش و التکسب: در موضوع شغلهاى حلال و حرام و ضرورت اشتغال.

12 ـ القضاء و آدابه.

13 ـ احکام البیوع و الشرائط فیها: در مورد معاملات شرعى و شرایط و آداب آن بحث شده است.

14 ـ الارتیاع فى تحریم الفقاع

15 ـ الافهام لاصول الاحکام

16 ـ تبصره العارف و نقد الزائف: در فقه امامیه اثنى عشرى و اثبات مذهب حق.

17 ـ استخراج المراد عن مختلف الخطاب

18 ـ الافصاح و الایضاح للفرائض و المواریث[25]

ب: کلام و اعتقادات

1 ـ ازالة الران عن قلوب الاخوان: پاسخ به مسائل غیبت و مهدویت.

2 ـ ایضاح خطأمن شنع على الشیعه فى امر القرآن.

3 ـ الظلامه لفاطمه(علیه السلام)

4 ـ فرض المسح على الخِفَّین و فرض المسح على الرجلین

5 ـ زکاة العروض

6 ـ الحاسم للشیعه فى نکاح المتعه

7 ـ الانتصاف من ذوى الانحراف عن مذهب الاشراف

8 ـ الفسخ على من اجاز النسخ.

9 ـ نورالیقین و بصیرة العارفین

10 ـ خلاص المبتدئین من حیرة المجادلین

11 ـ الشهب المحرقه للابالس المسترقه: در این کتاب به شبهات ابوالقاسم ابن البقال زیدى پاسخ مى دهد.

12 ـ کشف الاسرار

13 ـ تنبیه الساهى بالعلم الالهى.

14 ـ حدائق القدس

15 ـ نقض ما نقضه الزجاجى النیشابورى على ابى محمد الفضل بن شاذان (رحمة الله)

16 ـ رسالة البشارة و النذارة و الاستنفار الى الجهاد.

17 ـ کشف التسویه و الالباس على اعمال الشیعه فى امر القیاس

18 ـ اظهار ما ستره اهل العناد من الروایه عن ائمه العترة فى امر الاجتهاد.

19 ـ الایناس بائمه الناس.

20 ـ الالفیه: هزار مسئله در کلام

21 ـ قدس الطور و ینبوع النور: در موضوع صلوات بر پیامبر و معناى آن.

22 ـ الاسفار فى الرد على الموبّده

23 ـ الاشارات الى ما ینکره العوام و غیرهم من الاسباب.[26]

ج: آیین نگارش و نویسندگى:

1 ـ علم النجابة فى علم الکتابه

2 ـ کتاب التحریر و التقریر

د: موضوعات متفرقه:

1 ـ پاسخ به پرسش هاى سَبُکتَکین عجمى: او غلامى ترک بود که سلسله غزنویان را بنیان نهاد و در سال 366ق به حکومت رسید و شهر بلخ را پایتخت خود قرار داد. وى در سال 387 هنگام عزیمت به غزنین درگذشت.

2 ـ پاسخ به سوالات معزالدوله

3 ـ ازدواج در اسلام

4 ـ کتاب اللطیف

5 ـ نثر طوبى

6 ـ وعظ المشترک

7 ـ اتراقى الى اعلى المراقى

8 ـ امثال القرآن

9 ـ النوادر[27]

دوران طلایى شیعه

محمد بن جنید اسکافى که در یک خانواده علمى و روحانى گام به عرصه زندگى گذاشته بود، در روزگارى به سر مى برد که مناطق اسلامى در آستانه نجات از ظلم و ستم خلفاى عباسى بود، آنان چنان عرصه را بر شیعیان و آل ابى طالب تنگ کرده بودند که خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و آل ابى طالب همواره با کشتار و زندان و جنگ و گریز دست به گریبان بودند. از زمان رحلت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) تا حدود سال 300هـ ق شیعیان سخت ترین وضع را تحمل کردند و در هراس از حاکمان مستبد اموى و عباسى روزگار گذرانیدند. حکومت در دست مخالفان آنان دست به دست مى شد و از آفریقا و اسپانیاى آن روز تا مصر و روم شرقى و سر حد چین همه در زیر یوغ حکومت امویان و عباسیان قرار داشت و شیعیان در همه این مناطق در محدودیت و فشار کامل و از هرگونه ابراز عقیده، اعلام وجود و تبلیغات محروم بودند.

از اواسط قرن چهارم ـ دوران مرجعیت و رهبرى علمى ابن جنید ـ شیعیان در کشورهاى خاورمیانه به میزان قابل توجهى آزادى یافتند، چون از یک سو خلفاى فاطمى ـ شیعه اسماعیلیه ـ دولت نیرومندى در مصر تشکیل دادند و از شکوه خلفاى عباسى در بغداد کاستند و از سوى دیگر سیف الدوله حمدانى و امیران آنها که در شام حکومت را به دست گرفتند، نسبت به شیعه ابراز تمایل بسیارى مى کردند. از جانب دیگر در مشرق و جنوب شرقى و شمال ایران نیز سلاطین گوریان، صفاریان، طاهریان و کمى قبل از آنها، علویان در مازندران حکومت یافتند که همگى شیعه بودند. آنان با بلند کردن پرچم استقلال بر ضد خلفاى عباسى قیام کردند. از همه مهم تر دولت مقتدر آل بویه بود که از شیعیان مخلص تشکیل یافته بود و حکومت آنان تا شام و مصر گسترش داشت و در احترام، تجلیل و تبلیغ از شیعیان کوشا بودند.

این عوامل موجب شد نخبگان و رهبران مذهبى شیعه جان تازه بگیرند و با همت عالى به تشکیل جمعیتها، تأسیس حوزه هاى علمیه و نشر معارف و حقایق اهل بیت(علیه السلام) بپردازند. تشیع ابن ابى عقیل عمّانى از فقهاى مهم اهل سنت، ارتباط ابن جنید با سران مذاهب اهل سنت و مسافرت کلینى و صدوق ـ دو پیشواى بزرگ حدیث ـ به بغداد و اقامت در پایتخت بنى عباس را مى توان در همین راستا تحلیل کرد.[28]

از نگاه صاحب نظران

1 ـ نجاشى:

«محمدبن احمد بن جنید اسکافى افتخار اصحاب ما است. او دانشمندى بلند پایه است که کتاب هاى فروانى به رشته تحریر درآورده است و من فهرست آثار او را یادآور خواهم شد.»[29]

2 ـ سید مهدى بحرالعلوم، از نظریه پردازان بزرگ جهان تشیع و مورد اعتماد و اطمینان علماى بزرگ شیعه:

«محمد بن احمد جنید ابوعلى کاتب اسکافى از رهبران ممتاز طائفه امامیه و بزرگان آن است که در میان دانشمندان پیشین از منظر علم و فقه و ادب و تألیفات سرآمده است. دقت نظر، زیبائى تحریر، گستردگى اطلاعات علمى و فنى، تبحر و احاطه وى در علم کلام، فقه، حدیث و ادبیات، از ویژگیهاى اوست. او در موضوعات فقه، کلام، اصول، ادبیات، فن نگارش و سایر علوم عصر خود آثارى از خود به جاى گذاشت که به پنجاه اثر مى رسد.»[30]

3 ـ سید حسن صدر:

«یکى از بزرگان ما، ابن جنید محمدبن احمدبن الجنید ابوعلى، مشهور به کاتب اسکافى است. او داراى کتابهاى متعددى در فروع و اصول فقه مى باشد. فقه را تنظیم و ابوابى بر آن مترتب ساخت. بابهاى فقه را از هم جدا کرد و نهایت تلاش خود را در این راه صرف نمود. اگر مسئله اى روشن بود، در آن فقط به ذکر فتوى اکتفاء نمود و اگر مسئله تا حدودى مشکل و غامض بود، به عامل اصلى آن نیز اشاره و دلیل آن را نیز آشکار کرد و اگر مسئله داراى اقوالى از سوى فقها بود، آن ها را هم ذکر کرد.»[31]

4 ـ نویسنده ریحانة الادب:

«محمد بن احمدبن جنید بغدادى با لقب کاتب و کنیه ابوعلى و شهرت ابن جنید و تولد یافته در منطقه اسکاف است. او از قدیمى ترین اساتید با عظمت و مورد اعتماد در فقه، اصول، ادبیات، کلام، حدیث است. در این موضوعات اطلاعات گسترده و شایان تقدیر داشت. او که از بزرگ ترین فقهاى امامیه و ممتازترین عالمان دینى بود، نخستین کسى است که باب اجتهاد را باز کرد و احکام شریعت را بر طبق اجتهاد و به کارگیرى اصول فقه بنیان نهادالبته این نوآورى را با همکارى عالم و فقیه بزرگوار حسن بن ابى عقیل عمانى و با استفاده از نظرات وى سامان داد. به همین جهت این دو فقیه بلند پایه در بسیارى از آراء و فتاوا نظرات نزدیکى دارند و این دو به «قدیمین» معروفند.»[32]

ارتباط با امام زمان(عج)

بدون تردید مراجع و فقهاى امامیه که به مراتبى از فضل و کمال و معنویت نائل مى شوند، با یگانه حجت الهى حضرت ولى عصر(عج)ارتباط معنوى و در برخى مواقع تشرف حضورى دارند. شواهد و مدارک تاریخى موارد متعددى از این روابط را به ما بازگو مى کند. ابن جنید نیز در ردیف همین عالمان بزرگ شیعى است. او که در عصر غیبت صغرى و ایام حیات سفیران خاص حضرت مى زیست، فرصت بهتر براى درک محضر حضرت امام زمان(علیه السلام) داشت. ابن جنید مورد اعتماد امام زمان(علیه السلام) بود و امانت هایى را از آن حضرت نزد خود داشت. ابوالعباس نجاشى مى گوید:

«نزد او تعدادى وجوهات نقد و شمشیرى از ناحیه حضرت صاحب العصر(علیه السلام)بود. علامه حلى نیز این سخن را تأیید کرده است.»[33]

علامه بحرالعلوم به نقل از یافعى مى نویسد: «معزالدوله که ابن جنید را به عنوان مرجع خویش قرار داده بود، در سال 356از دنیا رفت. او 27 سال بعد از رحلت آخرین سفیر امام زمان(علیه السلام)ابى الحسن على بن محمد سمرى درگذشت، یعنى وفات سمرى در سال 329مى باشد، بنابراین ابن جنید اسکافى که در زمان معزالدوله از سال 334 تا 356 به عنوان رهبر شیعیان مورد عنایت بود، عصر غیبت صغرى را کاملا درک کرد و از رجال غیبت صغرى و معاصر با نواب خاص حضرت مهدى(عج) است. مطمئناً چنین عالم شناخته شده شیعى با سفیران حضرت ارتباط داشته است.»[34]

سید حسن صدر در تأسیس الشیعه آورده است:

«ابن جنید معاصر على بن بابویه پدر شیخ صدوق و معاصر حسین بن روح نوبختى سفیر سوم امام زمان(علیه السلام) است و از على ابن العزافر شلمغانى از مرتبطین با ناحیه مقدسه روایت کرده است. هارون بن موسى تلعکبرى نیز از او روایت مى کند.»[35]

او همچنین کتاب ازالة الران عن قلوب الاخوان را در موضوع انتظار و مهدویت نوشته است.

وفات

شیخ محمدبن جنید اسکافى در سال 381 هـ . ق در شهر رى وفات یافت[36] همان سال و شهرى که شیخ صدوق نیز از دنیا رفت. در سال 381 که ابن جنید از دنیا رفت، با روى کار آمدن قادر عباسى از نفوذ شیعیان و آل بویه کاسته شد و محدودیت هاى شدیدى براى آنان به وجود آمد و شیخ مفید که بعد از وى در جایگاه رهبرى شیعیان قرار داشت، فشارهاى سختى را متحمل شد تا جایى که بعد از آشوب و نزاع هاى میان شیعیان و اهل سنت، خلیفه او را به خارج بغداد تبعید کرد.[37]


. الکنى و الالقاب، شیخ عباس قمى، مکتبه الصدر، تهران، ج 2، ص 27.[1]

[2]. بحارالانوار، علامه مجلسى نشرالوفاء، بیروت، 1403ق، ج 1، ص 17 و 34.

[3]. روضات الجنات، سید محمد باقر خوانسارى، نشر اسماعیلیان، طهران، 1390ق، ج 6، ص 150.

[4]. همان.

[5]. ابوالحسن على بن عمر دارقطنى از محدثان نامدار جهان اسلام مىباشد. وى که در سال 306هـ ق در محله دارقطن (پنبه خانه) به دنیا آمد در تحصیل علم و حفظ حدیث چنان پیشرفت کرد که در عصر خود همتایى نداشت. معروفترین اثر وى «سنن دارقطنى» است که در چهار مجلد منتشر شده است. دارقطنى براى جمع حدیث به کشورهاى شام و مصر مسافرت کرد. چند دیوان شعر ازجمله دیوان سید حمیرى را در فضائل مناقب على(علیه السلام)حفظ کرده بود و علاقه زیادى به آن داشت. ابوالحسن دارقطنى در ذى قعده سال 385 در بغداد از دنیا رفت و در کنار «معروف کرخى» عارف مشهور به خاک سپرده شد.

[6]. تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، دارالکتاب العلمیه، بیروت، 1417ق، ج 3، ص 438.

[7]. ریحانة ,,,,,,الادب، میرزا محمدعلى مدرسى، چاپخانه شفق، تبریز، ج 1، ص 131.

[8]. تاریخ بغداد، ج 3، ص 189.

[9]. روضات الجنات، ج 6، ص 152.

[10]. ایضاح الاشتباه، علامه حلى، موسسة النشر الاسلامى، قم، 1411، ص 291، 292.

[11]. خلاصة الاقوال، ص 245.

[12]. المعتبر، محقق حلى، نشر سید الشهدا(علیه السلام)، قم، 1364، ج 1، ص 33.

[13]. قیاس منصوص العله در اصطلاح علم اصول عبارتست از تعمیم حکم شرعى از موضوعى به موضوع دیگر، به علت مشارکت موضوع دوم در علت حکم اول که در متن دلیل به آن تصریح شده است. این نوع قیاس در عصر ابن جنید اعتبارى نداشت، اما بعدها فقهاى بزرگى چون محقق حلى، علامه حلى و صاحب معالمو... براى این نوع قیاس در استنباط احکام شرعى اعتبار و حجیت قائل شدند.

[14]. ادوار اجتهاد، محمد ابراهیم جنّاتى، ص 239.

[15]. فتاواى ابن جنیدشیخ على پناه اشتهاردى، موسسة ,,,,,,النشر الاسلامى، قم، 1416، ص 93.

[16]. ادوار اجتهاد، ص 240.

[17]. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، دار احیاء الکتب العربیه، 1378ق، ج 7، ص 49الغارات، ابراهیم ثقفىکوفى، چاپ بهمن، تهران، 1355، ج 2، ص 670.

[18]. دول الاسلام، شمس الدین ذهبى، ص 189توضیح المقاصد، شیخ بهائى، کتابخانه مرعشى،قم، ص 9تاریخ تشیع، رسول جعفریان، ص 244آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، سیف الله نحوى، نورالسجاد، قم، 1381ش، ص 43 و 44 و 45 و 122.

[19]. الفوائدالرجالیه، بحرالعلوم، ج 3، ص 220.

[20]. روضات الجنات، ج 6، ص 146آل بویه، ص 108ریحانه الادب، ج 1، ص 121.

[21]. همان.

[22]. الذریعه، آقا بزرگ طهرانى، دارالاضواء، بیروت، 1403ق، ج 20، ص 177.

[23]. الذریعه، ج 4، ص 510.

[24]. فتاواى ابن جنید، ص 8.

[25]. معالم العلماء، ابن شهر آشوب، قم، 1353هـ ق، ص97 ـ98.

[26]. امل الآمل، شیخ حر عاملى، مکتبه الاندلس، بغداد، 1404، ج 2، ص 336 و 337فهرست ابن ندیم بغدادى، ابوالفرج بن اسحاق، ص 246معالم العلما، ص 133الفهرست شیخ طوسى، نشر الفقاهه، قم، 1417، ص209.

[27]. رجال نجاشى، موسسةالنشر الاسلامى، قم، ص385معجم رجال الحدیث، سید ابوالقاسم خوئى، قم، 1413، ج 15، ص 333، فتاواى ابن الجنید، ص 10فقهاى نامدار، عبدالرحیم عقیقى بخشایشى، قم، شرح حال ابن الجنیدالفوائد الرجالیه، مکتبه الصادق، تهران، 1363ش، ج 3، ص 206.

[28]. فقهاى نامدار شیعه، ذیل شرح حال ابن جنیدمروج الذهب، على بن حسین مسعودى، ج 4، ص 307.

[29]. رجال نجاشى، ص 385.

[30]. الفوائد الرجالیه، ج 3، ص 205فتاواى ابن الجنید، ص 14.

[31]. تاسیس الشیعه، سید حسن صدر، ص 302.

[32]. ریحانة الادب، ج 1، ص 121. با اندکى تصرف در عبارات.

[33]. رجال نجاشى، ص 385روضات الجنات، ج 6، ص146.

[34]. الفوائد الرجالیه: ج 3، ص 205. با توضیح مختصر از نگارنده.

[35]. تاسیس الشیعه، ص 302.

[36]. گفتنى است برخى از شخصیت نگاران محل وفات و سال وفات ابن جنید را مورد تردید قرار داده ,,,,,,اند. (تنقیح المقال، ج 2، ص 69.)

[37]. روضات الجنات، ج 6، ص152ریحانةالادب، ج 1، ص 122الکنى و الالقاب، ج 2، ص 27 دول الاسلام، ص 212آل ,,,,,,بویه حامیان فرهنگ تشیع، 114.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام محمد
نام خانوادگی اسکافى‌
نام پدر جنید
نام معروف ابوعلى کاتب،جنید بغدادى و ابن جنید اسکافى‌
مکان تولد عراق،بغداد
تاریخ فوت (شمسی) 370
تاریخ فوت (قمری) 381
مکان فوت ایران،تهران،ری

تالیفات

No image

مناسک حج

No image

اشکال جملة المواریث

No image

حدیث الشیعه

No image

التعیش و التکسب

No image

القضاء و آدابه

No image

زکاةالعروض

No image

کشف الاسرار

No image

حدائق القدس

No image

الایناس بائمه الناس

No image

ازدواج در اسلام

No image

کتاب اللطیف

No image

نثر طوبى

No image

وعظ المشترک

No image

امثال القرآن

No image

النوادر

حکایات

No image

فرزندی سالم

No image

مرجع فقهى آل بویه

فعالیت ها

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد هفتم

کتاب گلشن ابرار - جلد هفتم

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که تا کنون هَشت جلد از آن به زیور چاپ آراسته شده، اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS