جامعه، نمونه، انسان، آزادي
میثم بشیر
نگاهی به اساسیترین مولفه جامعه نمونه اسلامی از منظر استاد مطهری
آزادی به عنوان یکی از لوازم حیات و تکامل جزء اساسیترین نیازمندیهای موجود زنده محسوب میشود موجود زنده چه از نوع گیاه یا از نوع حیوان و یا انسان نیازمند آزادی است. منتهی آزادی گیاه و حیوان متناسب با ساختمان آن است و انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادی گیاه و حیوان نیاز دارد. هر موجود زندهای خاصیتاش این است که رشد و تکامل دارد و متوقف و ایستاده در جای خود نیست. حال فارغ از این مطالب، خود آزادی به چه معناست؟ استادشهید در جواب این سئوال این گونه میفرمایند:«که آزادی یعنی جلوی راهش را نگیرند پیش روی موجود زنده مانع ایجاد نکنند. ممکن است یک موجود زنده امنیت داشته و عوامل رشد او هم فراهم شده باشد اما اگر در جلوی رشد او مانعی باشد فایدهای ندارد.
استاد مطهری از آزادی به عنوان یک نیاز اساسی و مهم یاد میکند و جایگاه آن را در زندگی و جوامع انسانی یک جایگاه ویژه تلقی میکنند. ایشان آزادیهای انسانی را به دو دسته آزادی اجتماعی و معنوی تقسیم میکنند. در تعریف آزادی اجتماعی تصریح میکنند: آزادی اجتماعی بدین معنی است که بشر از ناحیه سایر افراد اجتماع آزادی، داشته باشد و دیگران مانعی در راه رشد و تکامل او نباشند و جلوی فعالیت او را نگیرند اما در تعریف آزادی معنوی که به مراتب مهم تر از آزادی اجتماعی است یاد آور میشوند: انسان یک موجود مرکب و دارای غرایز گوناگونی است در وجود انسان هزاران قوه نیرومند است از جمله شهوت، غضب، حرص، طمع، جاه طلبی و... انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ممکن است یک آدم آزاد باشد و ممکن هم هست یک برده و بنده باشد. بدین معنی که اسیر حرص، شهوت، افزون طلبی و یا... باشد. استاد آزادی اجتماعی را بدون آزادی معنوی غیرقابل تحقق میداند و خاطرنشان میکند چگونه ممکن است کسی که از درون خودش اسیر امیال و اغراض گوناگون میباشد در برون خود و در برخورد با افراد اجتماع نیز کاملا آزاد و فارغ باشد؟ این امری غیرممکن جلوه میکند.
متفکر شهید در اینجا نیز دوباره به سیره مولای متقیان علی(ع) و یکی از نامه مینهج البلاغه مراجعه میکند و حکومت امیرالمومنین را نمونه یک حکومت آزادیخواه میدانند که در آن حضرت علی(ع) تاکید کردهاند که اگر مسلمین با من بیعت کردهاند، هرکدامشان که قصد داشتند به یاری من بیایند، هیچ مشکلی وجود ندارد فقط یک شرط مهم دارد و آن اینکه اگر عمل مرا خوب دیدند، مرا در انجام کارهایم کمک و یاری دهند و اگر شاهد بودند که بد عمل میکنم از من انقاد و اعتراض کنند تا آن را جبران نمایم جمله پیامبر نیز که از حضرت علی(ع) نقل شده است چندین بار توسط استاد و به عناوین مختلف در آثار ایشان تکرار شده که این نشان دهنده اهمیت موضوع است آن جمله این است که در مقابل قومی بایستید و بدون آنکه کسی به زبانش بیفتد حق خودش را از قومی مطالبه کند.
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران استاد مطهری با تاکید بر نقش آزادی در جامعه محدوده آزادی اجتماعی را در جامعه روشن نمودند. ایشان بعد از ذکر این نکته که وظیفه همگی است که به آزادیها به معنای واقعی احترام بگذارند متذکر میشود. اگر بنا شود حکومت مهدوی اسلامی زمینه اختناق به وجود آورد حتما شکست خواهد خورد.
استاد در ادامه اضافه میکند که البته آزادی غیر از هرج و مرج است و معنای ما از آزادی، آزادی معقول است. هرکس باید اندیشهها و تفکرات خود را نسبت به برخی مسائل آزادانه بیان کند و محدودیتی برای آن وجود ندارد ولی تذکر این نکته حائز اهمیت است که این امر منتهی به توطئه ریاکاری و رواج عقاید باطل نشود. استاد در کنار این مسئله از حضور افراد و شکاف در جامعه استقبال میکند و دین اسلام را مقولهای میداند که از هرگونه خدشه نقطه کور و ابهام مبرا میباشد البته ایشان باز هم تاکید میکند اغفال توطئه و تخریب دین هرگز جایز نیست و باید در مقابل آن ایستاد.
استقلال فکری و مکتبی این مولفه از جمله ارکان و پایه آرمانشهر اسلامی است که استادشهید بعد از پیروزی انقلاب تاکید ویژهای بر وجود آن داشتند. در کنار دو مقوله آزادی و عدالت، این فاکتور جایگاه خاصی در فکر و کلام استاد دارد. ایشان شعار استقلال خواهی را (به معنای اعم آن) یکی از مهمترین اصول سیاسی اسلام میدانند و تاکید میکنند: واضح است که اسلام هیچ وقت نمی خواهد یک مسلمان جیره خوار یک غیرمسلمان باشد یا جامعه اسلامی دستش به طرف یک جامعه دیگر دراز باشد و به همین دلیل مقلد جامعه دیگر باشد.
استاد مطهری پیرامون این موضوع خاطرنشان میکند: اسلام جامعهای مستقل و متکی به خود میخواهد و نمیپسندد که یک مسلمان زیردست و توسری خور یک ملت غیر مسلمان باشد... خداوند نمیپسندد که کافران بر مسلمانان سیطره و تسلط داشته باشند. اسلام نمیپسندد مسلمانان همیشه دست دریوزگی به سوی یک ملت دیگری به عنوان قرض یا کمک بلاعوض دراز کند. اسلام نمیپسندد جامعه اسلامی استقلال اقتصادی یا اجتماعی نداشته باشد. اما نکتهای که باید به آن اشاره کنیم این است که ایشان استقلال اجتماعی و اقتصادی را مهم میدانند ولی جایگاه استقلال فرهنگی، فکری و مکتبی را یک موقعیت ویژه میدانند و در میان انواع گوناگون استعمار خطرناک تر از همه استعمار فرهنگی را هشدار میدهند.
استادشهید عقیده دارد ملتی که از نظر اقتصادی و سیاسی استعمار شده به طور قطع قبلا هم از لحاظ فکری و فرهنگی مورد استعمار قرار گرفته است. ایشان برپایه گذاری کامل جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی در جامعه تاکید ویژه ای دارند و متذکر میشوند. جهان بینی اسلامی نه با جهان بینی غرب منطبق است و نه با جهان بینی شرق. این به هیچ کدامشان وابسته و محتاج نیست حفظ استقلال مکتبی و ایدئوئولوژیک از جمله اساسیترین مسائلی است که باید مد نظر است. از همین رو بود که استادمطهری دائما بر خطر مکتبهای التقاطی خصوصا در اواخر عمرشان تاکید میکردند و تصریح کردند: به عقیده من سبکهای التقاطی اگر برای اسلام از مکتبهایی که ضریحا ضد اسلام هستند بیشتر نباشد کمتر نیست. به این ترتیب استاد بعد از پیروزی انقلاب توصیه کردند که اگر قرار است انقلاب ما پیروزمندانه راه خویش را ادامه دهد باید خود را از هر آلودگی پاک کند و در راه احیای ارزشهای اسلام راستین اسلام قرآن و اهل بیت(ع) حرکت کند.
اقتدار اگر در بین آثار استاد مطهری کمی دقت کنیم و موشکافانه اندیشه سیاسی و اجتماعی ایشان را بررسی کنیم به این موضوع پی میبریم که استاد شهید در بیشتر مواقع انزجار خود را از سستی و ضعف جامعه اعلام میکند و مردم، رهبر و ارکان جامعه را به کسب قدرت در داخل و خارج تشویق میکند. این فاکتورهایی که شهیدمطهری در ذهن خود دارد به خوبی در کتاب آزادی معنوی ایشان ترسیم میگردد. ایشان در ذیل ترسیم چهره یک جامعه واقعی اسلامی اشاره میکند که طبق گفته و سفارش قرآن جامعه باید در مقابل بیگانگان محکم قوی و نیرومند باشد یکی از خاصیتهای مسلمان و اولین خاصیتی که قرآن کریم ذکر کرده است شدت و قوت و استحکام در مقابل دشمنان است.
جامعه مسلمانان سستی را نمیپذیرد. سستی در دین اسلام به هیچ وجه وجود ندارد. خداوند سلامتی و قدرت داده تا کمر راست بی دلیل گردن را کج نکنی. ایشان در کتاب پانزده گفتار نیز خاطرنشان میکند اسلام همیشه با زبون پروری مبارزه کرده است. در دین اسلام به همان اندازه که ظالم را دشمن میدارد، انسان زبون و ضعیف که در مقابل ظالم تسلیم است دشمن میدارد.
متفکر شهید دین اسلام را در زمینه دعوت پیروانش به کسب قدرت یک دین منحصر به فرد میداند و تصریح میکند: دینی که در آن به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر بسیار زیاد تاکید شده است هرگز پیروان خود را به ضعف و زبونی دعوت نمی کند.
استادمطهری با بیان اینکه اسلام خواسته است تا مسلمانان به صورت واحد مستقلی زندگی و نظامی مرتبط و اجتماعی به هم پیوسته داشته باشند متذکر میشود: اسلام تاکید کرده که هر لزومی باید خود را عنصر یک پیکر که همان جامعه اسلامی است بداند تا جامعه اسلامی قوی و نیرومند گردد قرآن همیشه خواسته است تا مسلمین جامعه برتر از دیگران باشند.