اسراف از منظر آيات و روايات
علی الهامی
اسراف و تبذیر از گناهانی است که بر کبیره بودنش تصریح شده است. چنانچه در صحیحه فضل بن شاذان از حضرت رضا(ع) و همچنین در روایت اعمش از حضرت صادق(ع) ضمن شماره کبائر، اسراف و تبذیر را ذکر فرموده اند. برای دانستن بزرگی این گناه بعضی از آیات و اخبار رسیده یادآوری میشود و بعد معنا و اقسام آن ذکر میگردد. اینک با هم مطلب را از نظر میگذرانیم:
خداوند در سوره اعراف میفرماید: «بخورید و بیاشامید (از آنچه بر شما حلال شده) ولی از حد نگذرانید به درستی که خداوند دوست نمیدارد تجاوزکنندگان را» (اعراف 29) یعنی خدا مسرفین را دشمن میدارد. بعضی از مفسرین فرمودهاند: هر که را خدا دوست ندارد اهل عذاب است زیرا محبت خدا به معنی رساندن ثواب است.
و در سوره انعام میفرماید: «از میوه هر یک از این درختان وقتی میوه کرد بخورید و حق آن را (که خدا معین فرموده از زکات و غیره) بدهید روز بریدن و درویدن آن، و از حد نگذرانید. زیرا خداوند دوست نمیدارد (و نمیپسندد اعمال) اسراف کنندگان را.» (انعام 14)
و در سوره مومن میفرماید: «این چنین هدایت نمیفرماید و عقوبت میکند هر اسراف کننده و شک آورندهای را.»(غافر 3) و نیز در همین سوره میفرماید: «به درستی که اسراف کنندگان اصحاب آتشند.»(غافر43) در سوره طه میفرماید: «همچنین جزا میدهیم کسی را که اسراف کند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سختتر و باقی تر است»(طه126)
در سوره بنی اسرائیل میفرماید: «اسراف مکن و مال خودت را پراکنده نساز، به درستی که اسراف کنندگان برادران شیاطینند (و در دوزخ با ایشان قرین اند) و شیطان به پروردگارش (و نعمتها بی پایان او) سخت (منکر و) کفران کننده است.»(اسرا27)
در تفسیر منهج مینویسد: «کفار عرب معظم اموال خود را به ریا و سمعه خرج میکردند و جهت یک میهمان شتران متعدد ذبح مینمودند تا مردم ایشان را به سخاوت ستایش کنند. حق تعالی ایشان را نکوهش فرموده که در تضییع اموال مانند دیوانند.»
حضرت صادق(ع) میفرماید: «جز این نیست که خداوند اقتصاد (میانه روی) را دوست و اسراف را دشمن میدارد حتی دور انداختن هسته خرما را. زیرا آن هم به کار میآید (چنانچه در عربستان بذر نخل و خوراک شتر است) و همچنین ریختن تتمه آبی که خوردهای (زیرا آن هم در پارهای از مواقع به کار میآید).
و نیز میفرماید: از خدا بترس و زیاده روی مکن و سخت گیری هم منما و همیشه در حد وسط باش. به درستی که اسراف از تبذیر است و خداوند فرموده است: تبذیر مکن جز این نیست که هیچ گاه خداوند کسی را بر میانه روی عذاب نخواهد فرمود یعنی عذاب خدا راجع به اسراف و تقتیر (زیاده روی و سخت گیری) است.
حضرت امیرالمومنین(ع) میفرماید: «هرگاه خداوند اراده خیری به بندهای بفرماید، او را ملهم میفرماید به میانه روی و حسن اداره زندگی و او را از اسراف و بدی تدبیر دور میفرماید.»
حضرت صادق(ع) میفرماید: «آیا گمان میکنی خدا به کسی که مال داده به سبب احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه پستی او است. نه چنین است بلکه مال، مال خدا است آن را به عنوان امانت نزد شخص قرار میدهد و اذن داده که به طور میانه روی از آن بخورد و بیاشامد و لباس بپوشد و ازدواج کند و بر مرکب سوار شود و زیادتی آن مال را به فقرا برساند و رفع احتیاجشان کند. پس هرکس به این دستور رفتار کند، آنچه را خورده و آشامیده و پوشیده و سوار شده و نکاح نموده تمام بر او حلال است و اگر چنین نکرده تمام بر او حرام است پس آیه شریفه را خواند که «اسراف نکنید زیرا خداوند اسراف کنندگان را دوست نمیدارد» سپس (برای زیادتی توضیح) فرمود: آیا گمان میکنی خدا مالی به عنوان امانت به کسی داد پس او اسبی بخرد برای سواری به مبلغ ده هزار درهم در حالی که میتوانست اسبی به مبلغ بیست درهم بخرد و کاملا کفایتش را میکرد و کنیزی را به هزار دینار بخرد در حالی که میتوانست کنیزی به بیست دینار بگیرد و او را کافی بود در حالی که خداوند فرموده اسراف نکنید (پس چنین شخصی به امانت خدا که مال است خیانت کرده است.)»
عباسی میگوید از حضرت رضا(ع) در مخارج عائله ام طلب اذن نمودم. فرمود: حد وسط بین دو چیزی که ناپسند است. گفتم فدایت شوم به خدا سوگند که دو چیز مبغوض را نمیشناسم. فرمود «خدا تو را رحمت کند آیا نمیدانی که خدا دشمن میدارد زیاده روی و سخت گیری را.» سپس آیه شریفه را تلاوت فرمود که «بندگان رحمان آنهایند که هرگاه مال خود را خرج میکنند اسراف نمیکنند و تنگ هم نمیگیرند (بخل نمیورزند) و انفاق شان همیشه بین اسراف و بخل است.»
از حضرت صادق(ع) مروی است که: «کسی که مالش را به سبب اسراف تلف کرد و فقیر شد دعایش مستجاب نمی شود و چون بگوید خدایا به من مال ده حق تعالی میفرماید آیا تو را به اقتصاد (میانه روی) امر نکردم.»
معنی اسراف و انواع آن
اسراف به معنای تجاوز از حد و زیاده روی است و آن یا از جهت کمیت است که صرف کردن مال است در موردی که سزاوار نیست «شرعاً یا عقلا» هر چند به مقدار درهمی باشد و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است لیکن بیشتر از آنچه شایسته است. مانند اینکه لباسی به قیمت پانصد تومان بخرد و آن را بپوشد در حالی که لباسی که لایق به حال و شان او است باید معادل صد تومان باشد.
و بعضی صرف مال را در موردی که سزاوار نیست تبذیر گفتهاند و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوار است اسراف دانستهاند.
حضرت صادق(ع) میفرماید: «لباسی را که برای حفظ آبرو پوشیدن در انظار خلق تهیه کردهای، آن را در موقع کار کردن یا جایی که مناسب پوشیدن آن نیست به پوشی اسرافست.»
اسراف به حسب اشخاص مختلف است: باید دانست که اسراف، به اعتبار اشخاص از جهت شان و شرف و صحت و مرض و جوانی و پیری و از جهت غنا و فقر و زیادی درآمد و کمی آن فرق میکند. زیرا ممکن است صرف فلان مقدار از مال برای لباس مثلا نسبت به شخصی که دارای فلان مقام و شخصیت در اجتماع است یا دارای فلان درآمد است، اسراف نباشد در حالی که نسبت به کسی که چنین نیست اسراف خواهد بود.
بنابراین بیشتر تکلفات وسائل زندگی و معیشت که اکثر مردم به آن مبتلاهستند و هیچ ملاحظه شان و مداخل خود را نمیکنند و غالباً مبتلا به قرض و پریشانی هستند اسراف است و سببش این است که هر کس همیشه به بالاتر از خودش مینگرد و میخواهد از او کمتر و پایین نباشد و لذا گرفتار اسراف شده و همیشه در سختی و رنج و ناراحتی و نارضایتی و پریشانی به سر میبرد. در صورتی که اگر مطابق دستور شرع به زیر دست نگاه میکردند که از آن ها در امور دنیا پایین ترند، هیچ گاه مبتلابه اسراف و ناراحتیها فراوان نمیشدند. پس بیشتر این ورشکستگیها، از اسراف سرچشمه میگیرد که اگر به دستور شرع و به حکم فطرت و عقل سلیم خود این گناه کبیره را ترک میکردند و در جمیع حالات رعایت اقتصاد و میانه روی نموده، قناعت را پیشه خود میکردند خوشبختی دنیا و آخرت را در مییافتند.
حضرت صادق(ع) میفرماید: «کسی که در معیشت خود میانه روی کند، من ضمانت میکنم که هرگز تهی دست نشود.»
و در تفسیر آیه شریفه «فلنحیینه حیوه طیبه» یعنی عطا میکنیم به او زندگانی خوش را، امام(ع)می فرماید: «حیات طیبه (زندگی خوش) قناعت است.»
در کتاب اسلام و مشکلات اقتصادی تالیف سیدابوالاعلی مودودی، پس از اینکه مفاسد کنونی جهانی را تماماً از اسراف و تبذیر سرمایه داران میداند، مینویسد: این ثروتمندان زنا را یکی از لوازم زندگی خود قرار داده و گروهی از زنان را رقاصهها زناکار و عده ای از مردان را دلالها بی همه چیز نمودند.
ایشان شوق شدید و دیوانه واری به بازیها و سرگرمیها ضدانسانی پیدا کردند و برای همین جهت عدهای از دیوانهها، رقاصها، رقاصهها، هنرمندان، هنر پیشگان و نقاشان را میدان دادند. و از همین جا بود که فنون جدید هنرهای نوینی پیدا شد که هیچ لزومی برای زندگی شرافتمندانه انسانی نداشت بلکه پیدایش و توسعه آن بر ضرر انسانیت و اخلاق تمام شد- صید و شکار هم یکی دیگر از سرگرمیها مهم و در عین حال منبع ثروت اندوزی سرمایه داران شده و روی همین اصل، عده زیادی از توده مردم را به عنوان اطرافی و اسکورت به خدمت آوردند که برای آنان و سرگرمی شان به شکار و صید بپردازند و اگر این شهوت سرمایه داری گل نکرده بود، آنان نیز صاحب شغل جدی انسانی بودند. این ثروتمندان از خدا بی خبر، گروه قابل توجهی را در راه فراهم ساختن انواع مسکرات از مشروبات الکلی و افیون و حشیش مشغول نمودند. سرمایه داران در به کار بردن ثروتها مادی، حداکثر سوء استفاده را نموده و آن را در ساختن قصرها و آپارتمانها و کاخها چند طبقه ای و ایجاد باغها و تفریح گاهها و کابارهها و تئاترها و عیاش خانهها از بین بردند.
باید همه جا میانه روی کرد
در مقابل این آیات و روایات، آیات و اخباری است که امر به اقتصاد و میانه روی در انفاق میکند مانند این آیه شریفه «در عطا کردن امساک بسیار مکن مانند کسی که دستش به گردنش بسته شده باشد. و هر چه داری به مردم مده مثل کسی که دست خود را میگشاید که هیچ در دستش نماند (تا به سبب امساک زیاد نزد عقلا سزاوار ملامت گردی و به سبب بخشش زیاد مغموم و متحیر بمانی) پس بنشینی ملامت و حسرت زده.» (اسرا31)
و در سوره فرقان میفرماید: «بندگان خدا کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند زیاده روی نمیکنند و امساک و بخل هم نمیورزند بلکه به میانه روی انفاق میکنند.» (فرقان 67) حضرت صادق میفرماید: «جز این نیست که شخص مالش را در راه حق انفاق میکند درحالی که اسراف کننده است.»
جمع بین دو دسته آیات و اخبار
برای جمع این دو دسته از آیات و اخبار و رفع تعارض بین آنها، علما وجوهی ذکر کردهاند: از طبرسی در شرح کافی نقل شده که ممکن است گفته شود: ادله حسن ایثار، راجع به زمان فقر عمومی است مانند صدر اسلام. و ادله اقتصاد راجع به زمان توسعه است. یا اینکه به اعتبار اختلاف حالات گیرنده است. یعنی بعضی از افراد گیرنده به واسطه دارا بودن بعضی مقامات و حالات سزاوار ایثارند و بعضی دیگر سزاوار اقتصاد با آنها است و همچنین نسبت به انفاق کنندگان. یعنی کسانی که دارای مقام یقین و درجه کامل ایمان و صاحب نفس مطمئناند، سزاوار حال ایشان ایثار است و کسانی که این طور نیستند و پس از ایثار ممکن است دچار اضطراب و پریشانی شوند، سزاوار حالشان اقتصاد کردن است. چنانچه حال عموم مومنین غیر از صدیقین چنین است و آیه «ولاتجعل یدک...» هرچند خطاب به پیغمبر- صلی الله علیه وآله وسلم- است لیکن مراد تعلیم به مومنین است.
و از شهید اول چنین نقل شده که، ادله حسن ایثار، راجع به ایثار بر خود است یعنی چیزی که شخصاً به آن نیاز دارد به مستحق بدهد. و ادله اقتصاد راجع به کسی است که عیالمند است و نباید دیگری را بر عیالش ترجیح دهد. یعنی چیزی که مورد نیاز عیال است، به مستحق دیگری ندهد. خلاصه ایثار بر نفس مستحب است نه بر عیال و نیز فرموده: مکروه است شخص تمام داراییاش را صدقه دهد مگر اینکه اطمینان ببرد برای خودش داشته باشد و نیز عیالمند نباشد.
در خیر اسراف نیست
قول مشهور این است که در خیر اسراف نیست. یعنی اگر کسی برای خدا نه هوای نفس درموردی که دانسته شود رضای خداوند در انفاق است هرچه بدهد اسراف نیست هرچند تمام دارایی اش را بدهد و آیات و روایاتی که دلالت بر حرمت اسراف و لزوم اقتصاد دارد به آن معارضه ندارد.
چون بسط کلام در جواب از این ادله خارج از وضع این نوشتار است. لذا به طور اجمال اشاره میشود که:
خلاصه این روایات، ارشاد به مورد اهم است برای انفاق نه نهی از انفاق کلی و از آنچه در معنای آیه گفته شد جواب از روایت ابن ابی عمیر ظاهر میشود. اما جواب از صحیحه بزنطی محتمل است که در آن موردی که امام(ع) نهی انفاق بیشتر را میفرماید، در آن مورد استحقاق بیش از این انفاق نبوده است. و در روایت فقیه ممکن است اشاره به اشخاصی باشد که انفاق مستحب میکنند درحالی که ترک انفاق واجب کرده اند. و جواب روایت مسعده ظاهرش این است که امام(ع) در جواب ادعا و ایراد صوفیه به آن حضرت نسبت به وجوب ایثار، بیاناتی برای عدم وجوب ایثار فرموده و اینکه انفاق به عیال و ارحام از موارد انفاق فی سبیل الله است و جمله «لو کان نهی الله منه رحمه منه للمومنین» که در روایت مذکوره است شاهد است آیاتی که امر به اقتصاد و نهی از زیاده روی در انفاق فرموده تماماً نهی ترحمی و اشفاقی است.
چگونه میتوان گفت ایثار مذموم است درحالی که عمل رسول خدا(ص) و ائمه(ع) چنین بود و آیاتی که درباره ایثار اهلبیت(ع) مانند سوره هل اتی و آیه ایثار و آیه نجوی و غیره (بقره274) رسیده بزرگ ترین شاهد این مطلب است و روایات وارده درحالات ائمه بسیار است. مانند اینکه حضرت مجتبی(ع) سه مرتبه تمام دارایی خود را با فقرا بالمناصفه تقسیم فرمود و انفاقها حضرت سیدالشهداء(ع) و سایر ائمه مشهور است. از آن جمله حضرت رضا(ع) روز عرفهای در خراسان تمام دارایی خود را انفاق فرمود. فضل بن سهل گفت: آقا این چه ضرر و غرامتی است که متحمل شدهاید؟ فرمود: بلکه این غنیمت بود که بهره من شد. و در روز نوروزی که به خواهش مامون، آن حضرت جلوس فرموده بود و اموال و هدایای بسیاری نزد آن حضرت جمع شده بود، همه را به یک نفر مداح که اشعاری در مدح اهل بیت(ع) سروده بود مرحمت فرمود.
از حضرت امام حسن عسکری(ع) مروی است که فرمود: «اگر دنیا و آنچه در آن است لقمه شده و آن را به عالم باایمانی دهم، ترسناکم از اینکه در ادای حق او کوتاهی کرده باشم و اگر نادانی فاسقی را از تمام دنیا چیزی به او ندهم جز جرعه آبی که در حال تشنگی به او دهم، میترسم از اینکه اسراف کرده باشم.»
و خلاصه دو حدیث شریف آن است که اگر تمام دنیا را به مومن دانای با اخلاصی دهند هیچ اسرافی نیست چون با مورد است و اگر به کافری بس جرعه ای آبی داده شود خوف اسراف است چون احساس به او بی مورد است.
و از بسیاری از بزرگان علما ایثارها نقل گردیده و بعضی هم به آثار عظیمه دنیوی آن نیز رسیدهاند که مجال بیان آن در این مختصر نیست.
و بالجمله حسن انفاق در راه خدا هرچه و به هر اندازه باشد بدیهی است و در آن اسراف نیست مگر در صورتی که مستلزم ترک انفاق واجب باشد یا مورد اهمی در بین باشد یا اینکه مورد انفاق استحقاق آن مقدار را نداشته باشد. چنانچه مفصلاً در صفحات قبل ذکر شد.
اسراف در عقاید و اعمال
آنچه ذکر شد راجع به اسراف در مال بود و چون اسراف در لغت به معنی تجاوز از حد و زیاده روی است، بنابراین در امور اعتقادی و همچنین در تمام افعال و اعمال انسانی متصور است.
اسراف در عقیده آن است که درباره خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست، معتقد شود. مانند اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش که گفت: «برای شما غیر از خودم خدایی نمیشناسم.» (قصص 38)
پروردگار عالم او را از مسرفین خواند. چنانچه میفرماید: «فرعون در زمین علو کرد و به درستی که از اسراف کنندگان است.» (یونس 83) یا اینکه آنچه را که سزاوار تصدیق و اعتقاد آن است باور نکنند مانند اعتقاد به خدا و نبوت پیغمبران و امامت ائمه و معاد وغیره. چنانچه در قرآن مجید میفرماید: «و این چنین جزا میدهیم کسی که از حد بگذراند و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد. و عذاب آخرت سخت تر و باقی تر است.» (طه 127)
اسراف در افعال آن است که آنچه را که سزاواری نباشد به جای آورد. یا آنچه سزاوار است بکند ترک نماید. چنانچه قوم لوط را که مرتکب عمل زشت و شنیع لواط میشدند مسرف خوانده و میفرماید: «جز این نیست که شما از روی شهوت نزد مردان میروید و زنان را ترک میکنید بلکه شما گروه اسراف کنندگانید.» (اعراف 81) زیرا بذر را در غیر محل زرع قرار میدهید.
بلکه هر گناه فعلی یا قولی که از انسان سرزند اسراف است و هر گناهکاری مسرف است. چنانچه در سوره زمر میفرماید: «بگو ای بندگان من که اسراف کردهاند به انجام گناهان زیاد بر ضرر نفسها خودشان (یعنی افراط نمودند و از حد معصیت را گذرانده اند) از رحمت خدا نومید نشوید.» (زمر 53) یعنی رو به خدا آورند تا خدا آنها را رحمت فرموده بیامرزد.
سزاوار است که مومنین در امور مباح هم سعی کنند که اسرافی از آنها سرنزند مانند اسراف در خواب و بیداری و حرف زدن و خوردن چنانچه در حدیث است خدا دشمن میدارد هر پرخور و پرخوابی را. و به طور کلی هر کاری که به آن اشتغال دارند، سعی کنند از حد تجاوز نکند و برای دانستن شرح و تفصیل این مطلب به کتاب معراج السعاده و حلیه المتقین و سراج الشیعه و غیره، از کتاب هایی که در باب آداب زندگی و معاشرت از نظر شرع مقدس رسیده مراجعه نمایند.