24 اسفند 1389, 0:0
اعتدال، عزاداري، افراط و تفريط
افراط و تفریط در هر کاری ناپسند و زیانبار است. خلقت انسان و کائنات براساس اعتدال صورت گرفته و به همین جهت، رفتارهای انسان و رفتاری که با انسانها میشود و همچنین رفتارهائی که انسانها با سایر موجودات میکنند اگر بر مبنای اعتدال باشد به نتیجه مطلوب منجر میشود و اگر با افراط و تفریط همراه باشد نه تنها نتیجه بخش نخواهد بود بلکه عوارض منفی هم خواهد داشت. عاشورا، برخورد دین مدارانه با افراطها و تفریطهائی بود که دین خدا را تهدید میکردند.
واقعه کربلا، همانگونه که از بیان عرشی پیامبر گرامی اسلام استفاده میشود، موجب بقاء دین اسلام شد و این جمله رسول خدا که فرمود: "حسین منی و انا من حسین" مژده جاودانگی دین خدا و سنت رسولالله به برکت خون شهدای کربلاست. کسانی که به برپائی عزاداری حسینی و زندهنگهداشتن یاد و راه شهدای کربلا کمک کرده و میکنند، در عین حال که در حفظ میراث کربلا سهمی دارند، نباید تصور کنند که در این جاودانگی نقش دارند. این جاودانگی، اثر مستقیم و بلاواسطه خون امام حسین علیهالسلام و شهدای کربلاست و همه ما باید بدانیم که اعتقادات ما را نیز این خونها حفظ کردهاند و دلبستگی ما به اهل بیت عصمت و طهارت و آشنائی ما با اسلام ناب محمدی صلواتالله و سلامه علیه مرهون فداکاریهای شهدای کربلاست. بنابراین، تا ابد این ما هستیم که باید خود را مدیون امام حسین علیهالسلام و شهدا کربلا بدانیم و برای ادای این دین هرچه میتوانیم انجام دهیم.
شیعیان، دورانهای سختی را پشت سر گذاشتهاند که حتی برای رفتن به کربلا و زیارت قبر امام حسین علیهالسلام حاضر میشدند ماموران خلفای جور و دشمنان دین خدا، دست آنها را قطع کنند. بسیاری از عاشقان امام حسین جان خود را بر سر زیارت آنحضرت گذاشتند و اینهمه فداکاری به این دلیل صورت گرفت که واقعه کربلا حرارتی در قلبها ایجاد کرد که تا ابد باقی میماند و هر روز بیشتر میشود. این معجزه را خدا در خون امامحسین و شهدای کربلا قرار داده است و هر روز نیز جاذبه این خونها بیشتر میشود و تعداد علاقمندان و عاشقان قهرمانان این حماسه جاودانه افزایش مییابند. خاصیت فداکاری برای دین خدا همین است و چون امام حسین علیهالسلام و سایر شهدای کربلا زیباترین جلوههای فداکاری را به نمایش گذاشتند، جاودانه شدند.
نگاههای متفاوت به عزاداری امام حسین و شهدای کربلا همیشه وجود داشت و افراط و تفریطهائی که امروز دیده و شنیده میشود چیز تازهای نیست. عدهای، عزاداری محدود و در قالب وعظ و خطابه و حذف دستجات سینهزنی و سنتهای رایج را توصیه میکنند و با هر کاری بیش از این میزان محدود مخالفند. عدهای در مقابل، هر روز هرچه میتوانند بر حواشی میافزایند و فرعیات را بقدری گسترش میدهند که اصل به فراموشی سپرده میشود.
بدون تردید، این هر دو نگاه و روش، با عزاداری مفید و موثر فاصله دارند. وجود عزاداریهای سنتی در قالب دستجات سینهزنی و سنتهائی که از قدیم رایج بود در تحریک عواطف و احساسات موثرند و قلبها را برای درک و فهم عمق واقعه عاشورا و ابعاد فداکاری شهدای کربلا آماده میکنند. این، کاری است که از وعظ و خطابه به تنهائی برنمیآید و جمع این هر دو با همدیگر است که میتواند عزاداری را کامل کند.
در طرف مقابل، کسانی که با افراط در پرداختن به حواشی و افزودن فرعیات، اصل را به فراموشی میسپرند نیز عزاداری را به مسلح پوچی و بیهدفی میبرند. در این روش افراطی به تدریج وعظ و خطابه که مغز عزاداریهاست حذف میگردد و یا به حاشیه رانده میشود و افراد بیسواد و بیاطلاع از معارف دین، صحنه گردان عزاداریها میشوند. این وضعیت که اکنون متاسفانه در حال گسترش است، عزاداری امام حسین علیهالسلام را از هدف اصلی آن که آشنائی با راه امام و معارف دین است دور میکند. درست به همین دلیل است که محصول این قبیل مجالس و محافل عزاداری، به جای آنکه آشناشدن جوانان و نوجوانان با معارف دین باشد پیدایش افرادی سطحی و ناآشنا با اصول و مبانی دینی است. این، یک خطر است که در درازمدت میتواند به یک تهدید برای جامعه و برای خود عزاداریها تبدیل شود و برای آنکه گرفتار چنین تهدیدی نشویم باید فرهنگ اعتدال بر عزاداریها حاکم شود.
اعتدال در عزاداری، راه را برای حفظ عزاداری سنتی، که ترکیبی متوازن از وعظ و خطابه و سینهزنی و نوحهخوانی و به راه انداختن دستجات است، هموار میکند و در عین حال که شور و حال عاشورائی به مردم میدهد و احساسات و عواطف آنها را متوجه شهدای کربلا میکند، آشناشدن آنها با معارف اهل البیت علیهمالسلام و هدف امام حسین علیهالسلام را نیز تضمین مینماید. این، همان چیزی است که در توصیههای امام خمینی رضوانالله تعالی علیه وجود دارد که میفرمود محرم و صفر را زنده نگهدارید و بر این نکته تاکید میکردند که عزاداری سنتی را حفظ کنید.
واقعیت اینست که ملت ایران با عزاداری سنتی که ترکیبی از شور و شعور را با خود داشت به رشد بالائی از نظر آشنائی با معارف دینی رسید که توانست شایستگی همراهی با امام خمینی را برای حضور در انقلاب اسلامی پیدا کند و رژیم ستمشاهی را سرنگون نماید. مردم ایران در سالهای دهه 50 به نقطهای از معرفت دینی رسیدند که معنای روشن این جمله امام خمینی که فرمود: "محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است" را به درستی دریافتند و مفهوم پیروزی در متن شهادت را درک کردند و راز و رمز پیروزی این مردم بر قدرتهای استعماری و دشمنان داخلی و خارجی خود در این مقطع مهم و سرنوشتساز از تاریخ نیز همین بود.
ما به این معرفت دینی و این شور و شعور برای ادامه مبارزه با دشمنان اسلام و ایران نیازمندیم. این نیاز فقط در صورتی تامین خواهد شد که عزاداریها را از افراطها و تفریطها مصون نگهداریم و فرهنگ اعتدال را بر آن حاکم نمائیم. برای رسیدن به این مقصد عالی باید فضلا و علما و بزرگان دین عهدهدار تبیین معارف دینی و تشریح اهداف نهضت حسینی شوند تا منابر و مجالس دینی و محافل مذهبی از وجود شخصیتهای علمی، صاحبنظران دینی و دینشناسان خالی نباشد و از میداندارشدن افراد ناآشنا با معارف دینی جلوگیری بعمل آید. این، کاری است که در گذشته مرسوم بود و در دوران معاصر نیز بزرگانی همچون شهید آیتالله مطهری و علامه محمدتقی جعفری انجام میدادند و اکنون نیز بعضی بزرگان انجام میدهند ولی نیاز جامعه بسیار بیش از این مقدار است و البته قدر و منزلت نهضت حسینی و فداکاری بزرگی که شهدای والامقام کربلا از خود نشان دادهاند نیز آنقدر زیاد است که همه بزرگان باید افتخار کنند که سهمی در شناساندن این نهضت به مردم داشته باشند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان