نویسنده: اسد الله ا فشار
اشاره: میلاد اسوه شکیبایی، تندیس تقوا و پارسایی، مشعل حق و حقیقت، جلوه جمال الهی و جلال کبریایی، الهام بخش اخلاص و معرفت حضرت جوادالائمه امام محمدِتقی(ع) بر عاشقان شجره طیبه ولایت و امامت و رهپویان راه حقیقت مبارک باد.میلاد سجاده نشین عالم معرفت و توحید، آیینه پرشکوه جمال و جلال خداوندی، مونس ملایک مقرب الهی، اسوه عرفان ربوبی، تبسّم رحمت معبود بر خلایق، مظهر مهر و عطوفت خداوند، حضرت جوادالائمه بر همه عاشقان ولایت و رهپویان خط امامت خجسته باد.
امام جواد(ع) در یک نگا ه: حضرت امام محمد تقی(ع) دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت رضا(ع) و مادر ارجمندش بانویی مصری تبار به نام سبیکه بود. ریحانه و خیزران از دیگر نامهای مادر امام جواد(ع) است. حضرت رضا در مورد منزلت فرزندش امام جواد و مادر مکرمه آن حضرت، به یارانش فرمود: من دارای پسری شدهام که همچون موسی شکافنده دریاهای علم است و مانند عیسی مادری پاک دارد. پیشوای نهم در سن 7 سالگی به امامت رسید و هفده سال رهبری شیعیان را به عهده داشت. دوران امامت آن حضرت با دو نفراز خلفای ستم پیشه عباسی مامون و معتصم مقارن بود. حضرت جواد در داشتن تمام صفات زیبای اخلاقی و انسانی سرآمد خوبان روزگار بود. پارسایی، علم ودانش و بخشندگیاش موجب شده بود با القاب جواد، تقی، مرتضی و منتجب شناخته شود. اما دراین میان لقب«ابن الرضا» به خاطر شکوه و جلال امام رضا(ع) درمیان مردم شهرت بیشتری داشت. امام جواد در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا (ع) به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا(ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت امام جواد(ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت. پس از شهادت امام رضا(ع) مامون به بغداد رفت. او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد(ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، بویژه آنکه مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل را به همسری امام جواد(ع) در آورد. مامون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار ترتیب داد. در این مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسری امام درآورد.
امام رضا (ع) وامامت امام جواد(ع): صفوان بن یحیی، از یاران مخلص امام رضا(ع) میگوید: در مدینه به حضور آن حضرت شرفیاب شدم و عرض کردم: هنگامی که خداوند ابوجعفر (جواد) را به شما عنایت فرمود، درباره امام بعد از شما پرس و جو میکردیم و شما میفرمودید خداوند به من پسری عنایت خواهد فرمود. اکنون خداوند پسری به شما عنایت کرد و چشم ما به وجود وی روشن گردیده است. تکلیف ما پس از شما چیست و امام ما چه کسی خواهد بود؟ امام رضا(ع) در پاسخ به امام جواد(ع) که در مقابلش ایستاده بود اشاره نمود. من در جواب گفتم فدایت شوم او که بیش از سه سال ندارد؟! امام رضا(ع) فرمود: «کمی سن ایرادی ندارد؛ چون حضرت عیسی در حالی که کم تر از سه سال سن داشت به پیامبری رسید».
تکریم امام جواد(ع): روزی امام جواد(ع) وارد مسجد رسول خدا(ص) شد. علی بن جعفر عموی آن حضرت با دیدن امام جواد(ع) با عجله و بدون کفش و عبا حرکت کرد و به حضور امام رسید و دست او را بوسید و آن حضرت را فراوان تعظیم کرد. امام جواد(ع) به او فرمود: «عموجان، بنشین. خدا تو را مشمول رحمت خویش قرار دهد». علی بن جعفر گفت: «در حالی که شما ایستادهاید من چگونه بنشینم؟».پس از آنکه امام جواد(ع) رفت و علی بن جعفر به محل تدریس خود برگشت شاگردان او اعتراض کردند که: تو عموی ابوجعفر هستی، سن و سال بالایی داری، آن وقت در برابر (ابوجعفر جوان) این گونه تعظیم میکنی؟! علی بن جعفر در حالی که محاسن سفید خود را در دست گرفته بود گفت: ساکت باشید، اگر خداوند این ریش سفید را لایق امامت ندانست و این نوجوان را لایق مقام بلند امامت دانست و به او چنین عظمت و مقامی داد، من میتوانم مقام و فضیلت او را نادیده بگیرم؟ از سخن شما به خدا پناه میبرم، بلکه باید بگویم من چاکر او هستم.
امام جواد(ع) عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود: امام جواد(ع) در مقام رهبری امت اسلام، به عنوان الگوی دانشمندان جوان چنان در عرصه علم و دانش درخشید که دوست و دشمن را به تعجب و شگفتی واداشت. گفتگوها، مناظرات، پاسخ به شبهات عصر، گفتارهای حکیمانه و خطابههای آن گرامی، گواه روشنی براین مدعاست.
علی بن ابراهیم از پدرش نقل کرده است که: بعد از شهادت امام رضا(ع) ما به زیارت خانه خدا مشرف شدیم و آن گاه به محضر امام جواد(ع) رفتیم. بسیاری از شیعیان نیز در آنجا گردآمده بودند تا امام جواد(ع) را زیارت کنند. عبدالله بن موسی عموی حضرت جواد(ع) که پیرمرد بزرگواری بود ودر پیشانیاش آثار عبادت دیده میشد، به آنجا آمد و به امام جواد(ع) احترام فراوانی کرده و وسط پیشانی حضرت را بوسید. امام جواد(ع) در سنین نوجوانی عالمترین و آگاهترین دانشمند عصر خود بود و مردم از دور و نزدیک به حضورش شتافته و پاسخ مشکلات علمی خود را از ایشان دریافت میکردند.
امام نهم بر جایگاه خویش قرار گرفت. همه مردم به علت خردسال بودن حضرت با تعجب به همدیگرنگاه میکردند که آیا این نوجوان میتواند از عهده مشکلات دینی و اجتماعی مردم در جایگاه رهبری وامامت آنان برآید؟! مردی از میان جمع بلند شده ازعبدالله بن موسی، عموی امام جواد(ع) پرسید:حکم مردی که با چهارپایی آمیزش نموده است چیست؟ و او پاسخ داد: بعد از قطع دست راستاش به او حد میزنند. امام جواد(ع) با شنیدن این پاسخ ناراحت شد و به عبدالله بن موسی فرمود: عمو جان از خدا بترس! از خدا بترس! خیلی کار سخت و بزرگی است که در روز قیامت در برابر خداوند متعال قرار بگیری و پروردگار متعال بفرماید: چرا بدون اطلاع و آگاهی به مردم فتوا دادی؟ عمویش گفت: سرورم! آیا پدرت ـ که درود خدا بر او باد ـ این گونه پاسخ نداده است؟!امام جواد(ع) فرمود: از پدرم پرسیدند: مردی قبر زنی را نبش کرده و با او درآمیخته است، حکم این مرد فاجر چیست؟ و پدرم در پاسخ فرمود: به خاطر نبش قبر، دست راست او را قطع میکنند و حد زنا بر او جاری میگردد، چرا که حرمت مرده مسلمان همانند زنده اوست.
عبدالله بن موسی گفت: راست گفتی سرورم! من استغفار میکنم.مردم حاضر، از این گفت و شنود علمی شگفت زده شدند و گفتند: ای آقای ما! آیا اجازه میفرمایی مسائل و مشکلات خودمان را از محضرتان بپرسیم؟امام جواد(ع) فرمود: بلی. آنان سیهزار مسئله پرسیدند و امام جواد(ع) بدون درنگ و اطمینان کامل همه را پاسخ گفت. این گفتگوی علمی در نه سالگی حضرت رخ داد.( بحارالانوار، ج 50، ص 85)
امام جواد(ع)، جهاد علمی و تربیت شاگردان: یکی از ابعاد بزرگ زندگی امامان معصوم(ع) بُعد فرهنگی آنان است. هر کدام از پیشوایان ما، در عصر خود فعالیت فرهنگی داشته و شاگردانی را در مکتب خویش تربیت میکردند و علوم و دانشهای خود را به دست آنان در جامعه منتشر میساختند. البته شرایط اجتماعی و سیاسی زمان آنان یکسان نبود و از دوره امام جواد(ع) به بعد، به دلیل فشارهای سیاسی و کنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار، فعالیت آن بزرگواران بسیار محدود بود و از این نظر، تعداد راویان و پرورش یافتگان مکتب آنان نسبت به زمان ائمه دیگر کاهش چشمگیری یافته بود. ولی با تمامی این مشکلات،امام جواد(ع) از تمام فرصتهایی که به دست میآمد استفاده میکرد و بر جهاد علمی و تربیت شاگردان و اصحاب شایسته اهتمام میورزید.
کارگزاران ا مام جواد(ع): با توجه به ایجاد محدودیت از طرف خلفای عباسی و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف،امام جواد(ع) از راه برگزیدن وکیل و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ میکرد. امام جواد(ع) کارگزارانی را به سراسرقلمرو حکومت خلیفه عباسیمیفرستاد وبا فعالیت گسترده آنان، از تجزیه نیروهای مومن و شیعیان جلوگیری مینمود. کارگزاران امام در بسیاری از مناطق حکومت اسلامی مانند اهواز، همدان، سیستان، ری، بصره، واسط،بغداد،کوفه و قم پخش شده بودند و اهداف و آرمانهای امام را پیاده کرده، ازانحراف فکری دوستداران اهل بیت جلوگیری میکردند. امام جواد(ع) به هواداران خود اجازه داده بود تا به درون دستگاه حکومت عباسی نفوذ کرده و مناصب حساس را در دست بگیرند. علی بن مهزیار اهوازی در شهر اهواز، ابراهیم بن محمد همدانی در شهر همدان و خیران الخادم از جمله کارگزاران مهم حضرت به شمار میآمدند.
موضعگیری امام جواد(ع) در برابر طاغوت زمان: دوران امامت امام جواد(ع) با دو طاغوت یعنی مامون ( هفتمین خلیفه عباسی) و معتصم ( هشتمین خلیفه عباسی) برادر مامون مصادف بود، موضعگیری امام جواد(ع) در برابر مامون همچوم موضعگیری پدرش امام رضا(ع) با او بود، ولی نرمش ظاهری مامون از یک سو و آزادی نسبی امام دربهره برداری بسیار به نفع خط فکری تشیع و نگهبانی از شیعیان از سوی دیگر، موجب شد که امام جواد(ع) به بازسازی و نوسازی فقه و فرهنگ تشیع پرداخت. مامون در ماه رجب سال 218 هجری از دنیا رفت، در ماه شعبان همان سال با برادرش معتصم عباسی بیعت شد و او بر مسند خلافت نشست. شیوه معتصم به گونهای بود که خلافت را ازآن عباسیان میدانست و خط فکری و عملی او براساس افکار عباسیان دنبال میشد.امام جواد(ع) در این هنگام در مدینه بود و همچنان به مسئولیت امامت ادامه میداد، ولی معتصم و عباسیان هرگز حاضر نبودند وجود امام جواد(ع) را با آن همه شیعیان و رفت و آمد آنها به محضرآن حضرت تحمل کنند. شیوه موضعگیری امام جواد(ع) در برابر معتصم همانند شیوه اجداد پاکش در برابر طاغوتها بود، نه تنها او را تایید نکرد، بلکه در هر فرصتی مخالفت خود را به صورتهای گوناگون با حکومت ننگین معتصم آشکار میساخت و به این ترتیب مردم را بیدار کرده و آنها را به مبارزه با طاغوتیان فرا میخواند.
ارتباط شیعیان ایران با امام جواد(ع): ایرانیان به دوستی با اهل بیت(ع) مشهورند و همواره با آنان در ارتباط بوده و میباشند. از جمله این امامان، حضرت جواد(ع) میباشد.«شیعیان ایران، افزون بر ارتباط با وکلای آن حضرت در ایام حج نیز در مدینه با امام(ع) دیدار میکنند. بنابر روایتی، گروهی از شیعیان ری به دیدار آن حضرت شرفیاب شدند. قم نیز یکی از مراکز مهم شیعه بوده که در دوران امام جواد(ع) با آن حضرت در ارتباط بودند و از وجود آن حضرت استفاده میکردند».(اثبات الوصیه،ص 413و بحارالانوار، ج 50، ص 98)
حرکت فرهنگی و سیاسی امام جواد(ع): نضج گیری نحلهها و فرقههای گوناگون در عصر امام جواد(ع)، فرایند عوامل گوناگونی چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهای مذاهب و ادیان دیگر، ترجمه آثار فلاسفه یونان و درگیریها جناح بندیها و بلوک بندی قدرت بود. امام جواد(ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیریها و شبهه افکنیهای فرقه هایی چون زیدیه، واقفیه، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ کند. امام در موضعگیری در برابر فرقه زیدیه که امامت را پس از علی بن حسین زین العابدین(ع) از آن زید میپندارند .. در تفسیر آیه« وجوه یومئذ خاشعه عامله ناصبه » آنها را در ردیف ناصبیها خواندند (رجال کشی ،ص 319 - مسند الامام جواد «ع»، ص 150). حضرت در برابر فرقه واقفیه که قائل به غیبت امام موسی کاظم(ع) بوده و بدین بهانه وجوهات بسیاری را مصادره کرده بودند. آنان را نیز مصداق آیه« وجوه یومئذ خاشعه عامله ناصبه » به شمار آورده و در بیانی فرمودند: شیعیان نباید پشت سر آنها نماز بخوانند ( رجال کشی ،ص391 - مسند عطاردی ، ص 150 ). حضرت در برابر غلات زمان خویش به رهبری ابوالخطاب که حضرت علی(ع) را تا مرز الوهیت و ربوبیت بالا برده بودند، فرمودند: لعنت خدا بر ابوالخطاب واصحاب او و کسانی که درباره لعن او توقف کرده یا تردید کنند( رجال کشی ،ص 444).
موضعگیری تند حضرت درباره این فرقه تا بدانجا بود که حضرت در روایتی به اسحاق انباری میفرمایند:« ابوالمهری و ابن ابی الرزقاء به هر طریقی باید کشته شوند »( مسندالامام جواد ، ص298 ). حضرت در برابر فرقه مجسمه که برداشتهای غلط آنان ازآیاتی چون « یدالله فوق ایدیهم » و « ان الله علی العرش استوی» خداوند سبحان را جسم میپنداشتند، فرمودند:« شیعیان نباید پشت سرکسی که خدا را جسم میپندارد نماز گذارده و به او زکات بپردازند( تهذیب،ج3،ص283).
فرقه کلامی معتزله که پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سده نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید یکی دیگر از جریانهای فکری و کلامی عصر امام جواد(ع) است. موضعگیری حضرت امام جواد(ع) چون پدر بزرگوارشان در این برهه و در مقابل این جریان کلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا آنجا که مناظرات حضرت جواد(ع) با یحیی بن اکثم که از بزرگترین فقهای این دوره به شمار میرفت ، را میتوان رویارویی تفکر ناب تشیع با منادیان معتزله به تحلیل نهاد که همواره پیروزی باامام جواد (ع) بوده است.
امام جواد(ع) مشعل تابان: امامت هدیه ای الهی برای همه آحاد امّت است تا به مدد آن در صراط مستقیم قرار گیرند. امام ضامن اجرای احکام قرآن، مشعل هدایت در شبهای تیره و فروغ یقین افروز در پیچ و خمهای شک و اضطراب است. امام جواد علیه السلام در دوران سیاه حکومت خلفای بنی عباس، به رغم عمر کوتاه خود توانست کشتی امت را به خوبی هدایت کند و برای مومنان مشعلی تابان در شب سیاه انحراف و کج اندیشی باشد. آن حضرت با بیان مسائل بنیادی دین، از پرچم هماره برافراشته اسلام پاسداری کرد.
امام جواد(ع) دریای فضایل: دریای فضایل امام جواد(ع) بی کرانه است. او برگزیده خداوند، قرآن ناطق، حقیقت مجسّم و هدایتگر توحید است. امام جواد(ع)، در دوران کوتاه امامت خود، با کردار و گفتار خود معارف ناب را بر جان تشنه مومنان جاری میساخت.
جان کلام: امام جواد(ع) چون امامان دیگر با بهره مندی از علوم و معارف ناب توحیدی و دریافت حقایق از عوالم بالادر صحنههای مختلف، گوشه هایی از اقیانوس نامتناهی علم و حکمت خویش را در زندگی سراسر رحمت خویش به نمایش گذاشتند. دفتر زندگی امام، مانند سایر ائمه معصوم(ع) آکنده است از برگ هایی زرین از مکارم اخلاق، مناقب و معجزات، استجابت دعاها، ارتباط متواضعانه، صمیمانه و همدردی با اصحاب و یاران. سخنان ارجمندی از این بزرگوار به یادگار ماندهاند که از آن میان میتوان به جملاتی نظیر «برای اثبات خیانت شخص، همین کافی است که او امین اشخاص خیانتکار باشد»، «حرکت کردن به سوی خداوند با دل، شخص را بهتر، سریع تر و مطمئن تر به خداوند میرساند، نسبت به اطاعت و عبادتش با سایر اعضاء و جوارح»، «هر کس از هوای خویش اطاعت کند، آرزوی دشمن خویش را بر آورده کرده است»، «اعتماد به خداوند متعال، بهای هر چیز گرانبها و نردبانی برای رسیدن به هر چیز بلند مرتبه ای است»، «عزت مومن در بی نیازی او از مردم است» و «این گونه مباش که در آشکارا دوست خدا و در پنهان دشمن خدا با شی» اشاره کرد.
در کتابها و متون فراوانی چون کشف الغمه اثر علی بن عیسی اربلی، ارشاد شیخ مفید، بحارالانوار از علامه محمدباقر مجلسی، سیره پیشوایان نوشته مهدی پیشوایی، روضه الواعظین اثر محمد فتال نیشابوری، وسائل الشیعه به قلم محمد بن حسن حر عاملی، معدن الجواهر نوشته ابوالفتح کراجکی و المستطرف از محمد بن احمد ابشیهی، روایات و اشاراتهای گوناگونی از امام جواد(ع) یا درباره ایشان نقل شده است.