14 فروردین 1395, 11:42
اندیشههای دلسوز، به چهار دسته تقسیم میشوند: دسته اول، اندیشههایی هستند که از سر دلسوزی و برای منفعت رساندن، به سیطره ذهنی انسان میرسد؛ اما آدمی، چون از سر نادانی، به اوضاع نامساعد جهان، عادت نموده و شرطی شده است، گمان میکند که این اندیشهها، امتداد صدای چوپان دروغگوست و به آنها بی اعتنایی میکند. دسته دوم، اندیشههایی هستند که کاسه داغ تر از آشند و وجود انسان را با آتش نادانی و افراط، به نابودی میکشانند؛ ساده تر، مثل دوستی خاله خرسه. دسته سوم، اندیشههایی هستند که در حین غفلت، با نقشه و ترفند، به سراغ ما میآیند تا اسیر و برده مان کنند و در عین تاراج منافع و متضرر کردن، ما را با صحیفه تبلیغات، در جهت منافع خود قرار میدهند؛ به گونه ای که با آنها همراه میشویم و دلسوزشان میخوانیم؛ مثل قصه گرگ و شنگول و منگول. اما دسته چهارم، حاصل افسوس و پشیمانی بعد از سنجش این سه گروه در ترازوی حقیقت است. این جا دیگر اندیشههای دلسوز، واقعاً دلسوزند! تفکر:دانش بدون تفکر، ابر بدون بارش است. اگر همچو خورشید، از اقیانوس علم، ابر یادگیری را به آسمان ذهنتان آورید، بدانید که تنها سایه یادگیری، عطش حقیقت را فرو نخواهد نشاند. باید با لقاح تفکر، باریدن آغاز کرد و سرزمین وجود را مترنم ساخت؛ آن گاه اگر قطره ای بنوشید، با هیچ اقیانوسی بیگانه نیستید.درد و درمان: تا کی با دارو، درد را به چالدان درمان افکندن؟ گاو وحشی را باید افسار زنیم؛ نه آن که هر بار شاخمان میزند، فقط زخمهای خود را پانسمان کنیم. یک حرف این است: «هیچ کس کاری نمیکند»؛ اما حرف حساب، این است: «کسی نمیداند چه کار کند» و همه فقط معترضند. غفلت: اگر آب ما را با خود نبرد، باورمان نمیآید سیل آمده است. بینش: وقتی نور نیست، به خواب خورشید نیندیش؛ به بیداری خود بیندیش. قدرت و غرور:وقتی سوار اسب هستی، به قدرتت مغرور نشو. اسب به هر حال، مال سواری است؛ تا ببینم تو خود به اجبارِ چه کاری! فرار و رهایی:هنگامیکه از چراغ سبز میگذریم، بیشتر دقت و وسواس به خرج میدهیم تا زمانی که از چراغ قرمز فرار میکنیم. چه بسا تعقل که فرار را به رهایی تبدیل کند. زودباوری:زودبازده ترین راهکار برای پیشبرد خواستههای شوم در سطح وسیع، زودباوری مردمان است. آموختن: جیره خوار نگرش دیگران بودن، از هیچ کس اندیشمند نخواهد ساخت. آموختن، نمیتواند هدف باشد؛ آموختن، پله ای است در راه ساختن و کشف کردن. مغز تلمبه ای، همچون پمپی است که آن چه به داخل میکشد، خارج میکند. قوانین: قانون احمقها این است که «احمق باشند؛ بدون این که خود خبر داشته باشند» و آن گاه خودمختار عمل کنند و آزار و اذیت برسانند. قانون خودخواهان سلطهگر، این است که «باید احمق باشند؛ هرچند عاقلند»؛ تا به راحتی بیرحمیکنند و آدم بکشند.
(1) ابو ولاد حناط (گندم فروش) گويد: از امام صادق (ع) از قول خداى عزّوجلّ: (وبه والدين احسان كنيد)
(اسراء (17) آيه 23) پرسيدم كه اين احسان چيست؟
فرمود: احسان اين است كه به خوشى با آنها يار باشى و آنها را واندارى كه آنچه را نياز دارند از تو بخواهند و اگر چه توانگر باشند (يعنى حوائج آنها را نگفته فراهم كنى (مگر نيست كه خدا ـ عزّوجل ـ مىفرمايد: (به احسان كردن نرسيد تا آنكه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد) (آل عمران (3) آيه 92) گويد: سپس امام صادق (ع) فرمود: واما قول خدا ـ عزّوجل ـ: (اگر چنانچه يكى از آنها يا هر دو نزد تو به دوران پيرى رسيدند به آنها اف مگو و با آنها درشتى مكن) (اسراء (17) آيه 23) فرمود: يعنى اگر تو را به تنگ آوردند به آنها مگو اف و اگر تو را زدند با آنها درشتى مكن فرمود: (و به آنها با احترام سخن بگو) فرمود: يعنى اگر تو را زدند به آنها بگو: خدا شما را بيامرزد. اين است گفتار كريمانه و محترمانه فرمود: (از روى مهربانى در برابر آنها زبونى و فروتنى كن) فرمود: يعنى چشم به آنها خيره مكن و جز با مهر و دلسوزى به آنها نگاه مينداز و آواز خود را بر آواز آنها ميفراز و دست بالاى دست آنها مدار و بر آنها پيشى مگير. (1) (2) رسولالله ـ صلىالله عليه وآله ـ فرمود: پدر و مادرت را فرمان برو به آنها نيكى كن زنده باشند يا مرده و اگر دستور دادند كه از دارايى ات دورى گزين اين كار را بكن كه از ايمان است. (1) (3) مردى از رسول خدا ـ صلىالله عليه وآله ـ پرسيد: حق پدر بر فرزندش چيست؟ فرمود: او را به نامش نخواند و جلویش راه نرود و پيش از او ننشيند و باعث دشنام او نشود (كارى نكند كه مردم پدرش را دشنام دهند) . (1) (4) امام صادق (ع) فرمود: چه چيز مانع مى شود كه مردى از شما به پدر و مادرش در حيات و مرگشان نيكى كند: از جانب آنها نماز بخواند و صدقه و حج گزارد و روزه بگيرد تا آنچه كرده [ثوابش] به ايشان برسد و خود نيز همان را دريافت دارد. تا خداوند به سبب نيكى و صله او خير فراوانى روزى اش كند. (1) (5) مردى به امام صادق (ع) عرض كرد: پدر و مادر من مخالف [شيعه] مى باشند حضرت فرمود: با آنها خوش رفتارى كن چنان كه با مسلمانهاى دوست ما خوش رفتارى مى كنى. (1) (6) امام باقر (ع) فرمود: همان بنده اى نسبت به پدر و مادرخويش درزمان حياتشان نيكوكار است سپس آنها مى ميرند و او بدهى آنها را نمى پردازد و براى آنها آمرزش نمى خواهد لذا خدا او را [نسبت به والدين] عاق و نافرمان محسوب مى كند و بنده ديگر در زمان حيات پدر و مادر خود عاق آنهاست و نسبت به آنها نيكى نمى كند ولى چون درگذشتند بدهى آنها را مى پردازد و براى آنها آمرزش مى خواهد و خداوند او را نيكوكار محسوب مى نمايد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان