15 اردیبهشت 1390, 0:0
انسان «تكليف آگاه»
علم آینده پژوهی علمی فعال و کاربردی است، نه وسیلهای برای تفاخر در دست روشنفکران. به قول یکی از آینده پژوهان «اگر قرار است انسان شایستهای باشیم، ناگزیر باید آینده پژوه شایستهای باشیم.» چرا که آنکه درک درستی از آینده ندارد، «تکلیف آگاه» نیست و نمیداند که باید چه گامی برای آیندگان بردارد. چنین آدمی - حتی اگر حسن نیت داشته باشد – تصمیمها و اعمالش جاهلانه و مخاطره آمیز خواهد بود، شاید به ساختن آینده کمک کند و شاید هم دقیقاً ضد آینده باشد.
آینده پژوهی در واقع «علم مقصدشناسی و جهت یابی» است؛ کجا باید برویم، چطور باید برویم و چه مسیر یا مسیرهایی را برگزینیم تا به مقصد عالی خود برسیم؟ جامعه شناسان آن را ابزار «هدایت اجتماعی» میدانند چرا که به کمک این دانش میتوان جامعه را به سمت و سوهای مطلوب هدایت کرد البته عکس آن هم وجود دارد! تصویرهای غلط، نارسا و یا گمراه کننده از آینده میتواند جامعه را به عقب ببرد. بسیاری از تصویرهایی که امریکاییها از آینده ارائه میدهند تصویرهای گمراه کنندهاند.
اما چرا علم آینده پژوهی در قرون گذشته به این شکل توسعه نیافته بود؟
تا اوایل قرن بیستم که هنوز کوره انقلاب صنعتی به اندازه کافی داغ نشده بود اوضاع دنیا در 4 یا 5 نسل و بلکه بیشتر تغییر نمی کرد. نوهها میتوانستند کم و بیش همان فضایی را تجربه کنند که پدربزرگها تجربه کرده بودند. تقریباً همه چیز ایستا بود و گذشته و آینده در یک امتداد و شبیه به هم بودند. بنابراین میشد از تجربههای گذشته برای زندگی بهینه در آینده نیز استفاده نمود. لذا باور داشتند که «گذشته چراغ راه آینده است.»
اما پیشرفتهای سرسام آور علم و فناوری و کار بست اجتماعی آنها قضیه را به کلی تغییر داد. حالادر ظرف یک نسل، دنیا چنان تغییر میکند که تصورش را هم نمی کردید. شیوه زندگی که هیچ حتی جغرافیای جهان نسبت به چهار دهه گذشته به کلی متفاوت شده است. در چنین وضعیت پویایی دیگر آموختهها و تجارب گذشته کمک چندانی به ساختن آینده نمی کنند. حالا باید بگوییم که «آینده چراغ راه آینده است» و آینده پژوهی تصویر روشنی از آینده به ما میدهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان