باقرالعلوم؛ مؤسس اولين دانشگاه اهل بيت(ع)
اول رجب سالروز ولادت امام محمد باقر(ع) است که با تأسیس اوّلین دانشگاه اهل بیت، شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التّحصیل در موضوعات گوناگون به جامعه عرضه نمود که برخی از آنها فقیهترین فقیهان صدر اسلام محسوب میشوند.
تولد امام محمد باقر (ع) در روز یکم رجب سال 57 هجرى در مدینه بوده است. در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سیدالشهداء کودکى بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک میشد .
لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است بدین جهت که دریاى دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت. القاب دیگرى مانند شاکر و صابر و هادى نیز براى آن حضرت ذکر کردهاند که هریک بازگوینده صفتى از صفات آن امام بزرگوار بوده است. کنیه امام ابوجعفر بود. مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبى(ع) است. بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن(ع) و از سوى پدر به امام حسین(ع) میرسید. پدرش حضرت سیدالساجدین، امام زین العابدین، على بن الحسی(ع) است.
در دوره امامت امام محمد باقر و فرزندش امام جعفرصادق (ع) مسائلى مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسى و ظهور سرداران و مدعیانى مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانى و دیگران مطرح شد، ترجمه کتابهاى فلسفى و مجادلات کلامى در این دوره پیش میآید و عدهاى از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا میشوند.
قاضیها و متکلمانى به دلخواه مقامات رسمى و صاحب قدرتان پدید میآیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را- بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر مینماید، تعلیمات قرآنى- به ویژه مسأله امامت و ولایت را، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا، افکار بسیارى از حق طلبان را به حقانیت آل على(ع) متوجه کرده بود و پرده از چهره زشت ستمکاران اموى و دین به دنیا فروشان برگرفته بود، به انحراف میکشاندند و احادیث نبوى را در بوته فراموشى قرار میدادند.
برخى نیز احادیثى به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون مینمودند. اینها عواملى بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند.
بدین جهت امام محمد باقر و پس از وى امام جعفر صادق از موقعیت مساعد روزگار سیاسى، براى نشر تعلیمات اصیل اسلامى و معارف حقه بهره جستند و دانشگاه تشیع و علوم اسلامى را پایهریزى نمودند. زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقى تعلیمات پیامبر(ص) و ناموس و قانون عدالت بودند و میبایست به تربیت شاگردانى عالم و عامل و یارانى شایسته و فداکار دست یازند و فقه آل محمد(ص) را جمع و تدوین و تدریس کنند. به همین جهت محضر امام باقر مرکز علماء و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود.
امام محمد باقر با تأسیس اوّلین دانشگاه اهل بیت، شاگردان و اصحاب بسیاری را تربیت کرد و صدها فارغ التّحصیل در موضوعهای گوناگون به جامعه عرضه نمود. شیخ الطّائفه (شیخ طوسی) در رجال خود، اصحاب و شاگردان امام محمد باقر را 462 مرد و دو زن دانسته که در میان آنان برخی از نظر اعتبار و وثاقت مورد اتّفاق اهل سنّت و امامیهاند و برخی از فقیه ترین فقیهان صدر اسلام محسوب میشوند. در این میان عدّهای از ایرانیان افتخار شاگردی و ملازمت با امام محمد باقر(ع) را داشتند. از جمله این افراد حمّاد بن ابی سلیمان، داوود بن ابی هند سرخسی و محمّد بن اسحاق به شمار میروند.
زراره، یکی از اصحاب امام باقر(ع) حدیثی را از ایشان روایت میکند که امام (ع) در تشریح مبانی اسلام فرموده است:
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبری اسلامی). زراره میگوید: عرض کردم کدام یک از این مبانی برتر است؟ حضرت فرمود: ولایت و رهبری برتر است. زیرا کلید و راهگشای مبانی دیگر است و این رهبر؛ راهنمای مبانی دیگر است.
امام باقر(ع) متولى صدقات حضرت رسول (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و پدر و جد خود بود واین صدقات را بر بنىهاشم و مساکین و نیازمندان تقسیم میکرد و اداره آنها را از جهت مالى به عهده داشت. امام باقر (ع) داراى خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامى بود. سیرت و صورتش ستوده بود.
امام باقر (ع) در صدقات و بخشش و آداب اسلامى مانند دستگیرى از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینى، کمال مواظبت را داشت. میخواست سنتهاى جدش رسول الله را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقى را به مردم تعلیم نماید. در روزهاى گرم براى رسیدگى به مزارع و نخلستانها بیرون میرفت و با کارگران و کشاورزان بیل میزد و زمین را براى کشت آماده میساخت. آنچه از محصول کشاورزى- که با عرق جبین و کد یمین- به دست میآورد در راه خدا انفاق میفرمود.
بامداد که براى اداى نماز به مسجد جدش رسول الله میرفت پس از گزاردن فریضه، مردم گرداگردش جمع میشدند و از انوار دانش و فضیلت او بهرهمند میگشتند .
رسول اکرم اسلام در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینى وحى الهى وظایفى را که فرزندان و اهل بیت گرامیاش در آینده انجام خواهند داد و نقشى را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت، ضمن احادیثى که از آن حضرت روایت شده، تعیین فرموده است. چنان که در حدیثی آمده است: روزى جابر بن عبدالله انصارى که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد (ع) شرفیاب شد. صداى کودکى را شنید، پرسید کیستى؟ گفت من محمد بن على بن الحسینم، جابر گفت: نزدیک بیا، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد: روزى خدمت جدت رسول خدا بودم فرمود: شاید زنده بمانى و محمد بن على بن الحسین که یکى از اولاد من است ملاقات کنى. سلام من را به او برسان و بگو: خدا به تو نور حکمت دهد، علم و دین را نشر بده.
بارى، امام باقر منبع انوار حکمت و معدن احکام الهى بود. نام نامى آن حضرت با دهها و صدها حدیث و روایت وکلمات قصار و اندرزهایى همراه است، که به ویژه در 19 سال امامت براى ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شایسته خود بیان فرموده است. بنا به روایاتى که نقل شده است، در هیچ مکتب و محضرى دانشمندان خاضعتر و خاشعتر ازمحضر محمد بن على (ع) نبودهاند .
امام باقر چون زمینه قیام بالسیف (قیام مسلحانه) در آن زمان- به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان- فراهم نبود، از این رو، نشر معارف اسلام و فعالیت علمى راو هم مبارزه عقیدتى و معنوى با سازمان حکومت اموى را از این طریق مناسبتر میدید و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود، به فعالیتهاى ثمر بخش علمى در این زمینه پرداخت. اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او- در ابعاد و مرزهاى مختلف- بر ضرر حکومت بود مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار میگرفت.
امام باقر و امام صادق گرچه به ظاهر به این قیامها دست نیازیدند، که زمینه را مساعد نمیدیدند، ولى در هر فرصت و موقعیت به تصحیح نظر جامعه درباره حکومت و تعلیم و نشر اصول اسلام و روشن کردن افکار که نوعى دیگر از مبارزه است دست زدند. چه در این دوره، حکومت اموى رو به زوال بود و فتنه عباسیان دامنگیر آنان شده بود. از این رو بهترین فرصت براى نشر افکار زنده و تربیت شاگردان و آزادگان و ترسیم خط درست حکومت، پیش آمده بود و در حقیقت مبارزه سیاسى به شکل پایهریزى و تدوین اصول مکتب - که امرى بسیار ضرورى بود - پیش آمد .
اما چنان که اشاره شد، دستگاه خلافت آنجا که پاى مصالح حکومتى پیش میآمد و احساس میکردند امام(ع) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمیگیرد و خط صحیح را در شناخت امام معصوم (ع) و امامت که دنباله خط رسالت و بالاخره حکومت الله است تعلیم میدهد ، تکان میخوردند و دست به ایذاء و آزار وشکنجه امام(ع) میزدند و گاه به زجر و حبس و تبعید ...
حضرت امام محمد باقر 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین(ع) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى، تعلیم شاگردان، رهبرى اصحاب و مردم، اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم که تنها خلیفه راستین خدا و رسول(ص) در زمین است پرداخت و لحظهاى از این وظیفه غفلت نفرمود.
امام (ع) سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست. پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع – کنار پدر بزرگوارش- به خاک سپردند.