حيات معنوي و مادي، حكومت، مديريت، اقتصاد
به كوشش مهدی امینیان
بررسی مفهوم کارآمدی در نظام اسلامی
مفهوم کارآمدی و کارایی از مهمترین مفاهیم علوم مدیریت و اقتصاد است که تقریبا از چندین دهه گذشته به طور جدی در عرصه علم سیاست نیز مطرح بوده است. از آنجا که هر سامانه مدیریتی و هر سازمانی به دنبال افزایش کارآمدی و کارایی خویش است، دولت نیز به عنوان گسترده ترین و مقتدرترین سازمان موجود، در پی دستیابی به این هدف حیاتی است تا علاوه بر مشروعیت اولیه خود به مشروعیت جدیدی که نتیجه کارآمدی است، دست یابد و بدین وسیله دوام و پایداری خود را، با تحصیل رضایت بیشتر شهروندان، تضمین نماید. انقلاب اسلامی ایران، بی تردید یکی از رویدادهای کم نظیر قرن بیستم بود که بازتاب جهانی آن همچنان ادامه دارد. بدیهی است کارآمدی و توفیق نظام جمهوری اسلامی در پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی شهروندان و مخاطبین خویش، بهترین راه معرفی و عرضه این مدل حکومتی به جهانیان است و میتواند تجربه موفقی برای نشان دادن عدم تنافی دو عرصه دین و سیاست و بلکه تعامل مثبت و بهینه آن دو باشد.
بخش دوم بحث اختصاص به «واژه کارایی و کارآمدی در نهج البلاغه» و بخش سوم بحث اختصاص به « کارآمدی به معنای ایفای بهینه کلیه کارویژه های حکومت»داشت که بدانها در شماره قبل پرداخته شد.
مبحث مهم دولت و حکومت و همچنین وظایف و مقاصد عالیه آن در منابع اسلامی و ازجمله در نهج البلاغه به وفور مورد اشاره قرار گرفته و امام علی(ع) با تیز هوشی و فطانت و درایت ویژه خود چنان در این مقوله ها سخن رانده اند که عالی ترین و نا در ترین اندیشه های سیاسی قدیم و جدید را به ذهن متبادر میکند. از دو منظر میتوان به دیدگاه های امام(ع) درمورد کارویژه های اصلی حکومت نگریست، منظری عام و منظری خاص. در بخش هایی از نهج البلاغه همانند عهد نامه مالک اشتر، ایشان در فرازهایی کلی، اهداف عالیه حکومت را برشمرده اند و در بعضی جاها از دیدی خاص و به صورت مباحثی فرعی مقاصد و آرمانهای حکومت را مورد اشاره قرار دادهاند.
مبحث اول: حضرت امیر (ع) و کارویژه ها و اهداف عالیه حکومت از دیدگاه کلی نگر در نهج البلاغه مباحث مستقلی مختص ترسیم اهداف و وظایف عالیه و کلی تشکیل حکومت و دولت است. به عنوان مثال امام(ع) در یکی از بیانات خویش ضمن تضرع، با خداوندگار جهان میفرمایند: «اللهم انک تعلن انه لم یکن الذی کان منا منافسه فی سلطان و لاالتماس شیء من فضول الحطام و لکن لنرد ...؛ بار الاها! تو خود آگاهی که هدف ما از این حرکت، عشق به سلطنت و به منظور دستیابی به فزونی متاع دنیا نیست و تنها بدان منظور است که شعائر دین تو را بازگردانیم و صلح و صلاح را در شهرهای تو حاکم سازیم تا بندگان ستمدیدهات در امان باشند و حدود تعطیل گشته تو اقامه شود».(نهج البلاغه، خطبه 31)
آنچه حکومت های فاسد از ریاست و دولت میخواهند اشاعه غریزه تفوق طلبی و سلطه جویی، کامیابی و لذت پرستی است. درحالی که این اهداف در نظر انسانهای وارسته و رجال ربانی، بی ارزش و تمام محتوای مادی جهان در پیش آنان بی اعتبار است، بدین ترتیب با توجه به این مضمون کلی و سایر دیدگاههای حضرت، کار ویژه ها و اهداف عالیه حکومت را میتوان چنین دسته بندی کرد:
1- احیای دین و حاکم ساختن شعائر، احکام و قوانین الهی و فراهم نمودن زمینه های دینداری؛ 2- برچیدن آثار فتنه و مستقر نمودن صلاح و پاکی و صلح و صمیمیت و طرد عناصر فاسد و مفسد؛ 3- حمایت از بندگان مظلوم و محروم که رمق جانشان توسط خداوندان زر و زور پایمال و کاهیده شده است؛ 4- اقامه حدود الهی که بر اثر توطئه و لجام گسیختگی حکام ستم پیشه و بی اعتقاد، به تعطیل کشیده شده است.
امام علی (ع) در خطبه چهلم که بعد از جنگ صفین و خطاب به خوارج ایراد شده نیز به مباحث مهمی پیرامون حکومت و ضرورت آن و هفت وظیفه حاکم عادل الهی اشاره میکنند؛ (نهج البلاغه، خطبه 40، ص125) به سهولت میتوان آرمانهای حکومت را در این هفت تکلیف مهم ملاحظه نمود. امام(ع) نخست از شعار مغالطه آمیز خوارج یعنی مفهوم «لاحکم الالله» پرده بر میدارد و میفرماید این سخن حقی است که معنی باطلی از آن داده شده است. سپس به بیان ضرورت تشکیل حکومت میپردازند و برای اثبات این مدعا چندین دلیل روشن را در عبارتی کوتاه و پرمعنا بیان میفرمایند. به بیان ایشان «به یقین مردم نیازمند امیری هستند خواه نیکوکار باشد یا بدکار». یعنی اگر توفیق پیروی از حاکم نیکوکاری نصیبشان نشود، وجود امیر فاجر از نبود حکومت بهتر است. (و انه لابد للناس ممن امیر برّ او فاجرٍ).
سپس به هفت فایده از فواید و برکات آثار حکومت اشاره میکند که بعضی جنبه معنوی دارند و بعضی جنبه مادی؛ نخست اینکه «در سایه حکومت او، مومن به کار خویش ادامه میدهد»، یعنی راه خود را به مقام قرب الی الله میپیماید؛ (یعمل فی إمَریه المومن).
دوم اینکه «کافر نیز در حکومت او - از مواهب مادی - بهره مند میشود»، یعنی به زندگی مادی دنیوی خود ادامه میدهد؛ (و یستمتع فیها الکافر). سوم اینکه «خداوند به مردم فرصت میدهد که در دوران حکومت او زندگی طبیعی خود را تا پایان - در سلامت نسبی - طی کنند»؛ (و یبلغ الله فیها الاجل). چهارم اینکه «به وسیله او اموال بیت المال جمع آوری میگردد» تا هزینه های دفاعی و عمرانی و انتظامی فراهم شود؛ (و یجمَع به الفیء). پنجم اینکه «به کمک او با دشمنان مبارزه میشود»؛
(و یقاتل به العدو). ششم اینکه «به وسیله او جاده ها امن و امان میگردد»؛ (و تامن به السُبُل). هفتم اینکه «حق ضعیفان به کمک او از زورمندان گرفته میشود»؛ (و یوخذ به للضعیف من القوی).
در سایه انجام این وظایف هفتگانه از سوی حکومت این نتیجه نهایی حاصل میشود که «نیکوکاران در رفاه خواهند بود و از دست بدکاران در امان میباشند»؛ (حتی یستریحَ برّ و یستراحَ من فاجرِ). با توجه به بیانات حضرت امیر المومنین(ع) میتوان اجمالا برخی از آرمانهای حکومت را چنین برشمرد: 1- بستر سازی و تمهید مادی و معنوی حیات مومنان؛ 2- تامین حقوق سایر شهروندان و در امان بودن غیر مومنین و تامین حیات مادی ایشان؛
3- تامین امنیت و استیفای حقوق عموم مردم بویژه مظلومان جامعه؛
4- بسامان نمودن نظام اقتصادی جهت اداره صحیح و توانمند جامعه و کشور.
امام(ع) در فرمان و عهدنامه مالک اشتر، اصول، ضوابط و اهداف عالیه او را در منصب ولایت مصر مشخص کرده است. عبارت صدر این عهدنامه که ناظر به مطالب مطول بعد از آن است منشوری کلی برای آرمان ها و مقاصد حکومت علوی به دست میدهد. اما در شرح وظایف مالک اشتر درباره استانداری او چنین میگوید: «جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عماره بلادها؛ جمع آوری خراج مصر، جهاد با دشمنان آن، ایجاد اصلاح در اهل آن و عمران و آباد نمودن این بلاد».(نهج البلاغه، نامه 53، بند 1)
بنابراین اگر مالک اشتر به عنوان استاندار، والی و حاکم مصر تعیین میشود، برای آن نیست که برای خود عنوان و قدرتی کسب کند یا سود و بهره ای مادی کسب کند، بلکه بدین خاطر است که برای اداره امور مالی کشور از مردم مالیات بگیرد، با دشمنان آنها مبارزه کند، آنها را در مقابل دشمنانشان مصونی بخشد و به صلاح مادی و معنوی نزدیک کند و شهرها و حیطه حکومت خود را آباد نماید؛ یعنی اجمالا انسانها را بسازد، سرزمین را آباد کند و اخلاق و ارزشهای معنوی را بالابرد.
با استناد به این فراز از نهج البلاغه میتوان بخشی از وظایف اساسی حکومت را معطوف به انتظام اقتصادی جامعه، امنیت کافی، توجه به رشد، اصلاح، تربیت و بالندگی افراد، آبادانی مملکت و تامین رفاه عمومی جامعه دانست. امام علی(ع) درباره جمع آوری مالیات و اخذ خراج در عهدنامه مالک، بیشتر بر تکیه حکومت بر تولید و عمران تاکید دارد تا خراج ستانی و بویژه دیدگاههای ایشان در مورد اهمیت عمران، این فرض را که ابن خلدون حداقل بخشی از مباحث موستوفای خود رادر مورد «عمران» از امام(ع) به عاریت گرفته باشد، تقویت میکند. به عنوان نمونه امام(ع) میفرمایند: «ای مالک اشتر به عمران زمین بیشتر بیندیش تا به خراج، باید بدانی که خراج حاصل نمیشود جز به عمران و هرکه بی عمران به خراج کمر بندد، بلاد را ویران میکند و مردم را به نابودی میکشاند و خود نیز دیری نپاید که از پای درآید».(نهج البلاغه، نامه 53)
در شماره بعد به بحث دوم یعنی «کار ویژه ها و اهداف عالیه حکومت از دیدگاه جزء نگر» خواهیم پرداخت.