19 دی 1389, 0:0
قدرت، سياست، امام خميني
روح الامین سعیدی
بر مبنای فرضیه مقاله، تحولِ حاصل شده در مفهوم قدرت توسط حضرت امام (ره) نیز از جنس همان تحولاتی میباشد که پیرامونش سخن گفتیم. بدین معنا که ایشان طریقه نوینی را برای تحمیل اراده در محیط بین الملل تعریف کرده و از این حیث توانسته مفهوم قدرت را متحول سازد. نوآوری امام راحل (ره)، اضافه نمودن یک دایره دیگر تحت عنوان «متافیزیک» حول دوایر نظام بین الملل و نظام طبیعت برای شناسایی منابع مولد قدرت است. وی روابط دولتها و ملتها را تنها در قلمرو نظام بین الملل و نظام طبیعت محدود نمیداند بلکه آن را در بستر بسیار فراختری مینگرد که شامل نظام متافیزیک یا ماوراءالطبیعه نیز میگردد. نظامی که به دلیل ذات ناپیدایش و نگنجیدن در چارچوب تجربه و مشاهده بشری مورد اعتنای بازیگران و ناظران اثباتگرای عرصه سیاست جهانی قرار نمیگیرد. امام خمینی (ره) نظام متافیزیک را نظامی هدفدار، قاعدهمند و ذیشعور میانگارد که تحت سیطره مطلق اراده الهی است ـ یعنی برخلاف نظام طبیعت، اراده و اختیار انسانی کوچکترین نقش آفرینی در آن ندارد. ـ و همچون ظرفی مظروف خود ـ نظام طبیعت و نظام روابط بین الملل ـ را دربرگرفته، آن را مورد نفوذ مستقیم قرار میدهد. قوانین و سنن متافیزیکی بر روند حرکت تاریخ جهان کاملاً ساری و جاری بوده و سرنوشت جوامع بشری را دستخوش تاثیرات خود میسازند. فارغ از اینکه جوامع بشری وگردانندگانشان از کیفیت عملکرد چنین قوانینی آگاهی داشته باشند یا خیر. به زعم نگارنده، رویکرد مزبور از جهاتی با رویکرد نئورئالیسم ساختاری کنت والتز «مدل توپ بیلیارد1» شباهت مییابد. نئورئالیسم به ساختار نظام بین الملل اصالت و هویتی مستقل میبخشد و معتقد است که این ساختار نیروهایی را به طور یکسان به همه بازیگران وارد نموده و نوع و قواعد بازی آنها را مشخص میسازد. لذا سیاست خارجی تمامی دولتها تحت تاثیر عوامل سیستمیک قرار دارند و مانند توپهای بیلیارد از همان قواعد هندسه و فیزیک سیاسی تبعیت میکنند. «ساختارگرایی والتز همراه با جبرگرایی است. والتز برآن است که کنشگران گرفتار محدودیتهای نظاماند و راه گریزی از آن ندارند. ساختار، خود را بر آنها تحمیل میکند و آنها فقط میتوانند حاملان استلزامات آن باشند. در این برداشت راهی برای اِعمال کارگزاری و تاثیر کنشگران بر نظام باقی نمی ماند.»از منظر تئوری امام خمینی (ره) نیز قواعد و نیروهایی سیستمیک، خارج از کنترل بازیگران بر آنها وارد میشوند و رفتار و عملکردشان را زیر نفوذ خود میگیرند. البته با این تفاوت اساسی که نیروهای مورد نظر نه از جانب نظام بین الملل یا نظام طبیعت که از افق متافیزیک ارسال میگردند.
حضرت امام (ره) در بستر نظام متافیزیک، یک منبع عظیم مولد قدرت را که برای ادبیات روابط بین الملل کاملاً ناشناخته و بیسابقه بود کشف و آن را به جهانیان معرفی کرد. منبع پیشنهادی امام را میتوان قدرت الهی، قدرت متافیزیکی یا امداد غیبی نام نهاد. وی اعتقاد راسخ داشت که این منبع به گونهای قانونمند در محیط بین الملل کارگر میباشد و از حیث ظرفیت، توانمندی و حجم نیرو قابل قیاس با هیچ کدام از منابع قدرت رایج میان دولتها نبوده، در جایگاه فوق العاده رفیعتری نسبت به آنها قرار میگیرد تا جایی که هیچ منبع قدرتی را یارای ایستادگی در برابر آن نیست.
معمار بزرگ انقلاب اسلامی با کشف این منبع جدید، در حقیقت پرده دیگری را از برابر سیمای قدرت کنار زد و طرحی نو و بی نظیر پیرامون چگونگی اعمال نفوذ و تحمیل اراده یا مقاومت در برابر اعمال قدرت دیگران در انداخت. شیوه ابداعی امام خمینی، ابتهال و اتکال به منبع الهی مولد قدرت و قرارگرفتن در جریان شمول قوانین و امدادهای غیبی بود. بدین صورت که یک بازیگر پس از آشنایی با نحوه عملکرد منبع متافیزیکی قدرت، قادر است با کشاندن آن به پهنه روابط بین الملل، از اهرمهای توانمندش در رابطه با سایر بازیگران بهره جوید. چیزی که امام (ره) را به چهرهای مُبرّز در میان متفکران سیاسی مسلمان بدل ساخته، این است که وی خود را تنها در حصار نظریه پردازیها محدود نکرد و ضمن ورودی مقتدرانه به عرصه سیاست عملی، توانست یک انقلاب توفنده و انفجارگونه را با صبغههای غلیظ اسلامی و ضدامپریالیستی در پایان دهه 1970 میلادی به ثمر رساند که اعجاب همه تحلیلگران اثباتگرای روابط بین الملل را برانگیخت.
امام با سکانداری تحسین برانگیزِ کشتی انقلاب در میان امواج خردکننده محیط جهانی، در حقیقت تئوری قدرت متافیزیکی را به محک آزمون درآورد و جالب است که خود او تمامی توفیقات نهضت را معلول کاربرد همین تئوری نوظهور میداند.«حضرت امام (ره) بر ایمان به خداوند و تکیه بر قدرت لایزال الهی به عنوان قدرت معنوی نهضت تاکید داشتند و معتقد بودند که منبع قدرت ملت ایران اتکال به خداوند است. امام عقیده داشتند که قیام ملت ایران برای خدا و با پشتوانه الهی بود و حفظ عنایت خدا منشا تمام پیروزی هاست. از این رو ایشان اتکال به قدرت لایزال و ذات مقدس حق، هجرت از نفس به حق و از دنیا به عالم غیب و گسستن از خود و پیوستن به خدا را رمز پیروزی نهضت میدانستند و بر این باور بودند که» پیروزی را شمشیر نمیآورد. پیروزی را خون و قدرت ایمان میآورد. «امام خمینی (ره) نیروی ایمان به خدا و اسلام و قرآن و اجتماع عقل و روح و بدن در کنار یکدیگر و در نهایت خواست خدای تبارک و تعالی را عامل پیروزی نهضت میدانستند و اظهار میداشتند که» به برکت اسلام و گرایش به اسلام و با فریاد الله اکبر این پیروزی به دست آمد. «امام امدادهای غیبی الهی که خارج از اراده بشر است و اعتقاد مردم به یاری خداوند متعال را عامل معنویت و اسلامیت قیام و توجه ملت به مقصد اسلامی و معیارهای انسانی و معنویت را بیانگر اسلامی و معنوی بودن نهضت میدانستند.»
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان