تقويت روحيه شهادت طلبي براي احياي دين
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی
باید این فرهنگ را میان خود تقویت کنیم که برای مبارزه با شیاطینی که کیان اسلام و نظام جمهوری اسلامی را هدف گرفتهاند، با کار فردی، نمی توان مقابله کرد، بلکه باید به کار جمعی روی آورد. کار جمعی نیز به تشکل، ارتباط و همبستگی نیاز دارد. اما اگر هیچ راه دیگری غیر از تشکیل حزب نبود، ساماندهی حزب هم مجازمی شود. امام خمینی(ره) نیز این شیوه را به طور کلی نفی نفرمود؛ اما نظر و توصیه اصلی ایشان، همان شیوه ائتلاف هیئتهای مذهبی بود. از این روی جوانان مومن و دلسوزمیباید بکوشند تا در محله خود، مسجدی را که جامعیت و امکانات بیشتری دارد، برگزینند و کودکان، نوجوانان و جوانان محل را به آن مسجد دعوت کنند. راه دعوت دیگران و تاثیر بر نوجوانان و جوانان بر یکدیگر را نیز خود آنها به طور طبیعی و به خوبیمیشناسند. برای مثال، در کلاس درس شاگرد ممتازمیتواند به تنهایی تمام کلاس را با خود همراه سازد. لازم است برای گردهم آوردن نوجوانان و جوانان محل در تشکل، آنها را تشویق کرد؛ اگر هم کسی وجود داشت که در خط انقلاب نبود، نخست باید در خارج از هیئت با وی ارتباط برقرارکرد و برای هدایت او کوشید و هر زمان که اطمینان به او حاصل شد، او را عضو تشکل کرد.
بعداز تشکیل این هیئتها نیز باید کوشید از میان افراد موجود، کسانی که کارایی بیشتری دارند، کارها را برعهده گیرند، و بیشتر فعالیت کنند؛ شورا تشکیل دهند؛ جلسات مشورتی داشته باشند؛ فکرهایشان را صادقانه با هم جمع کنند؛ بکوشند خودشان فکر کنند و خودشان تصمیم بگیرند. چنین نظامی، مردمی خواهدبود. مردم سالاری غربی دروغ است و اکثریت مردم کشورهای غربی هیچ نقشی در آن ندارند. مردم سالاری این است که همه مردم یک منطقه، به دور از تبلیغات فریبنده، تهدید و تطمیع، خودشان تصمیم بگیرند، و بدون اینکه اجبار و ترسی در کار باشد، آنچه انجاممیدهند، برخاسته از احساس وظیفه باشد. در حکومت مردمی اسلامی، هرکس براساس وظیفه دینی خود فردی را انتخابمیکند که بتواند به اسلام بهتر خدمت کند. اگر چه ممکن است دراین شیوه نیز سوءاستفاده هایی صورت گیرد، این نمونه ها، بسیار کم خواهدبود؛ در حالی که دموکراسی غربی بر سوءاستفاده، فریب کاری و تبلیغات سوء به نفع اغراض شخصی استوار است. بنابراین توصیهمیشود که جوانان مومن جلسات مذهبی را احیا کنند و محور آن را مسجد قرار دهند و بکوشند تا همه اهل محل را از کسانی که ایمان به اسلام دارند و خواهان اجرای احکام آن هستند دعوت و این ارتباط را به طور مستمر حفظ کنند.
مشکل آنجاست که بیشتر مردم گمانمیکنند امر به معروف و نهی از منکر همیشه یک امر فردی است و اگر کسی بخواهد خدمتی به دین کند، حداکثر لازم است در تظاهرات شرکت کرده، شعار دهد؛ درحالی که این تصوری اشتباه است و شعاردادن، آغاز کار است. هنگامی که دهه اول محرم تماممیشود، مجالس سینه زنی و عزاداری به تدریج کم و تعطیلمیشود و ما حرارت و شور و شوقی را که درسایه نام سیدالشهداء(ع) پیدا کرده ایم، از دستمیدهیم؛ در حالی که این برنامهها باید آغازی باشد برای اینکه کار اصلی ما آغاز شود، و آن را ادامه دهیم؛ نورانیتی را که در سایه عزاداری به دست آورده ایم، حفظ کنیم؛ وحدت و همدلی ای را که برای ما میسر شده، تقویت کنیم؛ نه اینکه تا سال بعد، همه چیز را رها سازیم. این جلسات باید ادامه یابد. اما لازم است که محور بحث در آنها یادگرفتن معارف اسلامی، پاسخ به شبهات و آشنایی با مسائل سیاسی کشور با استفاده از تحلیلهای افراد معتمد باشد. اگرچه عزاداری برای سیدالشهداء(ع) روح بخش این جلسات است، باید به یاد داشت که تنها سینه زنی از شب تا به سحر نیز صحیح نیست. و این کار به هیچ وجه مشکل ما را حل نمی کند، زیرا نام سیدالشهداء(ع) ما را گردهم آورد تا اسلام را بهتر یاد بگیریم و با دشمنان آن بهتر مبارزه کنیم.
حاصل آنکه، باید افراد مومن و دلسوز، نوجوانان و جوانان محل را در هیئتی پاک و بی غل و غش، سازماندهی کنند تا دین را بهتر یاد بگیرند و در زمان مقتضی، بهره لازم از این اجتماع برده شود. همچنین باید کوشید بعد از اینکه این هیئت قوام یافت، با هیئتهای مجاور رابطه برقرار کنند و از هر هیئتی در یک منطقه، نماینده ای در جلسات مشترک حضور داشته باشد تا کار هیئتها را هماهنگ کنند. تقویت این روحیه راه پیروزی بر دشمنان اسلام و تقویت روابط انسانی و اسلامی میان کسانی است که به احکام اسلام و ولایت فقیه معتقدند. اگر این گونه رابطه ای تحقق یافت و تقویت شد، به یقین نه تنها آمریکا، بلکه تمام دنیا نیز اگر متحد شوند، نمی توانند ضربهای به کشور اسلامی وارد سازند.
8- تقویت روحیه شهادت طلبی برای احیای دین
پس از آنکه احیای دین و مبارزه با ظلم و بدعت، به منزله هدف اساسی امر به معروف و نهی از منکر قرار داده شد، باید ابزار لازم هم دردست باشد تا این فریضه تاثیر خود را باقی بگذارد. یکی از ابزارهای مهم در این عرصه این است که فرد خود را برای شهادت در راه احیای ارزشهای دینی آماده سازد. این روحیه بزرگ ترین سرمایه برای انجام وظیفه است. کسی که دارای روحیه شهادت طلبی است نه تنها در ایفای وظیفه امر به معروف و نهی از منکر موفق است، بلکه زندگی او متفاوت با دیگران خواهدبود. کسی که آماده شهادت است، دیگر برای کسب مال بی ارزش دنیا، مرتکب حرام خواری نمیشود؛ به نزدیکان و دوستان خود خیانت نمی کند؛ و مرتکب ظلم نیز نمی گردد؛ چرا که او در صدد فدا کردن جانش در راه دین است؛ حال چگونه ممکن است برای دنیا، ذرهای به کسی ظلمی کند؟! روحیه شهادت طلبی یک کیمیاست که انسان را از هزاران مشکل، و از هزاران درد و رنج بی درمان روحی، معنوی و اخلاقی نجات میدهد.
پس در مرحله اول باید بکوشیم روحیه شهادت طلبی را در خود تقویت و تثبیت کنیم؛ آنگاه سعی کنیم این روحیه در میان مردم نیز ایجاد و تقویت گردد. چهارده قرن است که علما، وعاظ، منبریها و مرثیه خوان ها، هر یک به گونه ای کوشیده اند این روحیه را در شیعیان علی(ع) و سیدالشهدا(ع) زنده نگه دارند. در هر زمانی از این روحیه به گونه ای استفاده شد تا اینکه بهترین استفاده در چهاردهمین قرن به دست فرزند سیدالشهدا(ع)، امام خمینی(ره)، در این کشور انجام گرفت. این میراث حسین بن علی(ع) بود که به دست فرزندش مورد بهره برداری قرار گرفت و زلزله ای بی نظیر در عالم به وجود آورد. این انقلاب اسلامی در عالم آنچنان اثری گذاشت که کسی نمی تواند به ابعاد آن پی ببرد. پیدایش این اثر عظیم مرهون بهره برداری از این روحیه ای بود که امام حسین(ع) به ما ارزانی داشت و اینکه در آینده، چه بهرههای دیگری از این روحیه گرفته خواهد شد، تنها خداوند از آن آگاه است.
ایجاد، تقویت و تثبیت روحیه شهادت طلبی در میان شیعیان، ناشی از شرکت در همین روضه هایی است که در مقام تجلیل از اهل بیت(ع) و خاندان مطهر ایشان برگزارمیگردد؛ برای نمونه، آن کس که در پای روضه قاسم بن الحسن(ع)مینشیند، بدون هیچ تحلیل و تعلیقی، خود این روضه، روحیه شهادت طلبی را در او ایجادمیکند. زمانی که او برای قاسممیگرید، به این معناست کهمیخواهد همچو او باشد و از این روی هرکس به اندازه ظرفیتش، از این روحیه بهره ایمیگیرد ومیکوشد او هم این معنا را درک کند که مرگ از عسل هممیتواند شیرین تر باشد. از این روی امام خمینی(ره) تاکیدمیفرمود: «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.» همچنین تاکید داشتند که اسلام با استمرار همین روضهها زنده مانده است: «روضه سیدالشهدا(ع) برای حفظ مکتب سیدالشهدا(ع) است. آن کسانی کهمیگویند روضه سیدالشهدا(ع) را نخوانید اصلاً نمیفهمند مکتب سیدالشهدا(ع) چه بوده و نمیدانند یعنی چه؛ نمیدانند این گریهها و این روضهها حفظ کرده این مکتب را».
بنابراین تکرار داستان عاشورا و حماسه اهل بیت(ع) و فرزندان و اصحابشان، ایمان و معرفت شیعیان ایشان را تقویتمیکند و آنان را آماده شهادتمیسازد. آمادگی برای شهادت لزوماً به این نیست که کسی شمشیر به دست گیرد و بجنگد؛ بلکه وجود آن استعداد و قابلیت،و روحیه است که اهمیت دارد، و همین است که دشمن رامیترساند. مراد از آیه شریفه و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوا الله و عدوکم؛ «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها آماده سازید و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید»؛ نیز این نیست که هرچه شمشیر دارید حتماً به کار گیرید و کسانی را با آن به قتل رسانید، بلکه مراد این است که این نیروهای فیزیکی و روانی را در خود داشته باشید تا دشمن از شما به هراس افتد.
چنان که اگر گفتهمیشود که روحیه شهدا، همچون نواب صفوی، را در خود حفظ کنید، معنایش این نیست که سلاح به دست گیرید و دیگران را بکشید؛ بلکه منظور این است که آن روحیه را در خود ایجاد یا تقویت کنید؛ به گونه ای که هر کس این روحیه را در شمامیبیند، بفهمد که اگر ادعای پیامبری کند، به سرنوشت کسروی مبتلامی شود. اما اگر این روحیه غیرتمندانه وجود نداشت، دشمن قدم به قدم جلومیآید و کار را به آنجامیکشاند که قرآن را هم انکارمیکند و آن را کلام خدا نمی داند، یا کشته شدن امام حسین(ع) را نتیجه خشونت جد ایشان در جنگ بدر میداند!
حاصل آنکه، آنچه وظیفه مشترک ماست، بیان تاریخ صحیح کربلابا تحلیل روشنی از آن است. زنده نگه داشتن تاریخ کربلا و فداکاریهای سیدالشهدا(ع) و اصحابش(ع) سبب میشود که این روحیه شهادت طلبی در مردم باقی بماند؛ چراکه اگر این روحیه از بین رود، هرچه مسئولان نظام جمهوری اسلامی سفارش کنند، دیگر کسی در عرصههای نبرد حاضر نخواهد شد. به دلیل وجود روحیه شهادت طلبی در مردم بود که تا امام راحل(ره) اشاره میفرمود، به قدری بسیجی به جبههها سرازیر میشد که دیگر امکان سازمان دهی آنها وجود نداشت. اما باید مراقب بود؛ زیرا اگر دشمن به جای چنین روحیه ای، روحیه تساهل و تسامح را در میان مردم تقویت کند و آن را یکی از عناصر دین معرفی کند، غیرت افراد از آنها گرفته خواهد شد و آنان را تبدیل به انسان هایی بی تفاوت خواهد ساخت. در این صورت، حتی اگر رهبر امر صریح هم کند، گوش شنوایی وجود نخواهد داشت.