9 اسفند 1390, 0:0
جادوگري در حقوق كيفري
توحید شفیع زاده
جادوگری سابقه یی به طول عمر بشریت دارد. اگر زندگی بشر را دارای دو بعد مادی و معنوی بدانیم، همان گونه که در بعد مادی زندگی او با عصر حجر شروع میشود، در بعد معنوی دوره آغازین زندگی بشری، عصر جادوگری است. بشر اولیه، مدت زمانی مدید به نیروهای ماوراءالطبیعه و خارج از حوزه شناخت انسان اعتقاد داشته و همواره در پی یافتن راه حلی برای توجیه این مسائل بوده است. جادوگری را میتوان به این شکل تعریف کرد: مجموعه اعتقادات و اعمالی که از طریق تسلط بر نیروهای نامرئی یا استفاده از ارواحی که در خدمت این نیروها قرار دارند، در پی ایجاد اثراتی ماورای طبیعی و خارج از قلمرو شناختهای عقلی است. مهم ترین تقسیم بندی در زمینه جادو بر مبنای فرهنگ عامه است که در این رویکرد جادو به دو نوع «سیاه» و «سفید» تقسیم میشود. جادوی سفید برای اهداف متعالی انجام میگیرد در حالی که جادوی سیاه برای آسیب زدن به اشخاص و جامعه صورت میگیرد.
مورخان شروع جادوگری را به بین النهرین باستان و سومریها نسبت میدهند. در ایران نیز طبق اسناد تاریخی، جادوگری از زمان هخامنشیان رواج داشته است. البته باید توجه داشت که جادوگری در هر عصری از زوایای دید مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته است. در تاریخ جادوگری، بیشترین قربانیان، زنان بودهاند.
جادو در حقوق کیفری همواره از جایگاه یکسانی برخوردار نبوده است: علت این امر را باید در جرم انگاری و مبنای آن در اعصار مختلف تاریخی جست وجو کرد. در دوران باستان تا قرن هجدهم، با عامل دین در جرم انگاری جادو مواجهیم. ادیان یهود، مسیحیت و اسلام جادوگری را نفی میکنند و سعی در حذف آن از مجموعه نهادهای اجتماعی پذیرفته شده توسط مردم دارند. این مبنای جرم انگاری قدرت خود را تا قرن هجدهم نگه میدارد.
در قانون حمورابی، جادوی سیاه جرم انگاری میشود. هیتیها جادوگری را از جمله جرائم علیه نظم عمومی دانسته و مجازات سنگین مرگ را برای آن با ذکر موارد در نظر گرفته بودند. در یونان باستان، جادوگری را با اعدام پاسخ میگویند و در روم باستان، در مقابل جادوی سیاه که جرم انگاری میشود، جادوی سفید در سیاستها نقش مهمی پیدا میکند. در ایران باستان، با اینکه هخامنشیان تساهل بیشتری در این زمینه از خود نشان میدادند اما ساسانیان سنگینترین مجازاتها را به وسیله موبدان زرتشتی بر جادوگران تحمیل میکردند.
در قرون وسطی، مسیحیت شروع به مبارزه سهمگینی با جادوگری کرده و مجازات مرگ را برای آن پیش بینی میکند. در سال 1235 میلادی تفتیش عقاید در اروپا شروع شده و سحر و جادو مترادف با کفر و الحاد در نظر گرفته شده و محاکمات خودسرانه و کشتارها شروع میشود. اولین حرکت برای قانونمدار کردن برخورد با جادوگران، در سال 1563 میلادی توسط ملکه الیزابت در انگلستان انجام گرفت. قانونی تصویب میشود که طی آن، دو مجازات اعدام و حبس را برای جادوگری تعیین میکند. در سال 1664 میلادی، جیمز اول لایحه یی تقدیم مجلس میکند و ضمن لغو قانون الیزابت، کیفر اعدام افزایش مییابد. در سال 1738 میلادی، چارلز دوم وضع را تغییر داده و تنها حبس را کیفر جادوگران قرار میدهد. این قانون تا سال 1951 میلادی به حیات خود ادامه داد.
سرانجام جرم انگاری جادوگری در قرن هجدهم، با تحولی که در حقوق جزا شکل یافت، بر مبانی جدیدی قرار گرفت. منشا جدید، منافع بشریت و حفظ حقوق و آزادیهای اوست. در اکثریت جوامع جرم انگاری جادوگری در دو حالت پذیرفته میشود: در صورتی که برای انجام جادوگری جرمی ارتکاب یابد و نیز در صورتی که جادوگری منجر به یک نتیجه مجرمانه شود.
در نظام حقوقی ایران، جادوگری اولین بار در آیین نامه امور خلافی سال 1324 مورد توجه قرار گرفت و به شرط حرفه قرار گرفتن توسط جادوگر جرم انگاری شد. در سالهای اخیر نیز ماده یی در لایحه قانون مجازات اسلامی سحر و جادو را جرم انگاری کرده و مجازات مرگ را برای آن در نظر گرفت که البته ایراداتی اساسی بر آن وارد بود، از جمله عدم تعریف سحر و جادوگری و تعیین دقیق محدوده آن، تعیین مجازات سنگین اعدام برای آن، عدم تعیین کیفر و در واقع عدم جرم انگاری سحر و جادوگری برای غیرمسلمانان و غیره. لازم به ذکر است که سرانجام ماده مذکور از لایحه حذف شد.
در پایان، برآمد این است که جادوگری همزاد بشریت بوده است: این واقعیت قابل انکار نیست. از طرفی نیز مصالح و منافع بشریت اقتضای این را دارد که جادوگری در صورت مضر بودن، مورد منع قرار گیرد و مطمئنا یکی از موثرترین راهها برای این منع، جرم انگاری آن است. در حال حاضر بحث اصلی محافل حقوقی و قانونگذاران امروزی مبنا و چگونگی جرم انگاری جادوگری است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان