14 بهمن 1396, 17:34
یکی از آسیبهایی که نظام اسلامی را مورد تهدید قرار داده و اعتماد عمومی را نسبت به آن کاهش میدهد، «فساد مالی» مسئولین و مدیران بویژه مدیران ارشد نظام اسلامی است. در مقالات قبل به تعاریف فساد مالی اشاره کرده و شکل ها و نمودهای مختلف آن را به اجمال مورد بررسی قرار دادیم. همچنین به بررسی نظریات مختلفی که پیرامون وجود و شیوع فساد مالی در جوامع و نقش آن در ارتقاء توسعه و یا نقش آن در تضعیف روند توسعه مطرح شده، پرداختیم و در ادامه به تبیین مفهوم فساد مالی و بررسی زمینههای بروز مفاسد مالی از دیدگاه اسلام از جمله «حاکمیت تفکر غیر دینی» ؛ «وجود مسئولان و مدیران اقتصادی نالایق» و «حاکمیت روحیه مال دوستی» پرداختیم. همچنین در مقام بیان آثار و پیامدهای فساد مالی از منظر اسلام، به گسترش فقر و پایمال شدن حقوق افراد جامعه که نتیجه حاکمیت تبعیض است و نیز زوال اخلاق فردی و اجتماعی و دگرگون شدن ارزشها، اشاره نمودیم. یکی از آسیب هایی که در حوزه مسائل اقتصادی متوجه انقلاب اسلامی است، حاکمیت تفکر سرمایه داری و آثار منفی آن در جامعه است که ذیلابه برخی از آنها اشاره میکنیم. یکی از مشخصههای بارز تفکر سرمایه داری، گرایش به سودجویی و سودپرستی است. در نظام سرمایه داری، اخلاق بر محور سرمایه و سود دور میزند و زیاد شدن پول و رشد ثروت، معیار عمل و انتخاب است. متکاثران و مترفان در همه مسائل زندگی، مادی فکر میکنند و در جهت گیریهای فردی و گروهی بینشی مادی دارند. هر گونه سرمایه گذاری، تولید و توزیعی را با انگیزه سود آوری انجام میدهند. انگیزههای اخلاقی همچون رفع نیازمندان، انفاق، یا هدفهای برتر معنوی و الهی برای غالب آنها، مطرح نیست. قرآن کریم، گرایشها و گزینشهای این طبقه از انسانها را چنین ترسیم نموده است:
«زین للناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضه و الخیل المسومه و الانعام و الحرث ذلک متاع الحیوه الدنیا و الله عنده حسن المآب»(آل عمران/14).
بنابراین نخستین گام انحرافی در بینش انسان، نفوذ انگیزه سودپرستی و اصالت سرمایه است.
بی شک افراد در اثر گرایش به سودپرستی و عشق به ثروت و ارزشهای مادی گرایانه سرمایه داری، نیکی و نیکوکاری نسبت به انسانها و مدد رسانی اجتماعی را از یاد میبرند و به انسان و جامعه و حق و عدالت و اخلاق و فضیلت از همین دریچه مینگرند و از کارهای نیکی که باید انجام یابد و به زندگی انسانها سامان بخشد، روی بر میتابند و بدینسان «معروف» که تعبیری کلی و گویا از همه کارهای نیک انسانی و محور اصلی روابط درست و مردمی است، از اجتماع رخت بر میبندد. در احادیث مربوط به مال، بر کلمه «معروف» زیاد تکیه شده است. تاکید بر این مفهوم در مسائل مالی، بیانگر آن است که ضوابط اقتصادی و روابط مالی در جامعه اسلامی، باید در جهت خیر و معروف باشد نه در راه فساد و منکر. در نظام سرمایه داری اموال از مسیر «معروف» خارج میگردد و به مسیر «منکر» کشیده میشود. انفاق، ایثار و رفع نیاز نیازمندان، معروف و کار نیک است و تکاثر و انباشتن ثروت و بخل و رباخواری که مطابق مکتب سرمایهداری جایز شمرده میشود، از روشنترین نمونههای منکرات و زشتیهاست. امام صادق (ع) میفرماید:
«بی تردید پایداری مسلمانان و اسلام در این است که اموال نزد کسانی باشد که حق را در اموال بشناسند و به معروف در آن عمل کنند. و بی گمان نابودی اسلام و مسلمانان هنگامی است که سرمایه ها در دست کسانی قرار گیرد که نه حق را در آن بشناسند و نه به معروف و نیکی تن دهند».
مطابق این روایت شریف، پایداری اسلام به جریان درست اموال بستگی دارد و جریان درست اموال در صورتی است که اموال در دست کسانی باشد که به حق و معروف در آن عمل کنند. نابودی اسلام و مسلمانان نیز از همین نقطه است که اموال در دست کسانی باشد که به حق تن ندهند و به معروف در مسائل مالی عمل نکنند.
در بینش سودپرستانه اقتصادی، روابط و پیوندهای خویشی و خانوادگی بر اصل سودآوری استوار است. انسان مال اندوز به همه چیز و همه کس از دریچه بازده اقتصادی مینگرد و این در حقیقت، رابطه با پول و سرمایه است نه رابطه با انسان. از این رو میبینیم در چنین نظامهایی محبتها و عواطف چندان انگیزشی ندارد و انسانها به قطع رحم و گسستن پیوندهای خانوادگی روی میآورند. بسیار دیده شده که در میان این افراد، بستگانی بسیار نزدیک و در عین حال تهیدست و فقیر وجود دارند، لکن هیچ توجهی از سوی این افراد بدانها نمیشود، چرا که از دیدگاه سرمایه داری، ارتباط با این افراد فقیر، به جهت اقتصادی زیان آور است و صرف هزینه میطلبد. مطابق روایت امام صادق (ع) که فرمود: «صله رحم و حسن همجواری، شهرها را آباد و عمرها را زیاد میکند»(3)، تحکیم روابط خانوادگی و سامان بخشیدن به زندگی افراد خانواده و رفع نیازهای آنها، کل جامعه را سامان میبخشد و پایداری و استواری اجتماع را موجب میگردد. بدیهی است تبعیض ها و بی تعهدی ها نسبت به بستگان، موجب تبعیض و بی تعهدی نسبت به کل جامعه میگردد و روابط عادلانه انسانی از کل جامعه رخت بر میبندد.
یکی از ویژگیهای اخلاق سرمایه داری، ترویج بخل و خست است. بخل، یکی از عوامل اصلی و درونی بی تعهدی و سرباز زدن از مسئولیتهای اجتماعی و تکلیفهایی است که نیاز به صرف هزینه دارد. قرآن کریم در تبیین پیامد منفی این صفت مذموم میفرماید:
«اینک شما اشخاص دعوت میشوید که در راه خدا انفاق کنید، بعضی از شما بخل میکنند و هر کس بخل کند نسبت به خود بخل ورزیده است، زیرا که خدا بی نیاز است و شما نیازمندانید»(محمد/38).
مطابق این آیه، جامعه مال اندوز و بخیل، در حقیقت از خود دریغ داشته و نسبت به خویشتن بخل ورزیده و جفا کرده است، زیرا با بجای گذاشتن فقر و محرومیت، به تضاد اجتماعی و بی عدالتی دامن زده و جامعه خویش را ناآرام و متزلزل ساخته است. این معنا در کلام رسول خدا (ص) چنین بیان شده است:
«سامان یابی جامعه اسلامی، در آغاز کار، در پرتو زهد و یقین پدید آید و نابودی آن، در پایان، از بخل و آرزوها بر خواهد خاست».
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان